Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

قضا شدن نماز پیامبر

چکیده مقاله قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)

در بعضی روایات از طریق شیعه و سنی نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنگام بازگشت از جنگ خیبر، در منطقه‌ای برای استراحت در شب، توقف فرمود و با این که بلال را مأمور فرمود که شب بیدار بماند و ضمن نگهبانی، برای نماز صبح، ایشان و سایر اصحاب را بیدار نماید، ولی هم بلال، و هم خود حضرت، و هم سایر همراهان خواب ماندند و هنگامی بیدار شدند که آفتاب طلوع کرده‌بود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از عبور از آن منطقه، نماز صبح را با همراهان خود، قضا نمودند.

در این مقاله، این روایات مورد بررسی سندی و دلالی (محتوایی) قرار گرفته‌است. در بخش بررسی دلالت، به نظرات موافقان و مخالفان اشاره شده‌است و در نهایت، این نتیجه به‌دست آمد که پذیرش قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشکل است.

 

شرح ماجرای قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)

در کتاب‌های روایی شیعه و سنی، جریان خواب ماندن پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای نماز صبح نقل شده‌‌است که در ادامه مقاله به آن‌ها پرداخته می‌شود.

 

قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) در منابع شیعه

مرحوم کلینی در کافی در حدیثی از سعید اعرج نقل کرده که وی می‌گوید: از امام صادق (علیه السّلام) شنیدم می‌فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) موقع نماز صبح خواب مانده و نماز صبحش قضا شد، و خدای عزّوجلّ او را در خواب داشت تا آفتاب طلوع کرد، و این رحمتی برای مردم از جانب پروردگارت بود؛ چون تا آن وقت اگر از مردم کسی می‌خوابید تا آفتاب طلوع می‌کرد (نماز صبحش قضا می‌شد) مردم او را سرزنش کرده و می‌گفتند: به نمازت اهمیت نمی‌دهی. تا این‌که خواب آن حضرت سنّت و طریقه‌ای گردید، تا اگر کسی نمازش قضا می‌شد در جواب مردم می‌گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز خواب ماند. پس خواب‌ماندن آن حضرت، اسوه و رحمتی برای مردم شد و خدای سبحان بدین صورت به این امّت رحم کرد».[1]

مرحوم مجلسی در جلد 17 از کتاب بحارالانوار، همین روایت کافی را نقل کرده[2] و در موضعی دیگر به نقل از سعید بن مسیب، به مضمون دیگری از این حدیث اشاره می‌کند،[3] آن‌گاه در موردی دیگر ابتدا به نقل از کازرونی این قضیه را از حوادث سال هفتم قمری برشمرده و سپس از ابوهریره نقل می‌کند که رسول خدا ‌(صلّی الله علیه و آله) هنگامی‌که از غزوه خیبر برگشت، حرکت کرد تا آن که خستگی و چُرت آن حضرت را فرا گرفت، به همین جهت برای استراحت فرود آمد و نگهبانی شب را به بلال سپرد. بلال مدتی بیدار ماند و نماز خواند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خوابید. نزدیكی‌های صبح بلال، در حالی که به اسباب و اثاثیه‌اش تکیه داده بود به خواب رفت. از قضا، نه بلال بیدار شد و نه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و نه كسی از اصحاب، تا خورشید طلوع كرد و حرارت خورشید آن‌ها را بیدار كرد. در بین آن‌ها، ابتدا حضرت بیدار شد و با ناراحتی فرمود: بلال چرا بیدارمان نكردی؟ بلال گفت: پدرم به فدایت یا رسول الله، مرا هم مانند شما خواب ربود. حضرت فرمود: حركت كنید، مقداری حركت كرده‌بودند كه حضرت ایستاد و وضو گرفت. سپس به بلال برای اذان و اقامه نماز امر فرمود. آن‌گاه نماز صبح را به جماعت قضا كرد و بعد فرمود: هركه نمازی را فراموش كند، هر وقت كه یادش آمد بخواند؛ چون خداوند می‌فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِی؛[4]‏ نماز را برای یاد من برپادارید».[5]

شهید اول در روایتی از زراره نقل می‌کند که امام باقر (علیه السلام) فرمود: «… رسول خدا (صلی الله علیه و آله) (بعد از گفت‌وگو با بلال، به همراهان) فرمود: قوموا فتحولوا عن مکانکم الذی اصابکم فیه الغفلة؛ یعنی بلند شوید و از جایی که در آن دچار غفلت شده‌اید نقل مکان کنید…».[6]

