searchicon

کپی شد

حضرت داوود (علیه السلام)‏

فهرست

چکیده مقاله حضرت داوود (علیه السلام)‏

حضرت داوود (علیه السلام) یکی از پیامبران بزرگوار الهی است که نامش در قرآن کریم آمده است. او در سرزمین بیت لحم فلسطین، دیده به جهان گشود. وی از نوادگان لاوی بن یعقوب می‌باشد. حضرت داوود (علیه السلام) چند همسر داشته که یکی از آنها «برسبا» است که مادر حضرت سلیمان (علیه السلام) و همسر سابق «اوریا» (یکی از فرماندهان نظامی حضرت داوود) بوده و قصه‌های متعددی درباره وی در منابع مختلف نقل شده است. بنابر آن‌چه از برخی کتب تاریخی به دست می آید، تعداد فرزندان آن حضرت نوزده تن بوده‌اند که در بین آنها، حضرت سلیمان (علیه السلام) به جانشینی پدرش برگزیده شد. قرآن کریم ویژگی‌های متعددی از حضرت داوود (علیه السلام) را بیان می‌کند؛ از جمله وی را دارای حکومت و پادشاهی، حکمت و فرزانگی و علم معرفی می‌کند، آن هم فرمانروایی (پادشاهی قوی و مستحکم)، علم و حکمتی که پروردگار عالم، خود به او ارزانی داشته است. آن حضرت دارای القابی؛ از جمله: داور عادل یا فیصله دهنده کلام (فَصْلَ الْخِطابِ)»، «خلیفة الله»، «بهترین بنده (نِعْمَ الْعَبْد)»، «ملک (پادشاه)»، «حکیم»، «عالم»، «فاضل»، «افضلیت (بر بسیاری از افراد)» و «عالم به منطق الطیر یا دانای به زبان پرندگان» می باشد. او با این‌كه دارای حكومت و امكانات وسیع بود، همواره زندگی زاهدانه‌ای داشت و با زره بافی معیشت خود را تهیه می کرد. همچنین دارای کرامات زیادی؛ مانند هم نوا شدن كوه‌ها و پرندگان با تسبيح او، نرم شدن آهن در دستش، داشتن قدرت قضاوت به حق و عادلانه، و نیز صوت بسیار زیبا و دلنشینی بود. حضرت داوود (علیه السلام) در طول حیات بابرکت خود، آثار و اقداماتی از خود به یادگار گذاشت که عبارتند از:کتاب آسمانی زبور، کشتن جالوت، خلافت و حکومت، قضاوت‌های عادلانه، و اجرای امر الهی در ازدواج با زن بيوه. در مورد طول عمر و حکومت او از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: «داوود (علیه السلام) صد سال تمام عمر کرد که چهل سال آن، دوران سلطنت و پادشاهی او بود». براساس قول دیگری ایشان در سن 71 سالگی از دنیا رفت. زندگی نامه حضرت داوود (علیه السلام) حضرت داوود (علیه السلام) از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل است که در سرزمین بیت لحم فلسطین (بین مصر و شام)، دیده به جهان گشود.[1] واژه داوود که در زبان عبری «داوید» تلفظ می‌شود، به معنای «محبوب»[2] می باشد. به نام شریف او شانزده مرتبه، و در نُه سوره قرآن کریم تصریح شده است.[3] وی از جمله پیامبرانی است که علاوه بر نبوت، دارای منصب حکومت، قضاوت، رهبری مقتدر، صاحب کتاب و ترویج کننده آیین موسی (علیه السلام) در میان قوم بنی اسرائیل بوده است. آن حضرت از نواده‌های حضرت یعقوب (علیه السلام) است که با چند واسطه به او می رسد.[4]

‏نسب و خاندان حضرت داوود (علیه السّلام)

نسب و خاندان حضرت داوود (علیه السلام) در بعضی کتب تاریخی این گونه ذکر شده است: «داوود پسر يسا (ايشا)، پسر عوبيد (عومذ)، پسر بوعز (افصان؛ او از زمره داوران بنى اسرائيل ‏بود)، پسر سلما (سلمون؛ كه در اولين فتح به بيت لحم وارد شد)، پسر نخشون (او رئيس بنى يهودا به هنگام خروج از مصر بود)، پسر عميناداب، پسر رم، پسر حصرون، پسر فارص، پسر يهودا، پسر یعقوب».[5] گفتنی است که  نسب آن حضرت در كتب يهود و نصارا هم چنين است،[6] اما در روایات اسلامی او نه از نوادگان یهودا، بلکه از نوادگان «لاوی بن یعقوب» معرفی شده است.[7] طبق فرمایش قرآن کریم، نسب حضرت داوود (علیه السلام)  بعد از حضرت یعقوب (علیه السلام)، (به حضرت ابراهیم (علیه السلام) و از ایشان) به حضرت نوح (علیه السلام) می رسد، در آن‌جا که می فرماید: «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى‏ وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و اسحاق و يعقوب را به او [ابراهيم‏] بخشيديم و هر دو را هدايت كرديم و نوح را (نيز) پيش از آن هدايت نموديم و از فرزندان او، داوود و سليمان و ايّوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت كرديم) اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏دهيم!».[8] این بنا بر این احتمال است که به حسب ظاهر، ضمیر در «ذریته» به حضرت نوح (علیه السلام) برگردد؛ زیرا کلمه نوح، مرجع نزدیک لفظی است و همچنین بعضی از افراد ذکر شده در آیات بعد؛ مانند حضرت لوط و حضرت الیاس (علیهما السلام) –بنا بر آن چه نقل شده- از نسل ابراهیم (علیه السلام) نیستند، اما احتمال دیگر آن است که ضمیر در «ذریته» به حضرت ابراهیم (علیه السلام) برگردد. در این صورت اسامى الیاس و لوط که در آیات بعد آمده از باب تغلیب (غلبه)، در شمار ذریه آن حضرت ذکر شده‌اند؛ همانند آن چه که خداوند سبحان در آيه 27 سوره عنكبوت مى فرمايد: «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ؛ و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم) عطا كردیم، و در میان فرزندانش پیامبرى و كتاب را قرار دادیم»؛ یا این که بگوییم مراد از ذریه، فقط این شش نفر ذکر شده در آیه هستند و نه دیگران.[9]

والدین حضرت داوود (علیه السلام)

درباره پدر و مادر حضرت داوود (علیه السلام) باید گفت: آن‌چه از منابع تاریخی به دست می آید، این است که نام پدر آن بزرگوار ایشا،[10] ایشی،[11] آشی،[12] یسی[13] و یا آسی[14] بوده است، اما درباره نام مادر آن حضرت با مراجعه به بسیاری از منابع تاريخی، اطلاعی به دست نيامد.

ولادت حضرت داوود (علیه السلام)

در مورد تاریخ ولادت حضرت داوود (علیه السلام) گفتنی است که پس از تفحص بسیار، مطلب متقن و محکمی در این باره یافت نشد، اما در برخی از سایت ها به تاریخ‌های «۴۳۹۱ سال بعد از هبوط آدم (علیه السلام)»،[15] «۴۳۳۳ سال بعد از هبوط آدم (علیه السلام)»[16] و «1250 سال قبل از میلاد مسیح»،[17] اشاره شده است. درباره محل ولادت آن حضرت باید گفت: نظر مشهور مورّخان اسلامی و همچنین کتب مقدس مسیحیت این است که آن حضرت در «بیت لحم» فلسطین متولد شده است.[18] در کتاب مقدس، نام دیگر این شهر «افراته» است.[19] همچنین آن را «بیت لحم یهودا»[20] و «شهر داوود» نیز نامیده اند.[21] کتاب مقدس عبری، بیت لحم را به عنوان شهر داوود و مکانی که در آن به عنوان پادشاه اسرائیل تاج گذاری نمود و نیز مکانی که او توسط «ساموئل»[22] تدهین شد، معرفی می کند. از یک چشمه در همین بیت لحم بود که سه تن از جنگاوران او، زمانی که در «غار آدولام»[23] پنهان شده بود، برای وی آب آوردند.[24]

کودکی تا جوانی حضرت داوود (علیه السلام)

از سرگذشت حضرت داوود (علیه السلام) در دوران کودکی تا نوجوانی و ابتدای جوانی، اطلاع دقیقی در دست نیست، اما اولین گزارشی که از ابتدای جوانی آن حضرت صورت گرفته، بیانگر حضور او در جنگی نابرابر در مقابل دشمن قدرتمندی؛ مانند جالوت است. امام رضا (علیه السلام) در ضمن حدیثی می فرماید: «… خداوند به پيامبر[25] آنها (بنی اسرائیل) وحى نمود: جالوت توسط مردى کشته مى‏شود که زره موسى (علیه السلام) برازنده قامت او باشد. او مردى از اولاد لاوى بن يعقوب است که نامش «داوود پسر آسى» است. آسی چوپان بوده و  ده پسر داشت که کوچک‌ترين آنها داوود بود. زمانى که طالوت در ميان بنى اسرائيل به حکومت مبعوث شد و آنها را براى جنگ با جالوت گرد هم آورد، مأموران را در طلب آسى و فرزندان او فرستاد. وقتى آسى حاضر شد، پس زره موسى (علیه السلام) را بر تن يکايک فرزندان او پوشانيدند. زره بر تن بعضى از آنها بزرگ و بر بعضى ديگر کوچک بود. در این هنگام طالوت گفت: آيا کسى از فرزندان تو هست که حضور نداشته باشد؟ او گفت: آرى کوچک‌ترين پسرم را جهت نگهبانى از گوسفندان به جاى خود قرار دادم. پس (آسی) یکی از فرزندان خود را  به دنبال او فرستاد. داوود در حالى که سنگ قلابى (فلاخن) به همراه خود داشت، آمد. نقل شده: در مسیر راه، سه سنگ به زبان آمده و به داوود گفتند: اى داوود ما را همراه خود ببر، داوود که جوانى قوى هيکل و قدرتمند بود آنها را برداشت و در خورجين خود قرار داد. وقتى به نزد طالوت رسيد، طالوت زره موسى (علیه السلام) را بر تن او کرد و زره دقيقا اندازه او بود، پس طالوت او را همراه سپاه روانه کرد. آنگاه پيامبر آنها به ايشان گفت: به درستى خداوند شما را در این بیابان، با نهرى آزمايش مى کند. هر کس از آن نهر بياشامد، از حزب خدا نيست و هر کس از آن نياشامد،  -مگر به اندازه  مشتى که با دست خود بردارد- از حزب خدا است.[26] وقتى به آن نهر رسيدند، خداوند آنها را آزاد گذاشت تا مشتى آب برگيرند، پس به جز تعداد اندکى همه از آب نهر (به طور کامل) نوشيدند. تعداد کسانی که از آب نهر خوردند، شصت هزار نفر بوده و بنا بر فرمایش امام صادق (علیه السلام) کسانى که از آن آب، نه به طور کامل و نه به اندازه یک مشت آب، نخوردند، سيصد و سيزده نفر بودند.  وقتى لشکر از نهر عبور کردند و چشمشان به سپاه جالوت افتاد، کسانى که از آب نهر خورده بودند، گفتند: امروز ما در برابر آنها هيچ نيرويى نداريم، امّا کسانى که از آن آب نخورده بودند، گفتند: پروردگارا صبر و تحمّل را بر جان ما بريز و قدم‌هايمان را استوار ساز و ما را بر گروه کافران نصرت ببخش.[27] سپس داوود در برابر جالوت به مبارزه برخاست در حالى که جالوت سوار بر فيل بود و تاجى بر سر داشت و برابر پيشانى او ياقوتى درخشان وجود داشت که  نور آن می درخشید، و سپاه او مقابلش بودند. آنگاه داوود يک سنگ از آن سنگ‌هايى را که همراه خود برداشته بود از خورجين خود بیرون آورد و با آن به جانب راست سپاه جالوت زد. سنگ به هوا برخاست و بر لشکر افتاد و آنها را شکست داد. سپس سنگ ديگر را به جانب چپ سپاه جالوت پرتاب کرد و آنها دچار انهزام و شکست شدند. بعد از آن سنگ سوّم را به جانب جالوت پرتاب کرد و در اثر ضربه آن سنگ، ياقوت کلاه جالوت شکست و به پيشانى او فرو رفت و به مغزش اصابت نمود و او بى‏جان بر روى زمين افتاد. اين چنين بود که آنها را به اذن خدا شکست دادند و داوود جالوت را به قتل رسانيد.[28] بخش هایی از این قضیه، در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده است.[29]

اسامی و القاب حضرت داوود (عليه السّلام)

نام آن حضرت داوود است که در آیات قرآن، چندین بار بدان اشاره شده است. معروف‌ترین لقب آن حضرت؛ «نبی الله» است. اما القابی را که می توان برای او از قرآن استخراج کرد، بدین ترتیب است: «ذَا الْأَيْدِ (صاحب قدرت)»، «اَوّاب (بسیار توبه کننده)»،[30] «فَصْلَ الْخِطابِ (داور عادل یا فیصله دهنده کلام)»[31] «خلیفة الله (جانشین خدا)»،[32] «نِعْمَ الْعَبْد (بهترین بنده)»، «مَلِک (پادشاه)»، «حکیم»، «عالم»[33] «افضلیت (بر بسیاری از افراد)»[34] و « عالم به منطق الطیر (دانای به زبان پرندگان)».[35]

خانواده حضرت داوود (علیه السّلام)‏

‏‏بنابر گزارشات تاریخی، حضرت داوود (علیه السلام)، دارای همسرانی پاک و عفیف، و فرزندان زیادی بوده است که یکی از آنان به نام سلیمان بن داوود (علیهما السلام) به مقام نبوت و پادشاهی رسید.[36]

همسران حضرت داوود (علیه السّلام)‏

حضرت داوود (علیه السلام) چند همسر به نام‌های «شيتموم»، «اريخايل»، «موخا»، «دحات»، «ابيطال» و «اغلا» داشت.[37] برای او همسر دیگری به نام «برسبا» ذکر شده که همان مادر حضرت سلیمان (علیه السلام) و همسر سابق «اوریا» (یکی از فرماندهان نظامی حضرت داوود) بوده است. نام‌های دیگری که برای «برسبا» بیان شده عبارتند از: «بَثِ شِبَعِ» دختر «اَلِیعام»[38] و «بَتْشَبَع یا بَثْشُوع» دختر «عَمّیئیل».[39] اما ناگفته نماند اغلب تفاسیر و تواریخ اسلامی ‌او را، بدون ذکر نام و فقط همسر «اوریا» مطرح کرده‌اند. درباره «برسبا» قصه‌های متعددی در آثار یهودی و اسلامی بیان شده که در جای خود مورد بحث قرار خواهد گرفت.[40] نکته دیگر این‌که برای حضرت داوود (علیه السلام) همسران بسیار زیادی نقل شده که بیشتر از منابع غیر اسلامی و مردود است.

