Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

دیدگاه اسلام پیرامون تعارض علم و دین

برای روشن شدن دیدگاه اسلام پیرامون تعارض علم و دین، باید به نکاتی پیرامون «بیانات دینی» و «اکتشافات علمی» اشاره نمود:

الف. در رابطه با بیانات دینی:

  1. هنگام رجوع به منابع دینی (کتاب و سنت) باید به تخصیص ها و قیدهای یک دستور و گزاره دینی توجه داشت، به طوری که در برخورد ابتدایی با این نصوص بدون جستجو از این تخصیص ها و قیدها، به عمومیت یا اطلاق (بی قید و شرط بودن) آن دستور و گزاره دینی، حکم نداد.

برای روشن شدن مطلب مثالی از متون دینی نقل می شود: در قرآن کریم از عسل به عنوان شفا برای مردم نام برده شده است،[1] حال اگر کسی از این کلام خداوند متعال چنین استنباط کند که عسل برای هر دردی شفا است و از طرف دیگر اگر علم ثابت کند که عسل برای فلان بیماری مضر است، در نهایت چنین نتیجه می گیرد که کشف علمی با متون دینی متعارض است، حال آن که آیه مبارکه نمی فرماید عسل برای هر دردی شفا است.

فخر رازی در ذیل همین آیه با بیان همین اشکال می گوید: خداوند نمی‌فرماید که عسل شفا، برای همه مردم و برای هر دردی و در هر حالی است، بلکه می فرماید فی الجمله شفاء است،[2] و به تعبیر فنی و منطقی، این یک قضیه مهمله و در حکم قضیه جزئیه است.

این نکته را باید در برخورد با خطاب ها و بیان هایی که در منابع دینی ما آمده در نظر داشت و بدون دقت در آنها نباید حکم به عمومیت یا مطلق بودن آنها بشود.

  1. بر خلاف نظریات بعضی از غربی ها، اسلام برای عقل و براهین عقلی جایگاه والایی قرار داده، به طوری که عقل را رسول باطنی انسان[3] بر شمرده است و عبادت عاقل را از عبادت دیگران ارجح و با فضیلت تر دانسته است.[4]

و به همین جهت همانطور که دلائل نقلی دینی، توسط دیگر ادله نقلی احیاناً تخصیص یا تقیید می پذیرند، این ادله – همان طور که در اصول فقه بیان شده است- توسط مخصصات لُبّی (ادله عقلی و علمی قطعی) نیز تخصیص و تقیید می یابند؛ مثلا در بعضی از روایات با فرض قبول سند آنها آمده است که بیماری از شخصی به شخص دیگر سرایت نمی کند،[5] اما علم ثابت کرده که در بعضی از بیماری ها سرایت وجود دارد، در چنین حالتی هیچ تعارضی پیش نیامده است بلکه این دلایل قطعی علمی که محصول تفکر، تعقل و آزمایش انسان است، همانند مخصص لُبی عمل می کند؛ یعنی می گوییم منظور روایت تمام بیماری ها نبوده، بلکه ناظر به بیماری هایی است که در آن مجلس مطرح بوده‌است.

لازم است توجه شود که در این گونه موارد بین عقل و نقل تعارضی مشاهده می‌شود نه بین عقل و دین؛ زیرا آموزه های دینی هم از نقل به دست می آید و هم از عقل.

  1. گاهی بعضی از روایات علت مادی یک واکنش را توضیح نمی دهند، بلکه علت معنوی آن را بیان می کند که اگر با علت مادی اشتباه شود موجب توهم تعارض علم و دین می شود.[6].

مثلا در روایات داریم زلزله به خاطر گناهان مردم اتفاق می‌افتد، از طرفی علم ثابت کرده که زلزله به خاطر یک سری فعل و انفعالات طبیعی و تدریجی یا دفعی زمین اتفاق می افتد، اینجا نباید توهم تعارض پیش آید و گفته شود: بالاخره زلزله به خاطر گناهان مردم اتفاق می افتد؟ و یا ربطی به آن ندارد و فقط به خاطر فعل و انفعالات درون زمین است؟

چرا که بیان دینی، بیان علت معنوی این پدیده است که عامل معنوی زلزله گناهان مردم است و این منافات ندارد که در عالم ماده وقتی بخواهد چنین پدیده ای رخ دهد باید فعل و انفعالاتی انجام گیرد. پس باید بین علل مادی و معنوی پدیده ها فرق گذاشت.

