Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

ادوار تاریخی شافعیه

شافعیان؛ پیروان مذهب امام شافعی، یکی از چهارفرقه اصحاب حدیث هستند. مذهب شافعی از بغداد و مصر؛ مراکز عمده تعلیم امام شافعی، نشر یافت و در قرون سوم و چهارم قمری پیروان بسیاری پیدا کرد، هرچند در بغداد که مرکز اهل رأی بود، از همان ابتدا با وضع دشواری روبه‌رو شد. در قرن چهارم، مکه و مدینه؛ مانند مصر از مراکز مهم شافعیه به‌شمار می‌رفت. از پایان قرن سوم، شافعیه در شام، تفوّق قابل ملاحظه‌ای یافتند به نحوی که از زمان ابوزرعه،[1] پیوسته مسند قضاوت دمشق در اشغال شافعیان بود. در زمان حیات مقدسی، شغل قضا در شام، کرمان، بخارا و قسمت اعظم خراسان منحصر به شافعیان بود.

از کسانی‌که مذهب شافعی را در مشرق ایران رواج دادند، محمد بن علی قفال چاچی (متوفای 365  قمری) است که مذهب شافعی را در ماوراء النهر و خراسان منتشر کرد. وی از طرفداران اعتزال و صاحب تألیفات بسیار در فقه و اصول است. ابن خلکان می‌نویسد: سلطان محمود بر آیین حنفی بود و به علم حدیث علاقه بسیاری داشت. بحث در احادیث و علم حدیث در حضور او معمول بود و خود از احادیث استفسار می‌کرد؛ چون غالب احادیث را موافق مذهب شافعی یافت، فقهای فریقین را در مرو جمع نمود و از ایشان، دلیل رجحان یکی از دو مذهب را بر دیگری خواستار شد و قرار بر آن نهادند که در خدمت او دو رکعت بر سنت حنفی بگذارند تا سلطان بنگرد و تفکر کند و هریک را که بهتر یافت برگزیند. امام قفال مروزی شافعی عهده دار این امر شد و سلطان بعد از آن به مذهب شافعی گروید. روی‌هم رفته، در قرن چهارم و پنجم در چاچ و ایلاق و طوس و نسا و ابیورد و طراز و سواد بخارا و دندانقان و اسفراین و کرمان و بعضی شهرهای دیگر، شافعیه غلبه داشتند و در باقی شهرهای مشرق، غلبه با حنفیه بود، با این حال در شهرهای دیگر مشرق هم شافعیه گاه دارای مشاغل مهم منبر و مسند قضا بودند و در غالب این شهرها و نیز در شهرهای جبال، بین پیروان این دو مذهب مهم نزاع‌هایی رخ می‌داد… در ری نیز علاوه بر مذهب شیعه، مذهب حنفی و شافعی معمول بوده ‌است.

در قرن پنجم و ششم، شافعیه در بغداد با حنبلیان در کوی و برزن شهر، زد و خورد داشتند. در مصر، در عهد صلاح‌الدین ایوبی (564 قمری)، مذهب شافعی بار دیگر به مذهب برتر تبدیل گردید و جای مذهب شیعه (اسماعیلی) را گرفت. در این دوره در ایران دو مذهب شافعی و حنفی، بیش از همه مذاهب دیگر اهل سنت و بیشتر از تمام مذاهب اسلامی رواج داشت. مهم‌ترین مراکز رواج این دو مذهب، مشرق ایران بود که به قول نظام‌الملک[2] مسلمانان آن پاکیزه و همه شافعی یا حنفی بوده‌اند.

دو مذهب حنفی و شافعی مذهب حاکم عصر بودند. سلاطین سلجوقی بر مذهب امام ابوحنیفه بودند و وزرای خود را نیز از میان حنفیان و شافعیان برمی‌گزیدند. از کتاب طبقات الشافعیه سبکی[3] و مؤلفات تاریخی دیگر به خوبی برمی‌آید که اکثر علمای بزرگ خراسان در قرن پنجم در اصول پیرو اشعری و در فروع تابع شافعی بوده‌اند. نیمه دوم قرن پنجم و تمام قرن ششم تا آغاز قرن هفتم، دوره تعصبات و شدت اختلافات مذهبی به‌شمار می‌رود و این اختلافات گاهی به زد و خوردها و فتنه‌هایی منجر می‌گشت. در اصفهان بین شافعیه و حنفیه که تحت ریاست آل خجند بوده‌اند، نزاع و کشمکش و تعصب مستمر بود و در ری بین شافعیه و حنفیه و شیعه و در سایر شهرهای عراق و خراسان هم از این نوع کشمکش‌های مذهبی دائماً در جریان بود.

