searchicon

کپی شد

احمد بن حنبل

چکیده مقاله احمد بن حنبل

‏احمد بن حنبل شيبانى از عالمان بزرگ بغداد و پیشوای مذهب حنبلی است.

او در ربیع الاول ۱۶۴ قمری در بغداد به‌‌دنیا آمد. خانواده او قبل از به‌‌دنیا آمدن او در ایران می‌زیستند. پدرش محمد بن حنبل یا عبدالله بن حنبل والی سرخس بود. مادرش هنگام بارداری وی، از مرو عازم بغداد شد.

احمد بن حنبل از عمده‌ترین رؤسا و احياكنندگان سلفی‌گرى و صاحب كتاب حديثى به‌نام «المسند» و مؤسس فقه حنبلى است.

سلفیه تمام یا عمده آرای‌شان را از او اتخاذ نمودند. ظهور احمد بن حنبل، يكى از نقاط عطف جريان فكرى و تاريخ پيدايش سلفیه است، كه به ظهور اهل حديث منجر شد.

احمد بن حنبل كه بيش از ديگران به ظواهر كتاب و سنت، چه در اصول و چه در فروع، تأكيد داشت، به‌عنوان پيشواى اهل حديث خوانده شد و مسند او به‌عنوان مرجع فكرى در مسائل اعتقادى و رساله عملى در احكام فقهى و عبادى مورد پذيرش قرار گرفت.

احمد بن حنبل خود را پيرو اصحاب اثر می‏داند و اصحاب اثر را اهل سنت می‌‏شمارد.

او به تفريط شديدى گرفتار شد و عقل‌گرايى و عقلانيّت را انكار كرد و راه ورود آن‌را به احاديث بست.

 

زندگی‌نامه احمد بن حنبل

احمد بن حنبل با کنیه ابا عبدالله[1] از عالمان بزرگ بغداد، آخرین[2] امام فقهی اهل سنت[3] و پیشوای مذهب حنبلی است.[4]

او در ربیع الاول ۱۶۴ ق در بغداد به‌دنیا آمد.[5] خانواده او قبل از به‌دنیا آمدن احمد در ایران می‌زیستند. پدرش محمد بن حنبل یا عبدالله بن حنبل[6] والی سرخس بود.[7] مادرش به‌هنگام بارداری وی، از مرو عازم بغداد شد؛[8] هرچند برخی احتمال داده‌اند که احمد در مرو به‌دنیا آمده و در زمانی که شیرخواره بوده، با مادرش به‌بغداد رفته باشد،[9] به‌همین جهت از او با لقب «مروزی» نیز یاد شده است.[10] احمد در سه سالگی، پدر خود را از دست داد و مادرش عهده‌دار تربیت وی شد.[11]

 

نسب و خاندان احمد بن حنبل

ابن حنبل در ربیع الاول[12] سال ۱۶۴ق. زاده شد.[13] نسب وی به تیره بنی‌شیبان بن ذهل از خاندان بنی‌ربیعه از عرب‌ عدنانی بازمی‌گردد[14] و از همین‌روی وی را شیبانی و ذهلی خوانده‌اند.[15] برخی نیز اصل وی را به ذهل بن شیبان رسانده‌اند.[16] نیز او را سدوسی خوانده‌اند[17]؛ زیرا تبارش به سدوس فرزند شیبان[18] بازمی‌گردد.[19] لیکن در نسب‌نامه وی نامی از سدوس به میان نیامده است.[20] او را مروزی‌الاصل نیز لقب داده‌اند.[21]

جد وی، حنبل بن هلال، حکمران سرخس در دوره امویان و داعی (تبلیغ‌گر) عباسیان بود.[22] پدرش را در کودکی[23] و به گزارشی در اوان بلوغ[24] از دست داد و مادرش سرپرستی وی را عهده‌دار گشت.[25] در کودکی به بغداد آمد[26] که در آن هنگام تازه تأسیس یافته بود و مرکز خلافت منصور عباسی به شمار می‌رفت.[27]

احمد بن حنبل با کنیه ابا عبدالله[28] خانواده او قبل از به دنیا آمدن احمد در ایران می‌زیستند. پدرش محمد بن حنبل یا عبدالله بن حنبل[29] والی سرخس بود.[30]

 

ولادت احمد بن حنبل ‏

بر اساس آن‌چه در برخی از متون تاریخی آمده، مادر احمد به‌سال ۱۶۴ ق در حالی که به‌او حامله بود، از شهر مرو خارج شده و به بغداد رفته و او را در آن‌جا به‌دنیا آورده است، بر این اساس وی در سال 164 ق در بغداد به‌دنيا آمد.[31]

 

اسامی و القاب مشهور احمد بن حنبل و فلسفه آن

احمد بن حنبل دارای القابی؛ مانند «احياكننده سلفی‌گرى» و «مؤسس فقه حنبلى» است.[32]

ظهور احمد بن حنبل، يكى از نقاط عطف جريان فكرى و تاريخ پيدايش سلفیه است، كه به ظهور «اهل حديث» منجر شد.

 

خانواده احمد بن حنبل

خانواده احمد، قبل از به‌دنیا آمدنش در ایران می‌زیستند. پدرش محمد بن حنبل یا عبدالله بن حنبل[33] والی سرخس بود.[34] احمد در سه سالگی، پدر خود را از دست داد و مادرش عهده‌دار تربیت وی شد.[35]

 

فرزندان احمد بن حنبل

احمد بن حنبل دو پسر به نام‌های صالح و عبدالله داشت.[36] صالح به‌مقام قضاوت اصفهان رسید و در سال ۲۶۶ قمری از دنیا رفت و عبدالله تا سال ۲۹۰ قمری زنده بود.[37]

 

تحصیلات احمد بن حنبل

احمد از سن ۱۵[38] یا ۱۶ سالگی[39] به‌کسب علم پرداخت و برای شنیدن و جمع‌آوری روایات، مسافرت‌های زیادی به شهرهای کوفه، بصره، مکه، مدینه، یمن، شام، جزیره،[40] ایران، مغرب و دیگر مناطق دوردست انجام داد[41] و مورد احترام محدثان آن مناطق قرار می‌گرفت.[42]

 