ب. در رابطه با اکتشافات علمی:

در بحث تعارض علم و دین در رابطه با اکتشافات علمی نیز لازم است نکاتی بیان شود:

  1. در برخورد با مباحث علمی باید بین تئوری ها و فرضیه هایی که هنوز به اثبات نرسیده با قوانین قطعی علوم فرق گذاشت، یک فرضیه و یا حتی نظریه علمی تا به قطعیت صددرصد نرسیده و به صورت قانون در نیامده، نمی تواند با منابع و متون دینی تعارضی ایجاد کند؛ زیرا هنوز در حد فرضیه و تئوری است و چه بسا در آینده خلافش ثابت شود و یا در حد نظریه ای است که هنوز درستی آن در همه موارد و افرادی که در خطابات و بیانات دینی آمده است صدق نمی کند، بنابراین اساسا در این دو صورت هیچ تعارض و منافاتی با خطابات قطعی شریعت وجود ندارد. آری اگر روزی درستی این فرضیه ثابت شد و با آموزه ای از آموزه های دین تعارض داشت باید به دنبال رفع تعارض آن بود.
  2. نکته دیگری که در مورد علم، باید توجه داشت این که در فلسفه علم، بعضی از دانشمندان معتقدند، نظریات علمی برگردان و نشانگر واقعیت های خارجی نیستند، بلکه بر ساخته های ذهنی انسان استوارند که به دلیل سودمندی در تحلیل و تبیین حوادث عالم مقبول افتاده است؛ مثلاً گفته اند نظریه تکامل داروین سخنی در مورد این که به واقع انسان از میمون زاده شده است، نمی گوید بلکه فقط می گوید اگر چنین فرض کنیم، برخی از مجهولات ما درباره حیات انسان حل می شود. این نظریه، که در فلسفه علم امروز رواج دارد، «ابراز انگاری» نامیده می شود.[7] بر این اساس برخی مدعی شده اند که تعارضی بین علم و دین نیست؛ زیرا آن چه دین می گوید واقعیت است، اما آن چه علم می گوید افسانه ای مجعول برای بهره مندی در عمل است.
  3. عده ای گفته اند: کارکرد علم به کلی با کارکرد دین متفاوت است و تعارض بین دو چیز در صورتی پدید می آید که هر دو بر موضوع واحدی وارد شوند و احکام متفاوتی در باره آنها داده شود و چنین چیزی درباره علم و دین وجود ندارد.

«ایان بار بور» در این زمینه می نویسد:

در مورد علم، تحلیل گران غالبا نگاه «وسیله انگارانه» دارند؛ یعنی نظریه ها را بیش تر «مفید» می دانند تا واقعی و وظیفه اصلی زبان علمی را پیش بینی و مهار می دانند، ولی درباره زبان دین معمولا آن را «توصیه و تصویب یک نحوه زندگی»، «اظهار سرسپاری به یک سلسله اصول اخلاقی»… می دانند.[8]

به رغم نکات مثبتی که در این دیدگاه وجود دارد. اشکال اساسی آن، نادیده گرفتن بخشی از زبان دین است، که بیان حقایق طبیعی است. در هر کتاب مقدسی – از جمله قرآن کریم – در مورد باد و باران و سایر حوادث طبیعی سخن رفته است و نمی توان آن را انکار کرد. ما نمی توانیم برای اجتناب از تعارض ادعایی، بخشی از گفتارهای دینی را، که در متون مقدس است، نادیده بگیریم و بر کارکردهای دیگر زبان دینی تأکید ورزیم. درست است که دین برای اظهار «سر سپاری به خداوند» آمده و یا توصیه و تصویب زندگی وِیژه ای است، اما همین دین درباره عالم نیز سخن گفته است و گاهی چنین می نماید که این سخنان با داده های علمی در تعارض است؛ پس باید چاره ای اندیشید.[9]

