Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

عثمان بن سعید نائب اول

فهرست

چکیده مقاله عثمان بن سعید عمری

«ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمری»؛ اولین نائب خاص امام زمان (علیه السلام)، از قبیله بنی اسد، و در محافل شیعه از او به نام «سمّان» (روغن فروش) یاد می‌شد.

بنابر شواهد و قرائن، عثمان باید متولد میان سال های صد و نود و پنج تا دویست هجری قمری باشد که سن ایشان در سال دویست و شصت و شش (سال وفاتش)، بین شصت و شش تا هفتاد و یک سال تخمین زده می‌شود. بنابر گزارشات تاریخی، وی در سال 266 هجری از دنیا رفت.

شيخ موثق ابو عمر عثمان بن سعيد عمرى، مرد جليل القدرى است كه امام على النقى و امام حسن عسكرى (عليهما السلام) او را توثيق فرموده‏اند.

وی به منظور استتار فعالیت‌های سیاسی، روغن فروشی می‌کرد و اموال متعلق به امام حسن عسکری (علیه السلام) را که شیعیان به وی تحویل می‌دادند، در ظرف‌های روغن قرار داده به محضر آن حضرت می‌رساند تا به دست دشمنان نیفتد.

عثمان بن سعید، از جمله مردان بزرگ الهی است که به دلیل تزکیه نفس و پاکی روح به کراماتی دست یافت.

زندگی نامه عثمان بن سعید عمرى‏

«عثمان بن سعید عمری»، از شخصیت های برجسته شیعه است که زندگی و حیات بابرکتی داشته است. در این قسمت به فرازهایی از زندگی ایشان اشاره می شود.

نسب و خاندان عثمان بن سعید عمری

در برخی از منابع آمده است که عثمان بن سعید عمری از تيره عرب بنى اسد و جدش عمرو بوده است؛ به همین دلیل وی را عمری می‌گویند. ابو نصر هبةاللَّه بن احمد كاتب؛ فرزند دختر محمد بن عثمان گفته است: وى اصلا اسدى است، ولى او را به جدش منسوب داشتند و بدين نام شهرت يافت.[1]

 

ولادت عثمان بن سعید عمری

در مورد تاریخ و مکان تولد عثمان بن سعید اطلاع دقیقی در دست نیست، اما با عنایت به برخی از شواهد می‌توان پیرامون ولادت و مدت عمر وی، احتمالاتی را بیان نمود:

عثمان بن سعید علاوه بر این که نائب خاص اول امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و فرد مورد وثوق امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) بود، از ایشان به عنوان دربان امام جواد (علیه السلام) نیز یاد می‌شود.[2] امام جواد (علیه السلام) مدت هفده سال امامت داشته و در سال دویست و بیست هجری به شهادت رسیدند.[3] اگر ما سن عثمان بن سعید را هنگام شهادت امام جواد (علیه السلام) بین بیست تا بیست پنج بدانیم، بر این اساس، جناب عثمان باید متولد میان صد و نود و پنج تا دویست هجری باشد که در این صورت، سن ایشان در سال دویست و شصت و شش که سال وفاتش می باشد، بین شصت و شش تا هفتاد و یک سال تخمین زده می‌شود.

البته گفته شده که وی از ۱۱ سالگی، خادم امام جواد (علیه السلام)  بوده[4] که در این صورت نیز گفته بالا می‌تواند صادق باشد.

اسامی و القاب مشهور عثمان بن سعید عمری

عثمان بن سعید عَمری، کنیه‌اش ابو عَمرو، و القابش «اسدی»، «عَمری»، «عسکری»، «زیّات» و «سمّان» (روغن فروش) است.[5] کشّی، نام وی را «حفص بن عمرو» و وکیل امام حسن عسکری (علیه السلام) معرفی می کند،[6] که ممكن است اسم مستعار وى در ديدارهاى پنهانى با ساير وكلای آن حضرت باشد.[7]

خانواده عثمان بن سعید عمری

در کتاب های تاریخی و حدیثی درباره خانواده جناب عثمان بن سعید، تنها به فرزند ذکور ایشان به نام محمد بن عثمان اشاره شده[8] و از سایر اعضای خانواده وی –اگر احیاناً وجود داشته باشند- سخنی به میان نیامده است.

 

همسر عثمان بن سعید عمری

با جست و جویی که در منابع تاریخی و دینی انجام شد، از همسر یا همسران جناب عثمان بن سعید اطلاعی حاصل نشد.

 

فرزندان عثمان بن سعید عمری

همان‌طور که پیش از این گذشت، در کتاب های تاریخی، از بین اعضای خانواده عثمان بن سعید عمری، تنها از فرزند وی محمد بن عثمان، اطلاعاتی موجود است.

محمد بن عثمان عمری؛ نائب خاص دوم امام زمان (علیه السلام) است که از سوی آن حضرت برای این مقام منصوب شده است. زمانی که عثمان بن سعيد رحلت نمود، پسرش ابو جعفر؛ محمد بن عثمان او را غسل داد و پس از وى به جاى او منصوب شد، و همه امورى را كه پدرش متكفل بود به وى تفويض شد. تمام شيعيان، عدالت و وثاقت و امانت‌دارى او را ستودند؛ زيرا كه از جانب امام حسن عسكرى (عليه السّلام) بر امانت‌دارى و عدالت او تصريح شده و آن حضرت دستور دادند كه مردم در حال حيات ایشان و بعد از رحلت وى، در امور دينى خود به او و پدرش عثمان بن سعيد، مراجعه كنند. [9]

 

تحصیلات و اساتید عثمان بن سعید عمری

نقش اساتید و تحصیلات در رشد علمی و اخلاقی انسان بر کسی پوشیده نیست. مردان بزرگی که توانستند در جامعه تأثیرگذار باشند، نوعاً نزد اساتید بزرگ، دانشمند و وارسته تحصیل نموده اند، عثمان بن سعید نیز از جمله کسانی است که نزد اساتید بزرگی تلمذ نموده است.