اساتید احمد بن حنبل

احمد زمان اندکی را متأثر از قاضی ابویوسف شاگرد مشهور ابوحنیفه[43] سپری کرد؛[44] تا آن‌که با هشیم بن بشیر آشنا شد و به‌حفظ حدیث همت گمارد.[45] وی از شاگردان ویژه[46] شافعی از فقهای چهارگانه اهل سنت بود[47] و گفته شده که بیشترین تأثیر را از او پذیرفته بود.[48] شافعی نیز علم و تقوای احمد را در بغداد بی‌مانند می‌دانست.[49]

ابن حنبل از اساتید دیگری نیز بهره برد؛ تا آن‌جا که تعداد مشایخ حدیثی او را صد نفر[50] و گاه بی‌شمار تلقی نموده‌اند.[51] سفیان بن عیینه، إبراهیم بن سعد، جریر بن عبدالحمید، یحیی القطّان، ولید بن مسلم، علی بن هاشم بن البرید، معتمر بن سلیمان، بشر بن المفضّل، زیاد البکائی، أبوبکر بن عیاش، عبّاد بن العوّام، عمر بن عبید الطّنافسی، المطّلب بن زیاد، یحیی بن أبی زائدة، وکیع، ابن نمیر و عبدالرّزّاق از جمله استادان او هستند.[52]

 

فرازهای زندگی احمد بن حنبل

احمد حنبل در مخالفت با نظریه مخلوق بودن قرآن و تفتیش عقایدی که از سوی برخی خلفای عباسی در این زمینه صورت گرفت، به‌زندان افتاد.؛[53] او از دوران کودکی به‌حمایت از عباسیان می‌پرداخت و به‌نقل روایاتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در تأیید خلافت آنان همت می‌گمارد؛[54] از این رو ماجرای مِحنَت نقطه عطفی در زندگی احمد حنبل به‌شمار می‌رود،[55] طوری‌که او را رهبر جریان مقابله با محنت دانسته‌اند[56] و گفته شده همین مسئله سبب شهرتش نیز شده است.[57]

واقعه محنت در سال ۲۱۸ ق پیش از مرگ مأمون عباسی آغاز شد.[58] مأمون از نماینده‌اش در بغداد خواسته بود از همگان به‌خلقت قرآن اقرار بگیرد که با امتناع و مخالفت احمد و یکی دیگر از دانشمندان روبرو شد و سرانجام پس از آن‌که تهدیدهای به‌شلاق و قطع مقرری سودی نبخشید، ایشان را نزد مأمون فرستاد که البته قبل از رسیدن ایشان به‌اردوگاه مأمون، خلیفه از دنیا رفت.[59]

در دوره معتصم سخت‌گیری بیشتری نسبت به‌مسئله خلق قرآن به‌عمل آمد و در سال ۲۲۰ ق[60] احمد به‌خاطر عدم اقرار به‌حدوث و خلقت قرآن[61] به‌زندان افتاد[62] و شلاق خورد.[63] هرچند گفته‌اند که معتصم از کار خویش پشیمان شد و روند درمان احمد را پیگیری کرد.[64]

در مورد چگونگی تعامل خلیفه بعدی، واثق عباسی با او، اختلافاتی وجود دارد. برخی از عدم تعرض واثق نسبت به احمد خبر داده‌اند،[65] عده‌ای از حبس خانگی او در این دوران سخن گفته[66] و عده‌ای معتقدند که در اختفا به‌سر برده است؛ ولی حاضر به‌شورش بر علیه خلیفه نشد؛[67] تا این‌که با هواداری متوکل عباسی از اصحاب حدیث و انکار خلق قرآن،[68] احمد مورد توجه خلیفه قرار گرفته[69] و از مقربان درگاه او شد تا جایی که خلیفه بدون اذن او کاری انجام نمی‌داد[70] و تعدادی از انتساب‌های مهم با مشورت ابن حنبل صورت می‌گرفت؛[71] هرچند تنش‌های کوتاه‌مدتی نیز بین او و خلیفه نمودار می‌شد.[72]

 

وفات احمد بن حنبل

احمد حنبل در سال ۲۴۱ ق[73] و به‌نقلی در سال ۲۴۲ ق[74]، در سن ۷۷ سالگی[75] در بغداد از دنیا رفت[76] و تشییع جنازه باشکوهی برای او برگزار شد.[77] درباره تشییع جنازه او گفته‌ شده که تا آن زمان به‌جز در تشییع شماری از انبیای بنی‌اسرائیل، چنین تشییعی برگزار نشده است[78] و تعداد مردان شرکت‌کننده در تشییع او را حدود ۸۰۰ هزار نفر و زنان را در حدود ۶۰ هزار تن برآورد نموده‌اند و گفته شده در تشییع او ۲۰ هزار نفر از یهودیان، مسیحیان و مجوسیان به‌اسلام گرویده‌اند.[79] عده‌ای از محققان، تعصبات مذهبی را در نقل این‌گونه روایت‌ها تأثیرگذار می‌دانند.[80]

برخی منابع متن وصیت‌نامه او را به‌طور کامل نقل کرده‌اند.[81] قبر او در بغداد مورد توجه مسلمانان بوده است و عده‌ای از علمای قرن هفتم از شهرت و اجتماع زائران پیرامون آرامگاه او سخن گفته‌اند؛[82] هرچند عده‌ای معتقدند که امروز قبر او مشخص نیست؛ چرا که در طغیان رودخانه دجله از میان رفته است.[83]

 

ویژگی‌های شخصیتی احمد بن حنبل

سلفیه بر این باورند که تمام یا عمده آرای‌شان را از احمد بن حنبل اتخاذ نمودند و او را احيا‌كننده عقيده سلف می‌دانند[84]، لذا او از عمده‌ترین رؤسا، احياكنندگان سلفی‌گرى و مؤسس فقه حنبلى است.[85] ظهور احمد بن حنبل، يكى از نقاط عطف جريان فكرى و تاريخ پيدايش سلفیه است، كه به‌ظهور اهل حديث منجر شد.

احمد بن حنبل كه بيش از ديگران به‌ظواهر كتاب و سنت، چه در اصول و چه در فروع، تأكيد داشت، به‌عنوان پيشواى اهل حديث خوانده شد و مسند او به‌عنوان مرجع فكرى در مسائل اعتقادى و رساله عملى در احكام فقهى و عبادى مورد پذيرش قرار گرفت.[86]

احمد بن حنبل؛ به تفريط شديدى گرفتار شد و عقل‌گرايى و عقلانيّت را انكار كرد و راه ورود آن به‌احاديث را بست.

