کپی شد
ماتریدی
فهرست
چکیده مقاله ماتریدی
ابومنصور ماتریدی فرزند محمد در روستای ماترید یا ماتریت از روستاهای سمرقند متولد شد، تاریخ دقیق ولادت او مشخص نیست، اما تاریخ وفات وی را سال ۳۳۳ ق گفتهاند. او در شهر سمرقند و «قبرستان جاکردیزه» دفن شد.
گفته شده که نسب وی به أبو أيوب خالد بن زيد بن كليب انصاري منتهی میشود، اما بخش زیادی از زندگینامه، چگونگی پرورش، تحصیلات علمی، تأثیرپذیری و خانوادهاش نامشخص است.
ابومنصور از نظر فقهی از مریدان مکتب ابوحنیفه و از شاگردان با واسطه وی بهشمار میرود.
گروهى از شخصیتهاى کلامى؛ مانند حکیم سمرقندى، عبدالکریم بزدوى و ابو احمد عیاضی از او بهره گرفتهاند.
اندیشه و تفکر او بهصورت مدون و مکتوب در اختیار نسلهای بعدی و طرفداران اندیشهاش قرار گرفت و بهعنوان مکتب جلوه نمود.
ابو منصور ماتریدی در علوم مختلف از خود آثار علمی بهجای گذاشت که برخی از آثارش، مانند «المقالات»، «پندنامه» و «التوحید»، به چاپ رسیده است.
زندگینامه ماتریدی
ابومنصور ماتریدی در روستای ماترید یا ماتریت از روستاهای سمرقند متولد شد، اما در هیچ منبع معتبری به تاریخ دقیق ولادت او اشارهای نشده است، ولی تاریخ وفات وی را بالاتفاق سال ۳۳۳ ق بیان کردهاند.[1]
نسب و خاندان ماتریدی
تنها اطلاعی که از نسب و خاندان ابومنصور محمد ماتُرِيدي فرزند محمد بن محمود[2] بهدست رسیده، این است که او از نسل ابو ايوب خالد بن زيد بن كليب انصاری میزبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در ورودشان به مدینه، است،[3] اما اطلاع دقیق و بیشتری از نسب و خاندان وی در دست نیست.
ولادت ماتریدی
در هیچ منبع معتبری به تاریخ دقیق ولادت ابومنصور ماتریدی اشارهای نشده است،[4] ولی با توجه به نقل حدیث، فقه و کلام او از مشایخ او، میتوان تولدش را حدس زد.
یکی از مشایخ وی نصير بن يحيى بلخی است که متوفّاى سال 268 ق میباشد و اگر ما فرض کنیم ابومنصور در آخر عمر استادش در سن بیست سالگی از او این علوم را کسب کرده باشد، پس تولدش باید حدود سال 248 ق بوده باشد.[5]
خانواده ماتریدی
نه تنها تاریخ ولادت ماتریدی بهطور قطعی معلوم نیست، بلکه حتی بخش زیادی از سرگذشت زندگی او و خانوادهاش نامشخص است.[6]
تحصیلات ماتریدی
بسیاری از بخشهای زندگی ابومنصور روشن نیست، حتی بخش زیادی از چگونگی پرورش و تحصیلات علمی یا تأثیرپذیری وی نامشخص است و فقط در تاریخ عده کمی از استادانش را ذکر کردهاند. بهعنوان مثال؛ یکی از استادانش نصیر بن یحیی بلخی و یا «نصر» بوده که علوم فقه حنفی و مسائل کلامی را از او یاد گرفته است.[7]
اساتید ماتریدی
ابومنصور ماتردیدی از نظر فقهی از مریدان مکتب ابوحنیفه محسوب میشود و همچنین اساتید مهم و تأثیرگذار او، همه مذهب حنفی داشتهاند که عبارتند از:
۱. محمد مقاتل رازی.
۲. نصر بن یحیی بلخی.
۳. احمد بن اسحاق جوزجانی.
۴. ابونصر احمد عیاضی.
هر چهار نفر ایشان خود از شاگردان ابوحنیفه بودهاند؛[8] بنابر این او از شاگردان با واسطه ابوحنیفه بهشمار میرود.
شاگردان ماتریدی
گروهى از شخصیتهاى کلامى از ماتریدی بهره بردهاند که اسامى برخى را ذکر مىشود:
- ابوالقاسم اسحاق بن محمد معروف به حکیم سمرقندى.
- امام ابواللیث بخارى.
- ابومحمد عبدالکریم بن موسى بزدوى.[9]
- ابو احمد عیاضی که نامش ابو احمد نصر بن ابی نصر احمد بن عباس است و حکیم سمرقندی در شأن او گفته است: «خراسان و ماوراء النهر صد سال است که در علم فقه و سخن و قدرت بیان و … همانند ابو احمد عیاضی به خود ندیده است».[10]
وفات ماتریدی
تاریخ وفات ابومنصور ماتریدی را بالاتفاق سال ۳۳۳ ق بیان کردهاند.[11]
وی را در شهر سمرقند و «قبرستان جاکردیزه» دفن نمودند.[12]
آثار و اقدامات ماتریدی
مهمترین اقدامات ماتریدی اندیشه و تفکر وی بود که بهصورت مدون و مکتوب در اختیار نسلهای بعدی و طرفداران اندیشه وی قرار گرفت و بهعنوان مکتب جلوه نمود.
