searchicon

کپی شد

قبرستان بقیع

بسم الله الرحمن الرحیم

چکیده مقاله قبرستان بقیع

بقیع یکی از بافضیلت‌ترین قبرستان‌های جهان اسلام و بافضیلت‌ترین قبرستان مدینه است. با هجرت پیامبر به مدینه و گسترش این شهر، تعیین قبرستانی برای دفن اموات مسلمانان ضرورت یافت؛ ازاین‌رو، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بقیع را که در فاصله‌ای‌ اندک از مسجد نبوی و در مسیر باب جبرئیل مسجد قرار داشت برگزید. بقیع مورد توجه پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) بوده و گزارش‌هایی از زیارت بقیع از جانب آن حضرات در منابع یاد شده است.با توجه به تأکیدهای پیامبر، زیارت قبور بقیع در طول تاریخ اسلام همواره مورد اهتمام مسلمانان بوده و حاکمان نیز به آن توجه نشان داده‌اند. بقیع آرامگاه برخی امامان شیعه، گروهی از صحابه رسول خدا، تابعان، دانشوران و سادات است که بارها توسط وهابیان تخریب شده‌است؛ اما پس از تلاش‌ها و پیگیری‌های شیعیان عراق و سفیر ایران بازسازی شد؛ نیز در دوران ملک فهد بن عبدالعزیز و سال‌های بعد آن، حکومت سعودی آن را به شکل کنونی بازسازی کرد.

مفهوم شناسی قبرستان بقیع

بقیع از ریشه بَقَع به زمینی گفته می‌شود که با زمین‌های مجاور متفاوت باشد و نیز زمینی که درختانش یا ریشه آن‌ها به صورت پراکنده در آن وجود داشته باشد.[1]

در منابع اسلامی به قبرستان مشهور مدینه، بقیع گفته می‌شود که به علت رویش درختان خاردار غَرقَد در آن، با نام «بقیع الغرقد» نیز خوانده شده‌است.[2]

افزون بر درختان غرقد، وجود چشمه‌سار و شوره‌گزهایی نیز در آن گزارش شده‌است. هم‌چنین آورده‌اند که پشه‌های این قطعه از زمین چنان فراوان بود که هنگام غروب آفتاب، هم‌چون دودی غلیظ به نظر می‌رسید.[3]

نام‌گذاری قبرستان بقیع

بقیع به زمین گسترده‌ای گفته می‌شود که گیاهانی در آن روییده باشند.[4] بقیع الزبیر، بقیع الخیل و بقیع الخَبْجَبَة (نام درختی است) از جمله این بوستان‌ها در شهر یثرب (مدینةالنبی) بوده است.[5] بقیع الغرقد نیز از درختان غرقد[6] و دیگر گیاهان، پوشیده بوده است. این بوستان پس از اسلام برای دفن اموات شهر مدینه استفاده شده‌است.

کهن‌ترین قبرستان مسلمانان، در نزدیکی مسجدالنبی و اطراف شهر قرار داشته[7]، چنانکه تصویر نقشه مدینه در سال ۱۲۶۹ این‌گونه نشان می‌دهد[8] ولی امروزه پس از توسعه قبرستان و مجموعه مسجد و صحن نبوی،‌ هردو به هم متصل شده و در هسته مرکزی شهر مدینه قرار گرفته‌اند.

دور قبرستان بقیع، دیوارکشی شده و ضلع غربی آن که در ورودی اصلی قبرستان نیز هست، پیوسته به صحن حرم نبوی و ضلع جنوبی آن خیابان ابوایوب انصاری و ضلع شرقی آن بلوار ملک فیصل و ضلع شمالی آن خیابان عبدالعزیز است.

زمین قبرستان بقیع

بقیع به دلیل گسترش جمعیت مدینه توسعه پیدا نمود، به تدریج خانه‌هایی که برخی صحابه در بقیع یا زمین‌های میان بقیع و مسجدالنبی ساخته بودند و برخی از آن‌ها به صورت آرامگاه خانوادگی درآمده بود، هم‌چون خانه‌های عقیل بن ابی‌طالب،[9] محمد بن حنفیه[10] و ابن افلح[11] به قبرستان افزوده شد.

از زمان دقیق این گسترش‌ها گزارشی در دست نیست؛ خانه‌ها و کوچه‌هایی که به تدریج بقیع العمات (محل دفن عمه‌های پیامبر) را از قبرستان بقیع جدا کرده بودند، به سال ۱۳۷۳ق[12]  ویران شدند. این بخش به مساحت تقریبی ۳۵۰۰ متر مربع و نیز کوچه میان آن‌ها که زقاق العمات نام داشت، با مساحت ۸۲۴ متر مربع به بقیع پیوست و مساحت بقیع به ۱۵۰۰۰متر مربع (۱۵۰• ۱۰۰ متر) افزایش یافت.[13]  به سال ۱۳۸۵ قمری. قطعه‌ای مثلث شکل در شمال بقیع که متعلق به شهرداری بود، با مساحت ۱۶۱۲ متر مربع افزوده شد.[14] با گسترش دوم سعودی، مساحت بقیع به ۱۸۰۰۰۰متر مربع افزایش یافت.[15]

بقیع اکنون در شرق مسجدالنبی و تقریباً در فاصله ۱۰۰ متری آن و وسط شهر مدینه قرار دارد. خیابان‌های ستین، عبدالعزیز و ابوذر آن را در برگرفته‌اند و خیابان باب العوالی از آن آغاز می‌شود.[16]

سیر شکل‌گیری و تحول قبرستان بقیع

با هجرت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و ‌آله) به مدینه و گسترش این شهر، تعیین قبرستانی برای دفن اموات مسلمانان ضرورت یافت؛ از این رو، آن‌حضرت در پی بازدید از مناطق گوناگون مدینه، بقیع را که در فاصله‌ای‌ اندک از جنوب شرقی مسجد نبوی و در مسیر باب جبرئیل مسجد قرار داشت،[17]  برگزید و فرمود: «من به این مکان فرمان یافته‌ام.»[18]  از زمان این رویداد گزارشی در دست نیست، ولی با توجه به هنگام وفات اسعد بن زراره خزرجی در شوال سال اول قمری و دفن او در بقیع، شاید بتوان تعیین بقیع به عنوان قبرستان مسلمانان را در سال اول قمری و پس از بنای مسجد و یا هم‌زمان با آن دانست.[19] برخی نویسندگان به قرینه مرثیه عمرو بن نعمان بیاضی، تاریخ دفن مردگان در بقیع را پیش از اسلام یاد کرده و گفته‌اند که با ظهور اسلام این آرامگاه به مسلمانان اختصاص یافت.[20]

