Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

مستندات و دلایل جواز و مشروعیت بداء در اسلام

به رغم تصريح صحیح بخاری به مسئله بداء[1] و نيز گزارش برخى روايات در اين زمينه از سوى برخى از مفسران اهل سنت،[2] برخى از ايشان بداء را ملازم با جهل خدا دانسته‌اند،[3] در حالى كه در روايات امامان معصوم (عليهم السلام) آمده که «بداء» به هيچ وجه علم الهى را محدود نمى‌كند و ناشى از جهل نيست.[4]

توهم تلازم بداء با جهل و نقصان علم خدا، موجب گرديده تا برخى از عالمان شيعه نيز از بكار بردن بداء در مورد خداوند وحشت داشته و حتى آن را انكار كنند[5] يا اين كه بداء را تأويل برده، آن را به معناى اظهار و ابداء بدانند.[6]

بسيارى از صاحب‌نظران، بداء را از سنخ «نسخ»[7]دانسته‌اند، با اين تفاوت كه بداء در تكوين و نسخ در تشريع است[8] يا اين كه بداء فقط در تكوينيّات و نسخ در تكوينيّات و تشريعيّات هر دو جارى است.[9] البته برخى از اهل سنت هم بداء را همان نسخ دانسته و مفاد آيه «يَمحوا اللّهُ ما يَشاءُ …»[10] را با مفاد آيه «ما نَنسَخ مِن ءايَة اَو نُنسِها …»[11] يكى دانسته‌اند.[12]

بر این اساس، بر خلاف تصوری که برخی نسبت به بداء داشته و آن را از ابتکارات و ابداعات شیعه می‌دانند، امّا با توجه به مطالبی که بیان شد و مستنداتی که در زیر موضوعات بعدی ارائه می‌شود، حقیقت آن است که بداء ریشه در قرآن و روایات دارد.

[1] . بخاري، محمد بن اسماعیل، صحيح البخارى، ج ‌4، ص ‌176.

[2] . ابن‌كثير دمشقی، عمادالدين اسماعيل بن عمر، تفسير القرآن العظیم، ج ‌3، ص 46 و ج 5، ص 108 و ج 6، 102 و … ‌.

[3] . رازی، فخر الدین، مفاتیح الغیب (التفسير الكبير)، ج ‌19، ص 52‌.

[4] . كليني، محمد بن یعقوب، كافى، ج ‌1، ص ‌148.

[5] . طوسي، خواجه نصير الدىن، تلخيص المحصل، ص ‌421 ‌ـ ‌422.

[6] . مفید، محمد بن محمد، المسائل العكبريه، ص ‌99 ‌ـ ‌100.

[7] . سید مرتضی علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، ص ‌116 – 119.

[8] . میرداماد، محمد باقر، نبراس الضياء، ص ‌55‌.

[9] . طباطبایی، سید محمد حسین، الميزان، ج ‌1 ، ص ‌252.

[10] . رعد، 39.

[11] . بقره، 106.

[12] . طبری، محمد بن جریر، جامع‌البيان، ج ‌13، ص 113.