کپی شد
رسمیکردن مذهب شیعه در ایران
حکومت صفوی نقشی اساسی و مهم در رسمیکردن مذهب تشیع در ایران داشت. تا پیش از دولت صفوی، مذهب در ایران، مجموعهای آمیخته از سه گرایش تسنن، تصوف و تشیع بود. به لحاظ تودهای، سراسر ایران تحت سلطه خانقاهها بود. دولتها به طور غالب سنی بودند و فقه و قضاوت نیز، تحت سیطره عالمان اهل سنت بود. در این دوره به جز چند شهر (مانند قم، کاشان، ری، مازندران و سبزوار)، خبری از فقه و فکر و آداب و رسوم شیعی نبود. این بار زمانی که در دوره صفوی تشیع رسمیت یافت، رواج مذهب جدید، تنها به مثابه نشر یک مذهب ساده، همانند مذهب حنفی یا شافعی نبود، بلکه به همراه آن، فلسفه سیاسی خاصی مطرح شد. برای مثال، اندیشههای فلسفی و کلامی در ایران که تحت سلطه اشعریگری، به حیات ضعیف خود ادامه داده بود، در این دوره رواجی تمام یافت و مهمتر آن که مذهب تشیع در طرز تلقی مردم از هر جهت، تأثیر ویژهای از خود بر جای نهاد.[1]
دولت صفوی و تحولهای متعاقب و مترتب بر آن، تأثیری بهسزا بر گسترش تشیع اثناعشری داشته است. تشیع؛ مهمترین و مؤثرترین ضلع از ضلعهای قدرت در دولت صفوی است. هرچند این گزاره درست است که صفویه معلول تشیع در ایران است و نه علت آن، ولی نسبت این دو، به نسبت «دانه و درخت» میماند. بذر تشیع، که پیشاپیش در ایران پراکنده بود، سلطنت صفوی را ثمر داد و درخت صفویه گسترش تشیع فقاهتی، و لوازم تاریخی-اجتماعی آن را در پی داشت. اعلام رسمی تشیع اثناعشری از سوی شاه اسماعیل اهمیت فراوان دارد؛ زیرا اعلام رسمی تشیع و پیامدهای ناشی از ضرورت استقرار و تثبیت دولت صفوی از عوامل بنیادین بودند که زمینههای لازم را برای گسترش تشیع فقاهتی و فقه سیاسی شیعه اثناعشری در ایران تدارک نمودند.[2]
بررسی اهمیت و جایگاه دولت صفوی در تاریخ تشیع نشان میدهد که گرایش صفویان به تشیع و سپس اعلام رسمیت آن به عنوان مذهب حاکمیت و حاکم بر ایران، از انگیزههای سیاسی، آغاز و به بسترهای اعتقادی کشیده شد. این فرآیند، ناشی از حمایت دستگاه سیاسی دولت صفویه و مهمتر از آن، نفوذ گسترده علما و حکمای شیعه در مقامات اداری و دینی و در سمت مشاورت به عنوان اهل اختصاص بود. این عده توانستند با طراحی نقشه راه تمدنسازی بر مبنای مهندسی فرهنگی معارف عقلانی تشیع، یک مدنیت علوی را برپا دارند. این بررسی نشان میدهد در دوره صفویه، تشیع توانست هم در زمینه سیاسی و هم در زمینههای علمی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی، از جایگاه مهم و تثبیت شده و مؤثری برخوردار شود. به عبارت دیگر، تشیع از یک مجموعه آموزههای عبادی و فقهی و البته در انزوا، خارج و به عنوان ایدئولوژی حاکم بر جامعه، پذیرفته شد و باقی ماند. بر این اساس، بررسی تاریخ تشیع بدون طرح و بررسی و عملکرد صفویان در حوزه مسائل مربوط به تشیع، بیگمان یک بررسی ناتمام و ناقصی خواهد بود.[3]
[1]. جعفریان، رسول، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ص 14؛ جعفریان، رسول، صفویه عصر جدید ایران، کیهان اندیشه، شماره 67، ص 140.
[2]. مجموعه مقالات تاریخ صفویه: چهرآزاد، سعید، نقش دولت صفوی در گسترش تشیع در ایران، سیاست ما.
[3]. منتظر القائم، اصغر و جعفری، علی اکبر، دولتی به کام رندان، مروری بر اهمیت و نقش دولت صفویه در تاریخ تشیع، مجله سوره، شماره چهارم (52 – 53).