اساتید عثمان بن سعید عمری

یکی از توفیقاتی که عثمان بن سعید در زندگی خود به آن دست یافت، درک محضر امامان معصوم (علیهم السلام) بود. ایشان نخست به عنوان خدمت‌گذار در محضر امام جواد (علیه السلام) حضور یافت، سپس به عنوان وکیل و نائب، محضر امامان بعدی؛ یعنی امام هادی، امام حسن عسکری، و امام زمان (علیهم السلام) را درک و از آن بزرگواران کسب فیض نمود.[10]

فرازهای زندگی عثمان بن سعید عمری

عثمان بن سعید عمری، فرازهای مختلفی در زندگی خود داشته است. با فحص و جست و جویی که انجام شد از زمان کودکی ایشان چیزی به دست نیامد، اما وی از زمان نوجوانی در خدمت امام جواد (علیه السلام) بوده و بعد از آن از محضر امام هادی و امام عسکری و امام زمان (علیهم السلام) استفاده نموده و جزء معتمدان آن بزرگواران قرار داشته است.[11]

دربان و خدمتکار امام جواد (علیه السلام)

یکی از فرازهای حیات بابرکت جناب عثمان بن سعید عمری، دربانی و خدمت‌گزاری امام جواد (علیه السلام) است. صاحب مناقب مى‏نويسد: دربان امام جواد (علیه السلام)، عثمان بن سعيد سمّان بود.[12] گفته شده که وی از ۱۱ سالگی، خادم امام جواد (علیه السلام) بوده و هرگز خدمت‌گزارى خود را ترک نکرده است و پس از آن پيشکار امام شد و به عنوان دست راست آن حضرت، از اعتماد کامل آن حضرت برخوردار بوده و اجراى مأموريت‌ها به وى سپرده مى‏شده است.[13] البته شیخ طوسی در کتاب رجال خود، عثمان بن سعید را خادم امام هادی (علیه السلام) معرفی می‌کند.[14]

وکیل امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام)      

عثمان بن سعید عمری، وکالت امور امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام) را به عهده داشت. وی در دوران وکالت خود، به جهت لیاقت و شایستگی که داشت، پل ارتباطی ميان این دو امام (علیهما السلام) و شيعيان بود.

از آن جا که امام هادى (علیه السلام) به طور دقيق تحت نظر حكومت وقت بوده و دولت عباسى نسبت به حضرتش بسيار ظنين و مشكوک برخورد مى‏كرد و وى را حتى از گفتگو با اعضاء جامعه نیز منع مى‏كرد؛ به همين دليل امام (علیه السلام)، عثمان بن سعید را به كسانى كه به سختى مى‏توانستند با آن حضرت مستقيما تماس گرفته و مشورت كنند، معرفى فرمود.[15]

«احمد بن اسحاق» که خود از بزرگان شیعه است، می‌گوید: روزی به محضر امام‌ هادی (علیه السلام) رسیدم و عرض کردم: من گاهی غایب و گاهی حاضرم، و آن گاه نیز که حاضرم همیشه نمی‌توانم به حضور شما برسم، سخن چه کسی را بپذیرم و از چه کسی فرمان ببرم؟ امام (علیه السلام) فرمود: این ابو عَمرو (عثمان بن سعید عَمری)، فردی امین و مورد اطمینان من است، آن چه به شما بگوید، از جانب من می‌گوید و آن چه به شما برساند، از طرف من می‌رساند. احمد بن اسحاق می‌گوید: پس از رحلت امام‌ هادی (علیه‌السلام)، روزی به حضور امام عسکری (علیه‌السلام) شرفیاب شدم و همان سؤال را تکرار کردم. آن حضرت مانند پدرش فرمود: این ابو عَمرو، مورد اعتماد و اطمینان امام پیشین، و نیز طرف اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آن چه به شما بگوید، از جانب من می‌گوید و آن چه به شما برساند از طرف من می‌رساند.[16]

بعد از شهادت امام هادی (علیه السلام)، امام حسن عسکری (علیه السلام) وى را در سمت خود ابقا كرد و همان تعبيراتى را كه پدر بزرگوارش پيش از اين درباره او گفته بود به كار برد. نقل شده است امام عسكرى (علیه السلام) وکالت عثمان بن سعید را تنها به تعداد نادرى از پيروان خود اطلاع داد. با اين وجود، وقتى كه عده‏اى از شيعيان يمنى وجوهات خود را نزد آن حضرت آوردند، ایشان عثمان را به عنوان وكيل خود به آنها معرفى كرد.[17]

راوی می‌گوید: در محضر امام عسکرى (علیه السلام) بودیم، گروهى از شیعیان و دوستان حضرت نیز در حضورش شرفیاب بودند. در آن وقت «بدر»؛ خادم حضرت آمد و عرض‌کرد: آقا! جمعى با حالت افسرده و غبارآلود، به درِ خانه آمده اند. حضرت فرمود: اینان عده‏اى از شیعیان ما در «یمن» هستند … تا آن جا که حضرت به خادم فرمود: برو و عثمان بن سعید را نزد من بیاور! چیزى نگذشت که عثمان بن سعید آمد. حضرت به وى فرمود: اى عثمان، تو وکیل من و بر ضبط مال خدا، موثق و امین هستى، برو و اموالى را که این چند نفر یمنى آورده‏اند بگیر… وی به نمایندگی از طرف آن حضرت، اموالی را که گروهی از شیعیان یمن آورده بودند، از آنان تحویل گرفت و امام (علیه السلام) در برابر اظهارات حاضران مبنی بر این که با این اقدام حضرت، اعتماد و احترامشان نسبت به عثمان بن سعید افزایش یافته است، فرمود: گواه باشید که عثمان بن سعید وکیل من است، و پسرش محمد نیز، وکیل پسرم مهدی خواهد بود.[18]

 

پرستاری و غسل امام حسن عسکری (علیه السلام)

عثمان بن سعید در بيمارى آخر عمر امام حسن عسکری (علیه السلام) از آن حضرت پرستارى و مراقبت مى‏كرد و بعد از شهادت آن حضرت، مسؤولیت تجهیز امام (علیه السلام) را بر عهده داشت.[19]

شيخ طوسی در کتاب غيبت خود از ابو نصر هبة اللَّه بن محمد بن احمد كاتب؛ فرزند دختر ابو جعفر محمد بن عثمان عمرى (قدس اللَّه روحه) و او از استادان خود، روايت نموده كه چون امام حسن عسكرى (عليه السّلام) رحلت فرمود، عثمان بن سعيد آن حضرت را غسل داده و كفن و حنوط و دفن نمود. او شخصا (از جانب امام عسکری) مأمور به اين كار شد كه در ظاهر به اين كار بپردازد، و ما هم حكم به ظاهر می‌كنيم، اگر كسى آن را نپذيرد ظواهر حقايق را نپذيرفته و زير پا گذارده است.[20]