قصه حضرت داوود (علیه السّلام)‏ و همسر اوریا

‏درباره ازدواج حضرت داوود (علیه السلام) با همسر اوریا (یکی از فرماندهان نظامی آن حضرت)، برخی از مفسران قرآن کریم در خطای فاحشی قرار گرفته‌اند. آن‌جا که در تفاسیر خود به نقل و بازگویی داستان‌هایی پرداخته‌اند که دارای سند صحیحی نبوده و نباید بر آنها اعتماد کرد؛ چرا که با عصمت انبیاء (علیهم السلام) منافات و تضاد داشته و با عقیده مسلمانان در این رابطه همخوانی ندارند؛ از جمله این نقل‌ها‌ی غلط؛ عشق و دلباختگی حضرت داوود (علیه السلام) به همسر یکی از فرماندهانش است.[41] صاحب تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه 24 سوره «ص» در تیتری تحت عنوان «سخنان نادرست درباره داوود و اوريا»، به چند مورد از نسبت‌های ناروا درباره ازدواج آن حضرت با همسر اوریا اشاره کرده و آنها را رد می کند:

  1. «اوريا بن حيان» زنى را به همسرى خواستگارى كرد و خويشانش بر آن شدند كه با وى تزويج كند. زيبايى اين زن به گوش داوود رسيد، او نيز از اين زن خواستگارى كرد و پيش از «اوريا» آن را به تزويج خود درآورد. بدين جهت كه داوود در اين امر طمع كرده و حرص خود را نسبت به دنيا ابراز داشته بود، مورد سرزنش قرار گرفت. اين گفتار «جبائى» است.
  2. داوود در يكى از لشكر كشى‌هاى خود، اوريا را از دست داد و در مرگ او مانند ديگران ناراحت نشد؛ چون مايل بود با زن او ازدواج كند؛ بدين جهت با نازل شدن دو فرشته، مورد عتاب قرار گرفت.
  3. در آیين داوود چنين رسم بود كه چون مردى مى مرد و همسرى از او باقى مى ماند، در مرحله اول، نزديكان وى سزاوارتر و مقدم بر ازدواج همسر او بودند و اگر ايشان رغبت نكرده و اعراض مى كردند، در اين صورت ديگران حق داشتند با همسر وى ازدواج كنند، ولى حضرت داوود (علیه السلام) اين رسم را رعايت نكرده و پس از كشته شدن «اوريا» با همسر وى ازدواج كرد و هيبت و بزرگى او مانع شد از اين كه فاميل و خويشان «اوريا» همسر وى را خواستگارى كنند؛ از اين جهت داوود مورد سرزنش قرار گرفت.
  4. يک مرد و زن براى محاكمه به نزد داوود آمدند و حال خود را بر او عرضه كردند. داوود طبق معمول چون نظرش به چهره زن افتاد، بر اساس طبيعت انسانى به آن تمايل پيدا كرد. چون آن دو از محاكمه فارغ شده و رفتند، داوود مشغول عبادت شد، ولى در حين عبادت گاهى فكرش متوجه زيبايى آن زن می شد؛ بدين جهت خداوند او را مورد عتاب قرار داده است.[42]

اما باید دانست همه اینها از دیدگاه اسلام و روایات اسلامی مردود است که البته این مطلب از این منظر و همچنین از دیدگاه تورات در جای خود مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

داستان حضرت داوود (علیه السّلام)‏ و همسر اوریا در تورات

‏برای ریشه یابی داستان حضرت داوود (علیه السلام) و همسر اوریا باید به متن کتاب مقدس مراجعه نمود. این داستان را در کتاب مقدس می‌توان به دو قسمت تقسیم کرد:

  1. داستان عاشق شدن آن حضرت، انجام زنای محصنه و فراهم آوردن مقدمات قتل شوهر بی‌گناه زنی که عاشقش شده بود! در تورات چنین ذکر شده:

«یک روز هنگام عصر، داوود (علیه السلام) از خواب برخاست و برای هواخوری به پشت بام کاخ سلطنتی رفت. وقتی در آن‌جا قدم می زد، چشمش به زنی زیبا افتاد که مشغول حمام کردن بود. داوود یک نفر را فرستاد تا بپرسد آن زن کیست؟ معلوم شد اسمش «بت شبع»، دختر الیعام و زن اوریای حیتی است. پس داوود چند نفر را فرستاد تا همسر اوریا را بیاورند. وقتی بت شبع نزد او آمد، داوود با او همبستر شد. سپس بت شبع خود را با آب طاهر ساخته، به خانه برگشت. بعد از مدتی بت شبع فهمید که حامله است؛ به همین جهت به داوود پیغام فرستاد و این موضوع را به وی خبر داد. پس داوود برای یوآب (فرمانده سپاه خود) این پیغام را فرستاد:‌ «اوریای حیتی را نزد من بفرست». وقتی اوریا آمد، داوود از او سلامتی یوآب و سربازان و اوضاع جنگ را پرسید. سپس به او گفت: حال به خانه برو. بعد از رفتن اوریا، داوود هدایایی نیز به خانه او فرستاد، اما اوریا به خانه خود نرفت و شب را کنار دروازه کاخ پیش محافظان پادشاه به سر برد. وقتی داوود این را شنید، اوریا را احضار کرد و پرسید: چه شده است؟ چرا پس از این همه دوری از خانه، دیشب به خانه نرفتی؟ اوریا گفت: صندوق عهد خداوند و سپاه اسرائیل یهودا و فرمانده من یوآب و افسرانش در صحرا اردو زده‌اند، آیا رواست که من به خانه بروم و با زنم به عیش و نوش بپردازم و با او بخوابم؟ به جان شما قسم که این کار را نخواهم کرد. داوود گفت: بسیار خوب، پس امشب هم اینجا بمان و فردا به میدان جنگ برگرد. پس اوریا آن روز و روز بعد هم در اورشلیم ماند. داوود او را برای صرف شام نگهداشت و او را مست کرد. با این حال، اوریا آن شب نیز به خانه‌اش نرفت، بلکه دوباره کنار دروازه کاخ خوابید. بالاخره، صبح روز بعد، داوود نامه‌ای برای یوآب نوشت و آن‌را به وسیله اوریا برایش فرستاد. در نامه به یوآب دستور داده بود که وقتی جنگ شدت می گیرد، اوریا را در خط مقدم جبهه قرار بدهد و او را تنها بگذارد تا کشته شود. وقتی یوآب در حال محاصره شهر دشمن بود، اوریا را به جایی فرستاد که می‌دانست سربازان قوی دشمن در آن‌جا می جنگند. مردان شهر با یوآب جنگیدند و در نتیجه اوریا و چند سرباز دیگر کشته شدند… وقتی بت شبع شنید شوهرش مرده است، عزادار شد. بعد از تمام شدن ایام سوگواری، داوود بت شبع را به کاخ سلطنتی آورد و او نیز یکی از زنان داوود شده، از او پسری به دنیا آورد. اما کاری که داوود کرده بود در نظر خداوند ناپسند آمد».[43]

  1. اما داستان به این‌جا نیز خاتمه نمی یابد، بلکه نوع برخورد و مجازات خداوند نیز جالب است:

«لذا خداوند، (ناتان) پیامبر را نزد داوود فرستاد. او هم آمد و به داوود گفت: در یک شهر دو نفر مرد زندگى می کردند یکى فقیر و آن دیگرى توانگر، مرد توانگر گاو و گوسفند بسیار زیاد داشت و مرد فقیر به جز یک میش کوچک نداشت، که آن ‌را به زحمت بزرگ کرده بود. در این بین مهمانى براى مرد توانگر رسید. او از این ‌که از گوسفند و گاو خود یکى را ذبح نموده از مهمان پذیرایى کند، دریغ ورزید و یک میش مرد فقیر را ذبح کرده براى مهمان خود طعامى تهیه کرد. داوود از شنیدن این رفتار، سخت در خشم شد و به ناتان گفت: رب که زنده است، چه باک از این‌که آن مرد طمعکار کشته شود. باید این کار را بکنید و به جاى یک میش، چهار میش از گوسفندان او براى مرد فقیر بگیرید؛ براى این‌که بر آن مرد فقیر رحم نکرده و چنین معامله اى با او کرده است. ناتان به داوود گفت: اتفاقاً آن مرد، خود شما هستید و خدا تو را عتاب می کند و می فرماید: بلا و شرى بر خانه ات مسلط می کنم و در پیش رویت همسرانت را می گیرم و آنان را به خویشاوندانت می‌دهم، تا در حضور بنی اسرائیل و آفتاب با آنان هم بستر شوند و این را به کیفر آن رفتارى می کنم که تو با اوریا و همسرش کردى. داوود به ناتان گفت: من از پیشگاه رب عذر این خطا را می خواهم. ناتان گفت: خدا هم این خطاى تو را از تو برداشت و نادیده گرفت و تو به کیفر آن نمی میرى و لیکن از آن‌جا که تو با این رفتارت دشمنانى براى رب درست کردى که همه زبان به شماتت رب می گشایند، فرزندى که همسر اوریا برایت زاییده، خواهد مرد. … پس خدا آن فرزند را مریض کرد و پس از هفت روز قبض روحش فرمود و بعد از آن، همسر اوریا سلیمان را براى داوود زایید».[44]

داستان حضرت داوود (علیه السّلام)‏ و همسر اوریا در منابع اسلامی

‏ داستان حضرت داوود (علیه السّلام)‏ و همسر اوریا در منابع اسلامی  با کتاب مقدس، کاملا متفاوت است. در ادامه، این قضیه در منابع اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد: بررسی داستان در قرآن کریم در قرآن کریم آیاتی که به طور مستقیم به داستان داوود (علیه السلام) با همسر اوریا مربوط باشد، ذکر نشده، ولی آیاتی وجود دارد که یکی از قضاوت‌های حضرت داوود (علیه السلام) را بیان می فرماید که این آیات با بخش دوم داستانی که از کتاب مقدس نقل شده و در آن پیامبری دیگر، راهنمای داوود (علیه السلام) شده، مشابهت دارد: «آیا خبر شاکیانی که از دیوار محراب بالا ‌رفته و بر داوود وارد شدند به تو رسیده است؟ داوود از آنها ترسید. گفتند: نترس، ما دو نفر شاکی هستیم که یکى بر دیگرى ستم کرده است. اینک میان ما به حق داورى کن و از راه حق منحرف نشو و ما را به راه راست راهنمایى کن. این برادر من، نود و نه میش دارد و من یک میش دارم. او با خشونت و زورگویی از من درخواست می کند که  آن یک میش را هم به او  واگذارم! (داوود) گفت: او با درخواست افزودن میش تو به میش هایش بر تو ستم کرده است و بیشتر شریکان، به یکدیگر ستم روا می دارند، مگر آنان که از مؤمنان نیکوکار باشند که آنها نیز اندک هستند. داوود دانست که ما او را امتحان کرده ایم. آن‌گاه از پروردگارش آمرزش خواست و سر خم کرد و به رو درافتاد و توبه کرد و ما او را بخشیدیم و او را به درگاه ما تقرب و بازگشتى نیکو است».[45] شباهت اشاره شده میان این آیات و بخش دوم آن‌چه در کتاب مقدس آمده، سبب شده که برخی منابع تاریخی اسلامی، کل داستان داوود (علیه السلام) و همسر اوریا را قطعی فرض کرده و بخش اول داستان کتاب مقدس را نیز با اندک تغییراتی در داستان داوود (علیه السلام) نقل نمایند. البته این تغییرات گرچه در ظاهر جزئی هستند، اما در واقع بسیار کلیدی می باشند.[46] تفاوت این دسته از نقل‌های اسلامی با متن کتاب مقدس در این است که در آنها از زنای محصنه داوود (علیه السلام) و توبیخ ایشان از طرف پروردگار جهت انجام این گناه کبیره خبری نیست، اما با این وجود، مشکلی در همین نقل‌های برگرفته از اسرائیلیات وجود دارد که داوود (علیه السلام)، مقدمات کشته شدن شوهر بی‌گناه آن زن را فراهم کرده تا بعدها با او ازدواج کند! و این گناه کمی نیست. ولی واقعیت آن است که آیات ذکر شده ربطی به داستان داوود (علیه السلام) و همسر اوریا ندارد، بلکه با توجه به قرائن موجود در این آیات و همچنین روایات اسلامى که در تفسیر این آیات آمده، داستان مربوط به یکی از امتحانات الهی از حضرت داوود (علیه السلام) پیرامون امر قضاوت است. حضرت داوود (علیه السلام) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر قضا داشت و خدا مى خواست او را آزمایش کند؛ لذا یک چنین شرائط غیر عادى (وارد شدن بر داوود از طریق غیر معمول از بالاى محراب) براى او پیش آورد. در این حال او گرفتار دست پاچگى و عجله شد و هر چند داورى او عادلانه بود، اما پیش از آن‌که از طرف مقابل توضیحى بخواهد، داورى کرد. گر چه او به زودى متوجه لغزش خود شد و پیش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى کار او شایسته مقام والاى نبوت نبود؛ لذا از این «ترک اولی (ترک اقدام بهتر)» استغفار کرد و خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد. گواه بر این تفسیر – علاوه بر آن‌چه گذشت – آیه‌اى است که بلافاصله بعد از این آیات مى آید و به داوود خطاب مى کند: «ای داوود! ما تو را جانشین خود در روى زمین قرار دادیم، پس از روى حق و عدالت در میان مردم داورى کن و از هوا و هوس پیروى منما كه تو را از راه خدا منحرف سازد…».[47] این تعبیر نشان مى دهد که لغزش داوود (علیه السلام) در طرز قضاوت و داورى بوده است. به این ترتیب در آیات فوق چیزى که مخالف شأن و مقام این پیامبر بزرگ باشد، وجود ندارد.[48] بررسی داستان در روایات روایاتی از پیشوایان شیعه وجود دارد که اصل و اساس چنین داستانی را به چالش کشیده و آیات قرآنی را نیز در ارتباط با داستانی دیگر می دانند. برخی از آنها عبارتند از:

  1. در محضر امام رضا (علیه السلام) داستانی به این مضمون نقل می شود:

«داوود (علیه السلام) در محرابش مشغول نماز بود که ابلیس به شکل پرنده‌اى بسیار زیبا در مقابلش ظاهر شد. داوود نماز خود را شکست و برخاست تا پرنده را بگیرد. پرنده به حیاط رفت. داوود هم به دنبالش از اطاق خارج شد. پرنده به پشت بام پرید. داوود هم در طلب پرنده به پشت بام رفت. پرنده از آن‌جا به داخل حیاط اوریا بن حنّان پرید. داوود با نگاه خود پرنده را دنبال کرد و در این حال چشمش به همسر اوریا که مشغول غسل بود، افتاد و به او علاقه مند شد. از طرفى، قبلاً اوریا را به جنگ فرستاده بود. داوود به فرمانده لشکر نامه‌اى نوشت که اوریا را جلوتر از تابوت عهد بفرست. فرمانده نیز چنین کرد. (ولی بر خلاف نقشه داوود) اوریا بر مشرکان پیروز شد و این مطلب بر داوود خیلى گران آمد؛ لذا مجدّداً نامه‌اى نوشت و دستور داد تا اوریا را جلوتر از تابوت بفرستد. فرمانده نیز این بار اوریا را جلوتر فرستاد و اوریا کشته شد و داوود با همسر او ازدواج کرد! امام رضا (علیه السلام) بعد از شنیدن این داستان، با دست بر پیشانى خود زد و فرمود: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ! شما پیامبرى از پیامبران خدا را به سبک شمردن نماز متهم ساخته و مى گویید که او نماز را رها کرده و به دنبال پرنده‌اى رفت!؟ سپس او را متهم به رفتار جنسی غیر اخلاقی نموده و علاوه بر آن، او را مسبِّب کشته شدن فردی بی‌گناه می پندارید؟! سپس از امام رضا (علیه السلام) پرسیدند: پس قضیّه داوود و اوریا چه بوده است (آیا آن دو با هم ازدواج نکردند)؟! آن حضرت فرمود: «در دوران حضرت داوود (علیه السلام) حکم خدا چنین بود که هرگاه زنى شوهرش مى مرد یا کشته مى‏شد، بعد از او هرگز ازدواج نمى کرد و داوود اوّلین کسى بود که خداوند برایش مباح کرد که با زنى که شوهرش کشته شده ازدواج نماید. آن حضرت هم پس از کشته‏ شدن اوریا، بدون ‌آن‌که داوود، مقصر قتل او باشد، و بعد از تمام شدن عدّه همسرش، با زن او ازدواج کرد و این همان چیزى است که در مورد اوریا بر مردم گران آمد».[49]

  1. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید: «هر کس را نزد من آورند که بگوید داوود با همسر اوریا (به حرام) همبستر شده، دو حد بر او جارى مى کنم؛ یک حد براى توهین به مقام نبوت و حد دىگر براى تهمت زدن ناروا به داوود».[50]
  2. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «رضایت همه مردم را نمى توان به دست آورد و زبان آنها را نمى توان بست. آیا آنها این نسبت (فوق العاده زشت) را به داوود (علیه السلام) ندادند که او به دنبال پرنده اى به پشت بام قصرش رفت و چشمش به همسر اوریا افتاد و عشق او را به دل گرفت. سپس همسر او را به میدان جنگ در پیشاپیش تابوت عهد فرستاد تا کشته شد، پس با همسرش ازدواج کرد؟!».[51]

نتیجه اولا در هیچ یک از منابع اسلامی، انجام زنای محصنه توسط داوود (علیه السلام) و توبیخ او از جانب پروردگار جهت انجام این گناه کبیره، وجود ندارد، و این مسائل کاملا با مقام عصمت انبیای الهی و از جمله حضرت داوود (علیه السلام) منافات دارد. ثانیا حضرت داوود (علیه السلام) در کشته شدن اوریا نقشی نداشته است. ثالثا آن حضرت به دستور الهی و برای شکستن سنت غلط عدم ازدواج با زنی که شوهرش از دار دنیا رفته، با همسر اوریا ازدواج کرده است. بسیاری از علمای شیعه[52] و سنی[53] نیز نقل‌هایی که در کتاب مقدس بیان شده را نپذیرفته و گفتارهایی پیرامون دروغ بودن این داستان بیان داشته‌اند[54].

فرزندان حضرت داوود (علیه السّلام)‏

بنابر آن‌چه از برخی کتب تاریخی به دست می آید، تعداد فرزندان حضرت داوود (علیه السلام) نوزده تن بوده اند.[55] برخی از کتب تاریخی تعدادی از اسامی فرزندان او را این گونه ذکر کرده‌اند:

  1. امنون. 2. دالويا. 3. اباشلوم (ابشالوم یا ابیشالوم). 4. ارنيا. 5. سفاطيا. 6. ناتان. 7. سمون 8. سوباب. 9. نوتان. 10. سلامان. 11. يابار. 12. اليشوس. 13. نافاق. 14. يافيا. 15. اليشماس. 16. السنابا. 17. اليفلاث. 18. سلیمان.

البته اسامی دیگری نیز ذکر شده؛ مانند: شموع، شوباب، يبجار، اليشوع، نافج، يافيع، اليشمع، اليداع، اليفلط، دانيال، ادونياه، شفطيا و يترعام؛ که به نظر می رسد این اسامی به دلیل اختلاف در نقل نام‌ها باشد.[56] در بین همه فرزندان داوود (علیه السلام)، خداوند متعال، سلیمان (علیه السلام) را وارث و جانشین وی قرار داد.[57]

سلیمان نبی (علیه السلام) وارث و جانشین حضرت داوود (علیه السّلام)

‏در بین همه فرزندان حضرت داوود (علیه السلام)، حضرت سلیمان (علیه السلام) به جانشینی پدرش برگزیده شد. این مطلب را خداوند سبحان در قرآن کریم این گونه بیان می دارد: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داود…»؛[58] يعنى سليمان مال و پادشاهی را از داوود به ارث برد.[59] برخی قصه برانگیخته شدن حضرت سلیمان (علیه السلام) به جانشینی حضرت داوود را این گونه بیان کرده‌اند: حضرت داوود (علیه السلام) نوزده پسر داشت که هر یک از آنها داعیه پادشاهی داشتند. حق سبحانه نام‌های مُهر کرده از آسمان فرستاد که در آن چند مسئله طرح شده و فرموده بود: هر یک از اولاد تو این مسائل را پاسخ دهد، بعد از تو وارث مُلک تو باشد. داوود فرزندان را جمع کرد و اخیار و اشراف را حاضر گردانید و مسئله‌ها را بر فرزندان عرضه داشت تا جواب گویند. سؤال‌ها بدین قرار بود:

  1. نزدیک‌ترین چیزها کدام و دورترین اشیاء چیست؟
  2. آن چیست که بدو انس بیشتر است؟
  3. آن چیست که وحشت از او افزون‌تر است؟
  4. دو قائم و دو مختلف و دو دشمن کدام هستند؟
  5. کدام کار است که آخر آن ستوده است و کدام امر است که عاقبت آن نکوهیده است؟

اولاد آن حضرت از جواب عاجز ماندند، اما سلیمان فرمود: «اگر اجازه دهید، جواب گویم». داوود به وی دستور داد، جواب بگو. سلیمان این گونه جواب گفت: «اقرب اشیاء به آدمی آخرت است و ابعد اشیاء آن‌چه  که از دنیا می گذرد. مأنوس تر اشیاء جسد انسان است با روح. اوحش اشیاء بدن خالی از روح است. آن دو قائم، ارض و سما و آن دو مختلف، شب و روز هستند. دشمنان، موت و حیات هستند. کاری که آخرش محمود است، حلم در وقت خشم است و کاری که عاقبتش مذموم است، سخن گفتن در وقت غضب است». چون پاسخ های سلیمان (علیه السلام) موافق کتاب منزل بود، بزرگان بنی اسرائیل به فضل و کمال وی اعتراف کرده و داوود (علیه السلام)، مُلک را بدو تسلیم کرد و روز دیگر وفات نمود و سلیمان (علیه السلام) بر تخت نشست.[60]

فرازهای زندگی حضرت داوود (علیه السّلام)‏

زندگی هر شخصی از افراد انسانی با توجه به جایگاه و شخصیت همان فرد و با در نظر گرفتن مکان و زمانی که در آن زندگی می کند، با فراز و نشیب‌ها، تجربه‌ها، سختی‌ها، راحتی‌ها، غم‌ها، شادی‌ها و … همراه است. شخصیتِ بزرگوار داوود نبی (علیه السلام) نیز که از پیامبران صاحب کتاب و عظیم الشأن الهی و همچنین یکی از انسان‌های برجسته تاریخ بشر است، دارای یک زندگانی پر از فراز و نشیب است. فرازهای زندگی ایشان از دوران نوجوانی تا زمانی که به پادشاهی و پیامبری بنی اسرائیل مبعوث شد؛ پر از سختی‌ها، مشکلات، بشارت‌ها، تلخی ها، شیرینی ها، و پستی و بلندهای خاص خود بوده است. یکی از تفاوت‌های شاخص حضرت داوود (علیه السّلام) با سایر انبیاء الهی، به جز فرزندش حضرت سلیمان (علیه السلام)، جایگاه اجتماعی او به عنوان یکی از پادشاهان عالم است. عصر ایشان بر خلاف همه اعصار گذشته و پیامبران قبل از او، عصری است که یک رهبر آسمانی و یک پیامبر الهی بر مردم حکومت و فرمانروایی می کند.

نبوت حضرت داوود (عليه السّلام)

کتاب عهد قدیم حضرت داوود (علیه السلام) را از پادشاهان یهود می داند نه از پیامبران؛ ولی قرآن کریم به پیامبری آن حضرت از جانب خداوند سبحان و نزول وحی بر آن حضرت و داشتن کتابی آسمانی، اذعان دارد که در این نوشتار به آنها اشاره مختصری می شود. خداوند سبحان در قرآن کریم خطاب به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «ما به تو وحى فرستادیم؛ همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحى فرستادیم و (نیز) به ابراهیم و اسماعیل… و به داوود زبور دادیم».[61] با دقت در این آیه شریفه معلوم می‌شود پروردگار عالم در این‌جا به دو نکته اشاره فرموده است: یکى مسئله نزول وحى و دیگرى فرستادن کتاب «زبور» بر حضرت داوود (علیه‌السلام). از طرفی باید دانست که وحی؛ شعور و درک ویژه در باطن پیامبران و امری خارق العاده است که به طور خفا و پنهانی یا شعور مرموز به پیامبران القا شده است تا معارف هماهنگ با ابعاد و ساحت‌های مختلف انسانی و نیازهای آدمیان را تعلیم و سعادت دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی و مادی و معنوی بشریت را تأمین نماید. پس وحی، مختص پیامبر و نوع رابطه خاص او با خدا است و او در همه مراحل دریافت، نگهداری و ابلاغ وحی معصوم است. از این مطلب دریافت می شود که حضرت داوود (علیه السلام) که در کنار سایر انبیایی که در این آیه شریفه مورد خطاب قرار گرفته است، از زمره پیامبران الهی و صاحب کتاب آسمانی زبور است. البته در آیات دیگری نیز به پیامبری و نبوت حضرت داوود (علیه السلام) یا تصریح شده و یا به صورت تلویحی بدان اشاره شده است.[62] اما پیرامون سن بعثت آن حضرت به پیامبری، بعد از فحص و جست و جو در میان منابع و متون تفسیری، روایی و تاریخی مطلب خاصی یافت نشد.

آیین حضرت داوود (علیه السّلام)

انبیاء گروهی از افراد بشر هستند که دستورهای الهی را از خداوند گرفته و به مردم ابلاغ می کنند و به عبارتی آنها، واسطه میان خداوند و سایر افراد بشر می باشند.[63] وظیفه پیامبران الزاماً دو گونه بوده است: یکی از جانب خداوند که برای بشر قانون و دستورالعمل آورده‌اند و دیگر آن‌ که مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل‌های الهی آن عصر و زمان، دعوت و تبلیغ می کرده‌اند. غالب پیامبران فقط وظیفه دوم را انجام می داده‌اند و عده بسیار کمی از پیامبران که قرآن آنها را «اولوا العزم»[64] می خواند، قانون و دستورالعمل نیز آورده‌اند. به عبارت ديگر، دو نوع نبوّت بوده است: نبوّت تشريعى و نبوّت تبليغى. پیامبران تشریعی که عددشان بسیار اندک است، صاحب قانون و شریعت بوده‌اند، ولی پیامبران تبلیغی کارشان تعلیم و تبلیغ و ارشادِ به تعلیمات پیامبر صاحب شریعت بوده است و اسلام که ختم نبوت را اعلام کرده، نه تنها به نبوت تشریعی خاتمه داده، بلکه به نبوت تبلیغی نیز پایان داده است.[65] خدای سبحان آن‌گاه که از کتاب‌های تشریعی و مجموعه قوانین یاد می‌کند، نام پنج پیامبر اولوا العزم را می‌برد: حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی (علیهم السلام) و حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله). پیامبران اولوالعزم، صاحبان کتاب و شریعت می باشند و دیگر انبیاء حافظان و نگهبانان شریعت این انبیاء بوده اند. آنان اگر چه صحیفه یا زبور داشته اند، ولی شریعت جامع را همان پنج نفر آورده اند. طبق روایات نیز، معیار اولوا العزم بودن، همان شریعت استوار و کامل‌تر و داشتن کتاب که دارای قوانین و دستورالعمل‌هایی بوده است، می باشد.[66] حضرت داوود (علیه السّلام) در زمره پیامبرانی است که دارای آیین و شریعت مستقل نبوده، بلکه مبلِّغ شریعت پیامبر اولوالعزم؛ حضرت موسی (علیه السلام) بوده است.[67] خداوند متعال وقتی سخن از صحیفه حضرت داوود (علیه السّلام) به میان می آورد، نام کتاب را بر آن نمی نهد؛ چون آن مجموعه مشتمل بر قوانین زندگی و دستورالعمل های تشریعی؛ مانند حدود و کیفرها نبوده، بلکه تنها شامل پند و اندرز و نصیحت بوده است.[68]

کتاب آسمانی حضرت داوود (علیه السلام)

