Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

آرا و افکار مذهب شافعیه

در کنار نبوغ محمد بن ادریس شافعی، برخی از آرای منحصر به فرد فقهی وی و در برخی موارد نیز مشترک با سایر مذاهب، او را در رأس مذهب شافعیه قرار داد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

  1. شافعی در فهم اصول و عقاید، پا را فراتر از ظواهر قرآن و احادیث برنمی‌داشت و خود را در این مسائل، ملزم به پیروی از صحابه و تابعین می‌دانست. او با کلام و فلسفه میانه خوبی نداشت و از متکلمان دوری می‌جست. وی مانند استادش مالک و شاگردش ابن حنبل، معتقد بود اولیاءالله در آخرت خداوند را رؤیت می‌کنند. شافعی اگرچه برخی از صحابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را بر بعضی دیگر برتری می‌داد، اما همه صحابه را عادل و فاضل می‌شمرد. خلافت و امامت امت اسلامی را تنها مختص قریش می‌دانست و عمربن‌عبدالعزیز را در کنار چهار خلیفه نخست، به عنوان خلفای راشدین می‌شناخت.[1]

محمد ابوزهره در باب عقاید شافعی در باب امامت می‌نویسد: «شافعی معتقد بود اولاً: امامت امر دینی است و باید آن را اقامه کرد؛ ثانیاً: امامت باید از آنِ قریش باشد [عبارت وی در این مورد دچار تهافت است، از طرفی می‌گوید: «انه لایری أن الإمامة فی قریش» و بعد به روایاتی استناد می‌کند که اثبات می‌کند امامت در قریش، اولی است]؛ و ثالثاً شرط صحت خلافت، آن نیست که مردم قبل از پدید آمدن ولایت، بیعت کرده باشند، بلکه حتی اگر یک قریشی به‌وسیله شمشیر بر حکومت غلبه پیدا کند و بعد مورد بیعت مردم قرار گیرد، خلافتش صحیح است. شافعی هم‌چنین عدالت را شرط بدیهی امامت می‌دانست. شافعی معتقد بود احقّ مردم نسبت به امر خلافت، ابوبکر سپس عمر سپس عثمان و سپس امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) می‌باشند. وی هم‌چنین با اضافه کردن عمر بن عبدالعزیز، خلفاء راشدین را پنج خلیفه می‌داند.

شافعی نسبت به علی (علیه السلام (محبت بسیار زیادی داشت و معاویة بن ابی سفیان و خوارج را باغی دانسته و در نزاع‌های علی (علیه السلام) با مخالفانش، همواره حق را با علی (علیه السلام) می‌دانست . محبت زیاد شافعی به علی (علیه السلام) باعث شده تا حکومت‌ها و بسیاری از راویان؛ مثل یحیی بن معین، بارها وی را به تشیع متهم کنند».[2]

  1. تفتازانی می‌گوید: امام با فسق یا با خروج از اطاعت خدا و ظلم بر بندگان خدا، برکنار نمی‌شود؛ چون فسق و ظلم از امامان (اهل سنت) بعد از خلفای راشدین آشکار شد، با این حال گذشتگان از آنان اطاعت می‌کردند و جماعت و مراسم اعیاد با اذن آنان اقامه می‌شد. از کتاب‌های شافعیه گزارش شده که قاضی با فسق عزل می‌شود به خلاف امام، تفاوتش این است که در امام به دلیل شوکتش اگر عزل شود و دیگری جای او نصب شود، فتنه‌ای رخ می‌دهد به خلاف قاضی.[3]
  2. در باب خمس عنایم، شافعی می‌گوید: به پنج قسم تقسیم می‌شود: یک سهم از آن، مال رسول الله است و مطابق با مصالح مسلمانان مصرف می‌شود، یک قسم آن برای ذوی القربى است و آن‌ها کسانی هستند که از ناحیه پدر به هاشم منتسب هستند و تفاوتی هم میان نیازمندان و غیر آن نیست، و سه سهم باقی نیز بر ایتام، مساكین و أبناء السبیل (در راه ماندگان) انفاق می‌شود، خواه از بنیی هاشم باشند و یا غیر آنان.[4]
  3. از نگاه امامیه، صحت نماز به صلوات بر پیامبر و آلش مشروط است. صاحب کنز العمال می‌گوید: نظر تمام علمای ما این است که صلوات بر پیامبر و آلش در دو تشهد (نماز)، واجب است و برخی از شافعیه نیز قائل به وجوب آن هستند و یکی از دو روایت نقل شده از احمد نیز همین است، البته خود شافعی قائل به استحباب آن است.[5]
  4. از نظر مالکیه، «بسمله» در اوایل سوره‌ها جزء قرآن نیست، اما شافعیه آن را جزء قرآن می‌دانند و حنفیه بر این باور هستند که «بسمله»، آیه مستقلی است که برای جدایی سوره‌ها نازل شده ‌است. [6]