وی؛ در فهم عقايد؛ تنها به‌ظاهر آيات و احاديث نبوى توجه داشت و از عقل کمک نمی‌گرفت. او براى عقل هيچ‌ارزشى در مسائل اعتقادى قائل نبود و عقل را كاشف‏ و حجّت نمی‏دانست.[87] روش وی در عقيده و بيان آن براى مردم همان روش سلف صالح و تابعين می‏باشد، او در آن‌چه سلف سخن گفته، بحث كرده و در آن‌چه از آن ساكت شده، سكوت اختيار كرده است.[88]

 

آثار و اقدامات تاریخی احمد بن حنبل

احمد بن حنبل با فراز و نشیب‌هایی که در زندگیش داشت، اقداماتی داشته که در برخی موارد موجب آثار مثبتی نیز شده‌است که در بخش‌های بعدی به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

 

اندیشه و مکتب احمد بن حنبل

احمد بن حنبل از محدثان بزرگ[89] و از پیروان اصحاب حدیث بود.[90] وی در جمع‌آوری و حفظ روایات تلاش فراوانی کرد؛[91] او را در این امر بی‌مانند دانسته[92] و عده‌ای او را حافظ یک میلیون حدیث می‌دانند؛[93] به‌همین جهت او را امام محدثین نیز خوانده‌اند.[94]

وی برای سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اقوال صحابه و تابعین اهمیت بسیاری قائل بود و به‌ظاهر آیات و روایات عمل می‌کرد و با هرگونه روش تأویلی برای آیات و روایات مخالف بود.[95] برخی معتقدند که او به روایات ضعیف و مُرسل نیز عمل می‌کرد.[96]

احمد حنبل تلاش می‌کرد تا با روایات، مسائل اعتقادی را اثبات کند و در این زمینه اعتقادی به کاربرد عقل نداشت و این موضوع سبب رشد اندیشه‌های تجسیمی و تشبیهی شد.[97]

احمد به رغم آن‌که از ائمه چهارگانه فقهی اهل‌سنت دانسته شده و حتی بعضی معتقدند که او اعلم اهل زمانش بود؛[98] اما برخی معتقدند که وی کتابی در فقه[99] و یا اصول فقهی ننوشته است[100] و عده‌ای او را فقیه ندانسته و تنها یک محدّث معرفی کرده‌اند و عدم گسترش پیروی از او به خارج از بغداد، علی‌رغم حمایت دستگاه حاکم را به‌همین مسئله مربوط دانسته‌اند.[101] گفته شده او از تألیف غیر حدیث اجتناب می‌کرده است؛[102] هم‌چنان‌که روایاتی به‌او منسوب است که وی از دادن فتوا اجتناب کرده و به‌دیگر فقیهان ارجاع داده است.[103] طبری هم در اثری که به‌جمع‌آوری نظرات فقهای عصر خویش پرداخته است، یادی از احمد نکرده[104] و همین موضوع سبب خشم حنابله گشته است.[105]

احمد پیرو فقه حدیثی بود[106] و از رأی و قیاس پرهیز می‌نمود[107] و آن را جز در موارد ضرورت و به شکل محدود نمی‌پذیرفت.[108] برای او روش‌های دیگری چون قرآن، سنت، فتوای صحابه، استصحاب، مصالح مرسله و سدّ ذرایع نقل شده؛[109] چنان‌که اصولی برای به‌دست آوردن حکم شرعی نیز از او ذکر کرده‌اند.[110] در برخی منابع آمده است که او روش فقهی شافعی را دنبال می‌کرد.[111]

فقه حنبلی بیش از سه مذهب حنفی، مالکی و شافعی، به ظاهر احادیث و اقوال صحابه گرایش داشته و نماینده شاخص اندیشه تعبدگرا در فقه اهل‌سنت است.[112] پیروان مذهب او را نسبت به‌دیگر مذاهب اهل‌سنت کمتر دانسته‌اند؛ هرچند بعدها به مذهبی غالب در حجاز، قطر، فلسطین و بحرین بدل شد.[113]

 

دیدگاه احمد بن حنبل نسبت به بکارگیری عقل

احمد بن حنبل به تفريط شديدى گرفتار شد و عقل‌گرايى و عقلانيّت را انكار كرد و راه ورود آن‌را به احاديث بست.

او در فهم عقايد تنها به‌ظاهر آيات و احاديث نبوى توجه داشت و از عقل کمک نمی‌گرفت. او براى عقل هيچ ارزشى در مسائل اعتقادى قائل نبود و عقل را كاشف‏ و حجّت نمی‏دانست.[114]  روش وی در عقيده و بيان آن براى مردم همان روش سلف صالح و تابعين می‏باشد، او در آن‌چه سلف سخن گفته، بحث كرده و در آن‌چه از آن ساكت شده، سكوت اختيار كرده است.[115]

این نکته نیز خالی از لطف نیست که ابن تيميه نيز كه ادامه‌دهنده خط فكرى احمد بن حنبل در سلفی‌گرى بود، چنين فكرى داشت. شيخ محمّد ابوزهره در اين‌باره می‏گويد: «ابن تيميه معتقد بود كه مذهب سلف اثبات هر معنا و صفتى است كه در قرآن براى خداوند ثابت شده است؛ مانند فوقيت، استوارى بر عرش، وجه، دست، محبّت، بغض و نيز آن‌چه كه در روايات به‌آن اشاره شده است. البته بدون هيچ‌گونه تأويل قبل از ابن تيميه، حنابله نيز همين فكر و عقيده را در قرن چهارم هجرى نسبت به صفاتى كه در قرآن و روايات راجع به‌خداوند آمده، داشتند. آن‌ها مدّعى بودند كه مذهب سلف همين بوده است، در حالی كه علماى عصر آنان به‌مخالفت برآمده و معتقد بودند كه اين‌گونه اعتقاد منجر به تشبيه و جسميّت خداوند متعال می‏شود».[116]

 

دیدگاه احمد بن حنبل نسبت به امام علی (علیه‌السلام) و شیعیان

در باره دیدگاه ابن حنبل نسبت به امام علی (علیه السلام) و شیعیان، سخنان متناقضی گزارش شده است، به هر حال در روش و منش او نگاه‌های مثبتی وجود داشت که به برخی از آن‌هل اشاره می‌شود.