اولین نائب خاص امام زمان (علیه السلام)

غيبت صغرى (غيبت كوتاه) امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از سال 260 هجرى آغاز و تا سال 329 هجرى به طول انجاميد. در اين دوران چهار نفر از خواص ياران و شيعيان امام زمان (علیه السلام)، به عنوان وكيل و نايب خاص آن حضرت، عهده دار رتق و فتق امور ایشان و واسطه در رد و بدل کردن سؤالات، پاسخ ها، وجوهات شرعی، و توقیعات بین امام (علیه السلام) و شیعیان بودند. نخستین نائب خاص امام زمان (علیه السلام) در این دوره، جناب عثمان بن سعيد عمری است.[21] سایر نواب به ترتیب عبارتند از: ابو جعفر محمد بن عثمان عمرى‏؛ ابو القاسم حسين بن روح نوبخت‏؛ و ابو الحسن على بن محمد سيمرى.[22]

عثمان بن سعید در زمان امام حسن عسکری (علیه السلام) در سامرا اقامت داشت. در آن زمان سامرا پايتخت و مقر لشكريان سلسله عباسى بود كه از آغاز با ائمه (علیهم السلام) مخالفت مى‏كردند. پس از شهادت امام يازدهم (علیه السلام)، نخستين سفير امام زمان (علیه السلام)، ديگر دليلى براى اقامت در سامرا نداشت؛ زیرا وی ترجیح می داد فعاليت‌هاى سازمان وکالت را به دور از چشم مقامات دولتى در پايتخت رهبرى كند. بنابراين، وى به بغداد مهاجرت كرد و در آن جا، منطقه كرخ (محل سكونت شيعيان) را مركز رهبرى سازمان اماميه قرار داد. عثمان به عنوان تقيه مى‏كوشيد خود را از بازرسی‌هاى رژيم عباسى دور نگه دارد، بدين ترتيب كه در هيچ مجادله و بحث آشكار مذهبى يا سياسى درگير نمى‏شد. او خود را به صورت كره و روغن فروش (سمان) در مى‏آورد و وجوهات را در كيسه روغن براى امام مى‏برد لذا لقب زيّات يا سمّان يافت.[23]

عثمان بن سعید و دیدن امام زمان (علیه السلام)

 در عصر غیبت صغری امام زمان (علیه السلام)، تعداد بسیاری از مؤمنان به دیدار آن حضرت شرفیاب شدند، از جمله آنان  عثمان بن سعید عمری؛ نائب اول آن حضرت می‌باشد.

حميرى می‌گويد: من و شيخ ابو عمرو (عثمان بن سعيد عمرى نايب اول رحمه اللَّه) نزد احمد ابن اسحاق رفتیم، احمد بن اسحاق به من اشاره كرد كه راجع به جانشين امام حسن عسکرى (علیه السلام) از شيخ بپرسم. من به او گفتم: اى ابا عمرو! من می‌خواهم از شما چيزى بپرسم كه نسبت به آن شک ندارم؛ زيرا اعتقاد و دين من اين است كه زمين هيچ‌گاه از حجت خالى نمی‌ماند، مگر چهل روز پيش از قيامت (يعنى ايامى كه مقدمات قيامت مانند خروج دابه و مانند آن به ظهور می‌رسد) و چون آن روز برسد، حجت برداشته و راه توبه بسته شود، آن‌گاه «كسى كه از پيش ايمان نياورده و يا در دوران ايمانش كار خيرى نكرده، ايمان آوردنش سودش ندهد»،[24] آنها بَدان خلق خدا هستند و قیامت بر علیه آنان برپا مى‏شود، ولى من دوست دارم كه يقينم افزوده گردد. همانا حضرت ابراهيم (عليه السلام) از پروردگار (عز و جلّ) درخواست كرد كه به او نشان دهد، چگونه مردگان را زنده می‌كند. «خداوند فرمود: مگر ايمان ندارى؟ عرض‌كرد: چرا، ولى براى اين كه دلم مطمئن شود».[25] و ابو على احمد بن اسحاق به من خبر داد كه از حضرت هادى (عليه السلام) سؤال كردم: با كه معامله كنم؟ يا (پرسيد احكام دينم را) از كه بدست آورم؟ و سخن چه کسی را بپذيرم؟ به او فرمود: عمرى مورد اعتماد من است، آن چه از جانب من به تو رساند، حقيقتا از من است و هر چه از جانب من به تو بگويد، قول من است، از او بشنو و اطاعت كن كه او مورد اعتماد و امين است، و نيز ابو على به من خبر داد كه او از حضرت امام حسن عسکرى (عليه السلام) همين سؤال را كرده و او فرموده است: عمرى و پسرش (محمد بن عثمان، نايب دوم) مورد اعتماد هستند، هر چه از جانب من به تو رسانند، حقيقتا از جانب من رسانیده‏اند و هر چه به تو بگويند، از من گفته‏اند، از آنها بشنو و اطاعت كن كه هر دو مورد اعتماد و امين هستند، اين سخن دو امام است كه درباره شما صادر شده است.

ابو عمرو به سجده افتاد و گريه كرد، آن‌گاه گفت: حاجتت را بپرس، گفتم: شما جانشين بعد از امام حسن عسکرى (عليه السلام) را ديده‌اى؟ گفت: آرى به خدا، گردن او اين چنين بود و با دست اشاره كرد. گفتم: يک مسأله ديگر باقى مانده، گفت: بگو، گفتم: نامش چيست؟ گفت: بر شما حرام است كه نام او را بپرسيد، و من اين سخن را از پيش خود نمی‌گويم؛ زيرا براى من روا نيست كه چيزى را حلال يا حرام كنم، بلكه اين سخن خود آن حضرت (عليه السلام) است؛ زيرا مطلب نزد سلطان[26] چنين وانمود شده كه امام حسن عسکرى (علیه السلام) وفات نموده و فرزندى از خود به جا نگذاشته و ميراثش قسمت شده و كسى كه حق نداشته (جعفر كذاب)، آن را برده و خورده است‏، و عيالش دربدر شده‏اند و كسى جرأت ندارد با آنها آشنا شود يا چيزى به آنها برساند، و چون اسمش در زبان‌ها افتاد، تعقيبش می‌كنند، از خدا بپرهيزيد و از اين موضوع دست نگهداريد.[27]

نامه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عثمان بن سعيد عمری

پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)، برخی خواستند برادر امام عسکری (علیه السلام) یعنی جعفر را به عنوان جانشین معرفی کنند که امام زمان (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف)، نامه‌ای را در جواب عثمان بن سعید و فرزندش محمد، جهت روشنگری مردم نوشت.

