ولایت فقیه

اگر مكتب و نظام سياسى اسلام تشريح گردد، معلوم خواهد شد که يكى از مبانى مكتب، «ولايت فقيه در عصر غيبت امامان معصوم ‏(ع)» خواهد بود. همان گونه كه «ثبوت ولايت»، به معناى «سلطه در عالم تكوين و تشريع براى خداوند متعال» يا «ولايت حضرات… اطلاعات بیشتر

ابتدا مناسب است به این نکته توجه داشته باشیم که در دانش فقه، واژۀ “تعبد” در چه موضوعاتی، مورد استفاده قرار می گیرد؟ به هرگونه اظهار بندگی در مقابل خداوند و تسلیم در برابر اوامر او و تلاش برای جلب رضایت پروردگار “تعبد” گفته می… اطلاعات بیشتر

“در فرهنگ اسلامی، پس از توجه به ضرورت وجود زمام‌دار برای جامعه، هیچ کس به خودی خود حق چنین امری را ندارد، جز خداوند متعال که تمام شئون هستی آدمی از او است و همین امر اقتضا می کند که انسان مطیع اوامر و نواهی… اطلاعات بیشتر

مسئلۀ  “ولايت فقيه” به عنوان يک رکن اساسى در حوزۀ  سياست اسلامى مطرح است. تبيين مفهوم، ادله، و دامنۀ  اين ولايت و نسبت آن با نهادهاى سياسى – اجتماعى و مفاهيم اساسى؛ مانند جامعۀ مدنى، آزادى، امت اسلامى و مرجعيت، در واقع تصويرى کلى از… اطلاعات بیشتر

ولایت مطلقه فقیه یک اصطلاح فقهی است که به حوزۀ اعمال ولایت و کسانی که تحت ولایت قرار دارند نظر دارد و محدودیت در این زمینه را انکار می کند. به عبارت دیگر این اصطلاح بیان می کند که، دامنۀ ولایت فقیه، محدود به عده… اطلاعات بیشتر

با ظهور انقلاب اسلامی «اندیشه سیاسی اسلام» کانون توجه متفکران و اندیشمندان داخلی و خارجی قرار گرفت. یکی از اصطلاحات مهم فقهی که نقطۀ ثقل اندیشه سیاسی اسلامی اسلام واقع شد ولایت فقیه بود. بحث های زیادی دربارۀ معنا، دلائل، وسعت اختیارات و … آن… اطلاعات بیشتر

در نظریۀ ولایت فقیه برخی قایل به وکالت فقیه شده‌اند و بر این نظرند که با توجه به نظريۀ مالکيت مُشاع که در آن وکالت فقيه مطرح مى‌‏شود، به جاى ولايت فقيه، می‌توان قايل به وکالت فقيه شد. در این باره لازم به ذکر است… اطلاعات بیشتر

“ولايت” در مصطلحات فقهى در دو مورد به كار رفته است: 1. مواردى كه مولّى عليه قادر بر ادارۀ امور خود نيست، مانند ميّت، سفيه، مجنون، صغير. در اين گونه موارد “ولايت” به معناى “قيمومت” و سرپرستى است. و ملاك آن ناتوانى مولَّى عليه در… اطلاعات بیشتر

  واژۀ «ولايت» و «مولى» از مادۀ «ولى» گرفته شده و اهل لغت معانى گوناگونی را براى آن برشمرده ‏اند: مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قريب (مانند پسر عمو)، جار (همسايه)، حليف (هم پيمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر،… اطلاعات بیشتر