در حدیث صحیح دیگری نیز آمده که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «… رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از آن مکان، خوشش نیامد و به اصحاب فرمود: «نِمْتُمْ بِوَادِي الشَّيْطَانِ‌؛ در وادی شیطان خوابیدید».[7]

 

قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) در منابع اهل سنت

در سيره ابن هشام به نقل از ابن اسحاق و او به نقل از سعید بن مسیب آمده‌است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هنگامی‌که از خیبر برمی‌گشت، در بین راه، آخر شب فرمود: چه‌کسی فجر (وقت نماز صبح) را بر ما محافظت می‌کند، شاید ما بخوابیم؟ بلال عرض کرد: من ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را برای شما محافظت می‌کنم. پس آن حضرت نزول اجلال فرمود و خوابید. بلال شروع کرد به نماز خواندن و آن مقدار که خدا خواست نماز خواند. سپس به شترش تکیه داده و نزدیک فجر صبح، چشمش سنگین شده و خوابید. (حال، همه خوابیده‌اند) و آن‌ها را جز حرارت نور خورشید بیدار نکرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اولین کسی بود که برخاست. (همین‌که برخاست) فرمود: بلال با ما چه کردی؟ بلال عرضه داشت: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن‌چه شما را فراگرفت، من را هم فرا گرفت. حضرت فرمود: راست گفتی، سپس با شترش مقداری حرکت کرد، آن‌گاه شتر را خواباند و وضو گرفت. مردم هم وضو گرفتند. بعد به بلال امر کرد که اذان و اقامه بگوید. سپس نماز (قضای صبح)‌ را با مردم به جماعت خواند. وقتی که سلام داد، رو به مردم فرمود: هرگاه نماز را فراموش کردید، هروقت یادتان آمد، آن‌را اقامه نمایید؛ ‌زیرا خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِی؛[8] نماز را برای یاد من برپادارید‏».[9]

طبری نیز در تاریخ خود، مشابه این بیان را از سعید بن مسیب ذکر کرده، و از ابن اسحاق نقل نموده‌است: فتح خیبر (و به دنبال آن، این قضیه) در ماه صفر اتفاق افتاد.[10]

ابن اثير از علمای اهل سنت می‌گويد: در این سفر؛ ‌یعنی سفر خیبر، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از نماز صبح خواب ماند، تا آن‌که خورشید طلوع نمود، و اين قصّه شهرت دارد.[11]

 

تحلیل و بررسی روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)

روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیاز به بررسی سندی و دلالی (محتوایی) دارد تا پذیرش یا رد آن، همراه با استدلال، برهان و دلیل باشد. در ادامه مقاله به این مهم پرداخته می‌شود.

 

بررسی سندی روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)

روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) از لحاظ سندی، نیاز به بررسی دارد. روایت سعید بن اعرج از امام صادق (علیه السلام)[12] بر اساس معیارهای رجالی صحیح است؛ چون افراد واقع در سند؛ یعنی محمد بن یحیی العطار،[13] احمد بن محمد بن عیسی اشعری،[14] علی بن نعمان اعلم،[15] و سعید اعرج سمّان،[16] همه امامی مذهب و ثقه و عادل هستند. مرحوم مجلسی نیز این حدیث را صحیح می‌داند.[17]

اما روایتی از مرحوم مجلسی که از ابوهریره نقل می‌کند، معتبر نیست؛ زیرا ابوهریره از نظر رجالی، توثیق نشده، بلکه متهم به کذب است.[18]

درباره روایتی که ابن هشام و طبری از «سعید بن مسیب» نقل می‌کنند، باید گفت: مرحوم آقای خویی، بعد از بررسی روایات مدح و ذم درباره سعید بن مسیب، می‌نویسد: صحیح آن است که درباره این شخص توقف نماییم؛ زیرا روایات مدح و قدح او تمام نیست، و مرحوم مجلسی از این‌‌که صرفا به نقل اختلاف نظرها پیرامون این شخص اکتفا کرده و هیچ طرف را ترجیح نداده، نیکو عمل کرده است.[19]