کتاب آسمانی حضرت داوود (علیه السلام) که  از پیامبران بزرگ الهی است، «زبور» نام دارد. علامه طباطبایی در تفسیر آیه «در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم: بندگان شايسته ام وارث (حكومت) زمين خواهند شد!»[69] می گوید: ظاهراً منظور از «زبور» کتابی است که به حضرت داوود (علیه السلام) داده شده است؛ زیرا خداوند در جای دیگری از قرآن می فرماید: «وَ آتَینا داوود زَبُوراً؛[70]و به داوود، زبور دادیم». برخی هم گفته اند: مقصود از زبور؛ مطلق کتاب هایی است که بر پیامبران نازل شده و یا منظور کتاب‌های انبیای بعد از حضرت موسی (علیه السلام) است، ولی دلیلی براین مدعا وجود ندارد.[71] طبق احادیث امامان معصوم (علیهم السلام)، در کتاب زبور به مسائل و موضوعات زیر اشاره گردیده است: الف: یک سلسله معارف اعتقادی راجع به توحید و نبوت حضرت داوود (علیه السلام) و معاد و یاد مرگ، تذکر و اتمام حجت راجع به انسان‌هایی که اهل طاعت و عمل نیستند. ب: یک سلسله پیش بینی‌ها و پیش گویی‌ها؛ مانند بشارت به عیسی و یحیی (علیهما السلام) و بشارت به پیامبر آخر الزمان (صلی الله علیه و آله) که به اسم از ایشان نام برده شده است. نقل شده: حضرت امام رضا (علیه السلام) در یکی از مجالس مباحثه که مأمون ترتیب داده بود، در مقابل «رأس جالوت»؛ (از بزرگان یهود)، وقتی به استدلال و احتجاج می پردازد، حضرت، سِفر[72] اول زبور داوود را شروع به قرائت کرد تا این که به نام محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) رسید. سپس حضرت به خداوند قسم یاد کرد که این نام‌های مقدس در زبور آمده است و رأس جالوت هم آمدن این اسماء در زبور را پذیرفته و به آن تصریح کرده است.[73] هم چنین آمدن و ظهور منجی برای انسان‌ها و این که در نهایت، وارثان زمین، بندگان شایسته خداوند هستند، از مسائلی است که به تصریح قرآن[74] و احادیث[75] در زبور به آن اشاره شده است. ج. یک سلسله مسائل و دستورهای تربیتی و رفتاری؛ این مسائل در روایات تحت عنوان «احادیث قدسی» که در زبور آمده  و خطاب به داوود نبی (علیه السلام) بوده ، ذکر شده است.[76] در بعضی از احادیث آمده است که کتاب زبور همچون، انجیل و تورات نزد اهل بیت (علیهم السلام) نگهداری می شود.[77] به هر حال کتاب زبور، کتاب شریعت نبوده؛ چون حضرت داوود (علیه السلام) و امتش مکلف به شریعت حضرت موسی (علیه السلام) بوده‌اند.[78] زبور در کتاب مقدس کتاب مقدس یهود، «عهد عتیق» نامیده می شود که مشتمل بر تورات و کتب منسوب به سایر انبیای بنی اسرائیل است و مجموعاً 39 کتاب می شود. یکی از این کتب، «مزامیر»؛ یعنی زبور حضرت داوود است و مجموعه‌ای از شعر و سرود است که روحیات و رویدادهای تاریخی قوم یهود را بیان می کند. ادبیات شعری تورات با سرود موسی در سفر خروج باب پانزدهم آغاز می شود و در مزامیر به منتهای اوج خود می رسد. به نظر ویل دورانت همه این مزامیر را تنها داوود نساخته، بلکه گروهی از شاعران، در زمانی طولانی  پس از اسیری، آنها را نوشته اند و احتمال دارد که این کار در قرن سوم پیش از میلاد مسیح صورت گرفته باشد.[79] موضوع اصلی کتاب مزامیر پرستش است. این واژه بیش از 200 بار در این کتاب به کار رفته است. توکل و واژه‌های مشابه هم که در ارتباط با پرستش و خدا پرستی است، 57 بار به کار رفته است.[80] بیشتر مطالب مزامیر کتاب مقدس، پیرامون اطمینان به خداوند در مشکلات، شکوه و عظمت خداوند، حضور خدا، ستایش و شکرگزاری از خداوند، طلب کمک از خداوند، اعتراف به گناه و طلب بخشش از خدا و به طور کلی موضوعاتی که با خدا پرستی و عبادت خدا ارتباط دارد، می باشد.[81] البته در کتاب مزامیر مطالبی وجود دارد که نشانگر تحریفی بودن این کتاب است. به عنوان مثال: دعای توبه در این کتاب[82] طبق توضیحی که در ابتدای آن داده شده است، هنگامی توسط داوود نبی نوشته شده که آن حضرت توسط «ناتان نبی» به سبب زنا با زن اوریا و کشتن او مورد سرزنش قرار گرفته است. این از جمله مطالبی است که نشان می دهد زبور موجود تحت عنوان «مزامیر» در کتاب مقدس، آن زبور نزد اهل بیت (علیهم السلام)، نمی باشد. ادعای کتاب مزامیر آن است که می خواهد انسان را در هر روحیه و در هر حالتی که هست، قلب او را به سوی خداوند توجّه دهد و او را به سوی خداوند دعوت نماید. سروده‌هایی که معروف به سروده‌های پرستش است و مضمون آن تذکر خداوند است، در این کتاب مکرّر به چشم می خورد.[83]

وفات حضرت داوود (علیه السلام)

درباره سرانجام حضرت داوود (علیه السّلام) آمده است: داوود (علیه السلام) كنيزی داشت كه هر شب درهاى خانه او را مى بست و كليدهايش را پيش او مى آورد. سپس آن حضرت به نيايش پروردگار برمى خاست. هنگامى كه مرگ وى نزديک شده بود، شبى، مانند همه شب‌ها که كنيزک درها را بسته بود، ناگهان مردى را در درون خانه ديد. از او پرسيد: چه كسى تو را در اين خانه راه داده است؟ مرد در پاسخ گفت: من كسى هستم كه در كاخ پادشاهان، بدون اجازه ايشان داخل مى شوم». داوود (علیه السلام) سخن او را شنيده از او پرسيد: آيا تو عزرائيل هستى؟ جواب داد: آرى! پرسيد: پس چرا پيش از اين به من پيام نفرستادى و از آمدن خود خبر ندادى تا براى مرگ آماده شوم؟! عزرائيل (علیه السلام) در پاسخ گفت: من پيش از اين پيک و پيام بسيارى براى تو فرستادم. پرسيد: پيک‌هاى تو چه كسانى بوده‌اند؟ جواب داد: پدر تو، برادر تو، همسايه تو و آشنايان تو اكنون در كجا هستند؟ گفت: همه مرده اند. گفت: اينها همگى پيک‌هاى من بودند و پيام مرا به تو مى رساندند؛ زيرا تو نيز مى ميرى همچنان كه آنان مردند. عزرائيل اين را گفت و جان داوود را گرفت. بنابر این نقل، داوود يكصد سال در اين جهان زندگى كرد. درستى اين خبر از سوى پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) تأييد شده است. مدت فرمانروائى داوود نيز چهل سال بود.[84] از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: «داوود صد سال تمام عمر کرد که چهل سال آن، دوران سلطنت و پادشاهی او بود».[85]

مرقد مطهر حضرت داوود (علیه السلام)

با توجه به آن‌چه در کتب تاریخ نقل شده قبر شریف حضرت داوود (علیه السلام) در کشور «فلسطین» است. در این میان، برخی از قول اهل کتاب نقل کرده اند که آن حضرت در کوه «صهیون» در «بیت المقدس» دفن شده است.[86] اما تحقیق مطلب اینچنین است: در سال 1382 ش / 2003 م، در محوطه باستانی «تِلْ دان» واقع در 30 کیلومتری شمال جلیله در فلسطین، کتیبه ای سنگی متعلق به سال 950 قبل از میلاد یافت شد که لحنی مناجات گونه داشت و بر آن عباراتی به زبان کهن آرامی[87] نوشته شده بود. در سطری از این کتیبه تاریخی، عبارت «خانه داوود» جلب توجه می کرد. باستان شناسان نظریه وجود خانه حضرت داوود و سلیمان (علیهما السلام) را در این منطقه مطرح کردند. بر اساس کتاب مقدس، حضرت داوود (علیه السلام) سرانجام در بیت المقدس درگذشت و در قریه داوود مدفون گردید.[88] این مکان که امروزه به نام شهر داوود شناخته می شود، در جهت جنوب شرقی مسجد الاقصی و در دامنه کوه صهیون واقع شده است.[89] با توجه به این یافته ها می توان دریافت که حرم حضرت داوود نبی (علیه السلام) قدمتی بسیار دیرینه دارد و اگر چه عمارت فعلی آن اسلامی است، اما شالوده این عمارت در دوران قبل از اسلام در پایان قرن اول میلادی گذاشته شده و در جریان حمله «نورمن ها»[90] به اورشلیم تخریب شده و پس از بازگشت مجدد یهودیان و مسیحیان به بیت المقدس دوباره بازسازی گردیده است. همچنین در دوره حکومت سلاطین مسلمان بر اراضی مقدس فلسطین، حرم حضرت داوود (علیه السلام) به سبک اسلامی بر روی پایه‌های قدیمی آن ساخته شده و تاکنون همچنان پابرجا است. کتیبه‌ای به زبان انگلیسی و عبری بر روی کاشی با این مضمون: (King davids tomb) (قبر داوود شاه) نوشته و بر دیوار نصب کرده‌اند. روضه مبارکه مزار حضرت داوود نبی (علیه السلام) شامل اتاق کوچکی با طاقی هلالی شکل است که قبر مطهر آن حضرت در سمت شمالی آن و مُحاذی دیوار آرامگاه قرار دارد. سنگ قبر که در دوره صلیبیان در این محل قرار گرفته، حدود یک متر و شصت سانتیمتر ارتفاع دارد و بر آن پارچه‌ای آبی رنگ با عبارات و مضامین عبری گسترده شده است. دیوار مجاور که متصل به مقبره است، آینه کاری شده و بُخُوردان‌هایی ازنقره در طاقچه کوچک آن نهاده شده است. محدوده اطراف مرقد مطهر مفروش و به وسیله نرده‌های فلزی به ارتفاع یک متر و بیست سانتیمتر متر از محل ایستادن زوّار جدا شده است. در مجاورت حرم حضرت داوود (علیه السلام) مسجدی با گنبد و منارهای زیبا وجود دارد. در این مسجد، محراب با گچ بری و مُقَرنَس های زیبا ساخته شده است. دو زاویه نیز در این مکان وجود دارد؛ یکی «زاویه ابراهیمی» و دیگری که به دستور سلطان عبدالمجید عثمانی بنا گردیده، به «زاویه مجیدیه» شهرت یافته است.[91]

ویژگی‌های شخصیتی حضرت داوود (علیه السلام)

همه پيامبران الهى (علیهم السّلام)، داراى ويژگی‌ها و امتيازات خاصى هستند. یکی از ویژگی‌های خاص ایشان؛ مقام نبوت و رابطه وحيانى با خدا است. البته رابطه ویژه، بزرگ‌ترين ادعايى است كه يک انسان مى‌تواند داشته باشد؛ از اين رو مدعى نبوت براى آن‌كه شايستگى چنين مسئوليت بزرگى را داشته باشد، بايد داراى امتيازاتى ويژه باشد. افزون بر اين، وجود اين صفات در شخص، زمينه مناسبى را براى پذيرش دعوت او از سوى مردم فراهم مى كند. عقل آدمى هم حكم مى كند كه پيامبر، افضل و اكمل افراد جامعه باشد؛ زيرا در سايه اين برترى است كه اطمينان لازم و اعتماد كافى به او حاصل مى شود. به علاوه پذيرش پيامبرى كسى كه هيچ امتياز معنوى و انسانى بر ديگران ندارد، امرى عاقلانه نيست. ضمن این‌که خواست طبيعى و عادى مردم اين است كه راهنمايان و رهبران دينى آنان، افرادى برگزيده و ممتاز باشند. حضرت داوود (علیه السّلام) نیز از پیامبران الهی و دارای ويژگی‌ها و امتيازات بسیار برجسته‌ای است  که در جای خود به برخی از آنها اشاره خواهد شد. ضمن این‌که ایشان از پیامبران صاحب کتاب می باشد.

ویژگی‌های شخصیتی حضرت داوود (علیه السلام) از دیدگاه قرآن

با نگاهی به آیات قرآن کریم در می‌یابیم که  در این کتاب شریف، ویژگی‌های شخصیتی حضرت داوود (علیه السلام)  چنین بیان شده است:

  1. خداوند سبحان او را صاحب کتاب (زبور) معرفی می کند.[92]
  2. اعطای مقام و علم قضاوت و داوری عادلانه [93] به آن حضرت از جانب حق تعالی.[94]
  3. مسخر نمودن و تحت فرمان قرار دادن كوه‏ها و پرندگان برای او؛ به نحوی که همراه با او، آنان نیز تسبيح، حمد و ثنای خدا را مى گفتند (او همواره در حال تسبیح حضرت حق بود[95]).[96]
  4. آموزش صنعت و ساختن زره برای یاری امت در جنگ‌ها و محافظت ایشان از شر دشمنان[97] و نرم شدن آهن در دست او.[98]
  5. خداوند او را بنده صاحب قدرت و بسيار توبه كننده معرفی می کند.[99]
  6. داراى مقامى والا و سرانجامى نيكو.[100]
  7. خليفه و نماينده خدا در زمین.[101]
  8. ساده زیستی و تأمین معاش از دسترنج خود.[102]
  9. داشتن صدای زیبا و دلنشین.[103]
  10. آگاه بودن به زبان پرندگان.[104]

ویژگی های علمی و حکمتی حضرت داوود (علیه السلام) از دیدگاه قرآن

قرآن کریم در برخی آیات شریف خود اشاره به ویژگی علمی و حکمت حضرت داوود (علیه السلام) نموده است. خداوند وی را دارای حکمت و فرزانگی و علم[105] معرفی می کند، آن هم علم و حکمتی که پروردگار عالم خود به او ارزانی داشته است.[106] قرآن کریم در جای دیگری می فرماید: «و حقّا كه ما به داوود و سليمان دانشى داديم (دانش شريعت، قضاوت، سياست، صنعت و فهم سخن پرندگان) …».[107]

فلسفه اسامی و القاب حضرت داوود (علیه السّلام)

