searchicon

کپی شد

حسین بن روح نوبختی نائب سوم

فهرست

چکیده مقاله حسین بن روح نوبختی

حسین بن روح نوبختی، سومین نائب از نواب اربعه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. او از یاران نزدیک نائب دوم در بغداد بود. و بر اساس برخی از گزارش‌ها وی از اصحاب امام حسن عسکری (علیه السلام) نیز بوده‌است محمد بن عثمان بن سعید (دومین نائب خاص) در واپسین روزهای حیات خود، به دستور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حسین بن روح را، جانشین خود قرار داد و پس از مدتی در ۵ شوال ۳۰۵ قمری، اولین توقیع از سوی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در تأیید حسین بن روح صادر شد. حسین بن روح در ابتدای نیابت خود در دستگاه حاکم عباسی دارای موقعیت و احترام ویژه بود، اما بعدها دچار مشکل شد و مدتی زندگی مخفیانه داشت و پس از آن مدت پنج سال زندانی شد. از مهم‌ترین اتفاقات دوران حسین بن روح، ماجرای شلمغانی است که وکیل مورد اعتماد او بود، اما دچار انحراف عقیده گردید و توقیعی از جانب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در لعن او صادر شد. موقعیت علمی حسین بن روح نوبختی، به دلیل تألیف کتب فقهی و اشراف کافی در مناظرات علمی، ممتاز دانسته شده‌است. در منابع روایی، کراماتی از او نقل شده‌است. وی سرانجام پس از 21 سال (۳۰۵ – ۳۲۶ ق) نیابت خاص حضرت، در سال 326 قمری دار فانی را وداع گفت.

زندگی‌نامه حسین بن روح نوبختی

هنگامی‌که ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد رحلت نمود، حسین بن روح، طبق نص محمد بن عثمان بن سعيد از جانب امام قائم (عليه السّلام) به جاى او نشست.

حسين بن روح (رضى اللَّه عنه) سال‌هاى درازى وكيل محمد بن عثمان و ناظر املاک او بود و اسرار و پیام‌های خاص او را به رؤساى شيعه می‌رساند. او از خواص یاران وى بود. حسين بن روح در دل‌هاى شيعيان جايگاه بزرگى پيدا كرد؛ زيرا آن‌ها می‌دانستند كه او از خواص نائب دوم می‌باشد و نزد شيعيان از وى توثيق نموده‌بود و فضل و امانتش همه جا منتشر گشت. او به واسطه لياقتى كه از خود نشان داد، در تمام زمان حيات محمد بن عثمان آماده اين كار بود، تا آن‌که وی به دستور حضرت ولى‏ عصر (عليه السّلام) مأمور شد او را به جانشينى خود برگزيند.[1]

وی دارای سجایای اخلاقی و مورد اعتماد امام زمان (علیه السلام) بود.

آن حضرت در توقیعی پیرامون حسین بن روح می‌فرماید: «… به وثوق او اطمينان داريم. وى در نزد ما مقام و جايگاهى دارد كه او را مسرور می‌گرداند، خداوند احسان خود را در باره او افزون گرداند …». [2]

اقتدار، کیاست، موقعیت شناسی وی موجب شد که برخی وی را خردمندترین شخص روزگار او بدانند.

راوی می‌گوید: ابو عبد اللَّه بن غالب و ابو الحسن بن ابى الطيب براى من نقل كردند: خردمندتر از شيخ ابو القاسم حسين بن روح نديديم.[3]

وی با کاردانی و هوشياری کامل با بستگان خود از خاندان «نوبختی» و «بنو فرات» که در رده‌های بالای حکومت عباسی مسؤوليت و نفوذ داشتند، تماس می‌گرفت و مشکلات شيعيان را بر طرف می‌ساخت.

عامل مهم ديگری که در موفقيت نايب سوم، نقش به‌سزايی داشت، نفوذ اين شخصيت بزرگ، توسط خاندان شيعی آل فرات و آل نوبخت به مراکز مهم فرهنگی، سياسی و اقتصادی دستگاه عباسيان بود. اين نفوذ از زمان خليفه دوم عباسی (158 ـ 137 قمری) با ورود نوبخت جدّ اعلای اين خاندان به دربار آغاز شد و تا زمان خلافت مقتدر (320 ـ295 قمری) و بعد از آن، حدود بيش از دو قرن ادامه يافت.