نکته ای که در پایان باید توجه کرد این است که قرآن کریم کتاب آسمانی دین اسلام، نه تنها تعارضی با علوم تجربی ندارد، بلکه دارای یک اعجاز علمی بزرگ است؛ یعنی به مطالب و نکاتی از علوم تجربی اشاره نموده که امروزه علم بعد از گذشت قرن ها توانسته است به آن دست پیدا کند؛ به عنوان مثال در آیه 125 سوره مبارک انعام در مقام تشبیه گمراهان که سینه شان تنگ می شود، می فرماید: «آنها مانند کسی می مانند که در حال صعود به لایه های بالایی جوّ است و در اثر این صعود دچار تنگی نفس و فشار سخت بر سینه می شود». و این در حالی است که عقیده عالمان تجربی گذشته تا همین چند قرن گذشته این بود که هوا وزن و فشار ندارد؛ تا در سال 1643 میلادی «توریچلی»[10] دستگاه هواسنج را اختراع کرد و بدین وسیله پی به فشار هوا برده شد؛ پس امروز بعد از گذشت قرن ها با پی بردن به پدیده فشار هوا در سطح زمین و تناسب آن با فشار درجه خون از داخل بدن، که موجب تعادل فشار بیرونی و درونی است، وجه تشبیه در آیه روشن می شود.[11]

با توجه به تغییر و تحول گسترده در علوم تجربی و نکات دیگری که بیان شد روشن شد که دستورات و آموزه ها و گزاره های معتبر و قطعی دین مبین اسلام هیچ گونه تعارض و تنافی با علوم قطعی و برهانی ندارد و علوم برهانی نیز در حیطه علوم تجربی حجت خداوند می باشد و تعارض با منقولاتی که از طرف خداوند توسط قرآن کریم یا روایات معصومان (علیم السلام) به ما رسیده است ندارد.[12]

[1]. «فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاس»، نحل، 69.

[2]. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب‏ (التفسیر الکبیر)، ج ‏20، ص 238.

[3]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی‏، محقق و مصحح: غفارى، على‌اكبر/ آخوندى، محمد، ج ‏1، ص 16.

[4]. همان، ص12 و 13، ح 11.

[5]. غفاری، علی اکبر، تلخیص مقباس الهدایة، ص 48.

[6]. علل معنوی در طول علل مادی هستند؛ به این معنا که وقتی علل معنوی پدیده ای موجود شد، به دنبال آن زمینه پیدایش علل مادی آن فراهم می آید و آن پدیده به وجود می آید.

[7]. جوادی محسن و امینی علی رضا، معارف اسلامی، ج 2، ص 40.

[8]. همان، ص43، به نقل از ایان بار بور، علم و دین، ص 153 – 155.

[9]. همان.

[10]. اوانجلیستا توریچلی (به ایتالیایی: Evangelista Torricelli، ۱۵ اکتبر ۱۶۰۸ – ۲۵ اکتبر ۱۶۴۷) ریاضیدان و فیزیکدان ایتالیایی. گالیله معتقد بود که می‌توان به خلاء کامل دست یافت، اما نتوانست به آن دست یابد. بعد از مرگ وی توریچلی توانست با استفاده از آزمایش لوله جیوه، خلأ نسبی بسازد که به خلأ توریچلی معروف است. هم‌چنین وی دریافت ارتفاع جیوه هر روز تغییر می‌کند و بدین ترتیب اولین فشارسنج را ساخت.

[11]. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 425 – 427.

[12]. برگرفته از بحث علم و دین استاد آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) در تاریخ 1/12/84، جلسه درس تفسیر. برای آگاهی بیشتر، نک: نمایه های: دين و علم و عقل (اسلام و عقلانيت)، سایت اسلام پدیا.