ف
کِیف
دومین مقوله از اعراض “کِیف” است. کلمه «کیفیت» در فارسی نیز از همین ریشه گرفته شده است. «کیف» به معنای حالت و چگونگی است و هر مقوله ای که به حالت یا چگونگی باز گردد، از مقوله کیف خواهد بود؛ به عنوان نمونه سردی یا… اطلاعات بیشتر
كمّ
مقوله كمّيّت: عرضى است كه ذاتا قابل انقسام مىباشد و قيد ذاتا به اين منظور آورده شده كه تعريف شامل انقسام ساير مقولات نشود؛ زيرا انقسام آنها بهتبع انقسام كميتحاصل مىشود . كميت به طور كلى به دو نوع متصل (مقدار هندسى) و منفصل (عدد)… اطلاعات بیشتر
أین و مکان از نظر فلسفه
وقتی حجم اجسام را با حجم کل جهان مقایسه می کنیم، مکان اجسام از آن انتزاع می شود. به تعبیر دقیق، مکان عبارت است از: نهایت سطح داخلی جسم حاوی، که مماس با سطح خارجی جسم محور است؛ مانند طرح داخلی لیوان که مماس با… اطلاعات بیشتر
عرض در فلسفه
به ماهیتی که برای موجود شدن نیاز به موضوع دارد، عرض گفته می شود. فلاسفه در یک تقسیم ابتدایی عرض را به نه قسم تقسیم کرده اند، که آنها را مقولات عرضی نام نهاده اند.[1] [1]. طباطبایی،سید محمد حسین، نهایه الحکمه، ص 109. اطلاعات بیشتر
اتحاد عاقل و معقول
اتحاد عاقل و معقول یکی از مباحث مهم فلسفه اسلامی در باب علم و ادراکات، است. در فلسفه ادراک کلیات، تعقل و معلومات کلی، معقول نامیده میشود. امّا مسئله اتحاد عاقل با معقول، تنها اختصاص به معلومات کلی ندارد؛ بلکه طرفداران این نظریه در مورد… اطلاعات بیشتر
نفس و عقل در فلسفه
در آغاز این نوشتار، پیش از آن که توضیحی پیرامون عقل بیان شود، نخست به تعریفی از نفس اشاره می شودو همان طور که در ادامه می آید، نفس پایه عقل است. در تعریف نفس گفته اند: نفس جوهر روحانی است … اگر قرین و… اطلاعات بیشتر
حرکت و مباحث آن
مفهوم حرکت عبارت است از تغير تدريجى. تعريف هاى ديگرى نيز براى حرکتشده است، از جمله: خروج تدريجى شىء از قوه به فعل. از ارسطو منقول است که حرکت “کمال اول براى موجود بالقوه از آن جهت که بالقوه است”، مىباشد. منظور وى اين است… اطلاعات بیشتر
زمان از نظر فلسفه
در مورد زمان، فیلسوفان می گویند: در دنیایی که در آن زندگی می کنیم تغییر و جابه جایی را می بینیم؛ مثلاً یک دانه گندم وقتی کاشته می شود، شروع به حرکت و تغییر می کند. چهره و شکل های متفاوت به خود می گیرد.… اطلاعات بیشتر
قوه و فعل در فلسفه
هر جسم مادی در تغییر و تحول است، و تغییر و تحول به این معنا است که چیزی را که نداشته و می تواند داشته باشد، با شرایط خاصی دارا می شود؛ مثلا: هسته، درخت نیست ولی توانایی دارد درخت شود، هسته با داشتن مقتضی… اطلاعات بیشتر
ماده و صورت در فلسفه
جسم خارجی داری دو بعد است، بعدی از جسم که حامل قوه است که ماده نامیده می شود و بعدی که حامل فعلیت است و صورت نامیده می شود. ماده، به ماده اولی و ماده ثانیه و صورت نیز به صورت جسمیه و صورت نوعیه… اطلاعات بیشتر