متن نامه‏اى که امام زمان (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف) براى عثمان بن سعيد عمرى و پسرش نوشت به اين شرح است: «خداوند شما را براى اطاعتش موفق بدارد، آن چه را كه ذكر كرده بوديد به ما رسيد كه ميثمى خبر مختار را به شما داده كه او با هر كس برخورد مى‏كند به گفتگو برخاسته و مى‏گويد: جانشينى به جز «جعفر بن على» وجود ندارد و جعفر را تصديق مى‏كند، و من از نابينايى بعد از بينايى و بصيرت، به خدا پناه مى‏برم كه چگونه در فتنه سقوط مى‏كنند. آيا نمى‏دانند كه زمين خالى از حجّت خدا نمى‏شود؟ آيا نمى‏بينند پشت سر هم آمدن امامانشان را بعد از پيامبرشان، تا برسد به امام قبلى؛ یعنی امام حسن عسكرى‏ (عليه السّلام)، سپس او به وصى خودش (كه خدا او را تا زمان معيّنى مخفى مى‏دارد) وصيت كرد. پس بايد تبعيّت هواى نفس را كنار بگذارند و چيزى را كه از آنها پوشيده است جستجو نكنند تا به گناه آلوده نشوند، پس بايستى از ما بر همين مجمل بدون تفسير اكتفا كنند».[28]

وفات عثمان بن سعید عمری

تاریخ دقیق وفات عثمان بن سعید روشن نیست. برخی احتمال داده‌اند او در سال 266 هجری[29] و عده‌ای بین سال‌های ۲۶۰ تا ۲۶۷ هجری، و بعضی دیگر وفات او را در سال ۲۸۰ دانسته‌اند.[30]

ابو نصر هبةاللَّه بن محمد می‌گوید: قبر عثمان بن سعيد در خيابان ميدان سمت غربى بغداد، در اول محله معروف به جنب دروازه «حبله» و مسجد دروازه، طرف راست كسى كه داخل مى‏شود واقع است، و قبر در خود قبله مسجد می‌باشد. [31]

شيخ طوسى می‌گويد: من قبر او را در همين محلى كه ابو نصر هبة اللَّه بن محمد ذكر كرده ديدم. ديوارى بر روى قبر بنا كرده بودند كه محراب مسجد هم در آن ديوار بود. از يک قسمت محراب، دَرى به محل قبر كه در جاى تنگ و تاريک واقع بود باز می‌شد. ما به آن جا می‌رفتيم و به طور آشكار زيارت می‌كرديم. قبر وى از موقع آمدن من به بغداد؛ يعنى سال 408 هجری تا سال 430 و اندى، به همين صورت باقى بود، بعد از آن رئيس؛ ابو منصور محمد بن فرج آن ديوار را فرو ريخت و قبر را بيرون گذاشت و صندوقى روى آن نهاد. قبر در زير سقفى بود كه هر كس می‌خواست وارد می‌شد و زيارت می‌كرد. تمام همسايگان محله[32] به زيارت او تبرک مى‏جستند و می‌گفتند: او مردى صالح است و گاهى هم می‌گويند: وى پسر دايه امام حسين (عليه السّلام) است؛ و حقيقت امر بر آنها پوشيده است، و تا امروز كه سال 447 هجری است، به همان حالت می‌باشد.[33]

ویژگی‌های شخصیتی عثمان بن سعید عمری

به طور طبیعی از میان کسانی که یک نفر به عنوان نائب امامی برانگیخته می‌شود، آن نائب باید بیشترین شباهت را نسبت به آن امام داشته باشد، نظر به این ‌که عثمان بن سعید از میان علماء و برجستگانی در زمان خود به مقام نیابت رسیده که هر کدام از آنان جایگاه ویژه ای در میان شیعه امامیه دارند، این خود بر عظمت وی و شباهت وی به امامان معصوم (علیهم السلام) دلالت دارد. در ادامه به برخی از ویژگی های شخصیتی جناب عثمان بن سعید عمری اشاره می شود.

فلسفه اسامی، القاب و شهرت عثمان بن سعید عمری

عثمان بن سعید به سَمّان، زیّات، عَمری، عسکری و اسدی شهرت یافته است که از میان اینها، سَمّان و عَمری شهرت بیشتری دارد.

در محافل شیعه از او به «سمّان» (روغن فروش)، یاد می‌شود؛ زیرا به منظور استتار فعالیت‌های سیاسی، روغن فروشی می‌کرد و اموال متعلق به امام را، که شیعیان به وی تحویل می‌دادند، در ظرف‌های روغن قرار داده به محضر امام عسکری (علیه السلام) می‌رساند؛[34] یعنی رسم وى چنين بود كه شيعيان، اموالى را كه براى امام حسن عسكرى (عليه السّلام) مى‏آوردند به وى می‌دادند و او از ترس این که مبادا آن اموال به دست دشمنان بیفتد، آنها را ميان خيک روغن پنهان نموده و بدين‌گونه به خانه امام می‌رسانيد!.[35]

علت اين كه او را «عمرى» و «اسدی» می‌گويند، اين است كه وی را به جد و قبیله‌اش منسوب داشتند. ابو نصر هبةاللَّه بن احمد كاتب؛ فرزند دختر محمد بن عثمان عمری گفته است: وى اصلا اسدى است، ولى او را به جدش منسوب داشتند و بدين جهت به عمری شهرت يافت.[36]

گروهى از شیعیان گفته‏اند: حضرت امام حسن عسکرى (علیه السّلام) فرمود: نام «عثمان» و کنیه «ابو عمرو» در یک شخص جمع نمی‌شود و دستور دادند که کنیه او را که «ابو عمرو» بود برهم زنند و از آن وقت «عمرى» خوانده شد.![37]

عثمان بن سعيد را عسكرى نيز می‌گويند؛ زيرا وى از قريه «عسكر» سامره بوده است.[38]

 

کسوت و پیشه عثمان بن سعید عمری

گرچه عنوان نیابت امام زمان (علیه السلام) خصوصاً نیابت خاص و انجام وظائف مربوط به آن، خودش پیشه‌ای است که وقت بسیاری می‌گیرد، امّا نظر به این که ارتزاق از بیت المال به مذاق بعضی از بزرگان خوش نمی‌آید، نائب اول امام (علیه السلام) شغل روغن فروشی را برای کسب درآمد انتخاب کرده بود، علاوه بر این‌که این روشی بود برای مخفی نمودن مأموریت اصلی وی، تا از چشمان تیزبین مأموران امنیتی خلفا و دشمنانشان دور و پوشیده بماند.[39]

اخلاق و صفات عثمان بن سعید عمری

عثمان بن سعید عمری در اخلاق و صفات به عدالت، وثاقت، امانت، درایت، فهم و دیگر سجایای اخلاقی ستوده می‌شد.