با همه تدابيری که حسين بن روح در جهت سر و سامان دادن به وضع آشفته شيعيان به کار می‌گرفت و در اين خصوص به موفّقيت‌هايی هم دست يافت، اما خود نتوانست از حقد و کينه خليفه عباسی و اطرافيانش در امان بماند و آن‌ها نيز هرگز حاضر نمی‌شدند در مقابل چشمان خويش، شاهد قدرتمند شدن و سر و سامان يافتن شيعيان باشند؛ از اين رو، به بهانه‌های واهی؛ از جمله به بهانه همکاری او در آشوب‌های گروه «قرامطه» نايب سوم را دستگير کردند. حسين بن روح از سال 312 تا 317 قمری به مدت 5 سال در کنج زندان‌های تاريک مقتدر به سر برد و شيعيانِ تازه جان گرفته را پريشان حال گذاشت، اما او در طول مدت اسارت، لحظه‌ای از سرنوشت شيعيان غفلت نورزيد. او در سال 317 قمری در زمان وزارت «ابوعلي محمدبن مقله» از زندان آزاد شد و دوباره در ميان انبوه شيعيان، با عزّت و عظمت به ايفای نقش پرداخت؛ زيرا در اين ايام تنی چند از شخصيت‌های برجسته شيعه؛ مانند ابو يعقوب اسحاق بن اسماعيل، ابوحسين علی بن عباس، ابو عبدالله حسين بن علی نوبختی در بخش های کليدی عباسيان به عنوان: مشاور، کاتب و… حضور داشتند و ديگر کسی نمی‌توانست مانع و مزاحم فعاليت‌های او شود.[4]

ابو القاسم حسين بن روح در ماه شعبان سال 326 قمری وفات يافت. قبر او در «بغداد» در محله نوبختیه در جانب غربی بغداد در وسط بازار عطاران، انتهای کوچه جنب دروازه‏‌ای است كه خانه على بن احمد نوبختى در آن‌جا واقع است و از آن‌جا به تل و دروازه ديگر و پل شوک می‌روند و بقعه و صحن مختصری بنا کرده‌اند.[5]

نسب و خاندان حسین بن روح نوبختی

خاندان نوبختی خاندان مشهوری هستند که به علم و دانش شهرت دارند، حتی گروهى از خاندان نوبخت، دانشمند و پيشواى علم نجوم بودند و چند كتاب از آن‌ها در اين علم ديده شده كه اختران را دليل بر حوادث دانسته‌‏اند. يكى از آن‌ها حسن بن موسى نوبختى است‏.[6]

برخی گفته‌اند او از شاخه بنو نوبخت قم بوده و در زمان نایب اول به بغداد مهاجرت کرده است.[7]

با فحص و جست و جویی که پیرامون نسب، خاندان و خانواده نائب سوم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام شد، اطلاع چندانی به دست نیامده‌است.

 

ولادت حسین بن روح نوبختی

از تاریخ ولادت وی اطلاعی در دست نیست.

اسامی، القاب و کنیه مشهور حسین بن روح نوبختی

کنیه حسین بن روح ابوالقاسم است و در منابع، از او با القاب نوبختی[8] و روحی[9] یاد شده‌است، اما در بیشتر منابع، مشهور به نوبختی است.

 

خانواده حسین بن روح نوبختی

از خانواده حسين بن روح اطلاعی در دست نداریم، اما او از خاندانی با نژاد ايرانی، به نام «آل نوبخت» سرچشمه گرفته است. نوبخت جدّ اعلای اين خاندان به شمار می‌آيد که در عهد منصور خليفه دوّم عباسی (158 ـ 136 قمری) از دين زردتشت پيروی می‌کرد. سپس با قبول اسلام به دربار خلفای عباسی راه يافت و در راه نشر علوم و تمدّن اسلامی خدمات چشم‌گيری از خود نشان داد. او در علم نجوم سرآمد ستاره‌شناسان عصر خود بود. فرزندان و نوادگان نوبخت در عصرهای مختلف به ترتيب از مترجمان چيره دستِ زبان فارسی به عربی و از ستاره شناسان، راويان، متکلّمان، فيلسوفان، فقيهان و شعرای سرشناس بوده‌اند و حتّی برخی از آنان به مسؤوليت‌های مهم حکومتی نيز دست يافته‌اند.

