searchicon

کپی شد

تعامل متقابل شیخ مفید و حاکمان آل‌بویه

با ورود آل‌بویه به عراق، تا حدودی ثبات سیاسی بر این منطقه حاکم شد. سلطه خلافت عباسی محدود، و شیعیان به برپایی برخی شعائر شیعی پرداختند، تا جایی که «ذهبی»؛ از مورخان و عالمان رجالی اهل سنت و سلفی (673-748 ق) در بیان حوادث سال 363 هجری، در این‌باره این‌گونه اظهار نگرانی می‌کند: «در این روزها مذهب رافضی‌گری در عراق ظاهر و برپا، ولی مذهب اهل سنت گمنام و پنهان است، هر چند در خراسان و اصفهان مشهود است».[1]

دوران شیخ مفید هم‌زمان با درخشان‌ترین عصر علمی فرهنگی در تاریخ اسلام؛ یعنی سده چهارم قمری بود. با توجه به این‌که شیعیان، مدت‌های مدیدی از سوی حاکمان اموی و عباسی، دچار ظلم و ستم بودند، با آمدن دولت شیعی آل‌بویه، فضای آزادی برای شیعه به‌وجود آمد و نوعی تعامل سیاسی – اجتماعی میان رهبران شیعه و دولت‌مردان آل‌بویه را رقم زد. از سویی، دانشمندان شیعی با سکوت و عدم اعتراض به‌کارهای حاکمان، حال به‌دلیل تقیه و یا به‌این دلیل که با این روش می‌توان کمک‌های زیادی را به تشکل شیعه و مبانی آن کرد، نهایت استفاده را از این فرصت زمانی به‌دست آمده، کردند و برای تثبیت و ترویج مبانی عقیدتی و کلامی شیعه تلاش نمودند. از سوی دیگر حاکمان آل‌بویه که گرایش شیعی داشتند، نیاز به‌یک پشتوانه عقیدتی و فکری از شیعه برای تسلط هر چه بیشتر خود داشتند که این نیاز را دانشمندان شیعی این دوره می‌توانستند تا حدی تأمین کنند. این فضاسازی «ایجاد امنیت و آزادی» برای جامعه شیعی و عدم اعتراض علمای شیعه بنا به‌برخی دلایل، یک نیاز حیاتی برای دو طرف بود که موجب تعامل و همکاری بین حاکمان و اندیشمندان شیعی این دوره از جمله شیخ مفید شد.

به‌نظر می‌رسد شیخ بر اساس روایتی که در امالی خود از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند: «همه مؤمنان برادران و خواهران هم هستند و نیاز بعضی از آنان، به‌وسیله برخی دیگر برآورده می‌شود»؛[2] نمایه‌ای از تعامل و مناسبات علما و حاکمان و رابطه دو سویه آنان که هر کدام وظایف و حقوقی در قبال دیگری پیدا می‌کند، ترسیم کرد و به‌آن جامه عمل پوشاند.

علاوه بر این، دیدگاه فقهی سیاسی شیخ مفید آن بود که وی، سلطان عادل را به امام معصوم (علیه السلام) تفسیر کرده و مجتهد را نایب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت می‌دانست که از باب تقیه و مصلحت، با سلاطین جور همکاری کند. البته این همکاری اولاً ظاهری و موقت، ثانیاً به اعتبار نیابت امام زمان (علیه السلام) است. شیخ مفید دین و سلطان را دو برادر توامان دانسته که دین، اساس و سلطان، نگهبان آن است. دیدگاه سیاسی شیخ را می‌توان در کتاب المقنعه، الارشاد، الاختصاص و دیگر کتاب‌های او مشاهده کرد. لازم به ذکر است این مسؤولیت‌ها تا زمانی به عهده فقیه است که از حد ایمان خارج نشود و با ظالمان در ظلم همکاری نکند؛ زیرا در صورت همراهی با ظالمان، با خدا مخالفت کرده است.[3]

شیخ مفید در دوره حاکمیت آل‌بویه از جایگاهی از عزت و جلالت و عظمت برخوردار بود که کسی در این باره مانند او نبود. به ویژه در زمان عضدالدوله از جایگاه خیلی والایی برخوردار بود،[4] به گونه‌ای که نویسنده حبیب السیر می‌نویسد: «عضدالدوله دیلمی پیوسته ملازمتش می‌نمود»[5] و بارها به زیارتش رفته و هرگاه مریض می‌شد به عیادتش می‌رفت. وی حتی نزد ملوک و پادشاهان دیگر نیز وجاهت داشت.[6] البته در برخی دوره‌ها، بر اثر عواملی این فضای تعامل غبارآلود می‌شد و به‌تیرگی می‌گرایید؛ برای مثال شیخ مفید یک بار در در جریان آشوب‌های بغداد در سال 393 ق، توسط علی بن استاد هرمز؛ فرمانده لشکر بهاء الدوله، تبعید، و بار دیگر در سال 398 ق در جریان فتنه بین شیعه و سنی، از بغداد خارج شد.[7]

از دیگر موارد مناسبات شیخ مفید و حاکمان آل‌بویه، برقراری ارتباط و همکاری در عرصه علم و فرهنگ بود که نیاز ضروری دو طرف، این تعامل را رقم می‌زد. با نگاهی به موقعیت فرهنگی این دوره، می‌توان روابط میان آنان را بهتر درک کرد.