در این دوره، بقیع پر از درختان غرقد بود؛ از این رو، اصحاب برای دفن مردگان خود برخی درختان را قطع می‌کردند.[21]  پس از دفن عثمان بن مظعون جمحی در ذی‌حجه سال دوم قمری و تأکید پیامبر بر مقام و جایگاه او،[22] مسلمانان برای دفن مردگان خود در بقیع ترغیب شدند. با وفات ابراهیم، فرزند پیامبر، در سال دهم قمری و دفن وی نزدیک قبر عثمان بن مظعون، اقبال اصحاب بیشتر شد و قبایل گوناگون مدینه نیز قسمت‌هایی از بقیع را برای دفن مردگان خود اختصاص دادند و درختان آن را قطع کردند. بدین‌سان، بقیع شکل قبرستانی با مقبره‌های خانوادگی یافت.[23] دفن فاطمه بنت اسد مادر علی (علیه‌السّلام)، عباس عموی پیامبر[24]  و نیز امامان شیعه (علیهم السلام)[25]  در خانه عقیل بن ابی‌طالب که در غرب بقیع و در منطقه میان بقیع و مسجد قرار داشت، بیانگر آن است که مسلمانان هم‌چنان مردگان خود را بیرون از قبرستان بقیع و در خانه‌های خود دفن می‌کردند؛ با مرگ عثمان بن عفان، از دفن وی در بقیع ممانعت شد. به ناچار او در حش کوکب، بستانی کنار ضلع جنوب شرقی بقیع، که محل دفن یهودیان بود، دفن شد.[26]  بر اساس گزارشی، معاویه در فرمانی به مروان بن حکم، او را مأمور الحاق حَش کوکب به قبرستان کرد.[27] ابن عساکر که گرایش اموی دارد، خرید و الحاق حش کوکب به بقیع را به عثمان نسبت داده‌است[28] و ابن شبه این الحاق را بدون یاد کردن از نام معاویه، به بنی‌امیه نسبت داده‌است.[29] این مکان بعدها به آرامگاه بنی‌امیه تبدیل شد. بر پایه گزارشی، هنگام وفات ابوسعید خدری در سال ۷۴ قمری[30] هنوز در بقیع که در آن هنگام افزون بر وسعت دوران پیامبر (صلی الله علیه و ‌آله)، حش کوکب هم به آن پیوسته بود، جای خالی یافت می‌شد؛ زیرا بر پایه وصیت ابوسعید، او را در دورترین نقطه بقیع که کسی دفن نشده بود، به خاک سپردند.[31]

فضیلت و زیارت قبرستان بقیع

قبرستان بقیع یکی از قبرستان‌های معروف و پرفضیلت است. روایات متعددی از شیعه و اهل سنت در فضیلت این قبرستان رسیده‌است و برخی کتاب‌ها فصلی را به این عنوان اختصاص داده‌اند؛[32] از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گزارش شده که به وی امر شد تا برای اهل بقیع آمرزش بخواهد و بر آن‌ها درود فرستد.[33] آن‌حضرت هر شب جمعه به بقیع می‌رفت و برای اموات بقیع طلب آمرزش می‌کرد.[34] از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که پیامبر در جایگاه خانه عقیل می‌ایستاده و به رفتگان بقیع، دعا می‌کرده‌است.[35]

در روایتی دیگر از آن‌حضرت آمده که هفتاد هزار تن با صفات نیکو از بقیع محشور می‌شوند.[36]

بر پایه گزارشی دیگر، آن‌حضرت بشارت داد کسانی که در بقیع دفن می‌شوند، مورد شفاعت وی قرار خواهند گرفت.[37]

گزارش‌هایی بسیار از حضور پیامبر و سخنان[38] و نمازهای او از جمله نماز استسقاء[39] و نماز عید[40] در بقیع حکایت دارند. پیامبر در واپسین سال زندگانی خود از سوی خداوند دوبار مأمور شد تا به بقیع رود و برای اموات بقیع طلب آمرزش کند. در دومین حضور، در حالی که مریض بود، همراه با حضرت علی (علیه‌السّلام) و فضل بن عباس و گروهی از صحابه به بقیع رفت و اموات را با عباراتی خطاب نمود و از وفات خود خبر داد.[41]

بر پایه گزارش برخی منابع، حضرت فاطمه دخت گرامی پیامبر (سلام الله علیهما) پس از رحلت پدر بزرگوارش هر روز با دیده گریان به بقیع می‌رفت و در بیت الاحزان به سوگواری برای او می‌پرداخت.[42] محل نماز خواندن حضرت زهرا در مسجدی در بقیع مشخص بوده‌است.[43]

قبرستان بقیع مورد توجه اهل بیت (علیهم السلام) نیز بوده و گزارش‌هایی از زیارت بقیع از جانب آنان در منابع یاد شده‌است.[44] هم‌چنین برخی منابع کراماتی از امامان (علیهم السلام) را که در بقیع ظهور یافته، ثبت کرده‌اند.[45] دانشورانی بسیار از شیعه[46] و سنی[47] به استحباب زیارت بقیع فتوا داده‌اند؛ اهمیت بقیع نزد مسلمانان به گونه‌ای بود که برخی با صرف هزینه‌های بسیار، به رغم نبود امکانات، جنازه عزیزانشان را برای دفن در بقیع از دورترین نقاط جهان اسلام بدان‌جا منتقل می‌کردند. از آن جمله می‌توان به انتقال جنازه امیر چوپان به بقیع اشاره کرد.[48]

زیارت قبرستان بقیع مورد توجه مسلمانان

با توجه به تأکیدهای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، زیارت قبور بقیع در طول تاریخ اسلام همواره مورد اهتمام مسلمانان بوده و حاکمان نیز به آن توجه نشان داده‌اند. در دوره امویان، حش کوکب به بقیع پیوست و سنگی که به دست پیامبر بر قبر عثمان بن مظعون قرار داده شده بود، به قبر عثمان بن عفان انتقال یافت.[49]

نخستین گنبد بر حرم امامان بقیع (علیهم السلام) و قبر عباس بن عبدالمطلب به دست مجدالملک براوستانی، وزیر برکیارق سلجوقی ساخته شد.[50]

در سال‌ ۵۱۹ قمری به دست مسترشد بالله و میان سال‌های ۶۲۳ -۶۴۰ قمری به دست مستنصر بالله تعمیراتی در آن انجام گرفت.[51]

فاطمیان نیز به ساخت قبه و بارگاهی بر قبر اسماعیل فرزند امام صادق (علیه‌السّلام) پرداختند.[52]

بر پایه گفته رفعت پاشا مردم مدینه هر پنج‌شنبه به زیارت اهل قبور بقیع می‌رفتند و بر قبرها دسته‌های ریحان و بر کنار آن‌ها شاخه‌های گل می‌چیدند. شیعیان برای زیارت قبور امامان بقیع باید پنج قروش به نگهبانان می‌دادند.[53]

گویا پول ستاندن از شیعیان برای زیارت بقیع پیش از آن نیز مرسوم بوده‌است. محمدولی میرزا در سال ۱۲۶۰ قمری. از پرداخت مبلغی برای زیارت امامان بقیع گزارش داده است.[54]

مدفونان قبرستان بقیع

گزارش‌ها از اسعد بن زراره خزرجی[55]  یا عثمان بن مظعون قرشی صحابی مشهور[56] به عنوان نخستین مدفون در بقیع یاد کرده‌اند. ابن شبه، اسعد را نخستین انصاری و عثمان را نخستین مهاجر مدفون در بقیع دانسته‌است.[57]

بقیع آرامگاه برخی امامان شیعه، گروهی از صحابه رسول خدا، تابعان، دانشوران و سادات است که از آن جمله‌اند:

اهل بیت و بستگان رسول خدا:

امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام)، امام علی بن حسین زین العابدین (علیه‌السّلام)، امام محمد باقر (علیه‌السّلام) و امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) همراه فاطمه بنت اسد مادر امام علی (علیه‌السّلام)[58] و عباس عموی پیامبر[59] که روبه‌روی در ورودی اصلی بقیع به سوی جنوب در سمت راست دفن شده‌اند.[60] دختران رسول خدا زینب،[61] رقیه[62] و‌ ام کلثوم[63] در برابر در اصلی با‌ اندک فاصله‌ای از آن دفن شده‌اند. عقیل بن ابی‌طالب،[64] عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب،[65] حلیمه سعدیه دایه رسول خدا (صلی الله علیه و ‌آله)[66] و صفیه عمه پیامبر (صلی الله علیه و ‌آله)[67] نیز از مدفونان بقیع هستند.

با وجود شهرت دفن عاتکه عمه دیگر پیامبر در بقیع[68] منابع تاریخی گزارشی در این زمینه ارائه نداده‌اند. ام سلمه، حفصه، زینب بنت جحش، زینب بنت خزیمه، صفیه بنت حیی، عایشه بنت ابی‌بکر، و ماریه قبطیه از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شمال قبور دختران پیامبر در فاصله هشت متری سمت راست دفن شده‌اند.[69]

صحابه و تابعین:

ابوسعید خُدری،[70]  عثمان بن عفان،[71] سعد بن ابی‌وقاص،[72] سعد بن معاذ،[73] عبدالله بن مسعود،[74] کلثوم بن هِدم،[75] خنیس بن حذافه،[76] مقداد بن عمرو[77] و نیز برخی شهدای اُحد (۳ق)[78] از جمله صحابه مدفون در بقیع‌ هستند.