مخالفت شافعی و حنفی هم‌چون دیگر اختلاف‌های مذهبی، همان‌طور که گاه به سوء تدبیر کارداران مملکت و رؤسای مذهب شدت می‌یافت، گاهی به حسن تدبیر و نیک‌اندیشی بزرگان می‌آرامید، اما این چاره جویی‌ها در کندن ریشه فساد، بی‌اثر و فتنه‌ها هم‌چون آتش زیر خاکستر بود. غوغای شافعی، حنفی، اشعری و معتزلی در خراسان بالا گرفت و شافعیه که در اصول مذهب اشعری‌اند، بی‌اندازه مورد وهن واقع شدند و اوباش با پشتیبانی عمیدالملک که حنفی مذهب بود و با شیعه عموماً و فرقه شافعی از اهل سنت خصوصاً، سخت عداوت داشت و خاطر الب ارسلان را نسبت به این طوایف شورانیده بود، به جان شافعیه افتادند و در آزار و ایذاء این طایفه چیزی فروگذار نکردند و فقها و علمای این فرقه؛ هم‌چون ابوالمعالی جوینی و امام قشیری و امثال ایشان را از درس و خطابه بازداشتند. علما و بزرگان شافعیه هم بر ضد این کارها قیام کردند: ابوسهل بن موفق؛ ملقب به جمال الاسلام، چندبار به دربار رفت و آمد کرد و با عمیدالملک گفتگو نمود که این فتنه را بنشاند، اما مفید نیفتاد. چهار تن از پیشوایان بزرگ شافعیه: ابوسهل بن موفق، امام الحرمین (ابوالمعالی جوینی)، قشیری و رئیس فراتی، مأمور به ترک شهر شدند. غوغا شوریدند و رئیس فراتی و قشیری را به استخفاف در حبس انداختند و امام الحرمین از راه کرمان به حجاز گریخت و چهار سال از وطن دور و مجاور حرمین بود. ابوسهل در نواحی نیشابور پنهان شد و از باخرز جماعتی جمع کرد و برای استخلاص فراتی و قشیری به نیشابور حمله برد و با حاکم آن‌جا جنگ کرد و آن دو نفر بیش از یک‌ماه در حبس بودند. پس از آن‌که نوبت دولت به الب ارسلان رسید و خواجه نظام الملک زمام کارها را به‌دست گرفت و در صدد رتق و فتق امور برآمد، امام الحرمین و سایر علما را دوباره به وطنشان برگردانید. خواجه از علمای مذهب شافعی به جد نگه‌داری و مدرسان بزرگ را از میان آنان انتخاب می‌کرد. وی نظامیه بغداد و به احتمال زیاد سایر نظامیه‌ها را نیز به فرقه شافعیه اختصاص داده بود. از روایت هندوشاه در تجارب السلف چنین برمی آید که خواجه در این مورد تعصب فراوان داشت و بر اثر اصرار وی بود که بر سر در مدرسه محله کران اصفهان که سلطان ملکشاه بنا کرده بود، با این‌که سلطان مذهب حنفی داشت، نام امام ابوحنیفه مقدم بر امام شافعی نوشته نشد و قرار بر آن گرفت که بنویسند: «وقف علی اصحاب الامامین، امامی الائمة صدری الاسلام».

در زمان سلطان سنجر نیز فتنه‌ای بین شافعیه و حنفیه اتفاق افتاد و از حنفیه در نیشابور، هفتاد تن کشته شدند. بنا به قول نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی؛ از بزرگان وعاظ و علمای مذهبی شیعه در ری و صاحب کتاب «النقض» که در قرن ششم هجری می‌زیسته‌است، مردم شهرهای آذربایجان تا به در روم و همدان و اصفهان و ساوه و قزوین و مانند آن همه در روزگار وی شافعی مذهب بوده‌اند. در قرون اخیر؛ یعنی سال‌های پیش از سلسله عثمانیان، شافعیه بی‌چون و چرا در مرکز کشورهای اسلامی، مقام اول را کسب کردند. در عهد ابن جبیر، امام جماعت در مکه امام شافعی بود. فقط در ابتدای قرن دهم در دوره سلاطین عثمانی، حنفیان شافعیان را عقب راندند و شغل قضا از قسطنطنیه؛ مرکزحکومت عثمانی، (تا) همه جا به حنفیان واگذار شد. با شروع حکومت صفویه، مذهب شافعی در آسیای مرکزی جای خود را به مذهب تشیع داد. با این‌همه مذهب شافعی در مصر و شام، حجاز عربستان جنوبی، بحرین، مجمع الجزایر مالزی، أفریقای شرقی، داغستان و مناطقی چند در آسیای مرکزی، (هم‌چنان) مسلط است.[4]

 

[1]. اَبوزُرعِه رازی، عبیدالله بن عبدالکریم بن یزید بن فروخ (۲۰۰ـ ۲۶۴ق/ ۸۱۶ ـ ۸۷۸م)، از محدثان و رجال شناسان بزرگ اهل سنت است، ویکی فقه.

[2]. ابوالحسن علی‌ بن اسحاق‌ بن عباس طوسی، مکنّی به ابوعلی مقلب به «سیدالوزراء و قوام‌الدین» و مشهور به خواجه «نظام‌الملک طوسی»، دانشمند و نویسنده قرن پنجم و وزیر نامدار دوره سلجوقی است، ویکی فقه.

[3]. طبقات الشافعية الكبرى، مؤلف: تاج الدين عبد الوهاب بن تقي الدين السبكي (المتوفى: 771هـ)

[4]. برگرفته از سایت واژه یاب، لغت‌نامه دهخدا.