توضیح بیش‌تر این‌که: پیروان مالک و ابو حنیفه مى‏گویند: بسم الله (در ابتدای سور) جزء آیات سوره حمد و سایر سوره‏هاى قرآن نیست، تنها آیه‏اى است در (داخل) سوره نمل … (با این تفاوت که) پیروان ابو حنیفه مى‏گویند: كسى كه فرادا نماز مى‏خواند «بسم الله الرحمن الرحیم» را در هر ركعت، آهسته با سوره حمد مى‏خواند…، ولى پیروان شافعى و احمد حنبل مى‏گویند: بسم الله آیه‏اى از سوره فاتحه است كه واجب است در نماز خوانده شود، با این تفاوت كه حنبلى‏ها همچون حنفى‏ها مى‏گویند: باید آهسته خوانده شود و جهر در آن جایز نیست، ولى شافعى‏ها مى‏گویند: در نمازهاى اخفاتى (ظهر و عصر) آهسته مى‏خواند و در نمازهاى جهرى (مغرب، عشا و صبح) بلند مى‏خواند».

بنابراین، قول شافعى‏ها از همه اقوال به قول فقهاى شیعه نزدیک‏تر است، جز این كه اصحاب ما در همه نمازها، جهر به بسم الله را مستحب مى‏دانند و خواندن بسم الله را در سوره حمد به اتّفاق واجب مى‏شمرند و در سایر سوره‏ها مشهور و معروف جزئیت است.[7]

  1. شافعیه می‌گوید: نمازگزار وقتی که آیات سجده را قرائت می‌کند و قصدش این باشد سجده آیه را به‌جا آورد نمازش باطل است.[8]
  2. شافعیه مانند امامیه، مالكیه و حنابله، معتقد هستند که عمومات قرآن با خبر (قطعی)، تخصیص می‌خورد.[9]
  3. نووی از علمای شافعیه می‌گوید: چند چیز در باب أدب الزائر لازم است؛ از جمله آن، إخلاص در نیت؛ زیرا، «إنّما الأعمال بالنیات»، پس با زیارت رسول اللَّه (صلى الله علیه و آله و سلم) قصد قربت می‌کند و مستحب است که با قصد مسافرت به مسجد النبی (صلى الله علیه و آله و سلم) و عزم بر آن و نماز خواندن در آن نیز قصد تقرب نماید.[10]

 

[1]. وهبة الزحیلی، المذاهب الاسلامیة الخمسة، المذهب الشافعی، ص ۵۰۲ و 503 و 506.

[2]. ابوزهره، محمد، تاریخ مذاهب اسلامی، ص 458، برگرفته از دایرة المعارف فرق اسلامی.

[3]. تفتازانى‏، سعد الدين، شرح العقائد النسفية، تحقيق: حجازى سقا، ص 100 و 101.

[4]. سبحانی، جعفر، أهل البيت (علیهم السلام)، ص 164؛ سبحانی، جعفر، الإنصاف في مسائل دام فيها الخلاف، ج ‏2، ص 43.

[5]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول، تحقيق: رسولى‏، سيد هاشم، ج ‏12، ص 111.

[6]. ابو حنيفه، شرح كتاب الفقه الأكبر، شارح: قارى، ملا على، تعليق: دندل‏، على محمد، ص 279.

[7]. مکارم، ناصر، شيعه پاسخ مى‏گويد، ص 213 و 214.

[8]. جمعی از نویسندگان، في رحاب أهل البيت (علیهم السلام)، ج ‏39، ص 28.

[9]. مغنيه،‏ محمد جواد، الجوامع و الفوارق بين السنة و الشيعة، ص 250.

[10]. امینی، عبدالحسین، الزيارة، گردآورنده: الحسّون، محمد، ص 128.