احمد بن حنبل حدیث غدیر را نقل کرده است.[117] در کتاب فضائل الصحابه تعدادی دیگر از فضائل امام علی (علیه السلام) مانند حدیث منزلت، عقد اخوت با پیامبر را آورده[118] و حتی در پاره‌ای از موارد با استناد به‌روایات متعدد، فضیلت امام علی (علیه السلام) را اثبات کرده است.[119] از وی کتابی با عنوان فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) به‌رشته تحریر در آمده[120] که بخشی از کتاب فضائل الصحابه او است که به‌صورت جداگانه به‌چاپ رسیده است.[121] احمد، امام علی (علیه السلام) را در فضیلت نسبت به‌دیگر صحابه، بی‌مانند دانسته[122] و به‌گفته خودش ۳۰ هزار حدیث در فضایل امیرمؤمنان، به‌خاطر داشته است.[123]

از زمان امویان، این اعتقاد در بین عامه مردم به‌پیروی از حاکمان پایدار شده بود که علی (علیه السلام) خلیفه چهارم نیست؛ چراکه در صورت پذیرش مشروعیت خلافت علی (علیه السلام)، خون طلحه و زبیر به‌هدر می‌رود.[124] احمد بن حنبل را از کسانی دانسته‌اند که قائل به‌تربیع[125] بوده و امیرمؤمنان (علیه السلام) را خلیفه بعد از عثمان دانسته است[126] و موضع تندی با مخالفان این نظریه گرفته است.[127] برخی او را مهم‌ترین شخصیت در شکل‌دهی مذهب تسنن در مقابل مذهب عثمانی (مذهب عامه مردم در آن زمان) دانسته‌اند.[128] با این حال نقل شده که او اهل‌سنت واقعی را کسی می‌دانست که نسبت به‌علی بن ابی‌طالب بُغضی در دل داشته باشد؛[129] به‌همین جهت برخی احمد را از نسل خوارجی به‌نام ذوالثدیه دانسته‌اند که در زمان حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) مقابل او ایستاد و نگاه او به‌امام علی (علیه السلام) را ناشی از همین مسئله می‌دانند.[130]

از او نقل شده که نسبت به‌شیعیان موضع تندی گرفته و آن‌ها را خارج از اسلام می‌دانست.[131]

 

آثار علمی احمد بن حنبل

احمد بن حنبل را نویسنده کتاب‌های متعددی دانسته‌اند که مشهورترین آن‌ها مسند او است. عدد احادیث مسند احمد را ۲۷۱۰۰ حدیث[132] یا ۳۰ هزار حدیث[133] و یا ۴۰ هزار حدیث دانسته‌اند.[134] احمد قبل از تدوین نهایی مسند از دنیا رفت و پسرش عبدالله آن را تکمیل کرد.[135]

وی هم‌‍چنین کتاب‌هایی با عناوینی چون: «التاریخ»، «الناسخ و المنسوخ»، «التفسیر»، «فضائل الصحابة»، «المسائل»، «العلل و الرجال»، «الزهد»، «الردّ علی الزنادقة فیما ادعت به من متشابه القرآن»، «الاشربه» به رشته تحریر در آورده است.[136] البته عده‌ای بر این اعتقادند که برخی کتاب‌های او توسط شاگردان و فرزندان او جمع‌آوری شده است؛[137] مانند کتاب فضائل الصحابه که برخی معتقدند کتاب مستقلی از احمد نیست، بلکه مجموعه روایاتی است که فرزندش عبدالله، از وی روایت کرده است.[138]

 

شاگردان احمد بن حنبل

بنابر گزارشی، احمد بن حنبل از چهل سالگی کرسی درس خود را بنا نهاد.[139] راویان زیادی از جمله محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم بن حجاج نویسندگان صحیحین (صحیح بخاری و صحیح مسلم)،[140] عبدالرّزّاق بن همّام، یحیی بن آدم، هشام بن عبدالملک طیالسی، محمد بن ادریس شافعی، اسود بن عامر شاذان و ابوداود سجستانی از او روایت نقل کرده‌اند.[141]

 

میراث احمد بن حنبل

از مواریث احمد بن حنبل جمود به متون کتاب و سنت است. وی بر این باور است: تنها به ظاهر آيات و احاديث نبوى باید توجه داشت و از عقل نباید کمک گرفت.

او براى عقل هيچ ارزشى در مسائل اعتقادى قائل نبود و عقل را كاشف‏ و حجّت نمی‏دانست.[142] روش وی در عقيده و بيان آن براى مردم، همان روش سلف و تابعين می‏باشد، او در آن‌چه سلف سخن گفته، بحث كرده و در آن‌چه از آن ساكت شده، سكوت اختيار كرده است.[143]

برای نمونه به جند مورد اشاره می‌شود:

از جمله میراث‌ شوم احمد، ابن تيميه است كه ادامه‌دهنده خط فكرى وی در سلفی‌گرى بود و چنين فكرى داشت. شيخ محمّد ابوزهره در اين‌باره می‏گويد:

«ابن تيميه معتقد بود كه مذهب سلف اثبات هر معنا و صفتى است كه در قرآن براى خداوند ثابت شده است؛ مانند فوقيت، استوارى بر عرش، وجه، دست، محبّت، بغض و نيز آن‌چه كه در روايات به آن اشاره شده است».[144]

هم‌چنین سلفیه که امروزه با نام‌های مختلف مانند، وهابیت، طالبان، داعش و النصره، ظهور کردند، تماما از میراث ابن حنبل به‌شمار می‌روند.