علما و سران و شخصیت‌های اسلامی:

مالک بن انس رئیس مذهب مالکی،[79] محمد بن علی بن ابی‌منصور مشهور به جمال الدین جواد اصفهانی وزیر زنگیان موصل و شام،[80] ابوشجاع ظهیرالدین[81] وزیر آل بویه و نویسنده ذیل تجارب الامم، سمهودی مؤلف وفاء الوفاء،[82] ابوالفضل شهاب الدین نویری از مجاوران بیت الله الحرام که در مدینه وفات یافت،[83] جعفر بن حسن برزنجی مؤلف مولد النبی،[84] عبدالقادر بن توفیق شلبی رئیس حنفیان مدینه[85] و سید محمدتقی طالقانی نماینده آیت‌الله بروجردی در مدینه[86] از جمله مدفونان بقیع به شمار می‌روند.

بقعه‌های قبرستان بقیع

به تدریج بر روی برخی از قبور بقیع، گنبدها و نشانه‌هایی ساخته شد. ابن شبه به گزارش از ابن زباله از وجود مسجدی بر قبر عباس بن عبدالمطلب و امامان شیعه خبر می‌دهد.[87]  سفرنامه‌نویسانی چون ابن جبیر،[88] و ابن بطوطه[89] نیز از این آثار یاد کرده‌اند. از جمله این گنبدها و نشانه‌ها می‌توان به گنبدی بر قبور امامان چهارگانه: و نیز سنگی بر قبر فاطمه بنت اسد و امامان بقیع با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم الحمد للَّه مُبِید الامم و محیی الرمم هذا قبر فاطمة بنت رسول الله (صلی الله علیه و سلم) سیدة نساء العالمین و قبر الحسن بن علی بن ابی‌طالب و علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب و محمد بن علی و جعفر بن محمد رضی الله عنهم‌»[90] و نیز گنبد قبرهای عثمان بن عفان،[91] عقیل بن ابی‌طالب،[92] قبور همسران پیامبر،[93] عبدالله بن جعفر طیار،[94] ابراهیم فرزند رسول خدا[95] و همچنین گنبد قبر امیر چوپان از امیران ایلخانی[96] اشاره کرد.

امامان قبرستان بقیع

چهار تن از امامان شیعه، در قبرستان بقیع دفن شده‌اند که بر همین اساس، ائمه بقیع خوانده می‌شوند:

۱. حسن بن علی بن ابی طالب (۳-۵۰ق)، مشهور به امام مجتبی دومین امام شیعه و فرزند امام علی(علیهما السلام) و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) است .

۲. علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(علیهم السلام)، مشهور به امام سجاد و زین العابدین، چهارمین امام شیعیان است. .

۳. محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(علیهم السلام)، مشهور به امام باقر، امام پنجم شیعیان که حدود ۱۹ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت.

۴. جعفر بن محمد بن علی بن حسین(علیهم السلام)، مشهور به امام صادق، امام ششم شیعیان، که ۳۴ سال امامت کرد. امام صادق(علیه السلام)در ۶۵ سالگی به شهادت رسید.

صَفَدی اشاره کرده که مدفن چهار امام شیعه و عباس عموی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دارای گنبد بوده است.[97]

اطلاعات بسیاری از وضعیت قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) در سفرنامه‌های فرهاد میرزا قاجار در سال ۱۲۹۳شمسی و محمدحسین خان فراهانی در ۱۳۰۳شمسی تا پیش از تخریب به دست داده شده است. که در آنها به وجود گنبد و بارگاه بر مرقد چهار امام شیعه اشاره شده است.[98]

قبور غیر ائمه در قبرستان بقیع

در کنار مرقد امامان چهارگانه، قبر عباس بن عبدالمطلب و قبر فاطمه بنت اسد قرار دارد. عباسیان، برای حفظ قبر عباس، بنایی روی آن ساختند. این بارگاه یا بقعه، بر همه آن قبور یک‌جا بنا شد. پیش یا پس از آن، بقعه‌هایی نیز برای همسران و عمه‌های پیامبر و نیز امام مالک ساخته بودند و از قرن ششم به بعد، کسانی از بزرگان نیز که علاقمند به برخی از مدفونین در این مکان بودند، بقعه‌هایی برای آنان ساختند.[99]

بنا به گفته ابن جبیر جهان‌گرد مسلمان اندلسی در قرن ششم هجری، مقبره امام حسن(علیه السلام) و عباس، بسیار مرتفع بوده است.[100] ابن بطوطه نیز پس از ابن جبیر (و شاید به نقل از کتاب او) در نیمه اول قرن هشتم در توصیف بقیع از مقبره عباس و امام حسن(علیه السلام) با گنبدی بلند و محکم یاد کرده‌است.[101]

تخریب قبرستان بقیع

اندیشه وهابی و تخریب قبور و شرک دانستن زیارت قبور و توسل به ارواح اولیاءالله اگرچه در تاریخ اسلام، سابقه داشته،[102] اما ابن تیمیه و سپس عبدالوهاب نجدی، آن را گسترش داده‌اند.

با قدرت گرفتن وهابیان در عربستان که زیارت قبور را شرک و وجود بقعه‌ها و ضریح در پیرامون قبور را از مظاهر شرک می‌دانند، رویکرد به بقیع و دیگر زیارت‌گاه‌ها دچار تغییر شد؛ در سال ۱۲۲۰قمری مدینه به محاصره نیروهای وهابی درآمد. پس از تسلیم شدن شهر، سعود بن عبدالعزیز همراه توقیف و تصرف همه اموال موجود در خزائن حرم نبوی، دستور ویران کردن همه گنبدهای بقیع را صادر کرد.[103] که دولت وقت عثمانی (سلطان محمود دوم) فرمان سرکوبی آنان را در ذی‌القعده ۱۲۲۲ خطاب به محمد علی پاشا، والی مصر، صادر کرد.[104] آنان سرانجام فتنه وهابیان را در چهارشنبه ۸ ذی‌القعده ۱۲۳۳ق سرکوب ساخته[105] و آثار تخریبی را بازسازی کردند.[106] وهابیان بار دیگر در صفر ۱۳۴۴ قمری به مدینه حمله کردند و با بدعت شمردن بنای بر قبور و زیارت، به تخریب اماکن مذهبی پرداختند. این تخریب‌ها اعتراضات شدیدی را در کشورهای مسلمان از جمله ایران برانگیخت. آیت الله مدرس در مجلس ایران برای مقابله با این عمل تلاش کرد و موضوع تشکیل کمیسیونی را برای بررسی موضوع مطرح ساخت.[107]

هم‌چنین دولت ایران ۱۶ صفر سال ۱۳۴۴قمری (۱۳۰۴ش) را به مناسبت هتک حرمت به بقیع، عزای عمومی اعلام کرد.[108]

در رمضان همان سال، مفتی وهابیان، شیخ عبدالله بُلَیهد، از مکه وارد مدینه شد و برای تخریب قبور، زمینه‌سازی کرد. بدین ترتیب در ۸ شوال ۱۳۴۵قمری، بقعه‌های بقیع تخریب گردید.[109]

شیعیان، در سالگشت این واقعه که با عنوان یوم الهدم شهرت یافته، مجالسی برگزار می‌کنند و به مرثیه‌خوانی و یادآوری حادثه تخریب بقیع می‌پردازند.