معروف‌ترین لقب حضرت داوود (علیه السلام)؛ «نبی الله» است. شاید دلیل ملقب شدن آن حضرت به لقب نبی الله این باشد که او در  زمره پیامبران بزرگ الهی و صاحب کتاب است. یکی دیگر از القاب او بر اساس فرمایش قرآن کریم؛ «صاحب قدرت (ذَا الْأَيْدِ)»[108] است. «ايد» جمع «يد» به معناى «دست» مى باشد، سپس به مناسبت اين كه دست، مظهر قدرت و بخشيدن نعمت و سلطه و مالكيت است، در معانى متعددی به كار رفته است. «ايد»، هم به معناى «قدرت» آمده و هم به معناى «نعمت». حضرت داوود (علیه السلام) به هر دو معنا «ذا الايد» بود؛ بدین معنا که نيروى جسمانيش در حدى بود كه در ميدان جنگ بنى اسرائيل با جالوت جبار ستمگر، با يک ضربه نيرومند به وسيله سنگى كه از فلاخن رها كرد، جالوت را از بالاى مركب به روى خاک افكند و به قتل رسانید. از نظر قدرت سياسى نیز، وی حكومتى نيرومند داشت كه با قدرت تمام در برابر دشمنان مى ايستاد، حتى گفته اند در اطراف محراب عبادت او هزاران نفر، شب تا به صبح، به حال آماده باش بودند. همچنین از نظر قدرت معنوى و اخلاقى و نيروى عبادت چنان بود كه بسيارى از شب را بيدار بود و به عبادت پروردگار مشغول و نيمى از روزهاى سال را روزه مى گرفت. از نظر نعمت های مختلف نیز خداوند متعال انواع نعمت های ظاهرى و باطنى را به او ارزانى داشته بود. خلاصه مطلب اين‌كه، او مردى نيرومند در جنگ‌ها، در عبادت، در علم و دانش، در حكومت و هم صاحب نعمت فراوان بود.[109] از جمله القاب آن حضرت، «اوّاب»[110] است. اوّاب از ماده «اوب» (بر وزن قول) به معناى بازگشت اختيارى به سوى چيزى است. از آن‌جا كه اوّاب صيغه مبالغه مى باشد، اشاره به اين است كه او بسيار به سوى پروردگارش بازگشت مى كرد و از كوچکترين غفلت و ترک اولى توبه مى نمود.[111] حضرت داوود (علیه السلام)، القاب متعدد دیگری داشته که خدا در قرآن بدان ها اشاره فرموده و آنها را بیان فرموده و این امری واضح است که بیان این القاب بر اساس خصوصیاتی است که در آن حضرت وجود داشته است. برخی از آنها عبارتند از: «داور عادل یا فیصله دهنده کلام (فَصْلَ الْخِطابِ)»[112] «خلیفة الله»،[113] «بهترین بنده (نِعْمَ الْعَبْد)»، «ملک (پادشاه)»، «حکیم»، «عالم»،[114] «افضلیت (بر بسیاری از افراد)»[115] و «عالم به منطق الطیر یا دانای به زبان پرندگان».[116]

کسوت و پیشه حضرت داوود (علیه السلام)

یکی از توصیه‌های مهم دین این است، که افراد از دسترنج خود بخورند، نه این که تکیه‌گاه آنها دیگران باشند. آن‌چه از سیره و تاریخ گذشتگان به دست می آید، آن است که همه پیامبران دارای حرفه و پیشه‌ای بوده‌اند. در مورد حضرت داوود (علیه السلام) نقل شده با این كه آن حضرت دارای حكومت و امكانات وسیع بود، همواره زندگی زاهدانه‌ای داشت. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یكی از خطبه‌های خود بدین مطلب اشاره می‌فرماید.[117] درباره شغل آن حضرت، امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «خداوند متعال به حضرت داوود (علیه السلام) وحی فرمود: «تو نیكو بنده‌ای هستی، جز این كه هزینه زندگی خود را از بیت المال تأمین می كنی. حضرت داوود (علیه السلام) چهل روز گریه كرد و از خداوند خواست كه وسیله‌ای برای او فراهم سازد كه از بیت المال مصرف نكند. پس خداوند آهن را بر او نرم كرد. وی هر روز با آهن یک زره می ساخت و آن را می فروخت، به نحوی كه در سال 360 زره بافت و از بیت المال بی نیاز گردید».[118] البته در قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره شده که به فرمان خدا آهن در دست‌های آن حضرت نرم شده و او زره می‌بافته است.[119] در برخی از روایات هم نقل شده است که حضرت داوود (علیه السلام) زنبیل بافی می کرده است.[120] البته روشن است که زره‌باف بودن با زنبیل‌باف بودن منافات ندارد؛ چرا که ممکن است ایشان دو کار را می دانسته و انجام می داده است.

اخلاق و صفات حضرت داوود (علیه السلام)

حضرت داوود (علیه السلام) انسانى والا مقام، برگزيدۀ حق و در همۀ جهات اخلاقى، عبادى و علمى در اوج كمال است. او نمونۀ کاملی از یک انسان مطیع پروردگار است. در این مقال کوتاه اشاره مختصری به برخی از روش‌های رفتاری و اخلاقی وی خواهد شد. حضرت داوود (علیه السلام) دارای اخلاق پاک، نیکو و صفات عالی برجسته ای بود. قرآن کریم در آیات متعددی آن حضرت را مورد تعریف و تمجید قرار داده و  از جهات متعدد ستوده است.[121] یکی از صفات برجسته و عالی آن حضرت، زهد و پارسایی ایشان است. حضرت علی (علیه السلام) درباره پارسایی داوود نبی (علیه السلام) می‎فرماید: «او صاحب صدای خوش و خواننده بهشت است. وی ‌با دست خود زنبیل‌هایی از لیف خرما می‌بافت و به همنشینانش می فرمود: كدامیک از شما در فروش این زنبیل‌ها مرا كمک می كند؟ او از پول آن زنبیل‌ها نان جوین تهیه می كرد و می خورد».[122]

کرامات و معجزات حضرت داوود (علیه السلام)

شخصیت‌هایی که به عنوان رهبر جامعه از سوی خداوند تعیین می شوند، باید علم کافی و سند روشنی برای ارتباط خود با خدا ارائه دهند تا بتوانند مأموریت هدایت مردم را عهده دار شوند. حضرت داوود (علیه السلام) نیز از زمره این رهبران الهی است. همه انبیای الهی که از رهبران آسمانی محسوب می شوند، دارای کرامات و معجزات متعددی بوده اند، حضرت داوود (علیه السلام) نیز اینچنین  بوده است. گذشته از سلطنتى كه خداوند به داوود عطا فرموده بود،[123] معجزات و کرامات ديگرى نيز به وى اعطا شد كه در حقيقت نشانه پيامبرى و نبوت او به شمار مى رفت، که در این گفتار کوتاه به برخی از آنها اشاره می شود:

  1. هم نوا شدن كوه‌ها و پرندگان با تسبيح او؛ يعنى هنگامى كه داوود به تسبيح و ذكر خدا مشغول مى شد، قطعات سنگ و پرندگان با او هم صدا مى شدند و صداى تسبيح آنها هم شنيده مى شد.[124]
  2. نرم شدن آهن در دست او به فرمان خداوند به نحوی که بدون آتش و ابزار لازم، آن را به هر صورتى كه مى خواست در مى آورد و هر چه مى خواست از آن مى ساخت.[125]
  3. داشتن صوت بسیار زیبا و دلنشین به نحوی که همه را محو نوای خود و دل‌هاى مردم را به سوى خداوند متوجه مى‌نمود.[126]

ابن ابى الحديد مى‏گويد: داوود صدايى زيبا داشت و ترجيع صوت او باعث مى‏شد تا پرندگان از شوق در محراب عبادت او فرود آيند و حيوانات وحشى بدون هیچ ترسى از مردم، نزد او بشتابند.[127] داوود بن إيشا از فرزندان يهودا بود زمانی که جالوت را کشت بنی اسرائیل (پس از طالوت) گنجینه‌های طالوت را به وی واگذار و او را را پادشاهی خود برگزیدند، داوود وقتى به حكومت رسيد، خداوند او را پيامبر هم قرار داد و زبور را بر او نازل فرمود و به كوه‌ها و پرندگان فرمان داد كه هر وقت او خداوند را تسبيح مى‏گويد با او همراهى كنند و خداوند زيباترين صوت را به داوود بخشيد، آنچنان كه وقتى زبور تلاوت مى‏كرد، حيوانات وحشى به او نزديک مى‏شدند و گردن تسليم مى‏نهادند.[128]

ابتلائات و امتحانات حضرت داوود (علیه السّلام)‏

ابتلاء و امتحان انسان یک سنت ثابت الهی است و خداوند همه انسانها را در همه زمانها می آزماید. انسان مؤمن در این دنیا، همواره در حال آزمون است؛ زیرا امتحان خداوند، مشروط به زمان و حالت خاصی نیست. حضرت داوود (علیه السلام) نیز از زمره این شخصیت‌ها است که مورد امتحان الهی واقع شده است. در این مقال مختصر به یکی از امتحانات آن حضرت که خداوند سبحان در قرآن کریم آن را بیان فرموده است، اشاره می شود. قرآن کریم می فرماید: «و آیا خبر شاکیان که از دیوار محراب (او) بالا رفتند، به تو رسید؟ وقتى (به طور ناگهانى) بر داوود وارد شدند؟ پس او از آنها به هراس افتاد. گفتند: نترس (ما) دو نفر شاکى هستیم که یکى از ما بر دیگرى تجاوز کرده، پس میان ما به حق داورى کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت کن. (یکی از آنها گفت) این برادر من است، او  نود و نه میش و من یک میش دارم، پس او مى گوید: آن را هم به من واگذار و در سخن بر من چیره شده است. (داوود) گفت: قطعا او در مطالبه میش تو که بر میش هاى خود بیفزاید بر تو ستم کرده و در حقیقت بسیارى از شریکان به یکدیگر ستم روا مى دارند، مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند و اینها هم اندک هستند. و داوود فهمید که او را (با این ماجرا) آزموده ایم. پس او از پروردگارش آمرزش خواست و خاکسارانه به رو در افتاد و توبه کرد».[129] آن‌چه از قرآن مجید استفاده مى شود بیش از این نیست که افرادى به عنوان دادخواهى از محراب داوود بالا رفتند و نزد او حاضر شدند. او نخست وحشت کرد، سپس به شکایت شاکى گوش فرا داد که یکى از آن دو 99 گوسفند ماده داشته و دیگرى فقط یک گوسفند، در حالى که صاحب نود و نه گوسفند از برادرش تقاضا داشته که آن یکى را هم به او واگذار کند. داوود (علیه السلام) حق را به شاکى داد و این تقاضا را ظلم و تعدى خواند. سپس از کار خود پشیمان گشت و از خداوند تقاضاى عفو کرد و خدا او را بخشید. در اینجا دو تعبیر قابل دقت است: یکى مسئله آزمایش و دیگرى مسئله استغفار و توبه. قرآن در این دو قسمت روى نقطه مشخصى انگشت نگذاشته، اما با توجه به قرائن موجود در این آیات و نیز روایات اسلامى که در تفسیر این آیات آمده، آن حضرت اطلاعات و مهارت فراوانى در امر قضا داشت، و خدا مى خواست او را آزمایش کند؛ لذا چنین شرائط غیر عادى (وارد شدن بر داوود از طریق غیر معمول از بالاى محراب) براى او پیش آورد و او گرفتار دستپاچگى و عجله شد و هر چند داورى عادلانه نمود، ولی پیش از آن‌که از طرف مقابل توضیحى بخواهد، داورى کرد،. گرچه او به زودى متوجه لغزش خود شد و پیش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى هر چه بود کارى از او سرزد که شایسته مقام والاى نبوت نبود؛ لذا از این ترک اولى استغفار کرد، خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد. گواه بر این تفسیر، علاوه بر آن‌چه گذشت، آیه‌اى است که بلافاصله بعد از این آیات مى آید و به داوود خطاب مى کند که ما تو را جانشین خود در روى زمین قرار دادیم؛ لذا از روى حق و عدالت در میان مردم داورى کن و از هوا و هوس پیروى منما.[130] این تعبیر نشان مى دهد که لغزش داوود در طرز قضاوت و داورى بوده است. دلیل بر این حقیقت که آن حضرت دچار گناه یا خطا و نسیان نشده این است که قرآن کریم او را پس از چنین قضاوتی به داشتن مقام والا و سرانجام نیکو یاد کرد، و سپس فرمان می دهد که به عنوان خلیفه خدا در زمین، میان مردم داوری کند؛ «ما این عمل را بر او بخشیدیم و او نزد ما دارای مقام والا و آینده نیک است».[131] پس خداوند متعال، حضرت داوود (علیه السلام) را نیز همانند سایر انسان‌ها و پیامبران مورد آزمایش و امتحان قرار داد. علامه طباطبایی می گوید: داوود (علیه السلام) دانست که واقعه مراجعه قوم متخاصم نزد او و حکم او، امتحانى بوده که خداوند وى را با آن بیازماید و همچنین فهمید که در طریقه قضاوت خطا رفته: «داوود فهمید که ما با این صحنه او را بیازمودیم، پس طلب آمرزش کرد و به رکوع درآمد و توبه کرد[132]».[133]

آثار و اقدامات حضرت داوود (علیه السّلام)‏

یکی از اموری که بندگان بزرگ الهی و انسان‌های آگاه به زمان و مکان، در هر زمانی وظیفه خود می دانند، انجام اقدامات مهم و تاریخی و تولید آثار فاخر و ارزشمند و ماندگار است. حضرت داوود (علیه السلام) که خود از پیامبران بزرگ و صاحب کتاب می باشد، از جمله شخصیت‌هایی است که با شناخت جامع از زمانه خود و درک موقعیت و زمان حساس خویش، اقدامات تاریخی مهمی را صورت داد و خدمات بسیاری به بشریت نمود. اموری؛ از قبیل هدایت مردم به حق، انجام بعضی از معجزات در جهت سوق دادن آحاد مردم به سوی خداوند سبحان، برپایی حکومتی بسیار وسیع و گسترده، عادلانه و دور از ظلم و اجحاف در حق رعیت و زیر دستان، از زمره اقدامات آن حضرت می باشد که باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد.