اما روایتی که زراره از امام باقر (علیه السلام) نقل می‌کند که «… رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: قوموا فتحولوا عن مکانکم الذی اصابکم فیه الغفلة؛ یعنی بلند شوید و از جایی که در آن دچار غفلت شده‌اید نقل مکان کنید…»، شهید اول آن را صحیح می‌داند.[20]

هم‌چنین حدیث امام صادق (علیه السلام) که فرمود: «… رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از آن مکان، خوشش نیامد و به اصحاب فرمود: «نِمْتُمْ بِوَادِي الشَّيْطَانِ‌؛[21] در وادی شیطان خوابیدید»، از لحاظ سندی صحیح است؛[22] زیرا رجال آن یعنی: حسین بن سعید اهوازی،[23] نضر بن سوید صیرفی،[24] و عبدالله بن سنان (مولی بنی هاشم)،[25] همه امامی، ثقه و جلیل‌اند.

 

 

بررسی دلالی (محتوایی) روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)

عالمان و فقیهان شیعه در باره پذیرش یا رد مضمون و محتوای روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) به دو دسته موافق و مخالف تقسیم می‌شوند که نظرات هریک از دو گروه در ادامه مقاله بیان می‌شود.

 

ادله موافقان روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)

برخی از عالمان و صاحب‌نظران شیعه؛ همانند شهید اول در ذکری،[26] ملا احمد نراقی در مستند الشیعه،[27] و علامه مجلسی در کتاب‌های خود، با ذکر این احادیث و استناد به آن‌ها در بعضی از موارد، ضمن پذیرش مضمون آن‌ها به بعضی از ایرادات وارد شده بر این احادیث نیز پاسخ داده‌اند؛ به عنوان نمونه:

علامه مجلسی می‌گوید: «از پیشینیان از اصحاب کسی را ندیده‌ام که این احادیث را رد کند، مگر گروه اندکی از متأخران که گمان برده‌اند این قضیه با عصمتی که آنان (درباره پیامبر صلی الله علیه و آله) ادعا دارند، سازگاری ندارد، ولی باور من این است که آن‌چه آنان ادعا کرده‌اند (عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله) با خواب ماندن ایشان منافات ندارد؛ چون ظاهر آن است که مرادشان از عصمت، عصمت در حال تکلیف، تمییز و توانایی است…».[28]

ایشان در جای دیگری می‌نویسد: «خواب ماندن پیامبر (صلی الله علیه و آله) که باعث قضا شدن نماز آن‌حضرت شده از جمله روایاتی است که خاصه (شیعه) و عامه (اهل سنت) آن را نقل کرده‌اند و این قضیه از قبیل سهو نیست؛ و به همین‌جهت، جز تعداد نادری از افراد، کسی قائل به سهو نشده ‌است… . اگر کسی اشکال کند که در روایات آمده که خواب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همانند بیداری او است و ایشان در حال خواب، همانند بیداری می‌بیند پس چگونه نماز را در آن حال (حال خواب) ترک کرده ‌است؟ در پاسخ می‌گویم: چند وجه ممکن است: اول آن‌که اطلاع آن حضرت در حال خواب، بر غالب احوال ایشان حمل می‌شود؛ بنابراین اگر خدای متعال اراده نماید که ایشان را به‌خاطر مصلحتی، همانند سایر مردم بخواباند، این کار را انجام می‌دهد. دوم آن‌که (درست است که آن‌حضرت در خواب هم همانند بیداری، از اوضاع و احوال مطلع است، ولی)‌ مکلف به این علم نبوده، همانند این‌که از کفر کافران باخبر است، لکن با آنان معامله مسلمانان را می‌کند. سوم آن‌که ایشان در آن زمان به خاطر مصلحتی که ذکر شده (سرزنش نشدن سایر مسلمانان به‌هنگام قضا شدن نماز صبحشان) مکلف به خواب ماندن بوده ‌است و این بعید نیست، البته از بین سه احتمال ذکر شده، احتمال اول ظاهرتر است».[29]

علامه طباطبایی در پاسخ به سؤالی درباره این احادیث می‌گوید: «حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بشر بوده‌اند، بدنشان احساس (نیاز به) استراحت نمود و به خواب ادامه دادند و این روایت، حدیث مشهوری است…».[30]

 

ادله مخالفان روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)