جمعى از ياران حضرت امام حسن عسکرى (عليه السّلام) در زمان خود آن حضرت، فرزندش امام زمان (علیه السلام) را مشاهده کردند، و بعد از وفات امام حسن عسکری (علیه السلام)، همان‌ها از اصحاب خاص و نواب امام زمان (علیه السلام) و رابط ميان آن جناب و شيعيان بوده و همه آنها هم سرشناس بودند. آنان احكام دين را از وجود اقدس امام زمان (عليه السّلام) می‌پرسيدند و براى شيعيان گزارش می‌كردند، همان طور که سؤالات كتبى آنان را به حضور امام (علیه السلام) برده و پاسخ آنها را به ایشان منتقل می‌کردند. از سوی دیگر نیز وجوهات شرعى شيعيان را با وكالتى كه از امام داشتند از آنها ‌گرفته و به آن حضرت می رساندند. اينان جمعى بودند كه امام حسن عسكرى (عليه السّلام) در زمان حيات خود، عدالت آنها را ستوده و همه را به عنوان امين امام زمان (علیه السلام) معرفى كرد و بعد از خود ناظر املاک و متصدّى كارهاى خود گردانيد، و آنها را به شخص و نام و نسب به مردم شناساند.

اين عده، ابو عمر عثمان بن سعيد روغن فروش و فرزندش محمد بن عثمان و ديگران بودند. اينان همه داراى عقل و امانت و وثاقت و درايت و فهم و تحصيل و عظمت بودند، و هم در نزد سلطان وقت به واسطه جلالت قدر و مقام والایى كه داشتند، بزرگ و گرامى بودند.[40] شهرت آنان در امانت‌دارى و عدالت تا آن جا بود كه اگر دشمن بر آنها فشار مى‏آورد، سلطان از آنها حمايت نموده دفع شرّ می‌كرد.[41]

اخلاق و صفات عثمان بن سعید عمری

عثمان بن سعید عمری در اخلاق و صفات به عدالت، وثاقت، امانت، درایت، فهم و دیگر سجایای اخلاقی ستوده می‌شد.

جمعى از ياران حضرت امام حسن عسکرى (عليه السّلام) در زمان خود آن حضرت، فرزندش امام زمان (علیه السلام) را مشاهده کردند، و بعد از وفات امام حسن عسکری (علیه السلام)، همان‌ها از اصحاب خاص و نواب امام زمان (علیه السلام) و رابط ميان آن جناب و شيعيان بوده و همه آنها هم سرشناس بودند. آنان احكام دين را از وجود اقدس امام زمان (عليه السّلام) می‌پرسيدند و براى شيعيان گزارش می‌كردند، همان طور که سؤالات كتبى آنان را به حضور امام (علیه السلام) برده و پاسخ آنها را به ایشان منتقل می‌کردند. از سوی دیگر نیز وجوهات شرعى شيعيان را با وكالتى كه از امام داشتند از آنها ‌گرفته و به آن حضرت می رساندند. اينان جمعى بودند كه امام حسن عسكرى (عليه السّلام) در زمان حيات خود، عدالت آنها را ستوده و همه را به عنوان امين امام زمان (علیه السلام) معرفى كرد و بعد از خود ناظر املاک و متصدّى كارهاى خود گردانيد، و آنها را به شخص و نام و نسب به مردم شناساند.

اين عده، ابو عمر عثمان بن سعيد روغن فروش و فرزندش محمد بن عثمان و ديگران بودند. اينان همه داراى عقل و امانت و وثاقت و درايت و فهم و تحصيل و عظمت بودند، و هم در نزد سلطان وقت به واسطه جلالت قدر و مقام والایى كه داشتند، بزرگ و گرامى بودند.[42] شهرت آنان در امانت‌دارى و عدالت تا آن جا بود كه اگر دشمن بر آنها فشار مى‏آورد، سلطان از آنها حمايت نموده دفع شرّ می‌كرد.[43]

کرامات عثمان بن سعید عمری

مردان بزرگ الهی به دلیل تزکیه نفس و پاکی روح به کراماتی دست می‌یابند که گاهی به سبب هدایت یا اتمام حجت به عده ای نشان می دهند. کرامت ها و شواهد صدق در برخی موارد مستقیماً توسط امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در برخی موارد با واسطه‌ سفیران آن حضرت به شیعیان بیان می‌شد؛ تا شیعیان افزون بر این که به وجود امام مهدی (علیه السلام) ایمان داشته باشند، به نیابت نواب اربعه نیز مطمئن شوند. نشان دادن کرامت ها و شواهد صدق عمدتاً در زمان سفارت اولین سفیر ناحیه‌ مقدسه، عثمان بن سعید عمری صورت گرفت، چون که در این دوره هنوز شیعیان در حیرت بودند و به وجود امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پی نبرده بودند که به برخی از کرامات وی اشاره می‌شود.