گرچه خود نوبخت پس از مسلمان شدن در مذهب خلفای بغداد، سنی به سر برد، اما بعداً همه نوبختيان به مذهب شيعه گرويدند و جزو شيفتگان اهل بيت (عليهم السلام) شدند که در اين‌جا به اسامی بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود:

  1. ابوسهل بن نوبخت، ستاره شناس.
  2. ابوسهل فضل بن نوبخت، فيلسوف و متکلّم.
  3. ابواسحاق بن اسحاق بن ابی سهل، متکلّم و صاحب کتاب «الياقوت».
  4. ابوسهل اسماعيل بن علی، از اصحاب امام هادی و امام عسکری (عليهما السلام) .
  5. ابومحمد حسن بن موسی نوبختی، رجال شناس و صاحب کتاب «فرق الشيعه».
  6. حسن بن سهل نوبختی، منجم مشهور.
  7. ابو عبدالله احمد بن عبدالله نوبختی، شاعر.
  8. ابو حسين علي بن عباس نوبختی، شاعر.

و … .[10]

همسر حسین بن روح نوبختی

با جست و جویی که در منابع تاریخی و مجامع روایی انجام شد، از همسر یا همسران وی اطلاعی به دست نیامد.

 

فرزندان حسین بن روح نوبختی

با جست و جویی که در منابع تاریخی و مجامع حدیثی انجام شد از فرزند یا فرزندان وی اطلاعی به دست نیامد.

تحصیلات  و اساتید حسین بن روح نوبختی

نقش اساتید و تحصیلات در رشد علمی و اخلاقی فرد بر کسی پوشیده نیست، مردان بزرگی که توانستند در جامعه تأثیرگذار باشند نوعاً نزد اساتید بزرگ، دانشمند و وارسته تحصیل نمودند، هم‌چنین یقینا اساتید و مربیان بزرگی وجود داشتند که در شخصیت‌سازی نائب سوم تأثیرگذار بودند.

اساتید حسین بن روح نوبختی

از اساتید نائب سوم چیزی نیافتیم، امّا از توفیقاتی که حسین بن روح نوبختی در زندگی خود به آن دست یافت، درک محضر امام زمان (علیه السلام) بود، وی به عنوان نائب خاص رابط میان مردم و آن‌حضرت بود. وی سؤالات و نامه‌های مردم را خدمت امام (علیه السلام) می‌برد و جواب آن را از آن‌حضرت دریافت می‌نمود و از این طریق از محضر آقا کسب فیض می‌کرد.

ابن شهرآشوب در المناقب وی را از اصحاب و هم‌چنین دستیار خاص امام عسکری (علیه السلام)  می‌داند،[11]  البته این‌که حسین بن روح از یاران امام حسن عسکری (علیه السلام) بوده، مورد اختلاف است. برخی هم پذیرفتن این خبر را مشکل می‌دانند؛ چون امام عسکری (علیه السلام) در سال ۲۶۰ قمری رحلت فرموده و نوبختی در سال ۳۲۶ قمری درگذشته است. اما دیگر علمای رجال، سخنی در این باره نگفته‌اند.[12]

فرازهای زندگی حسین بن روح نوبختی

با فحص و جست و جویی که انجام شد از زمان کودکی ایشان چیزی به دست نیامد، اما از دوران جوانی و پس از آن گزارشاتی وجود دارد که به آن اشاره حواهد شد.

وکالت و نیابت حسین بن روح نوبختی

غيبت صغرى يا دوران غيبت كوتاه امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از سال 260 تا سال 329 قمری به طول انجاميد، در اين دوران عدّه‌‏اى به نام وكيل يا نايب خاص، پل ارتباط ميان امام و شيعيان بودند، اينان همگى از خواص ياران و شيعيان امام بودند.[13]

آن‌ها معجزات و كرامات و جواب مسائل مشكله و بسيارى از اخبار غيبيه را كه آن حضرت از جدش پيامبر روايت نموده، نقل كرده‏‌اند. يكى از آن‌ها حسین بن روح (رضى اللَّه عنه) است.[14] او به امر امام زمان توسط محمد بن عثمان نائب دوم به عنوان نائب خاص سوم امام (علیه السلام) انتخاب شد.