اندیشه و مکتب ماتریدی
آنچه که اندیشه ابومنصور ماتریدی را بهعنوان یک مکتب از دیگر مکاتب متمایز میکند اموری است که به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
- اعتبار دادن به عقل در کنار نقل؛
«در روش ماتریدیه عقل اعتبار بسیار دارد، بدون آنکه در این مورد زیادهروی شده باشد، ولی اشاعره خود را مقید به نقل نموده و با عقل آن را تأیید کردهاند و میتوان گفت: اشاعره در خط میان اعتزال و اهل فقه و حدیث قرار میگیرند و ماتریدیه در خط میان معتزله و اشاعرهاند».[13]
- تأویلات؛
یکی از اموری که اندیشه ماتریدی را با دیگر اندیشههای اهلسنت متمایز میکند، نگاه وی به طواهر آیاتی است که دلالت بر جسمانیت خداوند سبحان میکند، وی در مقابل اهل سنت که به ظاهر این آیات نظر دارند، آنها را تأویل میکند.
در تأويلات ماتريدى آمده كه عرش بهمعناى مُلک است؛ يعنى حق سبحانه بر مُلک خود مستولى، غالب و جريان حكم او نسبت بههمه آن مساوى است.[14]
آثار علمی ماتریدی
ابومنصور ماتریدی در علوم مختلف از خود آثار علمی بهجای گذاشت. وی در تفسیر، اصول فقه و علم کلام بیشترین تألیف را دارا است. برخی از آثار علمی ابو منصور ماتریدی عبارتند از: «التوحيد»، «أوهام المعتزلة»، «الرد على القرامطة» و «مآخذ الشرائع» في أصول الفقه، كتاب «الجدل»، «تأويلات القرآن و «شرح الفقه الأكبر المنسوب للإمام أبي حنيفة».[15]
آثار کلامی ماتریدی عارتند از:
- کتاب التوحید؛ این کتاب از مهمترین تألیفات کلامی ماتریدی است. وی در این کتاب آرای کلامی خویش را آورده است.
- شرح الفقه الأکبر.
- رسالة فی العقیدة.
- رسالة فی الایمان.
- المقالات، (این کتاب از قدیمیترین کتاب مقالات است که متأسفانه در دسترس نیست(.
- بیان وهم المعتزلة.
- ردّ تهذیب الجدل.
- ردّ وعید الفسّاق.
- ردّ أوائل الأدلّة.
- الردّ علی القرامطة.
- ردّ الإمامة.[16]
برخی از آثار ابو منصور ماتریدی که بهچاپ رسیده است، از این قرار هستند: «المقالات»، «پندنامه» و «التوحید».[17]
کتابنامه مقاله ماتریدی
- ابو زهره، محمد؛ تاريخ المذاهب الإسلاميّة؛ بینا، قاهره، بیتا.
- تمیمی داری غزی،تقي الدين بن عبد القادر؛ الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه؛ دار النشر النعمانیه، بیروت، ۱۴۱۲ ق.
- حسینی زبیدی، محمد مرتضی؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ تحقیق: مجموعة من المحققین؛ دار الهدایة، بیروت، بی تا.
- دانشنامه اسلامی.
- زركلى، خير الدين؛ الأعلام؛ دار العلم للملايين، بيروت، چاپ هشتم، 1989 م.
- سایت اصلاحی.
- سایت انسانی.
- سایت اهل بیت.
- سایت تبیان.
- سایت ویکی فقه.
- سبحانی، جعفر؛ بحوث في الملل و النحل؛ مؤسسة النشر الإسلامي – مؤسسة الإمام الصادق ع، چاپ گوناگون، قم، سال گوناگون.
- كاشانى، ملا فتح الله؛ تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين؛ كتابفروشى محمد حسن علمى، تهران، 1336 ش.
- نسفی، ابومعین؛ تبصره الادله؛ بینا، بیروت، بی نا،
[1]. حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تحقیق:مجموعة من المحققین، بیروت، ج ۷، ص ۴۵۶؛ سایت ویکی فقه.
[2] . زركلى، خير الدين، الأعلام، ج 7، ص 19.
[3]. سبحانی، جعفر، بحوث في الملل و النحل، ج 3، ص 17،
[4]. حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تحقیق:مجموعة من المحققین، ج ۷، ص؛ سایت ویکی فقه.
[5]. سبحانی جعفر بحوث في الملل و النحل، ج 3، ص 16 و 17.
[9]. دانشنامه اسلامی سایت اهل بیت.
[10]. نسفی، ابومعین، تبصره الادله، ج ۱، ص ۳۵۹؛ سایت ویکی فقه.
[11]. حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تحقیق:مجموعة من المحققین، ج ۷، ص ۴۵۶.
[12]. تمیمی داری غزی، تقي الدين بن عبد القادر، الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه، ج ۱، ص ۲۷۷؛ سایت ویکی فقه.
[13]. ابو زهره، محمد، تاريخ المذاهب الإسلاميّة، ج 1، ص 199؛ ر ک: سبحانی، جعفر، بحوث في الملل و النحل، ج 3، ص 27 – 36.
[14]. كاشانى، ملا فتح الله، تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج 5، ص 449.
[15] . زركلى، خير الدين، الأعلام، ج 7، ص 19.