میراث دیگر احمد بن حنبل، کتاب المسند است که آن هم حاصل امالی او در حدیث (که خود حاصل چند دهه کوشش برای فراهم‌کردن و شنیدن و دریافت دفاتر حدیثی گذشتگان و سماع “اصول” نزد مشایخ برجسته حجاز، شامات، یمن و عراق بود) و البته تدوین و تنظیم و تهذیب و اضافات و مستدرکات فرزندش عبد الله است. از او روایات “مختلف”ی در بحث از موضوعات فقهی و نظرش درباره اختلاف احادیث و اِعمال شماری از باورهای اصول فقهی او در مباحث فقهی در دست است؛ روایاتی که “اختلاف” در محتوای آنها خود موجب نظریه پردازی‌های نوینی در میان حنبلیان بعدی و نقل “روایت” های متفاوت از “مذهب” او شده است.[145]

 

موافقان و مخالفان احمد بن حنبل

در وهله اول شاگردان و ادامه دهندگان منش و روش ابن حنبل که در حقیقت مروج افکار و اندیشه‌های او نیز هستند، همه از موافقان او به‌شمار می‌روند. هم‌چنین نظر به این‌که سلفیه بر این باور هستند که تمام یا عمده آرايشان را از احمد بن حنبل اتخاذ نموده‌اند و او را احيا‌كننده عقيده سلف می‌دانند؛[146] لذا از موافقان وی محسوب می‌شوند.

اما شیعیان و سایر متفکران اهل تسنن که در کنار نقل، به عقل نیز بهاء می‌دهند و خواستار ترک تعبد صرف به متون دینی و تمسک به حدس و گمان هستند، از جمله مخالفان او محسوب می‌شوند.

 

کتاب‌نامه مقاله احمد بن حنبل

  1. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی؛ مناقب الإمام أحمد؛ تحقیق: الترکی، عبدالله بن عبدالمحسن ؛ دارهجر، بی‌جا، ۱۴۰۹ ق.
  2. ابن الجوزی، عبدالرحمن بن علی؛صفة الصفوه؛ به کوشش: فاخوری، محمود و رواس، محمد؛ ‌دار المعرفه، بیروت، ۱۳۹۹ق
  3. ابن حبان؛ الثقات؛ الکتب الثقافیه، ۱۳۹۳ق.
  4. ابن حزم؛ جمهرة انساب العرب؛ به کوشش گروهی از علما، بیروت،‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق
  5. ابن حنبل شیبانی، أحمد بن محمد؛ فضائل الصحابة؛ مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۳ ق.
  6. ابن خلکان، احمد بن محمد؛ وفیات الاعیان و أبناء أبناء الزمان؛ تحقیق: عباس، احسان؛ دارالفکر، بیروت، بی‌تا.
  7. ابن سعد، محمد؛ الطبقات الکبری؛ تحقیق: عطا، محمد عبدالقادر؛ دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۰ ق.
  8. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی؛ مناقب آل ابی‌طالب (علیه‌السلام)؛ نشر علامه، قم، ۱۳۷۹ ش.
  9. ابن عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد؛ شذرات الذهب فی اخبار من ذهب؛ تحقیق: الأرناؤوط؛ ‌دار ابن کثیر، بیروت، ۱۴۰۶ ق.
  10. ابن قدامه، عبدالله بن محمد؛ المغنی علی مختصر ابی القاسم؛ دارالکتاب العربی، بیروت، بی‌تا.
  11. ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمر؛ البدایة و النهایة؛ دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۷ ق.
  12. ابو زهره، محمد؛ تاریخ مذاهب اسلامی؛ مترجم: علی‌رضا ایمانی؛ مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1384 ش.
  13. انصاری، حسن؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی؛ مرکز دائرة المعارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۴ ش.
  14. بخاری، التاریخ الصغیر؛ به کوشش محمود ابراهیم ،‌دار المعرفه، بیروت، ۱۴۰۶ق.
  15. بخاری، التاریخ الکبیر، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۷ق
  16. بدران، عبد القادر؛ المدخل الى مذهب الامام احمد بن حنبل؛ محقق: الترکی، عبد الله بن عبد المحسن؛ مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، بیروت، 1401 ق.
  17. بغدادى‏، عبد القاهر؛ ‏الفرق بين الفرق و بيان الفرقة الناجية منهم‏؛ دار الجيل- دار الآفاق‏، بيروت‏، 1408 ق‏.
  18. بلعمی، ابوعلى محمد؛ تاریخنامه طبری؛ تحقیق: روشن، محمد؛ سروش، چاپ دوم، تهران، ۱۳۷۸ ش.
  19. جعفریان، رسول؛ «نقش احمد بن حنبل در تعدیل مذهب اهل سنت»؛ مجله هفت آسمان، بهار ۱۳۷۹ش ۵.
  20. جمعی از مؤلفان؛ مجله فقه اهل بیت (علیهم‌السلام)؛ مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، قم، بی‌تا.
  21. حسینی تهرانی، سید محمد حسین؛ امام شناسی؛ مؤسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام، قم، ۱۴۲۲ ق.
  22. خطیب بغدادی، أحمد بن علی؛ تاریخ بغداد؛ دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، بیروت، 1422 ق.
  23. خطیب بغدادی، احمد بن علی؛ تاریخ بغداد؛ دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۷ ق.
  24. دارمی، محمد؛ سنن الدارمی؛ دار الکتب العلمیة، بیروت، بی‌تا، بی‌جا.
  25. ذهبی، محمد بن احمد؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام؛ تحقیق: تدمری، عمر عبدالسلام؛ دارالکتاب العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق.
  26. ذهبی، محمد بن احمد؛ الآثار الواردة عن أئمة السنة في أبواب الاعتقاد كتاب سير أعلام النبلاء للامام الذهبی؛ دار الوطن، ریاض، 1414 ق.
  27. ذهبی، محمد بن أحمد؛ سیر اعلام النبلاء؛ مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ سوم، 1405 ق.
  28. رضاپور، عبدالرحیم؛ شرک از نگاه امامیه و اهل حدیث تا ظهور ابن تیمیه، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، 1397 ش.
  29. زرکلی، خیر الدین؛ الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین؛ دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، بیروت، ۱۹۸۹ ق.
  30. سایت ثقلین.
  31. احمد بن حنبل پیشوای فکری وهابیت – نقد و بررسی تفصیلی پیشینه – عملکرد و باورهای وهابیت؛ تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۵/۲۶.
  32. سایت کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
  33. یزدی، محمد طباطبایی؛ نگاهی بر تحقیق جدید «فضائل امیرالمومنین(ع) از احمد بن حنبل»
  34. سبحانی، جعفر؛ تاریخ الفقه الإسلامی و أدواره؛ دارالاضواء، بیروت، بی‌تا.
  35. سبحانی، جعفر؛ مصادر الفقه الإسلامی و منابعه، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۱۹ ق.
  36. سبحانی، جعفر؛ موسوعة طبقات الفقهاء؛ مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، قم، بی‌تا.
  37. سمعانی، عبدالکریم بن محمد؛ الأنساب؛ تحقیق: المعلمی، عبدالرحمن بن یحیی؛ مجلس دائرة المعارف العثمانیة، حیدرآباد، ۱۳۸۲ ق.
  38. شهرستانی، سیدعلی؛ وضوء النبی (صلی الله علیه و آله)؛ مؤسسة جوادالأئمة (علیه‌السلام) للطباعة و النشر، مشهد، چاپ دوم، ۱۴۱۶ ق.
  39. شهرستانی، محمد بن عبد الکریم؛ الملل و النحل؛ ملاحظات و تحقيق: بدران، محمد؛‏ الشريف الرضي، قم، چاپ سوم‏، 1364 ش.
  40. صدوق، محمد بن علی؛ الخصال؛ ترجمه: گیلانی، مدرس؛ سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، تهران، ۱۳۶۲ ش.
  41. صدوق، محمد بن علی؛ علل الشرائع؛ کتاب‌فروشی داوری، قم، ۱۳۸۵ ش.
  42. صواف، محمد شریف عدنان؛ بین السنة و الشیعة؛ بیت الحکمه، دمشق، ۱۴۲۶ ق.
  43. طبری آملی، عمادالدین محمد بن ابى القاسم؛ بشارة المصطفی لشیعة المرتضی؛ المکتبة الحیدریة، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۳ ق.
  44. طبسی، نجم الدین؛ دراسات فقهیة فی مسائل خلافیة؛ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۲۹ ق.
  45. عاملی نباطی، علی بن محمد؛ الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم؛ المکتبة الحیدریة، نجف، ۱۳۸۴ ق.
  46. عجلی،‌ معرفة الثقات، مکتبة الدار، مدینه، ۱۴۰۵ق.
  47. قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۳ش.
  48. قزوینی، سید علاء الدین؛ ابن تیمیه و العقیده السلفیه فی التشبیه و التجسیم؛ یاس زهرا، چاپ سوم، قم، 1386 ش.
  49. کثیری، سید محمد؛ السلفية بين أهل السنة و الإمامية؛ الغدير، چاپ اول، بيروت‏، 1418 ق.
  50. کرمانشاهی، آقا محمد علی بن وحید بهبهانی؛ مقامع الفضل؛ مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، قم، ۱۴۲۱ ق.
  51. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ دارالحدیث للطباعة و النشر، قم، ۱۴۲۹ ق.
  52. گرجی، ابو القاسم؛ تاریخ فقه و فقها؛ مؤسسه سمت، تهران، چاپ سوم، ۱۴۲۱ ق.
  53. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار؛ دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، ۱۴۰۳ ق.
  54. مکارم شیرازی، ناصر؛ دائرة المعارف فقه مقارن؛ مدرسه امام علی بن ابی‌طالب (علیهما‌السلام)، قم، ۱۴۲۷ق.
  55. نووی؛ تهذیب الاسماء و اللغات؛ ‌دار الکتب العلمیه، بیروت.
  56. اله بداشتی، علی؛ شناخت سلفيه (معنا شناسى، تاريخچه پيدايش و تحولات آن)؛ مشعر، تهران، بی‌تا.