مرحوم طبرسی می‌گوید: محمد بن عثمان در جمادى الآخر سال سيصد و چهار و يا پنج قمری از دنيا رفت و ابو القاسم حسين بن روح نوبختى طبق وصيت محمد بن عثمان در جاى او قرار گرفت. او هم سرانجام در شعبان سال سيصد و بيست و شش قمری وفات كرد و ابو الحسن على بن محمّد سمرى طبق وصيت حسين بن روح در جاى او قرار گرفت.[15]

از برخی نقل‌ها چنین برمی‌آید که موقعیت ابن روح، بر عکس سفیر اول و دوم، در بین امامیه آشکار بود و به همین دلیل، عده‌ای از شیعیان بر آن شدند تا وکلای نواحی خود را نادیده گرفته و مستقیما با سفیر سوم در تماس باشند.[16]

راوی می‌گوید: «… سپس (محمد بن عثمان) در حضور جمعی از بزرگان شیعه، از جمله ابوعلی محمد بن همام اسکافی، ابوعبدالله محمد کاتب، ابوعبدالله باقطانی، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی و ابوعبدالله حسن بن علی الوجناء نصیبی، حسین بن روح را به‌عنوان جانشین خود معرفی کرد و به آن‌ها گفت: ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، قائم‌مقام من، سفیر میان شما و حضرت صاحب‌الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، وکیل، ثقه و امین است. پس در کارهای خود، به او رجوع نمایید و در مشکلات خود، به او تکیه کنید که من به این وصیت، مأمورم و اکنون آن را ابلاغ کردم.[17]

وضعیت دوره نیابت حسین بن روح نوبختی

دوران غیبت صغری و نیز نائب چهارم امام زمان (علیه السلام) مصادف بود با دوران خلفای ستم‌گر بنی العباس که شیعیان در تنگناهای شدیدی قرار داشتند؛ از این رو شیعیان راه تقیه را در پیش گرفتند.

حسین بن روح در زمان حیات محمد بن عثمان، نفوذ بالایی در دربار عباسی داشت و کمک‌های مالی از ناحیه مقامات دولتی به او می‌رسید.[18] پس از عهده‌دار شدن نیابت نیز در زمان مقتدر عباسی در دستگاه عباسیان نفوذ داشت و مورد احترام آنان بود. علت این موقعیت او از یک سو نفوذ خاندان نوبختی بود و از سوی دیگر وزارت ابوالحسن علی بن محمد از آل فرات که از هواداران شیعیان بودند.[19] به گفته ام کلثوم دختر محمد بن عثمان، در این مدت، اموالی از آل فرات به حسین بن روح می‌رسید.[20] از دیگر دلایل جایگاه حسین بن روح در دربار، مواضع محتاطانه وی دانسته شده که سعی داشت خود را از شورش‌های آن دوران، مانند قرامطه دور نگه دارد،[21] اما با روی کار آمدن حامد بن عباس در مقام وزارت که از مخالفان شیعه حمایت می‌کرد، مشکلاتی برای حسین بن روح به وجود آمد.[22]

برخی منابع از پنهان‌شدن حسین بن روح، مدتی پس از انتصاب به نیابت امام زمان (علیه السلام) خبر داده‌اند. مدت این دوره دقیقا مشخص نیست و احتمالاً بین سال‌های ۳۰۶ تا ۳۱۱ ق، در دوران وزارت حامد بن عباس بوده است.[23] بنا به نوشته شیخ طوسی، در این دوران، محمد بن علی شلمغانی سفیر و رابط او با مردم بود.[24] اطلاعات چندانی از این دوره در دست نیست.

برخی نیز گفته اند حسین بن روح نوبختی از سال ۳۱۲ تا ۳۱۷ قمری، در زندان مقتدر، خلیفه عباسی حبس بود. در منابع شیعی دلیلی برای زندانی‌شدن او ذکر نشده، اما برخی پژوهش‌گران بر اساس نقل اهل سنت، دو قول را گفته‌اند:

  1. خودداری حسین بن روح از پرداخت اموال به دیوان حکومت.
  2. ارتباط با قرامطه که آن زمان بر بحرین مسلط بودند.[25]

برخی از پژوهش‌گران معاصر، سبب حبس او را شهرتش در مقام نیابت، ارتباط با شیعیان و مقبولیت او در ساماندهی وضعیت آنان و جمع‌آوری نامه‌ها و وجوهات و تسلیم آن‌ها به حضرت مهدی (علیه السلام) دانسته‌اند.[26] اما برخی نیز معتقدند دستگیری او به سبب دشمنی شلمغانی و به دست محسن بن علی بن فرات (پسر علی بن فرات وزیر و از طرفداران شلمغانی) در دوران وزارت علی بن فرات در سال‌های ۳۱۱ ـ ۳۱۲ قمری انجام شده‌است.[27] تکته قابل توجه این‌که شلمغانی بعدها منحرف شد.