عدم بازسازی اماکن تخریب شده بقیع، تا سال‌ها مانع آن شد که حکومت ایران، دولت سعودی را به رسمیت بشناسد و پس از آن نیز این مسأله، تا مدت‌ها موجب تیرگی روابط طرفین بود.[110]

در نهایت ۱۰ مهر ۱۳۰۵شمسی مطابق ۲۵ ربیع‌الاول ۱۳۴۵قمری، پیشنهاد تشکیل کمیسیون در مجلس ایران به تصویب می‌رسد. کمیسیونى مرکب از دوازده نفر منتخب از شعب شش‌گانه مجلس تحت عنوان (کمیسیون حرمین شریفین) تشکیل و با شرکت دولت در قضیه ظهور طائل وهابیه و تجاوزات مستقیم و غیرمستقیم آنها و تعیین تلکیف آتیه خطه حجاز مطالعات لازمه نموده نتیجه را به مجلس اطلاع دهند کمیسیون مزبور به توسط دولت می‌تواند لدى‌الاقتضا با مقامات روحانیت و دول اسلامى مذاکره نموده نشریات آنها را جلب نمایند. عضویت در کمیسیون ‌مزبور مانع عضویت دو کمیسیون دیگر مجلس نخواهدبود.[111]

واکنش مسلمانان در تخریب قبرستان بقیع

پس از گذشت حدود ۴۰ سال از حادثه تخریب بقیع، حکومت سعودی پس از تلاش‌ها و پیگیری‌های شیعیان عراق به رهبری شیخ کاشف الغطاء و پیگیری‌های امیر اعلم، سفیر ایران در حجاز، سایبانی کنار این مقابر مطهر ساخت و راهی سنگ‌چین برای عبور و مرور افراد در بقیع ایجاد کرد.[112] نیز دیوار بقیع در دوران ملک فهد بن عبدالعزیز به شکلی زیبا بازسازی گشت و سپس در سال‌های ۱۴۱۸ – ۱۴۱۹قمری مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگ‌فرش شد.[113]

بازسازی قبرستان بقیع

در طول تاریخ، ساخت و سازها، تعمیرات و بازسازی‌های زیادی در بقیع صورت گرفته‌است، اما با توجه به تخریب عمدی بقیع به دست وهابی‌ها، افرادی تلاش کرده‌اند بقیع را دوباره آباد کنند.

پس از تخریب نخست بقیع در سال ۱۲۲۰ قمری سلطان محمود دوم عثمانی، در سال ۱۲۳۳ قمری به بازسازی بقیع، اهتمام ورزیده است.[114] پس از آن و تخریب دوم در هشتم شوال ۱۳۴۴ که به یوم الهدم مشهور است، مسلمانان از سفر حج، امتناع کردند، اما شیخ عبدالرحیم فصولی حائری نوه صاحب فصول در همان سال یا سال بعد، همراه با تعداد زیادی از شیعیان، از راه شام، عازم حج می‌شود و با استقبال عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن سعود روبرو می‌گردد و از همین فرصت استفاده کرده و به تخریب بقیع اعتراض می‌کند. عبدالعزیز این کار را به ظاهر تقبیح کرده و آن را به تحریک پدر هویدا میرزاحبیب الله بهایی پسر آقا رضا قناد شیرازی مقیم جده و سرپرست حجاج ایرانی نسبت می‌دهد. هر چند طبق سند دیگری، حبیب الله خان هویدا نقل کرده که عبدالعزیز، ویرانی اماکن مقدس بقیع را به «بدوی‌های جاهل» نسبت داده و خود را از این عمل بریء دانسته است.[115] به هر حال، شیخ عبدالرحیم فصولی پیشنهاد می‌کند دو صُفّه مسدّس از سنگ مرمر ساخته شود یکی بالاتر که صورت قبور روی آن باشد. یکی پایین‌تر که مردم بایستند و زیارت بخوانند. در اطراف این صفه بزرگ طاق نماهایی از سنگ مرمر ساخته شود برای استراحت و نشستن و طلا و نقره هم در آن‌ها به‌کار نرود. نتیجه این جلسه حفظ محل و نشان قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) است و یک نامه رسمی از عبدالعزیز.[116]

در سال ۱۳۷۱قمری، کنگره اسلامی (مؤتمر عالم الاسلام) در کراچی تشکیل می‌شود. شریعت‌زاده اصفهانی نماینده آیت الله بروجردی در پاکستان، مسأله ساختمان بقیع را در این کنگره مطرح می‌سازد و علمای شیعه نیز در این باره اظهار نظر می‌کنند. سرانجام دولت سعودی پس از گفت و گوهای طولانی، موافقت خود را برای تعمیر بقاع منوره بقیع اعلام می‌کند.

بدین ترتیب، آیت الله محمد حسین کاشف الغطاء و حاجی سید امین الدین الحسینی مفتی اعظم فلسطین و سید العراقین طهرانی که از اعضای مؤثر کنگره بودند مأموریت می‌یابند در این باره با دولت وقت حجاز مذاکره کنند.

این سه شخصیت، همراه با نماینده آیت الله بروجردی، سید محمد تقی آل‌احمد طالقانی برادر جلال آل‌احمد، پس از مذاکرات مفصل با وزیر خارجه ایران و وزیر نجد و حجاز، دولت وهابی را مجاب کردند یک مسجد بر مقابر بقیع بسازند و قبور را تعمیر کنند و مزار ائمه (علیهم السلام) را نیز مسقف سازند.

در نتیجه این مذاکرات، امیر فیصل، نایب السلطنه وقت حجاز، همراه با مظفر اعلم، وزیر مختار (سفیر) ایران در کشور سعودی وارد مدینه شده و با حضور والی مدینه در مراسم آغاز تجدید بنای بقیع، در روز میلاد امیرالمؤمنین (علیه السلام) (۱۳ رجب ۱۳۷۱ قمری) شرکت کردند.

سید محمد تقی طالقانی خود، سطل گِل را بر دوش گرفته و چند نفر از شخصیت‌های برجسته شیعیان حجاز نیز داوطلبانه در ردیف کارگران مشغول بنائی می‌شوند. هم‌چنین قرار می‌شود قبور زوجات و پسران پیغمبر یعنی قاسم و ابراهیم و نیز عباس عموی پیغمبر و برخی از صحابه را نیز تعمیر کرده و علائم مشخصی بر آنها بگذارند، اما در عمل اقدام چندانی نمی‌شود و در حد سنگ چینی دور قبور ائمه (علیهم السلام)، سایه‌بان و راهی سنگ‌چین برای عبور زائران، باقی ماند.[117] گفته شده انتشار سخنان تحریک‌آمیز برخی شیعیان عراق، بهانه به دست سعودی‌ها داد و آنان هم مانع کار شدند. حاج سید محمد تقی طالقانی نیز ناگهان در ۱۲ شعبان ۱۳۷۲ قمری در نخاوله مدینه پس از شرکت در میهمانی ملک سعودی در کاخ البیضاء از دنیا می‌رود.[118]

هم‌چنین امام موسی صدر در ۲۸ محرم ۱۳۹۴قمری، در نامه‌ای به امیر محسن عبدالمحسن بن عبدالعزیز سعودی، با یادآوری گفت‌وگوهای پیشین، ساماندهی بقیع را از وی خواستار می‌شود.[119] در بخشی از ترجمه این نامه آمده است:‌ «ساختن بارگاه برای امامان اهل بیت، مورد اتفاق فقهای مسلمانان نیست و به همین سبب، برای پرهیز از حرج، چنین درخواستی نداریم، اما سر و سامان دادن به قبرستان و آسفالت یا سنگ‌فرش کردن راه‌های داخلی آن و کاشتن اطراف آن و تبدیل آن به بوستانی آزاد با فواره و آب‌نما و مرمت دیوارها و گذاشتن سنگ‌های زیبا در آن‌ها و تعبیه سایه‌بان‌های مرتب گرداگرد آن و اقداماتی از این دست، موضع اتفاق فقهاست و موجب تکریم صدها هزار نفر زائر و عمره‌گزار و حج‌گزار و دوست‌دار است».[120]