 

[1] . زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج ۱، ص ۲۰۳‌؛ سبحانی، حعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۸۹.

[2] . ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۴؛ شهرستانی، سیدعلی، وضوء النبی (ع)، ج‌ ۱، ص  ۴۰۸‌.

[3] . وضوء النبی (ص)، ج ‌۱، ص ۴۰۸.

[4] . سمعانی عبدالکریم بن محمد، الأنساب، تحقیق: المعلمی، عبدالرحمن بن یحیی، ج ۴، ص ۲۸۰؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۸۸‌.

[5] . وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۴؛ ابن کثیر دمشقی، أبوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‌۱، ص ۳۵۲، گرجی، ابو القاسم، تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵.

[6] . کرمانشاهی، آقا محمد علی بن وحید بهبهانی، مقامع الفضل، ج ‌۱، ص ۳۵۲.

[7] . الاعلام، ج ۱، ص ۲۰۳.

[8] . وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۳؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۸۸‌.

[9] . وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۴.

[10]. همان؛ طبسی، نجم الدین، دراسات فقهیة، ص ۵۹.

[11] . البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۶.

[12]. ابن الجوزی، عبدالرحمن بن علی، صفة الصفوه، ج۲، ص۳۳۶؛ نووی، تهذیب الاسماء و اللغات، ج ۱، ص ۱۴۴.

[13]. خطیب بغدادی، أحمد بن علی، تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۴۱۵.

[14]. بخاری، التاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۵؛ بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۴؛ تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۴۱۴.

[15] . التاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۵؛ التاریخ الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۴.

[16]. تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۴۱۳.

[17] . عجلی، معرفة الثقات، ج ۱، ص ۱۹۴؛ تاریخ بغداد، ج ۵، ص ۱۸۱.

[18]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۳، ص۸۰.

[19]. معرفة الثقات، ج۱، ص۱۹۴.

[20] . ابن حبان، الثقات، ج ۸، ص ۱۸؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص ۳۱۹؛ تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۴۱۲.

[21] . سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج ۲، ص ۲۷۷.

[22] . تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۴۱۵.

[23] . تاریخ بغداد، ج ۵، ص ۱۸۱؛ ابن عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج ۳، ص ۱۸۵.

[24] . شذرات الذهب، ج ۳، ص ۱۸۵.

[25] . تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۴۱۵.

[26] . وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۶۴.

[27]. قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد، ص ۳۷۲ – ۳۷۳، برگرفته از سایت ویکی حج.

[28] . زرکلی، الاعلام، ج ۱، ص ۲۰۳‌؛ سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، ج ‌۳، ص ۸۹.

[29] . کرمانشاهی، ، آقا محمد علی بن وحید بهبهانی، مقامع الفضل، ج ‌۱، ص ۳۵۲.

[30] . زرکلی، الاعلام، ج ۱، ص ۲۰۳.

[31]. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج ۵، ص ۱۸۱؛ ذهبی، محمد بن أحمد، سير اعلام النبلاء، ج 11، ص 180.