بعضی از صاحب‌نظران و دانشمندان شیعه، به دلایل مختلف، محتوای احادیث قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نپذیرفته‌اند که در ادامه، سخنان برخی از آنان ذکر می‌شود:

شیخ مفید می‌نویسد: «روایتی که در باره خواب‌ماندن پیامبر (صلی الله علیه و آله) از نماز صبح است، همانند روایت سهو آن حضرت در نماز، از نوع اخبار آحادی است که نه موجب علمی می‌شود و نه موجب عملی، و هر کس بر طبق آن عمل کند بر ظن و گمان اعتماد کرده نه بر یقین…، علاوه بر این که مخالف نظر گروه حق است که بدون اختلاف معتقدند: هر کس نماز واجبی از او فوت شود، باید در هر وقت از شب و روز که آن را به یاد آورد، قضای آن را به جا آورد، البته مادامی که وقت برای نماز واجب حاضر، تنگ نباشد، و هرگاه بر انسان، ادای نماز واجبی که وقت آن داخل شده حرام باشد، به خاطر این‌که باید ابتدا نماز واجبی که از او فوت شده قضا نماید، به طریق اولی پرهیز از نوافل قبل از قضای نماز واجب فوت شده لازم است (در حالی که در روایت مورد بحث آمده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، قبل از ادای نماز قضای واجب، دو رکعت نماز نافله خواند). در باره این حکم، روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد شده که فرمود: «لا صلاة لمن علیه الصلاة» که منظور حضرت آن است که کسی‌که نماز واجبی بر عهده او است، نماز نافله و مستحبی از او پذیرفته نیست».[31]

البته ایشان در ادامه، با تفاوت گذاشتن بین سهو و خواب، به گونه‌ای خواسته سهو را به دور از شأن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بداند، در حالی که خواب ماندن برای نماز را خیلی مستبعد و دور از شأن مقام آن حضرت نشمرده است.[32]

علامه حلی معتقد است: این حدیث به جهت استحاله صدور آن از پیامبر (صلی الله علیه و آله) باطل است.[33]

شیخ انصاری بعد از نقل و بررسی نظرات بعضی از بزرگان، می‌گوید:

«انصاف آن است که خواب ماندن پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا یکی از معصومان (صلوات الله علیهم) از واجب –مخصوصا فرائض- نقص آنها محسوب می‌شود که اخبار دالّ بر کمال ایشان و نهایت عنایت پروردگار به آنان در دورنگه‌داشتن‌شان از لغزش، آن را نفی می‌کند. بلکه بعد از تأمل و دقت، ظاهر آن است که نقص و عیب خواب‌ماندن آن حضرت از سهو ایشان در دو رکعت نماز، بیشتر است… و به‌طور کلی، صدور این‌گونه روایات، مخالف قطع به اخباری است که در کمالات معصومان (علیهم السلام) و عدم صدور قبائح از آن‌ها –چه در فعل و چه در ترک، چه در کودکی و چه در بزرگی، چه عمد و چه خطا- وارد شده‌است».[34]

وی سپس در ادامه به توجیه این اقدام حضرت می‌پردازد: «مگر آن‌که کسی قائل به امکان سقوط ادای نماز از آن حضرت در آن وقت، به جهت مصلحتی که خدای سبحان می‌داند، شود… (مصلحتی) همانند آن‌چه در روایت سعید بن اعرج وارد شد که این اتفاق باعث رحمت بر امت اسلام بود که اگر کسی نماز صبحش قضا شد، مورد سرزنش دیگران واقع نشود».[35]

 

نتیجه بررسی روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)

درباره موضوع قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرچند بعضی روایات از لحاظ سندی معتبر و قابل قبول است، ولی این به تنهایی نمی‌تواند معیار پذیرش آن‌ها باشد؛ چون در موارد مشابه، با این‌که روایت معتبر و مورد قبولی وجود دارد، اما مضمون آن احادیث مورد قبول و پذیرش قرار نگرفته است؛ مانند روایات معتبر پیرامون «سهو النبی» که بیشتر عالمان شیعه، به جز اندکی؛ همانند شیخ صدوق و استادش ابن الولید،[36] این قضیه را نپذیرفته‌اند.[37] یک حدیث و روایت علاوه بر اعتبار سندی، زمانی قابل پذیرش است که با قرآن، سنت قطعی و عقل سلیم نیز مخالفت نداشته‌باشد. بر این اساس، پذیرش روایات قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مقابل شواهد و قراین دیگر از جمله برخی آیات و روایات، کاری مشکل و دشوار است:

  1. تعلیلی که در حدیث صحیح سعید بن اعرج آمده که خواب‌ماندن حضرت رسول (صلی الله علیه و آله)، رحمت برای امت و به هدف جلوگیری از سرزنش کسانی است که نماز صبحشان قضا می‌شود، با آن‌چه که در روایت صحیح دیگری آمده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «كره المقام و قال نمتم بوادی الشیطان»[38] هم‌خوانی ندارد؛ زیرا در این حدیث، عامل خواب ماندن، شیطان معرفی شده و آن حضرت اقامت در آن مکان را ناخوش داشتند. همین ناهمخوانی نیز بین حدیث سعید اعرج با حدیثی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از بیدار شدن می‌فرماید: «قوموا فتحولوا عن مکانکم الذی اصابکم فیه الغفلة؛[39] یعنی بلند شوید و از جایی که در آن دچار غفلت شده‌اید نقل مکان کنید». هم‌چنین با روایت دعائم الاسلام نیز هماهنگ نیست: «فَقَالَ (صلی الله علیه و آله): تَنَحَّوْا مِنْ هَذَا الْوَادِي الَّذِي أَصَابَتْكُمْ فِيهِ هَذِهِ الْغَفْلَةُ فَإِنَّكُمْ بِتُّمْ بِوَادِي الشَّيْطَانِ؛[40] از این سرزمین فاصله بگیرید که در این‌جا غفلت به شما عارض شده؛ زیرا شما در وادی شیطان بیتوته نمودید». واضح است که در این روایات، حضرت، کمال ناخرسندی و ناخشنودی خود را از این حالت پیش آمده ابراز می‌دارد، در حالی که در حدیث سعید اعرج، این‌گونه نیست.[41]
  2. برخی از بزرگان روایت مذکور را توجیه نموده و می‌فرماید: «دلیلی نداریم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در وقت خود نماز نخوانده باشد، به نحوی که غیر ایشان به جهت خوابشان، بر نماز حضرت مطلع نشده‌‌باشند. شاهد بر این مطلب، تعبیر به «نمتم» است که خطاب به دیگران است».[42]

اما به نظر می‌رسد این توجیه درست نباشد؛ به چند دلیل:

الف) در این روایات آمده که حضرت، نماز را در خارج وقت، آن هم به صورت جماعت اقامه کرده است. اگر ایشان، نمازش را دور از نگاه همراهانی که در خواب بوده‌اند، در وقت خودش اقامه کرده، پس کدام نماز قضا شده را به صورت جماعت، در خارج وقت خوانده است؟

ب) بر اساس این روایات، پیامبر (صلی الله علیه و آله) بلال را مأمور بیدارکردن خود و مردم کرده که این نشان از اهمیت موضوع دارد. حال اگر واقعا خود آن حضرت برای نماز بیدار شده، چرا همراهانش را بیدار نکرده‌است تا این فضیلت از آنها سلب نگردد؟ آیا تفاوتی بین بیدار شدن مردم توسط بلال و توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است؟

ج) در این احادیث، پیامبر (صلی الله علیه و آله) بلال را به دلیل خواب‌ماندن و انجام ندادن مأموریتش مورد عتاب قرار داده‌است. اگر آن حضرت بیدار شده و با این وجود، همراهانش را بیدار نکرده‌است، آیا توبیخ بلال معنایی پیدا می‌کند؟