همچنین از آیت الله گلپایگانی نقل شده که با بازسازی بقیع توسط عده‌ای از تونسی‌ها در سال ۱۳۶۲ شمسی (۱۴۰۳قمری) مخالفت کرده است. علت این مخالفت، توطئه ساختن مقبره برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) در بقیع برای رد ادعای شیعه در مخفی بودن قبر آن حضرت، دانسته شده است.[121]

دیوار بقیع در دوران ملک فهد بن عبدالعزیز بازسازی شد و در سال‌ ۱۴۱۸ قمری ‍، مسیرهای درون بقیع برای رفت و آمد زائران سنگفرش گردید.[122]

وضعیت کنونی قبرستان بقیع

حکومت عربستان سعودی، بقیع را گسترش داده و دور تا دور آن را دیوارچینی و نرده‌گذاری کرده است. زمین بقیع کاملا مسطح شده و هیچ سنگ قبر منقش و حک‌شده‌ای ندارد و برای هر قبر، تنها یک یا دو پاره سنگ قرار داده می‌شود. داخل بقیع، برای عبور مردم و تشییع کنندگان، پیاده‌رو احداث شده[123] و در بخش ائمه بقیع(علیهم السلام)، بدون نام و نشان مشخصه، فقط اثری از قبر باقی مانده است.

بقیع دارای سه در است که یکی از آن‌ها در دیوار شرقی و دیگری در دیوار شمالی و در سوم در سمت غرب آن قرار دارد. در سمت غرب، در اصلی است و برای ورود جنازه و زائران بقیع باز می‌شود.[124]

در دوره‌های گذشته نیز زیارت بقیع با مشکلاتی همراه بود و زائران شیعی برای دریافت اجازه زیارت ناچار به پرداخت باج به دربانان و مأموران بودند، اما زیارت قبور بقیع با ممنوعیت کلی روبه‌رو نبود. اکنون درهای بقیع در ساعات ویژه از روز (بعد از نماز صبح و پس از نماز عصر حدود دو ساعت) گشوده می‌شود و زائران مرد می‌توانند به درون بقیع بروند و زیارت کنند. با وجود برخی گزارش‌ها از حضور حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در بقیع در روزگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و هنگام تدفین رقیه دختر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)[125] و نیز تداوم زیارت بقیع از جانب زنان در دوره‌های گوناگون که در سفرنامه‌ها بازتاب یافته،[126] اداره‌ای مشهور به اداره امر به معروف و نهی از منکر نزدیک در اصلی بقیع مستقر شده است که از نزدیکی زائران به قبور و تبرک جستن به آن‌ها پیشگیری می‌نماید و به تبلیغ باورهای وهابیان می‌پردازد.

ورود زنان به قبرستان بقیع

آل سعود به پشتوانه احادیثی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) ورود زنان به بقیع را ممنوع می‌شمرند و حتی هنگام ورود مردان، از گرد آمدن زنان پشت دیوارهای بقیع پیش‌گیری می‌کنند.[127] بر این اساس طبق فتاوای وهابیت، ورود زنان به گورستان، ممنوع است[128] و زائران مرد در ایام حج فقط در ساعت‌های مشخصی می‌توانند به زیارت قبور بقیع بروند و هرگونه عزاداری و قرائت دعا در بقیع به اتهام شرک، ممنوع است. پلیس‌های عربستانی و افراد خاصی به زبان‌های فارسی و عربی دائم در حال تذکر به حاجیان هستند که گاهی به مشاجره و بازداشت زائران می‌انجامد.[129] تاکنون برخی هیئت‌های سیاسی ایرانی (آیت الله هاشمی رفسنجانی) توانسته‌اند با آزادی کامل ائمه بقیع را زیارت کنند و گاهی در میان آنان، زنان نیز همراه بوده‌اند.[130] امروزه در اصلی بقیع رو به صحن حرم نبوی باز می‌شود و با چند پله بالاتر از صحن قرار دارد. زنان تنها می‌توانند در ساعات خاصی روی این پله‌ها و از پشت نرده‌ها قبور بقیع را زیارت کنند.[131]

آداب و کیفیت زیارت قبرستان بقیع

از جمله آداب زیارت بقیع، به غسل نمودن[132] و خواندن هشت رکعت نماز زیارت (برای هر امام دو رکعت) اشاره شده‌است.[133]

عباراتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و‌ آله‌) در زیارت اهل بقیع گزارش شده‌است؛ از جمله: «السّلام علیکم اهل الدیار رحمکم الله؛ سلام بر شما اهل قبور؛ خداوند رحمتتان کند.»[134]

در گزارشی دیگر، پیامبر اموات بقیع را با این عبارت خطاب نمود: «السَّلَامُ عَلَی اَهْلِ الدِّیَارِ مَنْ فِیهَا مِنَ المُسْلِمِینَ، دَارِ قَوْمٍ مَیِّتِینَ، وَ اِنَّا فِی آثَارِهِمْ ـ اَوْ قَالَ ـ: فِی آثَارِکُمْ لَلَاحِقُونَ؛ سلام بر مسلمانان از این سرزمین و بر کسانی که در خانه‌های مردگان مسکن دارند و ما نیز پس از آنان روانیم».[135]

عایشه از حضور شبانه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و‌ آله‌) در بقیع و آمرزش‌خواهی برای اموات آن گزارش داده است. آن‌گاه که وی چگونگی زیارت بقیع را از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و‌ آله‌) جویا شد، حضرت در جواب فرمود: «قولی: السَّلَامُ عَلَی اَهْلِ الدِّیَارِ مِنَ المُؤْمِنِینَ وَالمُسْلِمِینَ وَیَرْحَمُ اللهُ المُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالمُسْتَاخرین وَاِنَّا اِنْ شَاءَ اللهُ بِکُمْ لَلَاحِقُونَ؛[136]

بگو: سلام بر اهل سرزمین از مؤمنان و مسلمانان. خداوند رحمت کند پیشی گیرندگان بر ما و کسانی را که پس از ما خواهند آمد. ما به خواست خدا به شما خواهیم پیوست.»

برای زیارت امامان بقیع آداب و زیارت‌نامه ویژه روایت شده است.[137]

ابراهیم فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و‌ آله‌) و نیز فاطمه بنت اسد مادر گرامی امیرالمؤمنین (علیه السلام) دارای زیارت‌نامه‌های ویژه هستند.[138]

 