پس از آزادی او از زندان، به دلیل وجود چهره‌های سرشناس از خاندان نوبخت در حکومت که جایگاه‌های مهمی هم داشتند، دیگر کسی نتوانست مزاحمتی برای او ایجاد کند.[28]

جانشینی حسین بن روح نوبختی

شاخصه تعیین غیبت صغری در مقابل غیبت کبری به این است که نائبان امام زمان (علیه السلام) به طور خاص از طرف آن حضرت انتخاب و نوعاً توسط نائب پیشین اعلام می‌شدند. در این راستا اعلام نیابت نائب سوم؛ حسین بن روح توسط نائب دوم؛ محمد بن عثمان صورت پذیرفت.

در این بخش به چند مورد اشاره می‌شود:

  1. جعفر بن احمد بن متیل می‌گوید: در حال احتضار ابو جعفر محمد بن عثمان عمرى (رضی الله عنه) من بالاى سرش نشسته بودم با او صحبت و سؤال و جواب می‌كردم و ابو القاسم حسین بن روح (رضی الله عنه) پائین پایش نشسته بود پس به من توجه نمود و گفت: من دستور دارم كه به ابو القاسم حسین بن روح وصیت كنم. می‌گوید: من از بالاى سرش برخاستم و دست ابو القاسم را گرفتم و به جاى خود نشانیدم و خودم پائین پاى او رفتم.[29]
  2. شیخ طوسى در كتاب «غیبت» می‌نویسد: حسین بن ابراهیم قمى به من خبر داد: ابو العباس احمد بن على بن نوح از ابو على احمد بن جعفر بن سفیان بزوفرى روایت نموده: ابو عبد اللَّه جعفر بن محمد مدائنى معروف به «ابن قزدا» در مقابر قریش نقل كرد: رسم من این بود، هر وقت اموالى كه در دست من بود براى محمد بن عثمان می‌بردم، با زبانى با وى سخن می‌گفتم كه هیچ كس نمی‌گفت.

می‌گفتم: آیا این مال كه مبلغ آن فلان مقدار است مال امام (علیه السّلام) است؟ او هم می‌گفت آرى، آن را بگذار. سپس می‌پرسیدم: به من می‌گوئید كه این اموال مال امام است؟ می‌گفت: آرى، مال امام است. آن‌گاه آن را از من می‌گرفت.

آخرین بارى كه نزد وى رفتم و چهار صد دینار برده بودم؛ طبق عادت معمولى‏ كه داشتم، همان سؤال را كردم. محمد بن عثمان گفت: آن را براى حسین بن روح ببر! من اندكى تأمل نمودم و سپس گفتم: شما مانند همیشه آن را از من تحویل بگیرید. حرف مرا نپذیرفت و گفت: برخیز! خدا به تو سلامتى بدهد؛ آن را به حسین بن روح تسلیم كن! چون اثر خشم در صورت وى مشاهده نمودم، بیرون آمدم و سوار الاغم شده عازم رفتن شدم. وقتى مقدارى راه رفتم به شک افتادم و مراجعت نمودم و درب خانه محمد بن عثمان را كوفتم. خادم وى آمد پشت در و پرسید: كیست؟ گفتم من فلانى هستم، اجازه بگیر داخل شوم. مثل این‌كه اطمینان به من و برگشتنم نداشت؛ لذا باز پرسید، تو كیستى؟ گفتم: برو و براى من اجازه بگیر كه لازم است ملاقات كنم. او هم رفت و خبر بازگشت مرا به وى اطلاع داد، او (محمد بن عثمان) به اندرون رفته بود. در این وقت بیرون آمد و روى تختى نشست، پاهایش روى زمین بود و نعلینى به پا داشت كه رنگ آن رفته بود.