در قرن چهارم، مذهب حنفی[8] مورد حمایت خلفای عباسی بود، ولی حنابله[9] از نظر تعداد و قدرت در بغداد برتری داشتند. آنان به‌سنت و در صف مقدم مخالفت با شیعیان و متکلمان شیعه، سخت معتقد بودند. حنابله در مخالفت با شیعیان، ادعای برتری سه خلیفه را بر امام علی (علیه‌السلام) داشتند و در مقابل، معتزله به‌حادث بودن قرآن[10] معتقد بودند. هر کدام از گروه‌ها، مکتبی فقهی، کلامی و اجتماعی را بنیان نهاده بودند. با روی کار آمدن آل‌بویه و تسلط آنان بر بغداد، تا حدی قدرت این گروه‌ها رو به‌ضعف رفت و در مقابل، فضای بازی برای تفکر شیعه فراهم شد. شیخ مفید به‌عنوان رهبر شیعیان امامیه، علاوه بر دقت در نقل احادیث، از جنبه عقلی نیز تلاش زیادی در بازشناسی عقاید شیعی انجام داد. ابن کثیر در مورد او می‌نویسد: «شیخ مفید وجهه خوبی نزد سلاطین داشت؛ چرا که بسیاری از مردم این دوران به‌شیعه تمایل داشتند و در مجالس او علمای زیادی، حتی از طوایف دیگر شرکت می‌جستند».[11] از طرفی برقراری این مناسبات، موقعیت علمی دولت‌مردان آل‌بویه را در نگاه جامعه شیعه بالا برد و به‌عنوان زمام‌دارانی علم‌دوست مطرح شدند که تثبیت حاکمیت آنان را رقم می‌زد.

علاوه بر این، گونه‌ای از ‌تعامل مالی نیز بین شیخ مفید و برخی دولت‌مردان آل‌بویه برقرار بوده‌است. زمانی که شیخ مفید در مناظره با عبدالعزیز معتزلی پیروز شد، خبر آن به‌عضد الدوله رسید. او شیخ را به‌حضور طلبید و او را بسیار اکرام کرد و هم‌چنین مخارج روزمره او را به‌عهده گرفت. قبول هدایای حاکم بویه را شاید بتوان یک تعامل به‌حساب آورد؛ چرا که کمک به‌افرادی که باورهای شیعه امامیه را به‌نحوی با دلایل ثابت می‌کردند، نهایتاَ به‌گونه‌ای، به‌تثبیت پایه‌های حکومتی آنان که به‌نام حکومت شیعی مطرح بود، منجر می‌شد.[12]

 

[1]. ذهبی، محمد بن احمد، تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الأعلام، تحقيق: تدمرى، عمر عبد السلام، ج 26، ص 255.

[2]. مفيد، محمد بن محمد، امالي، محقق/ مصحح: استاد ولى، حسين و غفارى، على اكبر، ص 150.‏

[3]. یوسفیان، زهرا، آثار تعامل شیخ مفید با آل بویه، فصلنامه علمی تخصصی نامه جامعه، دوره 4، شماره 123، پاییز 1396، سایت حوزه نت.

[4]. امین عاملى، سید محسن، أعیان الشیعة، محقق: امين، حسن، ج 9، ص 421 و 422.

[5]. خواند امیر، غیاث الدین بن همام الدین الحسینی، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، مقدمه:‌ همایی، جلال الدین، زیر نظر: دبیرسیاقی، محمد، ج 2، ص 309.

[6]. أعیان الشیعة، ج 9، ص 422.

[7]. همان.

[8]. حنفیّه، مکتب فقهی و کلامی منسوب به ابوحنیفه؛ نعمان بن ثابت زوطی (۱۵۰–۸۰ هجری قمری) از امامان چهارگانه اهل سنت است.

[9]. حَنبَلیّه، مکتب فقهی و کلامی منسوب به ابوعبدالله احمد بن حنبل بن هلال شیبانی (241- 164 هجری قمری) از امامان چهارگانه اهل سنت است.

[10]. نظریه خَلقِ قرآن نظریه‌ای کلامی است که قرآن را اصوات و حروفی می‌داند که خداوند آن‎ها را خلق کرده و بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل کرده است. این نظریه در تقابل با نظریه قدیم یا ازلی بودن قرآن است. معتزله از مدافعان اصلی نظریه خلق قرآن هستند، اما اهل حدیث و اشاعره با آن مخالفند و قرآن را قدیم و غیرمخلوق می‌دانند. شیعیان امامیه به پیروی از امامان (علیهم السلام) از دیدگاه خلق و حدوث قرآن دفاع کرده‌اند؛ اما به توصیه آنان از درگیر شدن در این مناقشات دوری کرده‌اند.

[11]. ابن كثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 133.

[12]. برگرفته از: آثار تعامل شیخ مفید با آل بویه، سایت حوزه نت.