کتاب‌نامه قبرستان بقیع

  1. ابن ابی‌الحدید، عزالدین؛ شرح نهج البلاغه؛ به کوشش: محمد ابوالفضل؛ دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
  2. ابن اثیر، عزالدین؛ اسد الغابه؛ محقق: معوض، علی محمد، عبدالموجود، عادل‌أحمد؛ دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق.
  3. ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل فی التاریخ؛ دار صادر، بیروت، ۱۳۸۵ق.
  4. ابن بطوطه؛ سفرنامه ابن بطوطه؛ ترجمه: موحد، محمدعلی؛ علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۱ش.
  5. ابن جبیر، محمد بن احمد؛ رحلة ابن جبیر؛ دار و مکتبة الهلال، بیروت، بی‌تا.
  6. ابن جوزی، أبوالفرج؛ المنتظم؛ دار الکتب العلمیة، بی‌تا.
  7. ابن حبان، محمد بن حبان؛ الثقات؛ دائرة المعارف العثمانیة، ۱۳۹۶ ق.
  8. ابن حبان، محمد بن حیان؛ الثقات؛ دائرة المعارف العثمانیة، بحیدر آباد الدکن الهند، ۱۳۹۳ ق.
  9. ابن خلکان، شمس الدین؛ وفیات الاعیان؛ بی‌تا.
  10. ابن سعد، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری؛ به کوشش: محمد عبدالقادر؛ دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۸ق.
  11. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله؛ الاستیعاب؛ دار الجیل، بیروت، ۱۴۱۲ ق.
  12. ابن عساکر، علی بن حسن؛ تاریخ دمشق؛ دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ ق.
  13. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل؛ البدایة و النهایه؛ مکتبة المعارف، بیروت، بی‌تا.
  14. ابن‌العماد حنبلی، عبدالحی بن أحمد؛ شذرات‌ الذهب؛ بی‌جا، بی‌تا.
  15. ادوارد جوان؛ مصر فی القرن التاسع عشر؛ ترجمه به عربی: محمد مسعود؛ بی‌جا، ۱۳۴۰ق.
  16. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی (۱۳۰۴-۱۳۵۷ش)، ش ۱۸، ۱۲نیسان ۱۹۲۵م.
  17. اصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین؛ بی‌جا، بی‌تا.
  18. امینی، محمدامبن؛ بقیع الغرقد؛ بی‌جا، بی‌تا.
  19. باشگاه خبرنگاران جوان.
  20. بهوتی، منصور؛ کشاف القناع؛ به کوشش: محمد حسن؛ دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۸ق.
  21. ثقفی، ابراهیم بن محمد؛ الغارات؛ محقق / مصحح:حسینی، عبدا لزهراء؛ دار الکتاب الإسلامی‌، ۱۴۱۰ ق.
  22. جعفریان، رسول؛ آثار اسلامی مکه و مدینه؛ مشعر، قم، ۱۳۸۶ش.
  23. جعفریان، رسول؛ پنجاه سفرنامه حج قاجاری؛ نشر علم، تهران، ۱۳۸۹ش.
  24. جعفریان، رسول؛ سفرنامه منظوم حج؛ بی‌جا، بی‌تا.
  25. حافظ، علی؛ فصول من تاریخ المدینة المنوره؛ جده، المدینه، ۱۴۰۵ق.
  26. حاکم نیشابوری، أبوعبدالله؛ المستدرک علی الصحیحین؛ به کوشش: مرعشلی؛ دار المعرفه، بیروت، ۱۴۰۶ق.
  27. حلی، ابن فهد؛ الرسائل العشر؛ به کوشش: رجایی؛ مکتبة النجفی، قم، ۱۴۰۹ق.
  28. حلی، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى‌؛ منتهی المطلب؛ چاپ سنگی، بی‌جا، بی‌تا.
  29. حلی، نجم الدين، جعفر بن حسن‌؛ شرائع الاسلام؛ به کوشش: شیرازی، سید صادق؛ استقلال، تهران، ۱۴۰۹ق.
  30. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان؛ دار صادر، بیروت، ۱۹۹۵م.
  31. خبرگزاری رسا.
  32. خبرگزاری فارس.
  33. دیلمی، حسن بن محمد؛ ارشاد القلوب؛ الرضی، قم، ۱۴۱۲ق.
  34. ذهبی، شمس الدین؛ سیر اعلام النبلاء؛ بی‌جا، بی‌تا.
  35. رجبی، محمدحسین؛ حج ۲۶، بی‌تا.
  36. رفعت پاشا، ابراهیم؛ مرآة الحرمین؛ المطبعة العلمیه، قم، ۱۳۴۴ق.
  37. رفعت پاشا؛ مرآت الحرمین (ترجمه)؛ نشر مشعر، ۱۳۷۷ش.
  38. زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام؛ بی‌جا، بی‌تا.
  39. سایت امام صدر.
  40. سایت ایران آنلاین.
  41. سایت میقات حج.
  42. سخاوی، شمس الدین؛ التحفة اللطیفه؛ الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۴ ق.
  43. سمهودی، نور الدين أبو الحسن؛ وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى‌؛ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی،‌ باب فضل بقیع، بی‌جا، بی‌تا
  44. شربینی، محمد؛ مغنی المحتاج؛ دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۷۷ق.
  45. شریف رازی، محمد؛ گنجینه دانشمندان؛ بی‌جا، بی‌تا.
  46. صالحی، محمد بن یوسف؛ سبل الهدی؛ به کوشش: عادل احمد و علی محمد؛ دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۴ ق.
  47. صدوق، محمد بن علی؛ من لا یحضره الفقیه؛ محقق، مصحح: غفاری، علی اکبر؛ جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۳ ق.
  48. صفدی، خلیل بن ایبک؛ کتاب الوافی بالوفیات؛ ویسبادن، بیروت، ۱۴۰۸ق.
  49. صنعانی، عبدالرزاق؛ المصنّف؛ به کوشش: حبیب الرحمن؛ المجلس العلمی، بی‌جا، بی‌تا.
  50. صورت مشروح مجلس یوم هشتم شهریور هزار و سیصد و چهار مطابق ۱۰ صفر ۱۳۴۴؛ جلسه: ۱۹۳.
  51. طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری تاریخ الرسل و الملوک؛ بی‌جا، بی‌تا.
  52. طهرانی، آقا بزرگ؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة؛ بی‌جا، بی‌تا.
  53. طوسی، ابن حمزه؛ الثاقب فی المناقب؛ به کوشش: علوان، انصاریان؛ قم، ۱۴۱۲ ق.
  54. طوسی، محمد بن حسن؛ التهذیب؛ دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۶۴ ق.
  55. عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه؛ به کوشش: معوض، علی و عبدالموجود، عادل؛ دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵ق.
  56. عسقلانی، ابن حجر؛ فتح الباری؛ دار المعرفة، بیروت، ۱۳۷۹ ق.
  57. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم؛ تفسیر فرات الکوفی؛ بی‌جا، بی‌تا.
  58. فرهانی؛ سفرنامه میرزا محمدحسین حسینی فراهانی؛ ۱۳۶۲ش.
  59. قاضی؛ ابن البراج، المهذب؛ نشر اسلامی، قم، ۱۴۰۶ق.
  60. قشیری نیسابوری، مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم؛ محقق:محمد فؤاد عبد الباقی؛ دار إحیاء التراث العربی، بی‌جا، بی‌تا.
  61. قمی، ابن قولویه؛ کامل الزیارات؛ به کوشش: القیومی؛ نشر الفقاهه، قم، ۱۴۱۷ق.
  62. قمی، عباس؛ الکنی و الالقاب؛ مکتبة الصدر، تهران، ۱۳۶۸ش.
  63. کعکی، عبدالعزیز بن عبدالرحمن؛ معالم مکة و المدینه؛ بی‌جا، بی‌تا.
  64. کعکی، عبدالعزیز؛ المجموعة المصورة لاشهر معالم المدینة المنوره؛ دار احیاء التراث العربی، المدینه، ۱۴۱۹ق.
  65. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق، مصحح:‌ غفاری علی‌اکبر، آخوندی، محمد؛ دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ ق.
  66. متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام؛ کنز العمال؛ به کوشش: السقاء، الرساله؛ بیروت، ۱۴۱۳ق.
  67. مجلة البحوث الإسلامية.
  68. مجلسی، محمدباقر؛ بحار الانوار؛ مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ ق.
  69. مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام؛ میراث اسلامی ما؛ ۱۳۹۳ ش.
  70. محامی،‌ محمد فریدبک؛ تاریخ الدولة العلیة العثمانیة؛ بیروت، ۱۴۰۸ق.
  71. محقق، علی؛ اسناد و تاریخ دیپلماسی، اسناد روابط ایران و عربستان سعودی (۱۳۰۴-۱۳۵۷ه‍.ش)؛ چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
  72. مدنی، عبدالعزیز؛ التاریخ الامین؛ بی‌جا، بی‌تا.
  73. مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف؛ دار صعب بیروت، بی‌تا.
  74. مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب؛ به کوشش: اسعد داغر؛ دار الهجره، قم، ۱۴۰۹ق.
  75. مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ کنگره شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ق.
  76. مفید، محمد بن محمد؛ المقنعه؛ کنگره جهانی شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ ق.
  77. مقدسی، شمس الدین ابو عبدالله محمد بن احمد؛ احسن التقاسیم؛ مکتبة مدبولی، قاهره، ۱۴۱۱ ق.
  78. مکی، حسین؛ مدرس قهرمان آزادی؛ ۱۳۵۹ش.
  79. منقری، نصر بن مزاحم؛ وفاء الوفاء؛ بی‌جا ، بی‌تا ،
  80. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
  81. میرزا قاجار؛ سفرنامه فرهاد میرزا معتمدالدوله؛ ۱۳۶۶ش،
  82. نجمی، محمدصادق؛ تاریخ حرم ائمه بقیع و آثار دیگر در مدینه منوره؛ نشر مشعر، تهران، ۱۳۸۶ش.
  83. نقوی، سید حامد؛ خلاصة عبقات الانوار؛ حسینی میلانی، سید علی؛ بعثت، تهران، ۱۴۰۵ق.
  84. نمیری بصری، عمر بن شبه؛ تاریخ المدینة المنوره؛ به کوشش: شلتوت؛ دار الفکر، قم، ۱۴۱۰ق.
  85. هاجری، یوسف؛ البقیع قصة التدمیر؛ بی‌جا، بی‌تا.
  86. واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی؛ به کوشش: مارسدن جونس؛ اعلمی، بیروت، ۱۴۰۹ ق.

