Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon
فقه (Page 7)

فقه

لواط
مفهوم‌شناسی لواط لواط عبارت است از آمیزش جنسی دو انسان ذکور.[1] به سخن دیگر، لواط عبارت است از آميزش مردى با مرد ديگر يا نوجوان زيباروى و وجه تسميه‌اش آن است كه اين عمل از كارهاى زشت قوم لوط بوده و لذا لواط ناميده شده… اطلاعات بیشتر
ولایت فقیه
معنای ولایت واژۀ “ولايت” و “مولى” از مادۀ “ولى” گرفته شده و اهل لغت معانى گوناگونی را براى آن برشمرده‏‌اند: مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قريب (مانند پسر عمو)، جار (همسايه)، حليف (هم پيمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر،… اطلاعات بیشتر
لعن و نفرین
مفهوم شناسی لعن و نفرین «لعن» در لغت به معنای طرد نمودن و دور ساختن از روى خشم است[1] و در اصطلاح اگر از ناحیه خداوند متعال باشد -چنان که از آیات قرآن کریم بر می آید[2]– به معنای دور ساختن کسی از رحمت خویش… اطلاعات بیشتر
زنا
مفهوم‌شناسی زنا به آمیزش نامشروع مرد و زن زنا گفته می شود،[1] فرق نمی کند به اینکه این عمل از مقعد انجام شود یا فرج.[2] به عبارت دقیق تر زنا عبارت است از:« إيلاج ذكر الإنسان حتى تغيب الحشفة في فرج امرأة- قبلاً أو دبراً-[3]… اطلاعات بیشتر
طلاق
مفهوم شناسی طلاق در كتب لغت، براى واژه طلاق معانى متعدّدى ذكر شده است؛ از جمله: رهائى، آزاد كردن، ترك كردن، وا گذاشتن و … ؛ مثلا گفته مى‌شود: «ناقة طالق، ناقۀ آزاد و رها» و يا عبارت: «طلقت القوم، قوم را ترك كردم». امّا… اطلاعات بیشتر
خمس
مفهوم شناسی خمس خمس در لغت به معنای«یک پنجم» و جمع آن «اخماس» است.[1] و در اصطلاح فقه عبارت است از: پرداخت یک پنجم اموال و در آمدی که از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و یا از راه های کارگری و کارمندی و… به… اطلاعات بیشتر
اصول فقه
مفهوم شناسی اصول فقه معنای لغوی اصول فقه اصول جمع اصل و اصل در لغت چیزی است که شیء دیگر بر آن مبتنی است.[1] فقه در لغت به معنای فهم عمیق.[2] معنای اصطلاحی اصول فقه در تعریف اصطلاحی اصول فقه عبارت‌های مختلفی از اصولیین شیعه… اطلاعات بیشتر
میت
مفهوم‌شناسی میّت میت یا مرده، به موجود جانداری گفته می شود که مرگ عارضش شود؛ یعنی فعالیت‌های قلبی و مغزی اش متوقف شود، در مقابل موجود زنده.[1] در اصطلاح، به انسانی که روح از بدنش مفارقت نماید، از دار دنیا رحلت نموده و به دار… اطلاعات بیشتر
طبابت
مفهوم طب طب در لغت به معنای «عَلاجُ الجسم و النفس؛[1] یعنی درمان بیماری جسم و جان است. هم‌چنین به معنای «الرفق»؛ مُدارا در کار و لطف ورزیدن آمده است و طبیب را از آن جهت طبیب نامیده‌اند که با مدارا و تدبیر خویش اندوه… اطلاعات بیشتر
سحر و جادو
مفهوم سحر ارتباط و استفاده علمی و عملی از ارواح، اجنه و شیاطین در اصطلاح لغوی و فقهی، سحر نام[1] دارد. طبق دلایل قرآنی، روایی و فقهی، ساحری، به صلاح زندگی دنیوی و اخروی انسان نیست. اگرچه در تعریف و تعیین موارد سحر در کتب… اطلاعات بیشتر