آثار و اقدامات  اجتماعی حضرت داوود (علیه السّلام)‏

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های حضرت داوود (علیه السلام)، اداره امور کشور و سلطنت خود بر مملکت و مردم خویش بوده است. البته این امر علاوه بر این‌که یک فعالیت سیاسی است، در عین حال یک فعالیت اجتماعی نیز می باشد. یکی دیگر از فعالیت های اجتماعی آن حضرت، امور عمرانی در محدوده تحت حکومت خود بوده است. در این میان می توان به ساخت یکی از قدیمی ترین مساجد و مکان های عبادی و بسیار مهم بشری؛ یعنی «بیت المقدس» اشاره کرد. نقل شده مردم در روزگار پادشاهى داوود (علیه السلام) به طاعون نابود كننده‌اى گرفتار شدند. آن حضرت ناچار مردم را به محلى كه شهر بيت المقدس در آن واقع شده هدايت كرد. وی فرشتگانى را مى ديد كه از سرزمين بيت المقدس به آسمان مى روند؛ به همین دلیل بدان جا رفت تا براى قوم خود دعا كند. هنگامى كه در محل صخره صماء (سخت و محکم) ايستاد، به درگاه خداى بزرگ دعا كرد كه گزند طاعون را از مردم دور كند. خداوند درخواست او را پذيرفت و پيروان او را از آن آسيب رهائى بخشيد. مردم، جایى را كه داوود (علیه السلام) ايستاده و دعا كرده بود براى ساختن مسجد برگزيدند. ساختمان اين مسجد هنگامى آغاز شد كه يازده سال از فرمانروایى آن حضرت  مى گذشت. داوود (علیه السلام) پيش از آن كه ساختمان مسجد را به پايان برساند، از جهان رخت بربست و هنگام مرگ به فرزند و جانشين خود، سليمان، سپرد  تا ساختمان مسجد را به پايان برساند.[134] البته در این میان «یعقوبی»؛ مورخ اهل سنت، مطلب دیگری بیان می کند، او می گوید: «سليمان (علیه السلام) ساختمان بيت المقدس را آغاز كرد و گفت: خداوند متعال به پدرم داوود (علیه السلام) فرمود: خانه اى بنا كند. ولی او گرفتار جنگ‌های متعددی بود. پس خداوند به او وحى فرمود: پسرت سليمان خانه را به نام من خواهد ساخت. آن‌گاه سليمان فرستاد تا چوب صنوبر و چوب سرو فراهم نمودند …».[135]

آثار و اقدامات علمی حضرت داوود (علیه السّلام)

یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین ابزاری که خداوند متعال برای راهنمایی بشر به رسولانش عنایت می کند، علم و حکمت است. از جمله پیامبران الهی که خداوند به آنها علم و حکمت ارزانی فرموده؛ حضرت داوود (علیه السلام) است. منتهی لازم است به عنوان مقدمه گفت: اقدامات علمی حضرت داوود (علیه السلام)، همه آن آثار و اموری است که بر علم و حکمت آن حضرت مترتب شده است.[136]قرآن کریم در داستان حضرت داوود (علیه السلام) از علم آن حضرت سخن به میان آورده و بیان داشته، این «موهبت علم» است كه زير بناى يک حكومت صالح و نيرومند می باشد. آن‌جا که مى فرمايد: «ما به داوود و سليمان دانشی عظیم و علم قابل ملاحظه اى بخشيديم».[137] گرچه بسيارى از مفسران در اينجا خود را به زحمت انداخته كه بدانند اين علم اعطایی به داوود و سلیمان، كدام علم بوده که در اينجا به صورت سربسته بيان شده؟ بعضى آن را به قرينه آيات ديگر، علم قضاوت و داورى دانسته اند، در آن‌جا که قرآن کریم می فرماید: «ما به داوود، حكمت و راه پايان دادن به نزاع‌ها را آموختيم»،[138] یا در آن‌جا که می فرماید: «ما به هر يک از داوود و سليمان مقام داورى و علم عطا كرديم».[139] برخى نيز به قرينه آيات مورد بحث كه از منطق طير (گفتار پرندگان) سخن مى گويد: اين علم را، علم گفت وگوى با پرندگان دانسته اند. بعضى ديگر به قرينه آياتى كه از علم بافتن زره و مانند آن سخن مى گويد، خصوص اين علم را مورد توجه قرار داده اند. ولى روشن است كه «علم» در اينجا معناى گسترده و وسيعى دارد كه علم توحيد، اعتقادات مذهبى و قوانين دينى و همچنين علم قضاوت و تمام علومى را كه براى تشكيل چنان حكومت وسيع و نيرومندى لازم بوده است را در برمى گيرد؛ زيرا تأسيس يک حكومت الهى بر اساس عدل و داد، حكومتى آباد و آزاد، بدون بهره گيرى از يک علم سرشار امكان پذير نيست. به اين ترتيب قرآن مقام علم را در جامعه انسانى و در تشكيل حكومت به عنوان نخستين سنگ زير بنا مشخص ساخته است. به دنبال اين جمله از زبان داوود و سليمان چنين نقل مى كند: «و آنها گفتند حمد و ستايش از آن خداوندى است كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى بخشيد».[140]

آثار و اقدامات سیاسی حضرت داوود (علیه السّلام)

حضرت داوود (علیه السلام) علاوه بر قدرت معنوی و نبوّت، دارای حكومت ظاهری وسیع نیز بود. همین امر باعث شد که او دست به اقدام سیاسی مهمی بزند. در این گفتار کوتاه، به برخی از فعالیت های آن حضرت اشاره  می شود: حضرت داوود (علیه السلام) بعد از این‌که به قدرت رسید، دست به تبدیل اتحاد ضعیف اسباط[141] یهودی به جای مانده از دوران قدیم، به یک سیستم یکپارچه سیاسی و ملی زد. وی سرزمین مقدس را به 12 منطقه سیاسی – اداری که لزوماً منطبق بر تقسیمات قبیله ای نبود، تقسیم کرد. او همچنین دادگاه دولتی و مدیریت مالی شهرها، ارتش و امور دینی را تشکیل داد و یک سیستم جمع آوری مالیات را بنا نهاد. داوود (علیه السلام)، صندوق عهد[142] را به اورشلیم منتقل کرد. او مقدمات ساخت مَعبدِ بیت المقدس را آماده کرد و حتی شرایط انجام مراسم آن را نیز تدارک دید و کاهن بزرگ (کهن گادول) را برای نظارت بر کار سایر کاهنان و لاویان منصوب کرد. از جمله اقدامات سیاسی آن حضرت نیز می‌توان به سرشماری رسمی قوم برای اولین بار پس از دوران رهبری حضرت موسی (علیه السلام)، به  منظور محاسبات تأمین سرباز و أخذ مالیات اشاره نمود .[143]

قتل جالوت توسط حضرت داوود (علیه السلام)

یکی از اموری که به عنوان مقدمه حکومت و سلطنت و مقدمه فعالیت های سیاسی حضرت داوود (علیه السلام) اتفاق افتاده، قتل جالوت (حاکم ستمگر آن زمان ) توسط آن حضرت است. روایتی در این زمینه از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده  که فرمود: … داوود که از برادرانش کوچک‌تر بود گوسفندان پدر را مى چرانيد و برادرانش در لشگر طالوت خدمت مى کردند، روزى پدر داوود او را صدا زد که پسرم بيا اين طعام را که درست کرده‌ايم براى برادرانت ببر، تا عليه دشمنان خود نيرویى بگيرند. داوود که جوانى کوتاه قد و کبود چشم و کم مو و پاک دل بود، طعام را برداشته و به طرف ميدان جنگ روانه شد، و در ميدان جنگ صفوف لشگر را ديد که به هم نزديک شده بودند. عياشى از ابى بصير نقل مى کند که او گفت: من از آن جناب (امام صادق عليه السلام ) شنيدم که مى فرمود: «داوود همينطور که مى رفت به سنگى برخورد که آن سنگ داوود را صدا زد و گفت: اى داوود مرا بردار و با من جالوت را به قتل برسان، که خدا مرا براى کشتن وى خلق کرده است. داوود آن سنگ را برداشته، در توبره‌اى که سنگ مِقذاف (وسیله قذف و پرتاب کردن یا همان) فلاخنش را در آن گذاشته بود (تا گوسفندان را با آن براند) انداخت و به راه افتاد تا داخل لشگر شد و شنيد که همگى از خونخوارى و قهرمانى جالوت تعريف مى کردند، و امر او را عظيم مى شمردند. داوود گفت: چه خبر است که اين‌قدر او را بزرگ شمرده و خود را در برابرش باخته‌ايد؟ به خدا قسم به محض این‎که با او روبرو شوم به قتلش خواهم رساند. مردم جريان او را به طالوت خبر داده، او را نزد طالوت بردند. طالوت گفت: اى پسر مگر تو چه نيرویى دارى و چه تجربه‌اى در امر کارزار اندوخته‌اى؟ گفت: هرگاه شير درنده ای به گوسفندان من حمله مى کند و گوسفند مرا مى ربايد، من او را تعقيب مى کنم ، سرش  را با يک دست گرفته و فک پائينش را با دست ديگر باز نموده، گوسفندم را از دهانش مى گيرم».[144] همچنین روایت دیگری از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که فرمود: «خداوند به پیامبر بنی اسرائیل (اشموئیل) وحی کرد: جالوت را کسی می کشد که زره موسی (علیه‌السلام) برای تن او اندازه است. همچنین او از فرزندان لاوی بن یعقوب بوده و نامش داوود (علیه‌السلام) پسر «اِیشا» است. اِیشا دارای ده پسر بود که داوود از همه آنها کوچک‌تر بود. طالوت هنگام بسیج سپاه، برای اِیشا پیام داد که همه پسرانش را حاضر کند. او به این دستور عمل کرد. طالوت زره موسی را بر تن یکی یکی آنها نمود، ولی برای هیچ کدام اندازه نبود، یا بلند بود یا کوتاه. طالوت به ایشا گفت: پسر دیگری نداری؟ او عرض کرد: یک پسر کوچک‌تر هم دارم که چوپان گوسفندانم می ‌باشد. طالوت به دنبال او فرستاد. در بین راه داوود همین طور که می آمد در زیر پایش سه سنگریزه که از فیروزه بودند، صدایش زدند که ای داوود ما را بر گیر. داوود آنها را گرفته و در کیسه و توبره اش قرار داد. وقتی داوود به نزد طالوت  آمد، وی زره موسی (علیه السلام) را بر او پوشاند، آن زره برای او اندازه بود. آن گاه در حالی که چند سنگ و یک فلاخن (تیر کمان) همراه او بود، به همراه طالوت  به میدان رفت . وی بسیار شجاع و نترس بود. هنگامی که لشکر بنی اسرائیل در برابر جالوت قرار گرفتند، جالوت سوار بر فیل بود و تاج بلندی بر سر داشت و در پیشانی اش یاقوتی بود که نور آن می درخشید. لشکرش نیز در دو طرف او آماده بودند. داوود سه سنگ همراه داشت، یکی از آنها را در فلاخن نهاد و به  جانب راست لشکر دشمن افکند، که موجب هزیمت و شکست آنها شد . سنگ دوم را به  به جانب چپ لشکر انداخت که این قسمت نیز دچار شکست شد.  سنگ سوم را به جانب جالوت پرتاب نمود که درست بر پیشانی او به یاقوت تاجش اصابت نمود و به مغزش رسید و همان دم او را به هلاکت رساند و به زمین انداخت. در این هنگام لشکر او گریخته و بنی اسرائیل پیروز گشتند.[145]

سلطنت و پادشاهی حضرت داوود (علیه السّلام) از دیدگاه قرآن

مقام حکومت و سلطنت از ویژگی‌های حضرت داوود (علیه السلام) است که خداوند آن را به ایشان عطا فرموده است. در باره ویژگی ها و کیفیت فرمانروایی حضرت داوود (علیه السلام) باید گفت: بررسی آیات نشان می‌دهد که حکومت آن حضرت مشروعیت کامل داشته است. از طرفی امتیازاتی؛ مانند حکمت، دانش برتر دینی، ارتباط وحیانی، آگاهی از علوم غیر متعارف؛ از قبیل دانستن زبان حیوانات و اَخبار غیبی، توان برتر جسمی و نظامی، نهایت پای بندی به ارزش های اخلاقی و آموزه‌های دینی، نشان دادن معجزات و غیره از او پادشاهی کم نظیر ساخته بود. از سوی دیگر با توجه به نقش گسترده دین در جوامع سنتی و به عنوان یگانه منبع سنت ها و قوانین، سلطنت الهی او کاملا بر اساس سنت ها و قوانین پذیرفته شده جامعه استوار بود. پس پادشاهی آن حضرت از مهم‌ترین نمونه‌های مثبت پادشاهی است که قرآن نه به عنوان واقعه‌ای تاریخی، بلکه به عنوان نمونه‌ای موفق در امر فرمانروایی آن روزگار یاد می‌کند. قرآن در اشاره‌ای بسیار گذرا او را از سپاهیان طالوت می‌خواند که کشتن جالوت زمینه ساز پادشاهی او پس از طالوت گردید: «و داوود، جالوت را كشت …».[146] همچنین قرآن کریم به استحکام و نیروی حکومت آن حضرت اشاره فرموده است: «و حکومت داوود را استحکام بخشیدیم و به او دانش و شیوه داوری عادلانه عطا کردیم»[147] و در آیه دیگری می فرماید: «ای داوود! ما تو را خلیفه (و نماینده) خود در زمین قرار دادیم، پس در میان مردم به حق داوری کن».[148] در تفسیر نمونه آمده: تعبير از داورى به «فصل الخطاب»؛ به دلیل آن است كه «خطاب» همان گفتوگوهاى طرفين نزاع و «فصل»؛ به معناى قطع و جدايى است. همان گونه که مشخص است، گفتوگوهاى صاحبان نزاع هنگامى قطع خواهد شد كه داورى صحيحى بين آنها انجام بشود؛ لذا اين تعبير به معناى قضاوت عادلانه آمده است. در ادامه آمده: احتمال دیگری در تفسير اين جمله نيز وجود دارد كه خداوند منطق نيرومندى كه از فكر بلند و عمق انديشه، حكايت مى كرد در اختيار داوود گذاشته، که نه تنها در مقام داورى، بلكه در همه جا سخن آخر و آخرين سخن را بيان مى‏كرده است.[149] در برخی از تفاسیر آمده: (و محكم ساختيم پادشاهيش را) ؛ يعنى مُلک او را با نگهبانى، لشکريان، شکوه، زيادى نيرو و افراد فراوان، قوى گردانيديم. (و او را حکمت دادیم)؛ یعنی  به او نبوت و پیامبری، يا مُصاب بودن (مطابق واقع قرار گرفتن دستورات و داوری های او) در امور، يا علم به خدا و احکام و شرايع خداوند دادیم، و مراد از فصل الخطاب، فهم و علم به قضا و حكومت است.[150]

قضاوت و داوری حضرت داوود (علیه السّلام)