 

[1]. جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه.

[2]. مقدسی بشاریم، احسن التقاسیم؛ دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب.

[3]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد.

[4]. یاقوت حموی،‌ المعجم البلدان، ذیل واژه بقیع.

[5]. همان، ذیل واژه‌های بقیع الزبیر، بقیع الخیل و بقیع الخبجبه.

[6]. همان، ذیل واژه بقیع .

[7]. رفعت پاشا، مرآت الحرمین (ترجمه)، ص ۴۴۷.

[8]. مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، میراث اسلامی ما، ص ۱۲۹؛ برگرفته از ویکی شیعه

[9]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۳۳.

[10]. همان، ج ۵، ص ۸۳.

[11]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری تاریخ الرسل والملوک، ج ۷، ص ۵۸۷؛ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص ۲۹۵.

[12]. امینی، محمدامین، بقیع الغرقد، ص ۳۶.

[13]. همان، ص۳۵-۳۶؛ کعکی، عبدالعزیز بن عبدالرحمن، معالم مکة و المدینه، ص ۴۲۰.

[14]. حافظ، علی، فصول من تاریخ المدینه، ص ۱۷۳؛ معالم مکة و المدینه، ص ۴۲۰.

[15]. کعکی، عبدالعزیز، المجموعة المصوره، ج ۳، ص ۴۶۱.

[16]. جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص ۳۲۲.

[17]. امینی، محمدامبن، بقیع الغرقد، ص ۳۴.

[18]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۳۰۳؛ حاکم نیشابوری، أبوعبدالله، المستدرک، ج ۳، ص ۲۰۹.

[19]. الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۴۵۹؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۶۰۰.

[20]. کعکی، عبدالعزیز بن عبدالرحمن، معالم مکة و المدینه، ص ۴۲۰.

[21]. نمیری بصری، عمر بن شبه، تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۰۰-۱۰۱.

[22]. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۱۵.

[23]. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۲۱؛ منقری، نصر بن مزاحم، وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۸۳.

[24]. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۲۷.

[25]. همان، ج ۱، ص ۱۱۱؛ مسعودی، ابی‌الحسن بن علی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۸۵.

[26]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری تاریخ الرسل و الملوک، ج ۴، ص ۴۱۲؛ تاریخ المدینه، ج ۴، ص ۱۲۴۱.

[27]. ابن ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۷.

[28]. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج ۳۹، ص ۵۲۰.

[29]. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۱۳.

[30]. ابن کثیر، ابی‌القداء، البدایة و النهایه، محقق:علی شیری، ج ۹، ص ۷؛ ابن‌العماد حنبلی، عبدالحی بن أحمد، شذرات‌ الذهب، ج ۱، ص ۳۱۱.

[31]. تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۹۵.

[32]. برای نمونه نگاه کنید: سمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى‌،‌ ج ۳، باب فضل بقیع.

[33]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج ۱، ص ۱۸۱؛ منقری، نصر بن مزاحم، وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۷۷.

[34]. ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص ۳۳۴.

[35]. وفاءالوفاء،‌ ج ۳، ص ۸۹۰.

[36]. نمیری بصری، عمر بن شبه، تاریخ المدینه، ج۱، ص۹۲؛ وفاء الوفاء، ج۳، ص۷۹.

[37]. تاریخ المدینه، ج۱، ص۹۷.

[38]. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص ۲۰۰-۲۰۱.

[39]. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج ۸، ص ۴۳۵-۴۳۶.

[40]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۳، ص ۴۶۰؛ طوسی، محمد بن حسن، التهذیب الاحکام، ج ۳، ص ۱۲۹-۱۳۰.

[41]. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، تحقیق: میلانی، سید هاشم ، ج ۱، ص ۸۰.

[42]. ابن جبیر، محمد بن احمد، رحلة ابن جبیر، ص ۱۵۵.

[43]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۷۷.

[44]. ابن کثیر، ابی‌الفداء، البدایة و النهایه، ج ۸، ص ۲۲۸.

[45]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۸۵؛ طوسی، ابن حمزة عمادالدین، الثاقب في المناقب، ص ۳۷۰-۳۷۱.

[46]. قاضی ابن البراج، عبدالعزیز، المهذب، ج ۱، ص ۲۸۳؛ حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج ۱، ص ۲۱۰؛ حلی، جمال الدین ابن فهد، الرسائل العشر، ص ۲۷۲.

[47]. خطیب شربینی، شمس‌الدین، مغنی المحتاج، ج ۲، ص ۵۶؛ بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج ۲، ص ۵۱۴.

[48]. سایت میقات حج.

[49]. منقری، نصر بن مزاحم، وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۹۹.

[50]. ابن الأثير، عزالدین، الکامل، ج ۸، ص ۲۱۴.

[51]. وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۱۰۰.

[52]. همان، ص ۱۰۳.

[53]. سويفى التاجر، ابراهیم بن شریف، مرآة الحرمین، ج ۱، ص ۴۸۰.

[54]. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج ۱، ص ۶۲.

[55]. ابن حبان، محمد بن حیان، الثقات، ج ۱، ص ۱۳۵-۱۳۶؛ حاکم نیشابوری، أبو عبد الله، المستدرک، ج ۳، ص ۲۰۶.

[56]. کوفی، أبی شیبة عبد الله بن محمد، المصنف، ج ۷، ص ۲۶۴؛ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج ۴، ص ۴۷۱؛ عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج ۹، ص ۱۱۸.

[57]. نمیری بصری، عمربن شبه، تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۹۶ و ۱۰۱.

[58]. منقری، نصر بن مزاحم، وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۸۵ و ۹۵.

[59]. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۲۴؛ وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۹۵.

[60]. مسعودی، أبي‌الحسن بن علي، مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۸۶.

[61]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۵۳؛ ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، ج ۷، ص ۱۳۱؛ عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج ۸، ص ۱۵۱.

[62]. الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۳۹-۱۸۴۰؛ اسد الغابه، ج ۷، ص ۱۱۴.

[63]. الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۳۹-۱۸۴۱؛ اسد الغابه، ج ۷، ص ۳۷۴؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۳۸-۱۳۹.

[64]. وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۹۶؛ نجمى، محمدصادق، تاریخ حرم ائمه بقیع، ص ۲۵۰.

[65]. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، محقق / مصحح:حسینی، عبدا لزهراء، ج ۱، ص ۴۳؛  وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۹۷.