  1. محمد بن ابراهیم بن مهزیار می‌گوید: پس از وفات امام حسن عسكری (علیه السلام) در مورد جانشین آن حضرت به شک افتادم. پدرم وكیل حضرت بود و اموال زیادی نزدش بود؛ به همین جهت اموال را برداشته و من را به همراهی طلبید، تا آن را به جانشین و امام بعد از حضرت عسکری (علیه السلام) تحویل دهیم. به راه افتادیم، پدرم در بین راه مریض شد، و به سبب مریضی اش، به من در مورد اموال وصیت نمود و گفت: از خدا بترس و این اموال را به صاحبش برگردان. هر كه نشانه این اموال را گفت، به او بسپار. سپس وفات كرد. من چند روزی در عراق ماندم، سپس نامه ای از سوی عثمان بن سعید که از نواب اربعه می‌باشد به من رسید كه در آن نامه همه علائم و نشانه های اموال بیان شده بود، نشانه هایی كه جز من و پدرم كسی آن را نمی‌دانست. محمد بن ابراهیم بن مهزیار با این كرامت و شاهد صدق، هم به امامت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و هم به نیابت عثمان بن سعید مطمئن شد.[44]
  2. محمد بن علی اسود می‌گوید: در آغاز غیبت صغری، پیرزنی پارچه ای به من داد و گفت آن را به ناحیه مقدسه (امام زمان علیه السلام) برسان. من آن را با پارچه های بسیاری دیگر همراه خود آوردم. چون به بغداد رسیدم، نزد عثمان بن سعید رفتم، وی گفت: همه اموال را به محمد بن عباس قمی بده. من همه را به او سپردم، جز پارچه پیرزن را. پس از آن عثمان بن سعید از ناحیه مقدسه این پیغام را فرستاد كه پارچه پیرزن را نیز به وی تسلیم كن.[45]
  3. محمد بن علی بن شازان ‌می‌گوید: اموالی از مردم نزد من جمع شده بود، برای این كه به ناحیه مقدسه برسانم، دیدم بیست درهم كمتر از پانصد درهم است. این مقدار را افزودم و با نامه برای عثمان بن سعید نائب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرستادم. چیزی هم در این نامه قید نكرده بودم. وی در پاسخ نوشت: پانصد درهم رسید. بیست درهم از آن مال تو بود.[46]

آثار و اقدامات تاریخی عثمان بن سعید عمری

عثمان بن سعید نیز مانند سایر انسان‌های برجسته، طبعاً دارای افکار و اندیشه های نویی بود که می‌توانست در جامعه آن روز مطرح و تأثیر گذار باشد، اما وی به عنوان نائب ویژه امام (علیه السلام)، تنها مروج افکار امام بود و وظایفی را که امام (علیه السلام) به وی محول نموده بود انجام می داد و از او چیزی به عنوان آثار و اقدامات تاریخی به جا نمانده است. البته از ایشان به عنوان راوی حدیث، احادیثی نقل شده است.

اندیشه و مکتب عثمان بن سعید عمری

اندیشه و مکتب جناب عثمان بن سعید، همان اندیشه و مکتب اهل بیت و امامان معصوم (علیهم السلام) بود که نماینده حقیقی اسلام ناب و تشیع اصیل بودند.

آثار علمی عثمان بن سعید عمری

با فحص و جستجویی که انجام شد،  تألیف و کتابی از جانب عثمان بن سعید یافت نشد.

اما سؤالی مطرح می شود که چرا نواب اربعه تألیفی نداشتند، ولی افرادی مانند کلینی تألیف داشتند برای بیان این که چرا وی تألیفی نداشته، نیاز به بیان چند نکته است:

  1. نیابت افراد خاص برای امام زمان (علیه السلام) به معنای افضل بودن در همه جهات نیست، بلکه باید آنان دارای صفاتی لازم جهت انجام نیابت؛ مانند امانت‌داری، وثاقت و اطمینان باشند؛ از این رو ممکن است چه بسا افراد دیگری در برخی از صفات؛ مانند علم و تألیف، از نائب امام برتر باشند؛ لذا توصیفاتی که ائمه (علیهم السلام) از نواب خود کرده اند، معمولا درباره وثاقت و امانت آنها است. در این باره به دو روایت اشاره می شود:

الف) (شیخ طوسى) به سند خود از احمد بن اسحاق قمى روایت نموده ‏است كه وى گفت: روزى به خدمت حضرت امام على النقى (علیه السّلام) رسیدم و عرض‌كردم: آقا! من گاهى سعادت درک حضورتان را دارم و گاهى از این فیض بى‏نصیب می‌مانم و در همه اوقات این فیض برایم میسر نمی‌گردد، سخن چه كسى را بپذیریم و از چه كسى پیروى نماییم؟ حضرت فرمود: این ابو عمرو (عثمان بن سعید) مردى موثق و امین است. آن چه وى براى شما نقل می كند، از طرف من می‌گوید و آن چه به شما می‌رساند از جانب من می‌رساند.

احمد بن اسحق می‌گوید: بعد از رحلت آن حضرت روزى به خدمت امام حسن عسكرى (علیه السّلام) شرفیاب شدم و همان سؤال را از آن حضرت نیز پرسیدم. آن حضرت هم فرمود: این ابو عمرو مردى موثق و امین است، هم مورد وثوق امام گذشته (امام على النقى) بود و هم نزد من در زمان حیات و ممات موثق می‌باشد. آن چه به شما برساند از جانب من می‌گوید و از طرف من می‌رساند…[47]

ب) ابوسهل نوبختی که از متکلمان بزرگ بغداد و از افراد برجسته و دانشمند خاندان نوبختی بود، کتاب‌های زیادی را تألیف و تدوین کرده است، از او پرسیدند: چرا نیابت به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح (نائب خاص سوم امام زمان علیه السلام) رسید و تو با این مقام و منزلت و دانش، به مقام نیابت دستی نیافتی؟ گفت: آنان (امامان علیهم السلام) بر هر چیزی داناتر و آگاه‌تر هستند و هر کسی را که برگزینند (شایسته تر و مناسب تر خواهد بود)، اما من فردی هستم که با دشمنان اسلام برخورد و مناظره می‌کنم و اگر نایب حضرت قائم (علیه السلام) بودم، و مکان امام زمان را می‌دانستم، (چنان که ابوالقاسم حسین بن روح به خاطر نیابت، از مکان آن حضرت اطلاع دارد)، هرگاه در بحث و گفتگو با مخالفان پیرامون امام (علیه السلام)، در تنگنا قرار می‌گرفتم، امکان داشت که خویش را کنترل نکنم و جای زندگی آن حضرت را آشکار نمایم، اما ابوالقاسم در خودداری و کتمان اسرار چنان است که اگر حضرت در زیر لباس او پنهان شده باشد و ابوالقاسم را تکه تکه کنند، لباس خود را از رویش بر نمی‌دارد و او را به دشمنان نشان نمی‌دهد.[48]

  1. همان‌طور که در موضوع پیشین (اندیشه و مکتب عثمان بن سعید)، بیان شد، عثمان بن سعید از یک طرف برای امرار معاش و گذران زندگی، روغن فروشی داشت و از طرف دیگر وظیفه مهم و سنگین سفارت و نیابت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که کار وقت‌گیری بود، را بر عهده داشته است و این ظاهرا تمام اوقات وی را پر می‌کرد و فرصتی برای نوشتن کتاب برای وی فراهم نبود.