آن‌گاه پرسید چرا برگشتى و چرا آن‌چه را به تو گفتم امتثال نكردى؟ گفتم: نسبت به آن‌چه به من امر فرمودى جسارت نورزیده‌‏ام. ولى او در خشم فرو رفت و گفت: برخیز! خداوند به تو سلامتى بدهد. من ابو القاسم حسین بن روح را به جاى خود منصوب داشته‌‏ام و او فعلا منصب مرا دارد. گفتم: آیا به امر امام او را جانشین خود فرموده‌‏اى؟ گفت: برخیز خداوند به تو سلامتى بدهد، چنان است كه به تو می‌گویم. دیدم چاره ندارم جز این‌كه نزد ابو القاسم حسین بن روح بروم. وقتی نزد او رفتم، دیدم در خانه تنگى نشسته است. ماجراى خودم و محمد بن عثمان را به وى اطلاع دادم او هم مسرور شد و شكر خدا را به جا آورد. من هم پول‌ها را به وى تسلیم نموده و از آن روز پیوسته آن‌چه مال امام به دست من مى‏‌آمد به او می‌سپردم.[30]

  1. ابو الحسن على بن بلال بن معاویه مهلبى گفت: از ابو القاسم بن قولویه شنیدم كه می‌گفت: از جعفر بن احمد بن متیل قمى شنیدم كه گفت: محمد بن‏ عثمان (رضى اللَّه عنه) ده نفر وكیل در بغداد داشت كه ابو‌القاسم حسین بن روح (رضى اللَّه عنه) هم در میان آنها بود و همه آن‌ها از حسین بن روح به وى نزدیک‌‏تر و خصوصى‌‏تر بودند تا آن‌جا كه هر وقت محمد بن عثمان كارى داشت یا محتاج به واسطه‌‏اى بود، آن كار را به دست دیگرى غیر از حسین بن روح انجام می‌داد؛ زیرا او چنین خصوصیتى با محمد بن عثمان نداشت، ولى با این وصف محمد بن عثمان در موقع رحلت او را براى جانشینى خود انتخاب كرد! مشایخ ما می‌گفتند: ما شكى نداشتیم كه چون محمد بن عثمان بمیرد، كسى جز جعفر بن احمد بن متیل یا پدر او جاى وى را نخواهد گرفت؛ چرا كه او با محمد بن عثمان خصوصی‌تر بود و می‌دانستیم كه چقدر در منزل وى می‌زیست، تا جایى كه محمد بن عثمان در آخر عمر به علتى فقط غذائى كه در منزل جعفر بن متیل و پدرش تهیه می‌شد می‌خورد، یا این‌كه به خانه جعفر یا پدرش می‌رفت و در آن‌جا غذا می‌خورد.

خواص شیعیان تردید نداشتند، كه اگر محمد بن عثمان وفات كند، فقط به جعفر بن متیل وصیت خواهد كرد، ولى وقتى دیدند او وصیت به ابو القاسم حسین بن روح نمود، تسلیم شده او را به جانشینى محمد بن عثمان پذیرفتند و مانند محمد بن عثمان با وى رفتار كردند. جعفر بن متیل هم تا زنده بود، مانند زمان محمد بن عثمان در دستگاه حسین بن روح كار می‌كرد. پس هر كس از حسین بن روح نكوهش نماید، از محمد بن عثمان نكوهش كرده و هر كس از وى نكوهش كند، در حقیقت نكوهش و سرزنش امام زمان (علیه السلام) نموده است. [31]

  1. شیخ طوسی در کتاب غیبت می‌گوید: جماعتى از علما از شیخ صدوق، براى من نقل كرده‌‏اند كه ابو جعفر محمد بن على اسود گفت: من اموالى را كه از موقوفات به دست مى‏‌آمد نزد محمد بن عثمان می‌بردم و او هم از من می‌گرفت دو یا سه سال قبل از آن‌كه وفات كند، در یكى از روزهاى آخر عمرش، چیزى از این گونه اموال را پیش او بردم، دستور داد كه آن را به حسین بن روح تسلیم نمایم. من هم تسلیم كردم و رسید آن را از وى خواستم.

حسین بن روح در باره مطالبه‌ی رسید به محمد بن عثمان شكوه نمود، او هم دستور داد كه قبض رسید مال را از وى (حسین بن روح) مطالبه نكنم و اضافه كرد آن‌چه به دست حسین بن روح می‌رسد مثل این است كه به دست من می‌رسد. وی می‌گوید: بعد از آن هر وقت اموالى نزد حسین بن روح بردم مطالبه رسید نكردم.[32]

محمد بن عثمان هم در جمادى الآخر سال سیصد و چهار و یا پنج قمری از دنیا رفت و ابو القاسم حسین بن روح نوبختى طبق وصیت محمد بن عثمان در جاى او قرار گرفت، و او هم سرانجام در شعبان سال سیصد و بیست و شش قمری وفات كرد و ابو الحسن على بن محمّد سمرى طبق وصیت حسین بن روح در جاى او قرار گرفت.[33]

سید بن طاووس در کتاب «منهج الدعوات و منهج العنایات» می‌نویسد: روزی که نایبِ دوم از دنیا رفت، حسین بن روح، آن روز را در منزل وی جلوس کرد، «ذکاء» خادم محمدبن عثمان، به حضور وی رسید و عصا، صندوقچه و کتابچه ای را که از مولایش مانده بود، به حسین بن روح تحویل داد.