[32]. کثیری، سید محمد، السلفية بين أهل السنة و الإمامية، ص 33 و 38، برگرفته، رضاپور، عبدالرحیم، بارزترین افراد اهل حدیث، شرک از نگاه امامیه و اهل حدیث تا ظهور ابن تیمیه، ص 34 – 40.

[33]. کرمانشاهی، آقا محمد علی بن وحید بهبهانی، مقامع الفضل، ج ‌۱، ص ۳۵۲.

[34]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج ۱، ص ۲۰۳.

[35]. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۶.

[36]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۸۸‌.

[37]. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۵.

[38]. شهرستانی، سیدعلی، وضوء النبی (ص)، ج ‌۱، ص ۴۰۷.

[39]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۶.

[40]. خطیب بغدادی، أحمد بن علی، تاریخ بغداد، ج ۵، ص ۱۷۸؛ سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الأنساب، ج ۴، ص۲۸۰؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الإسلام، ج ۱۸، ص ۶۵.

[41]. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج ۱، ص ۲۰۳.

[42]. البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۶.

[43]. انصاری، حسن، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «احمد بن حنبل»، ج ۱، ص ۷۱۸.

[44]. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۶.

[45]. شهرستانی، سیدعلی، وضوء النبی (صلی الله علیه و آله)، ج ‌۱، ص ۴۰۷؛ جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل‌بیت (ع)، ج ‌۴۶، ص ۱۸۹.

[46]. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان، بیروت، ج ۱، ص ۶۴؛ وضوء النبی (ص)، ج ‌۱، ص ۴۰۷.

[47]. گرجی، ابو القاسم، تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵؛ سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۸۸‌.

[48]. البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۶، مجله فقه اهل‌بیت (علیه‌السلام)، ج ‌۴۶، ص ۱۸۹.

[49]. وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۴؛ صواف، محمد شریف عدنان، بین السنة و الشیعة، ص ۲۵۹.

[50]. تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، ص ۱۴۱.

[51]. سمعانی، عبدالکریم، الأنساب، تحقیق: معلمی، عبدالرحمن بن یحیی، ج ۴، ص ۲۸۰.

[52]. ذهبی، محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام، ج ۱۸، ص ۶۴؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۸۸‌.

[53]. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان، ج۱، ص ۶۴.

[54]. شهرستانی، سید علی، وضوء النبی (صلی الله علیه و آله)، ج ‌۱، ص ۴۰۷ – ۴۰۸.

[55]. انصاری، حسین، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «احمد بن حنبل»، ج ۱، ص  ۷۱۹.

[56]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص  ۳۳۵.

[57]. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «احمد بن حنبل»، ج ۱، ص ۷۱۸.

[58]. البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۳۲.

[59]. همان، ج۱۰، ص ۳۳۲؛ ابن اثیر جزری، على بن ابى الكرم‏، الکامل، ج ۶، ص ۴۲۷.

[60]. وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۴؛ گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، ص  ۸۵.

[61]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص  ۳۶۵؛ البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۷.

[62]. وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۴؛ تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵.

[63]. البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص  ۳۳۴ – ۳۳۵.

[64]. همان.

[65]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۱، ص ۲۰۳‌؛ سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص  ۸۹.

[66]. وفیات الأعیان، ج۱، ص ۶۴؛ وضوء النبی (صلی الله علیه و آله)، ج ‌۱، ص  ۴۰۸‌.

[67]. وضوء النبی(صلی الله علیه و آله)، ج ‌۱، ص  ۴۰۸.

[68]. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «احمد بن حنبل»، ج ۱، ص  ۷۲۰.

[69]. وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۴.

[70]. الاعلام، ج ۱، ص ۲۰۳‌؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص  ۸۹‌.

[71]. وضوء النبی(صلی الله علیه و آله)، ج ‌۱، ص  ۴۰۸‌.

[72]. همان، ص ۴۰۹.

[73]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۹۰‌.

[74]. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ترجمه: مدرس گیلانی، ج ۲، ص ۲۹۹.

[75]. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الأنساب، ج ۴، ص ۲۸۰؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۶.

[76]. گرجی، ابو القاسم، تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۹۰‌.

[77]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص ۲۵۳؛ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، مناقب الامام احمد، ص ۵۵۷.

[78]. الأنساب، ج ۴، ص ۲۸۰.

[79]. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۵؛ الأنساب، ج ۴، ص ۲۸۰.

[80]. انصاری، حسین، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «احمد بن حنبل»، ج ۱، ص ۷۲۲.

[81]. البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۴۰.

[82]. وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۵.

[83]. البدایة و النهایة، ج ‌۱، ص ۳۵۲.

[84]. و كانوا من الحنابلة، و زعموا أن جملة آرائهم تنتهي الى الإمام أحمد بن حنبل الذي أحيى عقيدة السلف‏؛ کثیری، سید محمد، السلفية بين أهل السنة و الإمامية، ص 38.

[85]. همان، ص 33 و 38.

[86]. ر ک: شهرستانى، عبد الکریم، الملل و النحل، ج 1، ص 118.

[87]. ر ک: همان، ص 118 – 119 و 243.

[88]. قزوینی، سید علاءالدین، العقيدة السلفية، ص 35.

[89]. مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، ص ۱۴۱.

[90]. جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، ج ‌۴۶،

[91] . گرجی، ابو القاسم، تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵.

[92]. ابن خلکان، ، احمد بن محمد، وفیات الأعیان، ج۱، ص ۶۴.

[93] . وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۴؛ ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الإسلام، ج ۱۸، ص ۶۷.

[94] . سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الأنساب، ج ۴، ص ۲۸۰؛ تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵.

[95] . انصاری، حسن، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «احمد بن حنبل»، ج ۱، ص ۷۲۲.

[96] . دائرة المعارف فقه مقارن، ص ۱۴۱.

[97] . سایت ثقلین، احمد بن حنبل و عقاید.

[98] . خطیب بغدادی، أحمد بن علی، تاریخ بغداد، ج ۵، ص 184

[99] . تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵؛ سبحانی، جعفر، مصادر الفقه الإسلامی و منابعه، ص ۴۱۶ ، ۴۱۷‌.

