کپی شد
پیشینه و تاریخ پیدایش اهل سنت
در دهههای میانی قرن دوم قمری، گروه عمده اهلسنت در مقابل «اصحاب رأی» که به رأی فقهی خود ارج مینهادند، در فقه بر پیروی «اثر»؛ یعنی روایات حاکی از گفتار و رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) به همراه گفتار و رفتار صحابه و تابعین، تکیه داشته، با عنوان «اصحاب اثر» نام برده میشدند.[1] تا اینکه «شافعی»؛ فقیه قرن دوم، در فقه، نظامی مدون و روشمند عرضه کرد و مبانی آن را در کتاب «الرسالة» تحریر نمود. او در کتاب خود با انتقاد از فقهای پیشین اصحاب اثر، اقوال صحابه و تابعین را از تعریف سنت خارج کرد و آن را در حدیث نبوی (صلی الله علیه وآله) منحصر نمود.[2] پس از او شاگردش؛ احمد بن حنبل، در مسأله خلق قرآن در برابر معتزله مقاومت كرد و در رأس اهل حديث قرار گرفت.[3] او با اندکی اختلاف، راه شافعی را پیمود تا جایی که اهل حديث و يا اهل سنت در پيروان ابن حنبل خلاصه گرديد، و متكلمان و خردورزان و هركس كه به نوعى بر عقيده اسلامى، با خرد استدلال مىكرد، از زیر چتر اهل سنت بيرون رفت و از اين اصطلاح، جز اصحاب حديث به رهبرى احمد بن حنبل، چيزى به اذهان خطور نمىكرد.[4]
در آغاز قرن چهارم، ابوالحسن اشعرى در مسجد جامع بصره از اعتزال توبه كرد و خود را پيرو احمد بن حنبل ناميد و به تنظيم عقايد سنت موروث از احمد، پرداخت و همزمان با او، ابومنصور ماتريدىِ سمرقندى در مشرق جهان اسلام، با برنامهاى مشابه ابوالحسن اشعرى ظهور كرد. این دو به مرور زمان به عنوان پيشواى اهل سنت و جماعت در علم كلام مطرح شدند.[5]
[1]. پاکتچی، احمد، سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اصحاب حدیث.
[2]. همان.
[3]. سبحانی، جعفر، دانشنامه کلام اسلامی، مدخل اهل سنت، ج 1، ص 97.
[4]. همان.
[5]. همان..