خداوند سبحان غیر از منصب پادشاهی، منصب قضاوت و داوری بین مردم را نیز به حضرت داوود (علیه السلام) عطا فرموده است. در قرآن کریم آمده که خدا به آن حضرت فرمود: «اى داوود، ما تو را در زمین خلیفه (و نماینده) خود گردانیدیم، پس میان مردم به حق داورى کن…».[151] در این باره علاوه بر آیات قرآن روایاتى مطرح  است که مضمون آنها داستان منصوب شدن حضرت داوود (علیه السلام) براى قضاوت را نقل کرده‌اند. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که می فرماید: «ما در كتاب على (عليه السلام) يافتيم كه يكى از پيامبران درباره قضاوت كردن به خداوند متعال شكايت نموده گفت: من چگونه درباره عملى قضاوت كنم كه نه چشمم آن را ديده و نه گوشم آن را شنيده است؟ خداوند فرمود: در ميان مردم به وسيله گواهان قضاوت كن و آنها را وادار كن كه به نام من سوگند بخورند. بعد حضرت فرمود: داوود (عليه السلام) به خداوند متعال عرض کرد: پروردگارا، حق را آن‏گونه كه نزد تو است به من نشان ده تا طبق آن حكم كنم. خداوند فرمود: تو توان آن را ندارى. داوود (علیه السلام) نزد خدا پافشارى كرد تا آن که خداوند سبحان پذیرفت. پس مردی به نزد حضرت آمد و درباره مرد دیگری که مالش را از او گرفته بود، از ایشان طلب کمک و یاری کرد. در این هنگام خداوند عز و جل به داوود (علیه السلام) وحى كرد: (واقع آن است که) اين شاكى پدر اين فرد را كشته و مالش را گرفته است. داوود دستور داد تا شاكى كشته و مالش گرفته شود و آن را به كسى داد كه از او شكايت شده بود. امیر المؤمنین فرمود: در این هنگام مردم شگفت زده شده و با هم گفت‌وگو كردند. تا آن كه خبر به حضرت داوود (عليه السلام) رسيد و از اين جهت ناراحت شد؛ لذا از خدا خواست تا اين حالت را از او بردارد. خداوند هم چنين كرد. سپس خداوند عزوجل به داوود وحى كرد كه در ميان مردم با بيّنات حكم كن و آنان را با نام من همراه كن كه بدان سوگند بخورند».[152]

لیست اقدامات حضرت داوود (علیه السّلام)

اقدامات حضرت داوود (علیه السلام) عبارتند از:

  1. آثار و اقدامات علمی. در این باره می توان به تعلیم و تبلیغ تعلیمات پیامبر صاحب شریعت قبل از خودش؛ یعنی حضرت موسی (علیه السلام) اشاره کرد.[153]
  2. نبوت و پیامبری و هدایت مردم به سوی خدای متعال .
  3. فعالیت‌های سیاسی. در این باره می توان به اموری نظیر: تبدیل اتحاد ضعیف اسباط، به یک سیستم یکپارچه سیاسی و ملی؛ تقسیم سرزمین مقدس به 12 منطقه سیاسی – اداری؛ تشکیل دادگاه دولتی و مدیریت مالی شهرها، ارتش و امور دینی؛ ایجاد سیستم جمع آوری مالیات را اشاره کرذ.
  4. کشتن جالوت.
  5. سلطنت و پادشاهی.
  6. اجرای دستور الهی در ازدواج با زن بيوه‏ (همسر اوریا یکی از فرماندهان ارتش داوود).
  7. داوری و قضاوت عادلانه.
  8. فعالیت‌های اجتماعی.
  9. معجزات و کرامات.

موافقان و مخالفان حضرت داوود (علیه السّلام)

از لوازم زندگی اجتماعی آن است که هر شخصی در هر جایگاهی، دارای دوستان و موافقان خاص خود باشد. حضرت داوود (علیه السلام) به جهت جایگاه و موقعیت و شخصیت والایش، موافقان و دوستدارانی در میان آحاد جامعه داشته است. تعداد بسیاری از کسانی که در جنگ میان طالوت و جالوت شاهد رشادت حضرت داوود در میدان نبرد و از بین بردن دشمن پر قدرت آن زمان؛ یعنی جالوت بودند. جزو موافقان آن حضرت به شمار می‌آیند. همچنین بعد از تشکیل حکومت  حضرت داوود (علیه السلام)، همه افرادی که با حکومت ایشان همراه  و فرامین وی را اطاعت می کردند، از موافقان او محسوب می شوند. از طرفی به طور طبیعی همه انبیاء دارای مخالفانی بودند که هر کدام از آنها در مخالفت خود، انگیزه‌های متفاوتی  داشتند، اما شاید بتوان آنان را به دو دسته کلی تقسیم كرد:

  1. آنان‌كه مخالفتشان با كلام حق، بر اساس جهل و نا آگاهی بود.
  2. دسته دوم كسانی كه مخالفتشان ناشی از هوای نفس و دنیا طلبی بود.

البته برنامه انبیاء این گونه بوده که با همه مخالفان خود با عدالت، انصاف، منطق و استدلال برخورد می كردند. همان گونه كه قرآن كریم به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) دستور می دهد: «با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن!».[154] در مورد حضرت داوود (علیه السلام) نیز چنین است؛ یعنی مخالفان ایشان نیز از همین دو دسته هستند. این امری طبیعی است که هر شخصیتی ولو این‌که بر حق هم باشد، مخالفان خاص خود را دارد. مخصوصا اگر او دارای منصب حکومت و پادشاهی هم باشد. حضرت داوود (علیه السلام) ضمن این‌که موافقان بسیار زیادی داشت، همین‌طور مخالفان متعددی نیز داشت؛ چرا که همیشه افرادی هستند که به حق خود قانع نبوده و دنبال زیاده طلبی هستند و هنگامی که انبیاء الهی را مانع رسیدن به اهداف و امیال دنیوی خویش می دیدند و به خواسته‌های خود دست نمی یافتند، دست به طغیان و مخالفت می زدند.

میراث ‏حضرت داوود (علیه السّلام)

قرآن کریم درباره میراث  حضرت داوود (علیه السلام) می فرماید: «و سليمان وارث داوود شد و گفت: اى مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده، اين فضيلت آشكارى است».[155] در اين‌كه منظور از «ارث» در اين‌جا چیست؟ در ميان مفسران گفت وگو بسيار است. بعضى آن را منحصر به ميراث علم و دانش دانسته اند؛ چرا كه به پندار آنها پيامبران، ارثى از اموال خود نمى گذارند. برخی ديگر ميراث را منحصر در مال و حكومت ذكر كرده اند؛ چرا كه اين كلمه قبل از هر چيز آن مفهوم را به ذهن تداعى مى كند. بعضى علم سخن گفتن با پرندگان را (منطق الطير)، میراث حضرت داوود (علیه السلام) برای حضرت سلیمان (علیه السلام) ذکر کرده اند. ولى با توجه به اين‌كه آيه مطلق است و در جمله‌هاى بعد، هم سخن از علم به ميان آمده و هم از تمام مواهب (و از هر چيز به ما عطا گرديده)، دليلى ندارد كه مفهوم آيه را محدود كنيم. بنا بر اين سليمان (علیه السلام) وارث همه مواهب پدرش داوود (علیه السلام)؛ یعنی حكومت، مقام علم و نبوّت، سخن گفتن با پرندگان و … شد.[156] از بیانی که گذشت استفاده می شود که میراث حضرت داوود (علیه السلام) شامل میراث معنوی  و مادی هر دو می شود. البته گفتنی است که یکی دیگر از میراث‌های مهم ایشان؛ حکومت و فرمانروایی آن حضرت بود.

کتابنامه مقاله حضرت داوود (علیه السّلام)‏

  1. ابن اثير، على بن ابى الكرم؛ الكامل في التاريخ؛ دار صادر – دار بيروت، بيروت، 1385 ق / 1965 م.
  2. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد؛ دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر (تاریخ ابن خلدون‏)؛ تحقیق: شحادة، خلیل؛ دار الفکر، چاپ دوم، بیروت، 1408 ق.
  3. ابن عربى، محمد بن عبدالله بن ابوبکر؛ احکام القرآن؛ بی جا، بی تا.
  4. ابن فقيه، احمد بن محمد؛ كتاب البلدان؛ تحقيق: الهادى، يوسف؛ عالم الكتب، چاپ اول، بيروت، 1416 ق / 1996 م.
  5. ابن كثير دمشقی، اسماعيل بن عمر؛ البداية و النهاية؛ دار الفكر، بيروت، 1407 ق / 1986 م.
  6. انجیل برنابا.
  7. انجیل لوقا.
  8. ایزد پناه، مهرداد؛ آشنایی با دین یهود؛ انتشارات محور، چاپ اول، 1382ش.
  9. بیضاوی، عبدالله بن عمر؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل؛ تحقیق: مرعشلی‏، محمد عبد الرحمن؛ دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بیروت، 1418 ق.
  10. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  11. پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام).
  12. تودولایی، رابی بنیامین؛ سفرنامه رابی بنیامین تودولایی؛ ترجمه: ناطق، مهوش؛ وثائق الدیر الصهیون، بی جا، بی تا.
  13. جزائرى؛ النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين‏؛ ناشر: آيت الله مرعشى‏، چاپ اول‏، قم‏، 1404 ق‏.
  14. حسيني زبيدي، محمد مرتضى؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ محقق / مصحح: على، هلالى و سيرى، على؛ ‏دارالفكر، چاپ اول، بيروت، 1414 ق.
  15. خرمشاهی، بهاءالدین؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی؛ دوستان، چاپ اول، تهران، 1377 ش.
  16. دانشکده قرآن؛ مجمع قرآنی و الفجر (مشهد مقدس).
  17. رامین نژاد، رامین؛ مزار پیامبران؛ بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، مشهد، بی تا. .
  18. رضى، محمد بن حسين؛‏ نهج البلاغة؛ محقق / مصحح: صالح، صبحي؛، هجرت، قم، 1414 ق.‏
  19. زبور داوود.
  20. سایت اسلام کوئست.
  21. سایت پرسمان دانشجویی.
  22. سایت راسخون.
  23. سایت ویکی پدیا.
  24. سایت ویکی فقه.
  25. سید ابن طاووس حلى، سيد على؛ سعد السعود للنفوس منضود؛ ناشر: محمد كاظم الكتبي، قم، بی تا.
  26. سيوطى، جلال الدين؛ الدر المنثور فى تفسير المأثور؛ كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404 ق.
  27. صدوق، محمد بن علی؛ الامالی؛ اعلمی، چاپ پنجم، بیروت، 1400 ق.
  28. صدوق، محمد بن على‏؛ عیون اخبار الرضا (علیه السلام)؛ محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی؛ نشر جهان، چاپ اول، تهران، 1378 ق.
  29. صدوق، محمد بن على‏؛ كمال الدين و تمام النعمة؛ ترجمه: پهلوان، منصور؛ محقق / مصحح: غفارى، على اكبر؛ دار الحديث، چاپ اول، قم، 1380 ش.
  30. صدوق، محمد بن على؛، علل الشرائع‏؛ كتاب فروشى داورى‏، چاپ اول، قم، 1385 ش / 1966 م.‏
  31. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، قم، 1417 ق.
  32. طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن؛ مقدمه: بلاغى، محمد جواد؛ ‌ ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران، 1372 ش.
  33. طبری، محمد بن جرير؛ تاريخ الأمم و الملوک؛ تحقيق: ابراهيم، محمد ابو الفضل؛ دار التراث، چاپ دوم، بيروت، 1387 ق / 1967 م.
  34. طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ مقدمه: تهرانی، شیخ آقابزرگ؛ تحقیق: قصیر عاملی، احمد؛ دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
  35. طوسى، ابن حمزه، محمد بن على‏؛ الثاقب في المناقب؛، محقق / مصحح: علوان، نبيل رضا؛ چاپ سوم، قم، 1419 ق.‏
  36. طوسى، محمد بن حسن؛ الامالی؛ محقق / مصحح: مؤسسة البعثة؛ دار الثقافة، چاپ اول، قم، 1414 ق.‏
  37. طیب، عبد الحسین؛ اطیب البیان؛ انتشارات اسلام، چاپ دوم، تهران، 1378ش.
  38. علم الهدى (سید مرتضی)، على بن حسین‏؛ تنزیه الأنبیاء؛ دار الشریف الرضی‏، قم، 1377 ش‏.
  39. عياشى، محمد بن مسعود؛ كتاب التفسير؛ محقق: رسولى محلاتی، سيد هاشم؛ چاپخانه علميه، تهران، 1380 ق.
  40. قرآن کریم.
  41. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله؛ قصص الأنبیاء؛ محقق و مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا؛ مرکز پژوهش های اسلامی، چاپ اول، مشهد، 1409 ق.
  42. قمى، على بن ابراهيم؛ تفسير القمي؛ محقق / مصحح: موسوى جزائرى، طيّب؛ دار الكتاب، چاپ سوم، قم، 1404 ق.
  43. کاشانی، ملا فتح الله؛ تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین؛ کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران، 1336 ش.
  44. کتاب مقدس.
  45. كلينى، محمد بن يعقوب؛ کافی؛ محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد؛ دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، تهران، 1407 ق.
  46. مجلسى، محمد باقر؛ بحار الأنوار؛ محقق / مصحح: جمعى از محققان؛ دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، بيروت، 1403 ق.‏
  47. مصطفوى، حسن‏؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم؛، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران، 1368 ش.
  48. مطهرى‏، مرتضی؛ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى؛ صدرا، تهران، بی تا.
  49. مغنیه، محمد جواد؛ تفسیر الکاشف؛ دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، تهران، 1424 ق.
  50. مقدسى، محمد بن أحمد؛ أحسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم؛ ترجمه: منزوى، علينقى؛ شركت مؤلفان و مترجمان ايران، چاپ اول، تهران، 1361 ش.
  51. مقدسى، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاريخ؛ مكتبة الثقافة الدينية، بور سعيد، بى تا.
  52. مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه؛ دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، تهران، 1374 ش.
  53. واحدي نيسابوري، علي بن أحمد؛ الوسيط في تفسير القرآن المجيد؛ تحقيق و تعليق: عبد الموجود، عادل أحمد / معوض، شيخ علي محمد / صيرة، أحمد محمد / الجمل، أحمد عبد الغني / عويس، عبد الرحمن؛ مقدمه و تقریظ: الفرماوی، عبدالحی؛ دار الكتب العلمية، چاپ اول، بيروت، 1415 ق / 1994 م.
  54. هاشمى بغدادي، محمد بن حبيب؛ المحبر؛ تحقيق: شتيتر، ايلزة ليختن؛ دار الآفاق الجديدة، بيروت، بى تا.
  55. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب؛، تاریخ یعقوبی؛ دار صادر، چاپ اول، بیروت، بی تا.