  1. بر اساس نصوص دینی؛ مانند آیه شریفه «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَک…»[43] نماز شب بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) واجب بوده‌است، اگر بپذیریم که نماز صبح رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قضا شده، باید بپذیریم که نماز شب آن حضرت نیز قضا شده‌است؛ زیرا نمی‌توان قبول کرد که حضرت برای نماز شب بیدار شده و بعد از ساعاتی راز و نیاز با خدا و پیش از اقامه نماز صبح خوابیده و بدین سبب، نمازش قضا شده‌باشد. این در حالی است که روایات یاد شده تنها به قضای نماز صبح آن حضرت اشاره کرده و ذکری از نماز شب ایشان به میان نیاورده‌اند. مگر نه این است که اهمیت نماز شب برای آن حضرت، مثل سایر نمازهای واجب بوده‌است؟ پس چرا هیچ اشاره‌ای به آن نشده‌است؟ آیا این ترجیح بلامرجح نیست؟
  2. ایراد دیگری که در مضمون این روایات خودنمایی می‌کند، این است که پیامبری که معصوم و در نهایت درجه قرب و یاد خدا است، به گونه‌ای که خود در شأن خویش فرموده: «تنام عینای و لا ینام قلبی؛[44] چشمانم به خواب می‌رود، ولی قلبم نمی‌خوابد» چگونه برای انجام عبادات واجب –و نه مستحب- خود، نیازمند به یک انسان معمولی غیرمعصوم است؟ این چه نوع تقرب و عبودیت و یادی است که با وجود آن‌همه سفارشات خداوند متعال به بیداری در شب برای اقامه نماز شب، حتی برای نماز صبح خود نیز نیاز داشته که دیگران او را بیدار کنند؟.[45]
  3. نکته دیگر آن است که آیا تنها راه برای جلوگیری از سرزنش نشدن دیگران برای قضا شدن نمازشان، آن است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز واجبش قضا شود؟ اگر باب این نوع تفهیم از احکام دین باز شود، لازم می‌آید از سوی آن حضرت، هر یک از واجبات دینی حداقل برای یک بار ترک شود و هر یک از محرمات حداقل برای یک بار انجام شود، تا مردم در هیچ‌یک از کوتاهی‌های خود در رعایت احکام دینی، از طرف دیگران سرزنش نشوند. ثمره این اقدام هم چیزی جز تساهل و تسامح در شریعت، و سست‌انگاری احکام الهی نخواهد بود.

 

 

کتاب‌نامه مقاله قضا شدن نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله)