 

عثمان بن سعید عمری راوی احادیث مهدویت

عثمان بن سعید عمری به دلیل ارتباط نزدیک با امام هادی، امام عسکری (علیهما السلام) و  امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، روایاتی را بدون واسطه از آن بزرگواران گزارش کرده است؛ به عنوان نمونه:

 ابو على بن همام می‌گوید: از محمد بن عثمان (نائب دوم امام زمان عليه السّلام) شنيدم كه گفت: از پدرم (عثمان بن سعيد نائب‏ اول حضرت) شنيدم كه گفت: در خدمت امام حسن عسكرى (عليه السّلام) بودم كه از آن حضرت اين حديث را كه از پدران آن بزرگوار روايت شده است، پرسيدند: «زمين تا روز قيامت از حجّت خدا خالى نخواهد ماند و هر كس بميرد و امام زمان خود را نشناسد، چون مردم جاهليت مرده است». حضرت فرمود: این سخن حق است همان‌طور که روز حق است، به حضرت عرض کردند: حجت و امام بعد از شما چه ‌کسی است؟ حضرت فرمود: فرزندم محمد (علیه السلام)، امام و حجت بعد از من است هر كس بميرد و او را نشناسد، چون مردم جاهليت مرده است، آگاه باشيد امام زمان (علیه السلام) را غيبتى است كه در آن نادانان حيران گردند و اهل باطل به هلاكت افتند و كسانى كه وقت ظهور او را معين كنند، دروغ‌گو باشند. آن گاه وی ظهور مى‏كند، گویا هم اكنون پرچم‌هاى سفيدى را كه در بلندى كوفه (نجف) بر بالاى سرش به اهتزاز در آمده است مى‏بينم‏.[49]

موافقان و مخالفان عثمان بن سعید عمری

عثمان بن سعید عمری هر چند موافقان و مخالفانی داشت، ولی از آن جا که شخصی امین، مورد اعتماد و دارای اخلاق نیکو بود؛ از این رو مورد احترام عموم مردم از اهل سنت و شیعیان بود.

عثمان بن سعید عمری از دیدگاه اندیشمندان شیعه

انسان‌هایی که از نعمت سجایای اخلاقی برخوردارند، همواره مورد محبت دیگران قرار دارند. عثمان بن سعید علاوه بر اوصاف پسندیده، دارای نیابت و سفارت از جانب امامان بزرگوار بود که به همراه توصیف آن ذوات مقدسه از وی، بر وجاهت ایشان می‌افزود و به دنبال آن اعتماد و دوستی همه خصوصا شیعیان را به خود جلب می‌کرد.

شیخ طوسی می‌گوید: او مورد اعتماد و احترام عموم شیعیان بود.[50] هارون بن موسى از ابو على ابن همام و او از ابو العباس حميرى نقل می‌كند كه ما اغلب اوقات درباره حديثی که بر وثاقت و اعتماد عثمان بن سعید در پیشگاه امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام) دلالت دارد،[51] با هم سخن می‌گوییم و مقام والاى وی را می‌ستایيم.[52]

عثمان بن سعید عمری از دیدگاه اندیشمندان اهل سنت

با عنایت به این که عثمان بن سعید از بزرگان شیعه امامیه و نائب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد؛ از این رو اهل سنت خصوصا متعصبان آنان با وی میانه خوبی نخواهند داشت، امّا با توجه به سجایای اخلاقی وی و این ‌که شخصی مورد اعتماد و امین بود؛ از این رو مورد احترام عموم اهل سنت نیز قرار داشت.

علاوه بر این او به واسطه جلالت قدر و مقام والائى كه داشت، نزد سلطان وقت بزرگ و گرامى بود؛ زیرا در امانت‌دارى معروف و در عدالت شهرت داشت، تا جايى كه اگر دشمن بر آنها فشار مى‏آورد سلطان از آنها حمايت نموده دفع شرّ می‌كرد.[53]

 

میراث عثمان بن سعید عمری

مهم‌ترین و ارزشمندترین چیزی که از نواب اربعه و عثمان بن سعید بر جای مانده، توقیعات (نامه های امام زمان علیه السلام)، و شهادت‌های مبنی بر دیدن امام زمان (علیه السلام) است، که در جای جای کتاب‌های حدیثی و تاریخی قرار گرفته است. مرحوم طبرسی می‌گوید: عثمان بن سعید بعد از امام حسن عسکری (علیه السلام)، أمر حضرت صاحب الزّمان (صلوات اللَّه عليه) را اقامه می‌نمود و توقيعات و جواب مسائل از آن حضرت، بر دست أبو عمرو عثمان بن سعيد بيرون مى‏آمد.[54]

کتاب نامه مقاله عثمان بن سعید عمری

  1. قرآن کریم.
  2. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی؛ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام؛ علامه‏، چاپ اول، قم‏، 1379 ق‏‏.
  3. جاسم، حسین؛ تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم؛ ترجمه: آیت اللّهی، سید محمد تقی؛ مؤسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۶۷ش.
  4. راوندی، قطب الدین؛ الخرائج و الجرائح؛ محقق/مصحح: مؤسسة الإمام المهدى (عليه السلام)‏؛ مؤسسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف‏)، چاپ اول، قم‏، 1409 ق‏.
  5. سایت اسلام پدیا.
  6. سایت اسلام کوئست.
  7. سایت ویکی فقه.
  8. صدوق، محمد بن علی؛ كمال الدين و تمام النعمة؛ اسلاميه‏، چاپ دوم، تهران‏، 1395 ق‏.
  9. طبرسی، احمد بن علی؛ الإحتجاج؛ ترجمه: جعفرى، بهراد؛ اسلاميه‏، چاپ اول، تهران‏، 1381 ش‏.
  10. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، اسلاميه‏، چاپ سوم‏، تهران‏، 1390 ق‏.
  11. طبرسى،‏ احمد بن على؛ ‏الإحتجاج على أهل اللجاج، مرتضى‏، چاپ اول، مشهد، 1403 ق‏.
  12. طوسی، محمد بن حسن؛ الغیبة؛ محقق/مصحح: تهرانى، عبادالله و ناصح، على احمد؛ دار المعارف الإسلامية، چاپ اول، قم، 1411 ق‏.
  13. طوسی، محمد بن حسن؛ رجال الشيخ الطوسي؛ محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، جواد‌؛ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‌، چاپ سوم، قم، 1427 ق.‌
  14. طوسی، محمد بن حسن؛ رسائل العشر؛ مؤسسة النشر الاسلامي‏، چاپ دوم، قم‏، 1414 ق‏.
  15. قمی، عباس؛ الکنی و الالقاب؛ مکتبه الصدر، تهران، ۱۳۶۸ ش.
  16. کشی، محمد بن عمر؛ اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)؛ محقق و مصحح: مصطفوی، حسن؛ مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
  17. کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول كافى؛ ترجمه: مصطفوى، سید جواد؛ كتاب فروشى علميه اسلاميه‏، چاپ اول، تهران، 1369 ش‏.
  18. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ مؤسسة النشر الاسلامي‏، چاپ دوم، قم‏، 1414 ق‏.
  19. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار ج 13 (مهدى موعود)؛ ترجمه: دوانی، علی؛ دار الكتب الاسلاميه‏، چاپ بيست و هشتم‏، تهران‏، 1378 ش.
  20. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)؛ مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، بيروت، 1403 ق‏.
  21. مشایخ، فاطمه، قصص الأنبياء (قصص قرآن)، انتشارات فرحان‏، چاپ اول، تهران، 1381 ش‏.