[66]. الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۱۲-۱۸۱۳؛ اسد الغابه، ج ۷، ص ۶۹-۷۰؛ ج ۷، ص ۴۸-۴۹.

[67]. اسد الغابه، ج ۷، ص ۱۷۱.

[68]. حافظ، علی، فصول من تاریخ المدینه، ص ۱۷۰.

[69]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق:محمد عبد القادر عطا، ج ۸، ص ۳۷.

[70]. وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۱۱۳.

[71]. اسد الغابه،، ج ۳، ص ۴۹۱؛ الاصابه، ج ۴، ص ۳۷۹؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج ۴، ص ۲۱۰.

[72]. الاستیعاب، ج ۲، ص ۶۱۰؛ ابن کثیر، ابوالفداء، البدایة و النهایه، ج ۸، ص ۷۸.

[73]. ابن جوزی، أبوالفرج، المنتظم، ج ۳، ص ۲۴۷

[74]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب، ج ۳، ص ۹۹۳-۹۹۴.

[75]. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج ۱۲، ص ۵۳.

[76]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۳۰۰.

[77]. ابن حبان، محمد بن حبان، الثقات، ج ۲، ص ۲۵۴.

[78]. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج ۱، ص ۳۱۲.

[79]. دینوری، ابن قتیبة، المعارف، ص ۴۹۸-۴۹۹؛ وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۱۰۲.

[80]. ابن خلکان، شمس الدین، وفیات الاعیان، ج ۵، ص ۱۴۳.

[81]. الذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۹، ص ۳۰؛ ابن کثیر، ابوالفداء، البدایة و النهایه، ج ۱۲، ص ۱۵۰.

[82]. نقوی، سید حامد، عبقات الانوار، ج ۸، ص ۳۵۹.

[83]. سخاوی، شمس الدین، التحفة اللطیفه، ج ۱، ص ۱۱۴.

[84]. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج ۲، ص ۷۷؛ طهرانی، آقا بزرک، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج ۵، ص ۲۱-۲۲.

[85]. الاعلام، ج ۴، ص ۳۸.

[86]. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج ۷، ص ۶۶.

[87]. نمیری بصری، عمر بن شبه، تاریخ المدینه، ج۱، ص ۱۲۷.

[88]. ابن جبیر، محمد بن أحمد، رحلة ابن جبیر، ص ۱۵۵.

[89]. ابن بطوطه، محمد بن عبد الله، رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص ۳۶۰-۳۶۱.

[90]. مسعودی، ابی‌الحسن بن علی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۵؛ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص ۲۶۰.

[91]. منقری، نصر بن مزاحم، وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۱۰۲.

[92]. همان، ص ۱۰۰.

[93]. همان، ص ۱۰۰-۱۰۱.

[94]. همان، ص ۸۲ و ۱۰۱.

[95]. همان، ص ۱۰۱-۱۰۲.

[96] . همان، ص ۱۰۰.

[97]. صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۰۳؛ ج۱۱،ص۱۲۷.

[98]. فرهانی، سفرنامه میرزا محمدحسین حسینی فراهانی، ص ۲۲۸-۲۳۴؛ میرزا قاجار، سفرنامه فرهاد میرزا معتمدالدوله، ص ۱۷۰، ۱۷۳، ۱۹۰؛ برگرفته از ویکی شیعه.

[99]. جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص ۳۳۰.

[100]. ابن جبیر، رحلة ابن جبیر، دار و مکتبة الهلال، ص ۱۵۵.

[101]. سفرنامه ابن بطوطه، ج ۱، ص ۱۲۸؛ برگرفته از ویکی شیعه.

[102]. ن.ک: نجمی، محمد صادق، تاریخ حرم ائمه، ۱۳۸۰، بخش پیشگفتار.

[103]. هاجری، یوسف، البقیع قصة التدمیر، ص ۸۴.

[104]. محامی،‌ محمد فریدبک، تاریخ الدولة العلیة العثمانیة، ص ۴۰۶.

[105]. ادوارد جوان، مصر فی القرن التاسع عشر، ترجمه به عربی: محمد مسعود، ص ۵۸۱.

[106]. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج ۳، ص ۱۹۶.

[107]. جلسه: ۱۹۳ صورت مشروح مجلس یوم هشتم شهریور هزار و سیصد و چهار مطابق ۱۰ صفر ۱۳۴۴ .

[108]. مکی، مدرس قهرمان آزادی، ج ۲ ص ۶۸۲

[109]. تاریخ حرم ائمه، ص ۵۱.

[110]. محقق، علی، اسناد روابط ایران و عربستان سعودیص ۶۱، ش ۱۸.

[111]. صورت مشروح مجلس یکشنبه دهم مهر ماه ۱۳۰۵ مطابق بیست و پنجم ربیع‌الاول ۱۳۴۵.

[112]. محقق، علی، اسناد روابط ایران و عربستان، ص ۲۴۸-۲۶۰.

[113]. جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص ۳۳۲.

[114]. رفعت پاشا، مرآت الحرمین (ترجمه)، ص ۴۷۸.

[115]. محقق، علی، اسناد و تاریخ دیپلماسی، اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص ۴۶-۵۴.

[116]. ر.ک: خبرگزاری فارس، شمایل فعلی قبور ائمه بقیع را چه کسی ساخت؟؛ مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، میراث اسلامی ما، ص ۱۷۶.

[117]. اسناد روابط ایران و عربستان، ص ۲۴۸-۲۶۰.

[118]. ر.ک: خبرگزاری رسا؛ نماینده مرجع، کارگر بقیع!.

[119]. «ادبیات متفاوت امام موسی صدر در نامه‌ای به شاهزاده سعودی دربارهٔ بقیع» سایت امام صدر.

[120]. همان.

[121]. ر.ک: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مصاحبه با فرزند آیت الله گلپایگانی.

[122]. جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص ۳۳۲.

[123]. همه آنچه که درباره قبرستان بقیع نمی‌دانید/ چرا در قبرستان بقیع گنبد وجود ندارد؟، باشگاه خبرنگاران جوان.

[124]. مدنی، عبدالعزیز، التاریخ الامین، ص ۳۵۶.

[125]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۳، ص ۲۴۱.

[126]. جعفریان، رسول، پنجاه سفرنامه، ج ۵، ص ۷۵۰-۷۵۱؛ جعفریان، رسول، سفرنامه منظوم حج، ص ۷۰-۷۱.

[127]. رجبی، محمدحسین، حج ۲۶، ص ۳۵۹.

[128]. مجلة البحوث الإسلامية.

[129]. همه آنچه که درباره قبرستان بقیع نمی‌دانید/ چرا در قبرستان بقیع گنبد وجود ندارد؟، باشگاه خبرنگاران جوان.

[130]. ر.ک: سایت ایران آنلاین؛‌شبی که آیت‌الله (هاشمی رفسنجانی) درهای بقیع را به روی ما گشود.

[131]. همه آنچه که درباره قبرستان بقیع نمی‌دانید/ چرا در قبرستان بقیع گنبد وجود ندارد؟، باشگاه خبرنگاران جوان.

[132]. طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج ۶، ص ۷۹؛ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص ۴۷۵؛ حلی، جعفر بن حسن، المختصر النافع، ص ۹۸.

[133]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج ۲، ص ۵۷۷؛ حلی، جمال‌الدین، منتهی المطلب، ج ۲، ص ۸۹۴.

[134]. ابن قولویه قمی، محمد بن جعفر، کامل الزیارات، ص۳۳۴.

[135]. صنعانی، عبد الرزاق بن همام، المصنف، ج ۳، ص ۵۷۴.

[136]. قشیری نیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج ۲، ص ۶۷۱.

[137]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح:‌ غفاری علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ۴، ص ۵۵۹؛ المقنعه، ص ۴۷۵-۴۷۶.

[138]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۱۲.