  1. قرآن کریم.
  2. ابن اثیر جزری، عز الدين؛ الكامل في التاريخ؛ دار صادر – دار بيروت، بيروت، 1385ق/ 1965م.
  3. ابن هشام، عبدالملک؛ السیرة ‏النبویة؛ تحقیق: السقا، مصطفى، و الأبیارى، ابراهیم، و شلبى، عبدالحفیظ؛ دار ‏المعرفة، بیروت، بى‌تا.
  4. اکبرنژاد، مهدی و علی محمدی، طاهر؛ «بررسی و تحلیل احادیث شیعه در باره قضا شدن نماز صبح پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)»؛ نشریه علوم حدیث، سال شانزدهم، شماره سوم (شماره 61)، پاییز 1390ش.
  5. انصارى دزفولى، مرتضى بن محمد امين؛ رسائل فقهية‌؛ محقق/ مصحح: گروه پژوهش در كنگره‌‌؛ كنگره جهانى بزرگداشت شيخ اعظم انصارى،‌ چاپ اول، قم، 1414ق‌.‌
  6. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان؛ البرهان في تفسير القرآن؛ تحقيق: قسم الدراسات الاسلامية مؤسسة البعثة- قم؛ بنیاد بعثت، چاپ اول، تهران، 1416ق.
  7. بهجت، محمد تقى؛‌ بهجة الفقيه‌؛ انتشارات شفق، چاپ اول، قم،‌ 1424ق.‌
  8. حلّى، حسن بن يوسف؛ منتهى المطلب في تحقيق المذهب‌؛ محقق/ مصحح: بخش فقه در جامعه پژوهش‌هاى اسلامى‌؛ مجمع البحوث الإسلامية، چاپ اول، مشهد، 1412ق‌.
  9. خویی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحديث‏؛ مركز نشر آثار شيعه، قم‏، 1410ق/ 1369ش.
  10. خویى، سید ابوالقاسم؛ موسوعة الإمام الخویى؛ محقق: پژوهش‌گران مؤسسه إحیاء آثار آیة الله العظمى خویى‌؛ مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی‌، چاپ اول‌، قم، 1418ق.
  11. سبحانی، جعفر؛ عصمة الانبياء؛ مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، قم‏، بی‌تا.
  12. صدوق، محمد بن علی؛ من لا یحضره الفقیه؛ دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، قم، 1413ق.
  13. طبری، ‏محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)؛ تحقیق: ابراهیم، محمد أبوالفضل؛ دارالتراث، ‏چاپ دوم، ‏بیروت، 1387ق/ ‏‏1967م.
  14. طوسی، محمد بن حسن؛ رجال الشيخ الطوسي؛ محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، جواد‌؛ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‌، چاپ سوم، قم، 1427ق.‌
  15. طوسى، محمد بن حسن‌؛ الفهرست؛‌ محقق: آل بحرالعلوم‌، سید محمد صادق؛ المکتبة الرضویة‌، چاپ اول‌، نجف اشرف، بی تا.
  16. طوسى، محمد بن حسن‌؛ تهذيب الأحكام؛ دار الكتب الإسلامية‌، چاپ چهارم، تهران، 1407ق‌.
  17. عاملى (شهيد اول)، محمد بن مكى؛ ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة؛‌ محقق/ مصحح: جمعى از پژوهش‌گران در مؤسسه آل البيت عليهم السلام‌؛ مؤسسه آل البيت عليهم السلام‌، چاپ اول، قم، 1419ق‌.
  18. علامه حلّى، حسن بن يوسف؛ رجال العلامة الحلي (خلاصة الأقوال في معرفة أحوال الرجال‌)؛ منشورات المطبعة الحيدرية، چاپ دوم، نجف اشرف،‌ 1381ق.‌
  19. کشّى، محمد بن عمر؛ رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال‌؛ محقق: مصطفوى‌، حسن؛ مؤسسه نشر دانشگاه مشهد‌، مشهد، 1490ق.‌
  20. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: غفارى على اكبر/ آخوندى، محمد؛ دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، تهران، 1407ق.
  21. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار؛ محقق/ مصحح: جمعى از محققان؛ دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، 1403ق‏.
  22. مجلسى، محمد باقر؛ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏؛ محقق/مصحح: رسولى محلاتى، هاشم؛ دار الكتب الإسلامية، چاپ دوم، تهران‏، 1404ق‏.
  23. مجلسى، محمد باقر‌؛ ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار‌؛ كتابخانه آية الله مرعشى نجفى (ره‌)، چاپ اول، قم، 1406ق‌.‌
  24. مغربى، ابو حنيفه نعمان بن محمد تميمى‌؛ دعائم الاسلام؛ مؤسسه آل البیت، چاپ دوم، قم، 1385ق.
  25. مفید، محمد بن محمد؛ عدم سهو النبي ( صلى الله عليه و آله و سلم)؛ كنگره شيخ مفيد، چاپ اول، قم‏، 1413ق‏.‏
  26. نجاشى، احمد بن على‌؛ رجال النجاشی (فهرست أسماء مصنفی الشیعة)‌؛ محقق: شبیرى زنجانى‌، سید موسى؛ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، قم، 1407ق‌.
  27. نراقى، مولى احمد بن محمد مهدى؛ مستند الشيعة في أحكام الشريعة‌؛ محقق/ مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البيت عليهم السلام‌؛ مؤسسه آل البيت عليهم السلام، چاپ اول، قم، 1415ق.‌

 

کلید واژه: فهرست منابع مقاله قضا شدن نماز پیامبر، مآخذ مقاله قضا شدن نماز پیامبر

 

[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر/ آخوندى، محمد، ج 3، ص 294، ح 9.

[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق: جمعى از محققان، ج 17، ص 104، ح 10.

[3]. همان، ص 120.

[4]. طه، 14.

[5]. بحار الأنوار، ج 21، ص 42.

[6]. عاملى (شهيد اول)، محمد بن مكى، ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة؛، محقق/ مصحح: جمعى از پژوهشگران در مؤسسه آل البيت (عليهم السلام‌)، ج 2، ص 422.

[7]. طوسى، محمد بن حسن‌، تهذيب الأحكام، ج 2، ص 265، ح 1058.

[8] . طه، 14.

[9].[9]  ابن هشام، عبدالملک، السیرة ‏النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى، و الأبیارى، ابراهیم، و شلبى، عبد الحفیظ، ج 2، ص 340.

. [10]  طبری، ‏محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 3، ص 16 و 17.

[11] . ابن اثیر جزری، عز الدين، الكامل في التاريخ، ج 2، ص 223.

[12]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر/ آخوندى، محمد، ج 3، ص 294، ح 9.

[13]. نجاشى، احمد بن على‌، رجال النجاشی (فهرست أسماء مصنفی الشیعة)‌، محقق: شبیرى زنجانى‌، سید موسى، ص 353.