[1]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر، تحقيق: شحادة، خليل، ج 2، ص 109 و 110. [2]. خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج 1، ص 1034. [3]. بقره، 251؛ نساء، 163؛ مائده، 78؛ ‌انعام، 84؛ اسراء، 55؛ انبیاء، 78 و 79؛ نمل، 15 و 16؛ سبأ، 10 و 13؛ ص، 17، 22، 24، 26 و 30. [4]. طبری، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص 476. [5]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر، تحقيق: شحادة، خليل، ج 2، ص 110. [6]. همان. [7]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، محقق / مصحح: موسوى جزائرى، طيّب، ج 1، ص 82. [8]. انعام، 84. [9]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 242 و 243. [10]. ابن كثير دمشقی، اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، ج 2، ص 9؛ مقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاريخ، ج 3، ص 100؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر، تحقيق: شحادة، خليل، ج 2، ص 110. [11]. طبری، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص 476؛ ابن اثير، على بن ابى الكرم، الكامل في التاريخ، ج 1، ص 223؛ هاشمى بغدادي، محمد بن حبيب، المحبر، تحقيق: شتيتر، ايلزة ليختن، ص 5. [12]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، محقق / مصحح: موسوى جزائرى، طيّب، ج 1، ص 82؛ حسيني زبيدي، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق / مصحح: على، هلالى و سيرى، على، ج 19، ص 160. [13]. روت، ۴:۱۷؛ سموئیل، ۱۶:۱؛ سموئیل، ۱۶:۱۱؛ لوقا، ۳:۲۳؛ سموئیل، ۱۲:۱۶. [14]. تفسير القمي، محقق / مصحح: موسوى جزائرى، طيّب، همان. [15]. سایت ویکی فقه. [16]. سایت پرسمان دانشجویی. [17]. سایت ویکی پدیا. [18]. ر.ک: ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏2، ص 52 ؛ ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏2، ص 101. [19]. سفر پیدایش، ۳۵: ۱۹. [20]. کتاب‌روت، ۱: ۱ – ۲؛ اول سموئیل، ۱۷: ۱۲؛ سفر داوران، ۱۷: ۷ – ۸. [21]. انجیل لوقا، ۲: ۴، ۱۱. [22]. ساموئل؛ سَموئیل یا اُشموئیل؛ به معنای «شنیده شده توسط خدا» از شخصیت‌های تنخ یهودی و عهد عتیق در انجیل است که نوشتن کتب سموئیل را به او نسبت داده‌اند. در دین یهودیت سموئیل آخرین فرد از داوران (دیانیم) است که پیامبری خود را در سرزمین اسرائیل شروع می‌کند. بعد از او قوم اسرائیل برای اولین بار دارای پادشاه می‌شوند. سموئیل دو پادشاه اسرائیل طالوت و داود را مسح می‌کند. [23]. غاری واقع در شهر بیت لحم فلسطین است. [24]. پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام). [25]. اشموئیل یا شموئیل یا سموئیل؛ حضرت سموئیل نبی (علیه السلام) از پیامبران مبعوث بر بنی اسرائیل است. نام آن حضرت در انجیل برنابا با تلفظ «سَموئیل» (انجیل برنابا، 20 / 87) و در زبور داود و کتاب اول سموئیل نبی (علیه السلام) با تلفظ «شِموئیل» آمده است. (زبور داوود، 6 / 99؛ کتاب اول شموئیل، 1 / 15، 10، 13، 17). در قرآن کریم نام آن حضرت به صراحت ذکر نشده، اما در سوره بقره ضمن شرح گفت و گوی او با قوم بنی اسرائیل، سه بار از آن حضرت با عنوان «پیامبر ایشان» یاد شده است. (بقره، 246 ـ 248). [26]. بقره، 249. [27]. بقره،250. [28]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، محقق / مصحح: موسوى جزائرى، طيّب، ج 1، ص 82. [29]. همان، ص 83. [30]. ص، 17. [31]. همان، 20. [32]. همان، 26. [33]. بقره، 251. [34]. نمل، 15. [35]. همان، 16. [36]. يعقوبى، احمد بن أبى يعقوب، تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 51. [37]. يعقوبى، احمد بن أبى يعقوب، تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 51. [38]. کتاب مقدس، عهد عتیق، ۱۱:۳. [39]. همان، ۳:۵. [40]. تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 52 و 53. [41]. سيوطى، جلال الدين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج 5، ص 302. [42]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تحقيق و مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 8، ص 735. [43]. کتاب سموئیل (اشموئیل)؛ 2: باب 11. [44]. خلاصه ای از سموئیل 2: باب12؛ اقتباس از سایت اسلام کوئست، سؤال 41442. [45]. ص، 21 – 25. [46]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 2، ص 230؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 302 . [47]. ص، 26. [48]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۲۴۹. [49]. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 193 – 194. [50]. «لا اوتى برجل یزعم داود تزوج امرأة اوریا الا جلدته حدین حدا للنبوة و حدا لما رماه به‏»؛ راوندی، قطب الدین سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء، محقق و مصحح: عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 203؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 14، ص 26. [51]. «ان رضا الناس لا یملک، و السنتهم لا تضبط، ا لم ینسبوا داود الى انه تبع الطیر حتى نظر الى امرأة اوریا فهواها، و انه قدم زوجها امام التابوت حتى قتل ثم تزوج بها»؛ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص 103. [52]. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق:  قصیر عاملی، احمد، ج 8، ص 555؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 6، ص 373 ؛ کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 8، ص 46. [53]. ابن عربى، محمد بن عبدالله بن ابوبکر، احکام القرآن، ج 4، ص 1639؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق: مرعشلی‏، محمد عبد الرحمن، ج 5، ص 27. [54]. ر.ک: سید مرتضی علم الهدى، على بن حسین‏، تنزیه الأنبیاء‏، ص 88 – 92‏. [55]. ابن اثير، على بن ابى الكرم، الكامل في التاريخ، ج 1، ص 228. [56]. يعقوبى، احمد بن أبى يعقوب، تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 51. [57]. نمل، 16. [58]. نمل، 16. [59]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 349. [60]. واحدي نيسابوري، علي بن أحمد، الوسيط في تفسير القرآن المجيد، تحقيق و تعليق: عبد الموجود، عادل أحمد و معوض، شيخ علي محمد و  صيرة، أحمد محمد و الجمل، أحمد عبد الغني و عويس، عبد الرحمن، ج 3، ص 371.   [61]. نساء، ۱۶۳. [62]. انعام، 84؛ اسراء، 55. [63]. مطهرى‏، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى‏، ج 4، ص 287. [64]. «پس صبر كن آن گونه كه پيامبران «اولو العزم» صبر كردند …»؛ احقاف 35. [65]. همان‏، ج 3، ص 173. [66]. صدوق، محمد بن على‏، علل الشرائع‏، ج 1، ص 122.‏ [67]. طیب، عبد الحسین، اطیب البیان، ج 4، ص 272. [68]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت. [69]. «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ؛ در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم: بندگان شايسته ام وارث (حكومت) زمين خواهند شد!»؛ انبیاء، 105. [70]. اسراء، 55. [71]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 329. [72]. سِفر به دو معنا آمده: 1. کتاب بزرگ، کتاب؛ 2. جزئی از اجزای تورات؛ هر‌یک از پنج‌کتاب اول عهد قدیم (تورات) شامل سفر تکوین (سفر پیدایش)، سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد، و سفر تثنیه. ر.ک: سایت واژه یاب، فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه سفر. [73]. ابن حمزه طوسى، محمد بن على‏، الثاقب في المناقب‏، محقق / مصحح: علوان، نبيل رضا، ص 192 [74]. انبیاء، 105. [75]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، ج 9، ص 126. [76]. طوسى، محمد بن الحسن‏، امالی، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، ص 107ق.‏ [77]. كلينى، محمد بن يعقوب، کافی، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، ج 1، ص 226. [78]. طیب، عبد الحسین، اطیب البیان، ج 4، ص 272. [79]. ر.ک: ایزد پناه، مهرداد، آشنایی با دین یهود. [80]. کتاب مقدس، مقدمه کتاب مزامیر. [81]. کتاب مزامیر، مزمور 3، 8، 16، 19، 22، 30، 28، 31، 32، 35، و … . [82]. مزمور، 51. [83]. کتاب مزامیر، مزمور 22، 33، 40، 65، 95، 104، 145، 146 و 149؛ برگرفته از سایت اندیشه قم. [84]. ابن اثير، على بن ابى الكرم، الكامل في التاريخ، ج 1 ص 228. [85]. صدوق، محمد بن على‏، كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه: پهلوان، منصور، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 2، ص 524. [86]. مقدسى، محمد بن أحمد، أحسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم، ترجمه: منزوى، علينقى، ص 46؛ مصطفوى، حسن‏، التحقيق في كلمات القرآن الكريم‏، ج 3، ص 267 و 270. [87]. زبان آرامی زبانی سامی است که با عبری پیوند نزدیک دارد. در ابتدا؛ یعنی بیش از سال هزار قبل از میلاد، زبان آرامی ها بوده است. آرام در زبان عبری به معنای سوریه باستان است. [88]. کتاب مقدس، کتاب اول ملوک، 11 / 2 ـ 12. [89]. تودولایی، رابی بنیامین، سفرنامه رابی بنیامین تودولایی، ترجمه: ناطق، مهوش، ص 76. [90]. نورس (نورمان ها) (Norsemen) یا همان وایکینگ‌ها از ساکنان بومی اسکاندیناوی و دانمارک بوده‌اند که به دریانوردی، جنگاوری و غارت سرزمین‌های اطراف اشتهار داشتند و بارها به سرزمین اصلی اروپا هجوم آورده و در همان‌جا ماندگار شدند. [91]. رامین نژاد، رامین، مزار پیامبران؛ اقتباس از سایت راسخون. [92]. نساء، 163. [93]. ص، 20 و 22. [94]. ‌مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 19، ص 240. [95]. صاد، 18. [96]. همان و 19؛ سبأ، 10. [97]. ‌انبیاء، 80. [98]. سبأ 10. [99]. ص، 17. [100]. همان، 25. [101]. همان، 26. [102]. ص، 17؛ ‌انبیاء، 80؛ سبأ 10 و 11. [103]. انبیاء، 79 و 80؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان، ج 14، ص 14. [104]. نمل، 16. [105]. ص، 20. [106]. بقره، 251. [107]. نمل، 15. [108]. ص، 17. [109]. مكارم، شيرازى ناصر، تفسير نمونه، ج 19، ص 237. [110]. ص، 17. [111]. تفسير نمونه، ج 19، ص 238. [112]. ص ، 20. [113]. همان، 26. [114]. بقره، 251. [115]. نمل، 15. [116]. همان، 16. [117]. سید رضى، محمد بن حسين،‏ نهج البلاغة، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، ص 227، خطبه 160.‏ [118]. كلينى، محمد بن يعقوب، کافی، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، ج 5، ص 74. [119]. سبأ، 10. [120]. نهج البلاغة، محقق/ مصحح: صالح، صبحي‏، ص 227، خطبه 160.‏ [121]. بقره، 251؛ نساء، 163؛ مائده، 78؛ ‌انعام، 84؛ اسراء، 55؛ انبیاء، 78 و 79؛ نمل، 15 و 16؛ سبا 10 و 13؛ ص، 17، 22، 24، 26 و 30. [122]. سید رضى، محمد بن حسين،‏ نهج البلاغة، محقق / مصحح: صالح، صبحي‏، ص 227، خطبه 160.‏ [123]. ص، 20. [124]. انبیاء؛ 79 و سبأ، 10؛ ص، 18 و 19. [125]. سبأ، 10. [126]. سایت ویکی فقه. [127] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه- ج 2- ص 471. [128] . مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 14، ص 14؛ جزایری، النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين، ص 340.   [129]. ص، 21 – 24. [130]. همان، 26. [131]. همان، 25. [132]. همان، 24. [133]. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 17، ص 193. [134]. ابن اثير، على بن ابى الكرم، الكامل في التاريخ، ج 1، ص 227؛ ابن كثير، اسماعيل بن عمر،البداية و النهاية، ج 1، ص 196؛ مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 105؛ ابن فقيه، احمد بن محمد، كتاب البلدان، تحقيق: الهادى، يوسف، ص ؟، ؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر (تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق: شحادة، ج 1، ص 436. [135]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب‏، تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 58. [136]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 15، ص 415. [137]. نمل، 15. [138]. ص، 20. [139]. انبياء، 79. [140]. نمل، 15. [141]. اسباط واژه ای عربی و جمع سبط (به کسر سین)؛ به معنای نوه یا فرزند فرزند است. استعمال لفظ اسباط در قرآن فقط درباره بنی اسرائیل (فرزندان یعقوب) می باشد. لفظ اسباط پنج بار در قرآن آمده و در میان اسباط، پیامبرانی مبعوث شده اند که به انبیای بنی اسرائیل مشهور هستند. زمانی که ذریه یعقوب (علیه‌السلام) زیاد شدند (اولاد او دوازده‌ تن بودند)، در اراضی فلسطین در شرق دریای روم منتشر ‌شده و قبائلی گردیدند که آنان را اسباط و بنی‌اسرائیل می نامند. به تعبیر دیگر، اسباط بنی اسرائیل، دوازده تیره بودند که هر تیره از آنان به یکی از فرزندان یعقوب (علیه‌السلام) منتهی می شدند. [142]. صندوق حضرت موسی (علیه السّلام) یا تابوت و یا به عبارتی دیگر «صندوق عهد»، صندوقی بوده كه در نزد قوم یهود بسیار محترم بوده است. در روایات آمده كه این صندوق، همان جعبه ای است كه مادر حضرت موسی (علیهما السّلام) او را در آن گذاشت. علاوه بر اینكه طبق آیه 248 سوره بقره، یادگارهای خاندان موسی و هارون (علیهما السلام) در این صندوق بوده است؛ «و پیامبر آنها به ایشان گفت: نشانه حكومت او این است كه صندوق عهد به سوی شما خواهد آمد، همان صندوقی كه یادگارهای خاندان موسی و هارون در آن است. در حالی كه فرشتگان آن را حمل می كنند. در این موضوع نشانه روشنی برای شما است اگر ایمان داشته باشید». [143]. شموئل (شموئیل) 2، فصل 3؛ انجمن کلیمیان ایران. [144]. عياشى، محمد بن مسعود، كتاب التفسير، رسولى محلاتی، سيد هاشم، ج 1، ص 134 . [145]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 620. [146]. بقره، 251. [147]. ص، 20. [148]. ص، ۲۶. [149]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 19، ص 240. [150]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ترجمه: مترجمان، تحقيق: ستوده، رضا، ج 21، ص 83. [151]. ص، ۲۶. [152]. كلينى، محمد بن يعقوب، کافی، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، ج 7، ص 414. [153]. مطهرى‏، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى‏، ج 4، ص 287. [154]. نحل، 125. [155]. نمل، 16. [156]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 15، ص 417 .