[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏51، ص 344؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 13 (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی، ص 665 –  669.

[2]. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج ‏4، ص 380‏‏.

[3]. سایت اسلام پدیا، مدخل امام جواد.

[4]. جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: آیت اللّهی، سید محمد تقی، ص ۱۴۲.

[5]. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص ۳۵۴، طوسی، محمد بن حسن، رجال الشيخ الطوسي، ص 389.

[6]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، محقق و مصحح: مصطفوی، حسن، ص 531 و 532.

[7]. جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: آیت اللّهی، سید محمد تقی، ص 149.

[8]. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 444 ‏.

[9]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، مصحح و مصحح: جمعى از محققان‏،، ج ‏51، ص 344؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ج 13 (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی، ص  669 – 676.

[10]. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج ‏4، ص 380‏‏.

[11]. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج ‏4، ص 380‏‏.

[12]. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج ‏4، ص 380‏‏.

[13]. جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: آیت اللّهی، سید محمد تقی، ص 141 و ۱۴۲.

[14]. طوسی، محمد بن حسن، رجال الشيخ الطوسي، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، جواد‌، ص 389.

[15]. جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: آیت اللّهی، سید محمد تقی، ص 142.

[16]. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، محقق/مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 354 و 355.

[17]. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، همان.

[18]. الغیبة، ص 355 و 356.

[19]. جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: آیت اللّهی، سید محمد تقی، ص 143.

[20]. طوسی، محمد بن حسن، الغيبة، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص  356‏.

[21]. جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: آیت اللّهی، سید محمد تقی، ص ۱۵۵ و ۱۵۶.

[22]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، مصحح: جمعى از محققان‏، ج ‏51، ص 344؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ج 13 (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی، ص  669 و 690.

[23]. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 149.

[24]. انعام، 158.

[25]. بقره، 260.

[26]. معتمد عباسى كه در 12 رجب سال 256 هجری، خليفه شد.

[27]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 329 و 330؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه: مصطفوى، سید جواد، ج ‏2، ص 120 – 122.

[28]. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، محقق/ مصحح: مؤسسة الإمام المهدى (عليه السلام)‏، ج ‏3، ص 1109‏.

[29]. مشایخ، فاطمه، قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص 858.

[30]. جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: آیت اللّهی، سید محمد تقی، ص ۱۵۵ و ۱۵۶؛

[31]. طوسی، محمد بن حسن، الغيبة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 358.‏

[32]. اينان همه از اهل تسنن بوده‏اند.

[33]. الغيبة، ص 358.‏

[34]. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، محقق/ مصحح: تهرانى، عبادالله و ناصح، على احمد، ص ۳۵۴.

[35]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، مصحح: جمعى از محققان‏، ج ‏51، ص 344؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ج 13 (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی، ص 665.

[36]. همان.

[37]. لَا يُجْمَعُ عَلَى امْرِئٍ بَيْنَ عُثْمَانَ وَ أَبُو عَمْرٍو وَ أَمَرَ بِكَسْرِ كُنْيَتِهِ فَقِيلَ الْعَمْرِي‏، الغيبة، ص 354.

[38]. همان.

[39]. ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، محقق/ مصحح: تهرانى، عبادالله و ناصح، على احمد، ص ۳۵۴.

[40] . به دلیل تقیه ای که می کردند، سلاطین آنان را نمی‌شناختند؛ لذا با آنان دشمنی نمی کردند.

[41]. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار؛ مصحح: جمعى از محققان‏، ج ‏51، ص 203؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ج 13 (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی، ص 458.

[42] . به دلیل تقیه ای که می کردند، سلاطین آنان را نمی‌شناختند؛ لذا با آنان دشمنی نمی کردند.

[43]. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار؛ مصحح: جمعى از محققان‏، ج ‏51، ص 203؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ج 13 (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی، ص 458.

[44]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، محقق و مصحح: مصطفوی، حسن،‏ ص 531.

[45]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 51،‌ ص 335.

[46]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 523 و 524. برگرفته از سایت اسلام کوئست.

[47]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، مصحح: جمعى از محققان‏، ج ‏51، ص 344؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار ج 13 (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی، ص 665- 669.

[48]. بحارالانوار، ج ‏51، ص 359؛ قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج 1، ص 91.

[49]. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏2، ص  409.

[50]. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص ۳۵۴.

[51]. احمد بن اسحق می‌گويد: «… بعد از رحلت آن حضرت (امام هادی علیه السلام)، روزى به خدمت امام حسن عسكرى (عليه السّلام) شرفياب شدم و همان سؤال (جایگاه عثمان بن سعید) را از آن حضرت نيز كردم. آن حضرت هم فرمود: اين ابو عمرو مردى موثق و امين است، هم مورد وثوق امام گذشته (امام على النقى) بود و هم نزد من در زمان حيات و ممات موثق می‌باشد. آن چه به شما برساند از جانب من می‌گويد و از طرف من می‌رساند»، مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، مصحح: جمعى از محققان‏، ج‏51، ص 344؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ج 13 (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی، ص 665 –  669.

[52]. همان.

[53]. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، مصحح: جمعى از محققان‏، ج ‏51، ص 203؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ج 13 (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی،  ص 458.

[54]. طبرسى،‏ احمد بن على، ‏الإحتجاج على أهل اللجاج، ج ‏2، ص 477‏.