[14]. طوسى، محمد بن حسن‌، الفهرست، محقق: آل بحر العلوم‌، سید محمد صادق، ص 25؛ طوسی، محمد بن حسن، رجال الشيخ الطوسي، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، جواد،‌ ص 351.

[15]. رجال النجاشی (فهرست أسماء مصنفی الشیعة)‌، ص 274.

[16]. همان، ص 181؛ خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، ج 8، ص 121.

[17]. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏، محقق/مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ج ‏15، ص 65.

[18]. معجم رجال الحديث، ج 10، ص 74، ش 6632.

[19]. همان، ج 8، ص 139.

[20]. عاملى (شهيد اول)، محمد بن مكى، ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة؛، محقق/ مصحح: جمعى از پژوهشگران در مؤسسه آل البيت (عليهم السلام‌)، ج 2، ص 422.

[21]. طوسى، محمد بن حسن‌، تهذيب الأحكام، ج 2، ص 265، ح 1058.

[22]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‌، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار‌، ج 4، ص 336، ح 95.

[23]. الفهرست، ص 58؛ کشّى، محمد بن عمر، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال‌، محقق: مصطفوى‌، حسن، ص 508.

[24]. رجال الشيخ الطوسي، ص 345؛ علامه حلّى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي (خلاصة الأقوال في معرفة أحوال الرجال‌)، ص 174.

[25]. رجال النجاشی (فهرست أسماء مصنفی الشیعة)‌، ص 214؛ الفهرست، ص 101.

[26]. عاملى (شهيد اول)، محمد بن مكى، ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة؛‌ محقق/ مصحح: جمعى از پژوهشگران در مؤسسه آل البيت عليهم السلام‌، ج 2، ص 422 و 423.

[27]. نراقى، مولى احمد بن محمد مهدى، مستند الشيعة في أحكام الشريعة‌، محقق/ مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البيت عليهم السلام‌، مستند الشيعة في أحكام الشريعة، ج ‌7، ص 280.

[28]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، ج ‏17، ص 120.

[29]. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏، محقق/مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ج 15، ص 65 و 66.

[30]. اکبرنژاد، مهدی و علی محمدی، طاهر، «بررسی و تحلیل احادیث شیعه در باره قضا شدن نماز صبح پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)»، نشریه علوم حدیث، سال شانزدهم، شماره سوم (شماره 61)، ص 139، به نقل از: پژوهشی در باب علم امام، ص 163.

[31]. مفید، محمد بن محمد، عدم سهو النبي (صلى الله عليه و آله)، ص 27 و 28.

[32]. همان، ص 28 – 30.

[33]. حلّى، حسن بن يوسف، منتهى المطلب في تحقيق المذهب‌، محقق/ مصحح: بخش فقه در جامعه پژوهش‌هاى اسلامى‌، ج 4، ص 147.

[34]. انصارى دزفولى، مرتضى بن محمد امين، رسائل فقهية‌، محقق/ مصحح: گروه پژوهش در كنگره‌‌، ص 322 و 323.

[35]. همان، ص 323.

[36]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 359 و 360.

[37]. سبحانی، جعفر، عصمة الانبياء، ص 302 – 304.

[38]. طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن‌، تهذيب الأحكام، ج 2، ص 265، ح 1058.

[39]. عاملى (شهيد اول)، محمد بن مكى، ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة، محقق/ مصحح: جمعى از پژوهشگران در مؤسسه آل البيت (عليهم السلام‌)، ج 2، ص 422.

[40]. مغربى، ابو حنيفه نعمان بن محمد تميمى‌، دعائم الاسلام، ج 1، ص 141.

[41]. خویى، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخویى، محقق: پژوهشگران مؤسسه إحیاء آثار آیة الله العظمى خویى، ج 11، ص 341.‌

[42]. بهجت، محمد تقى،‌ بهجة الفقيه‌، ص 146.

[43]. اسراء، 79.

[44]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان في تفسير القرآن، تحقيق: قسم الدراسات الاسلامية مؤسسة البعثة- قم، ج ‏2، ص 300.

[45]. برگرفته از: اکبرنژاد، مهدی و علی محمدی، طاهر، «بررسی و تحلیل احادیث شیعه در باره قضا شدن نماز صبح پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)»، نشریه علوم حدیث، سال شانزدهم، شماره سوم (شماره 61)، ص 143 – 146.