کپی شد
گستره جغرافیایی مذهب حنفیه
گستردگی مذهب حنفیه بیشتر پس از مؤسس آن ابوحنیفه رخ داد. بخشی از انتشار مذهب حنفی، توسط شاگردان ابوحنیفه صورت گرفت؛ به عنوان نمونه: محمد بن الحسن بن فرقد شيبانى پس از فرا گرفتن علوم ادب، از قاضى ابويوسف و ابوحنيفه علم فقه آموخت، و از جماعتى از اعلام حديث شنید. آنگاه به بغداد رفت و در آنجا اقامت گزيد و مذهب استاد خويش ابوحنيفه را ترويج نمود.[1]
احمد بن حفص بن زبرقان بن عبدالله بن بحر عجلى بخارى؛ معروف به ابو حفص كبير که شاگرد شیبانی بود، مذهب ابوحنيفه را در بخارا منتشر كرد، و فقیهان نامى آن عصر را به بخارا جلب نمود، و بخارا در زمان وى مركز مذهب حنفى شد.[2]
مقدسی (قرن 4 هجری) در احسن التقاسیم مینویسد: در مغرب تا مصر، مذهب ابو حنيفه و مالک رايج است.[3]
ابن خلدون (قرن 9 هجری) میگوید: مقلدان ابوحنيفه، امروز اهالى عراق و مسلمانان هندوستان و چين و ماوراء النهر و كليه مردم عجم هستند؛ زيرا مذهب وى به عراق و بغداد اختصاص داشته است و شاگردان او از همراهان و ياران خلفاى بنىعباس بودهاند و از اين رو تأليفات و مناظرات ايشان با شافعيان غالب شد و در خلافيات (مناظرات و جدل) به گفتارها و مباحث نيكو پرداختند.[4]
نقل شده: در عصر عباسیان، مذهب ابوحنیفه، قانون قسمت اعظم جهان اسلام گرديد. اين مذهب ابتدا قانون عباسىها، و بعدا سلجوقیها، مغولها و عثمانىها و ديگران بود.[5] مذهب حنفى در دولت عثمانى بسيار توسعه يافت و در حكم مذهب رسمى آن دولت بود.[6]
امروزه، در عراق، ترکیه، قفقاز، کشورهای حوزه بالکان، افغانستان، هند، چین، پاکستان و بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی بیشتر اهلسنت، حنفی مذهب هستند. در مصر، جمعیت زیادی حنفیاند و هر چند اکثریت با آنان نیست، ولی مذهب رسمی مصر مذهب حنفی است. در منطقه شام، جز در فلسطین، بیش از نیمی از جمعیت حنفیاند، البته عده حنفیان در مغرب، الجزایر، تونس، لیبی و نیز در حجاز و یمن و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس اندک است. تخمین زده میشود که بیش از یک سوم اهلسنت جهان حنفی باشند.
در ایران حنفیها اکثراً در استانهای گلستان، خراسان جنوبی، فارس، هرمزگان، سیستان و بلوچستان حضور دارند. [7]
[1]. نرشخى، أبو بكر محمد بن جعفر، تاريخ بخارا، ترجمه: أبو نصر أحمد بن محمد بن نصر القباوى، تلخيص: محمد بن زفر بن عمر، تحقيق: مدرس رضوى، محمد تقى، ص 260.
[2]. همان، ص 258.
[3]. مقدسى، محمد بن أحمد، أحسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم، ترجمه: منزوى، علينقى، ج 1، ص 338.
[4]. ابن خلدون، عبد الرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه: پروين گنابادى، محمد، ج 2، ص 912.
[5]. حلبی، علی اصغر، تاريخ علم كلام در ايران و جهان، ص 180 و 181.
[6]. فيروز آبادى، سید مرتضی، فضائل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنت، ترجمه: ساعدى خراسانى، محمد باقر، ج 4، ص 374.