[100] . شهرستانی، سید علی، وضوء النبی (صلی الله علیه و آله)، ج ‌۱، ص ۴۱۰؛ مصادر الفقه الإسلامی و منابعه، ص ۴۱۶‌ – ۴۱۷.

[101] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‌۱، مقدمه، ص ۲۲.

[102]. مجله فقه اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، ج ‌۴۶، ص ۱۸۹.

[103] . سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۴۲.

[104] . بلعمی، ابوعلى محمد، تاریخنامه طبری، ص ۲۱.

[105] . همان، ص ۲۱، ۲۲‌؛ مصادر الفقه الإسلامی و منابعه، ص ۴۱۶.

[106] . مجله فقه اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، ج ‌۴۶، ص ۱۸۹.

[107] . وضوء النبی (صلی الله علیه و آله)، ج ‌۱، ص ۴۰۷.

[108] . مجله فقه اهل‌بیت(علیه‌السلام)، قم، ج ‌۴۶، ص ۱۸۹.

[109] . تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵؛ دائرة المعارف فقه مقارن، ص ۱۴۱.

[110] . دائرة المعارف فقه مقارن، ص ۱۴۲‌؛ سبحانی، جعفر، تاریخ الفقه الإسلامی و أدواره، ص ۷۲‌ و ۷۳.

[111] . ابن کثیردمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۶.

[112] . جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل‌بیت(ع)، قم، ج ‌۴۶، ص ۱۸۹.

[113] . دائرة المعارف فقه مقارن، ص۱۴۲‌.

[114]. نک: شهرستانی،  عبد الکریم، الملل و النحل، ج ‏1، ص 118 – 119 و 243.

[115]. قزوینی، سید علاءالدین، العقيدة السلفية، ص 35.

[116]. ر ک: ابو زهره، محمد، تاریخ مذاهب اسلامی، مترجم: ایمانی، علیرضا، ص 321 – 324؛‌ برگرفته، رضاپور، عبدالرحیم، بارزترین افراد اهل حدیث، شرک از نگاه امامیه و اهل حدیث تا ظهور ابن تیمیه، ص 34 – 40.

[117]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۹۰‌.

[118] . ابن حنبل، احمد، فضائل الصحابه، ج ۲، ص ۶۱۰ – ۶۱۷.

[119] . صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج ۲، ص ۴۶۸، طبری آملی، عماد الدين محمد بن ابى القاسم، بشارة المصطفی، ج ۲، ص ۲۶۴.

[120] . عاملی نباطی، ، علی بن محمد ، الصراط المستقیم، ج ۳، ص ۲۲۳.

[121] . سایت کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، طباطبایی یزدی، محمد، نگاهی بر تحقیق جدید «فضائل امیرالمومنین(ع) از احمد بن حنبل»

[122] . مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۱۰۴، ص ۸۷؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۹۰‌.

[123] . همان؛ حسینی تهرانی، سید محمد حسین، امام‌شناسی، ص ۱۴.

[124] . رک: جعفریان، رسول، «نقش احمد بن حنبل در تعدیل مذهب اهل سنت»، ص ۱۴۵ – ۱۷۶.

[125]. باور به چهار خلیفه بعد از رسول الله (صلی الله علیه و آله).

[126] . ابن کثیر، اسماعیل بن عمر ، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۸؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۴، ص ۸۷.

[127] . ابن قدامه، عبدالله بن محمد، المغنی، بیروت، ج ۷، ص ۳۷۹.

[128] . «نقش احمد بن حنبل در تعدیل مذهب اهل سنت»، ص ۱۵۰.

[129] . بحار الأنوار، ج ۱۰۴، ص ۸۷.

[130] . ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی ، مناقب، ج ۳، ص ۲۲۰-۲۲۱؛ بحارالأنوار، ج ۲۹، ص ۴۸۲، ج ۱۰۴، ص ۸۷.

[131] . شهرستانی، سیدعلی، وضوء النبی(علیه‌السلام)، ج ‌۱، ص ۴۰۹[131]؛‌ برگرفته، رضاپور، عبدالرحیم، بارزترین افراد اهل حدیث، شرک از نگاه امامیه و اهل حدیث تا ظهور ابن تیمیه، ص 34 – 40.

[132]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۹۰‌.

[133]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج ۱، ص ۲۰۳.

[134]. گرجی، ابو القاسم، تاریخ فقه و فقها، ص ۸۵؛ جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل‌بیت (ع)، ص ۱۴۱.

[135]. شهرستانی، سید علی، وضوء النبی (ص)، ج ‌۱، ص ۴۰۹ – ۴۱۰.

[136]. الاعلام، ج ۱، ص ۲۰۳؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌۳، ص ۹۰‌.

[137]. انصاری، حسن، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «احمد بن حنبل»، ج ۱، ص ۷۲۴؛ سبحانی، جعفر، مصادر الفقه الإسلامی و منابعه، ص ۴۱۷‌.

[138]. سایت کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، طباطبایی یزدی، نگاهی بر تحقیق جدید «فضائل امیرالمومنین(ع) از احمد بن حنبل»

[139]. شهرستانی، سید علی، وضوء النبی (صلی الله علیه و آله)، ج ‌۱، ص ۴۰۷.

[140]. ابن خلکان، ، احمد بن محمد، وفیات الأعیان، ج ۱، ص ۶۴؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‌۱، ص ۳۵۲.

[141]. ابن عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج ۳، ص ۱۸۶.

[142]. نک: شهرستانی، عبد الکریم، الملل و النحل، ج ‏1، ص 118 و 119 و 243.

[143]. قزوینی، سید علاءالدین، العقيدة السلفية، ص 35.

[144]. ر ک: ابو زهره، محمد، تاریخ مذاهب اسلامی، مترجم: ایمانی، علیرضا، ص 321 – 324؛ برگرفته، رضاپور، عبدالرحیم، بارزترین افراد اهل حدیث، شرک از نگاه امامیه و اهل حدیث تا ظهور ابن تیمیه، ص 34 – 40.

[145]. سایت مهر نیوز.

[146]. و كانوا من الحنابلة، و زعموا أن جملة آرائهم تنتهي الى الإمام أحمد بن حنبل الذي أحيى عقيدة السلف‏، کثیری، سید محمد، السلفية بين أهل السنة و الإمامية، ص 38.