حسین بن روح فرمود: «این عصا از آنِ مولایم عسکری (علیه السلام) است. در این صندوقچه هم، انگشری‌های امامان معصوم (علیهم السلام) نگهداری می‌شود. سپس آنها را بیرون آورد و به حاضران نشان داد».

بعد فرمود: در کتابچه هم قنوت ائمه اطهار (علیهم السلام) نوشته شده است. آن‌گاه وی، قنوت امام حسن را از حفظ برای حاضران املا کرد و فرمود: این قنوت ها را حفظ کنید، همان طورکه مهم های دینِ خود را حفظ می کنید.[34]

حسین بن روح نوبختی مورد اعتماد امام زمان (علیه السلام)

اصحاب خاص و نواب امام زمان (علیه السلام) رابط ميان آن جناب و شيعيان بودند. اينان احكام دين را از وجود اقدس امام زمان (عليه السّلام) می‌پرسيدند و براى شيعيان نقل می‌كردند. هم‌چنین سؤال كتبى شیعیان به حضور امام برده و پاسخ آن را گرفته به آنان می‌رسانيدند و وجوه شرعى ایشان را نیز با وكالتى كه از امام داشتند از آن‌ها می‌گرفتند. اين نواب خاص چهار تن بودند که سومی ایشان حسین بن روح (رضی الله عنه) بود که امین و مورد اعتماد امام زمان (علیه السلام) بود.

جمعی از ابو العباس ابن نوح نقل كردند كه وى گفت: به خط محمد بن نفيس كه در اهواز نوشته بود، ديدم كه نوشته است: نخستين توقيعى كه به دست حسين بن روح از ناحيه مقدسه شرف صدور يافته بودّ اين بود: ما او (حسين بن روح) را می‌شناسيم. خدا همه خوبی‌ها و رضاى خود را به او بشناساند و او را با توفيق خود سعادتمند گرداند. از نامه او اطلاع يافتيم، او مورد وثوق و اطمينان ما است. وى در نزد ما مقام و جايگاهى دارد كه او را مسرور می‌گرداند. خداوند احسان خود را در باره او افزون گرداند.

«انّه ولىّ قدير و الحمد للَّه لا شريك له و صلى اللَّه على رسوله محمّد و آله و سلّم تسليما»، اين توقيع در روز يک شنبه كه شش شب از ماه شوال گذشته بود، در سال 305 قمرى رسيده بود.[35] کتاب الغیبه ص 372.

این‌که حسین بن روح از یاران امام حسن عسکری (علیه السلام) بوده، مورد اختلاف است. ابن شهرآشوب در المناقب وی را از اصحاب و همچنین دستیار خاص امام عسکری (علیه السلام) می‌داند،[36] اما دیگر علمای رجال، سخنی در این باره نگفته‌اند. برخی هم قائل هستند پذیرفتن این خبر مشکل است، چون امام عسکری (علیه السلام) در سال ۲۶۰ ق رحلت کرد و نوبختی در سال ۳۲۶ قمری درگذشت.[37]

حسین بن روح نوبختی نائب خاص امام زمان (علیه السلام)

با عنایت به این‌که امام زمان (علیه السلام) به دلیل مصالحی غیبت نمودند، غیبت آن حضرت به دو بخش کوچک و بزرگ (صغری و کبری) تشکیل می‌شود.

در غیبت صغری دارای نائبان خاص بودند که سومی ایشان حسین بن روح نوبختی بود.

 

حسین بن روح نوبختی و دیدن امام زمان (علیه السلام)

گرچه برخی از حکمت‌های غیبت امام زمان (علیه السلام) در روایات معصومان (علیهم السلام) بیان شده، امّا تمام آن بیان نشده‌است. ولی هرچه که هست موجب از دست دادن توفیق دیدار عام آن حضرت شده‌است، ولی در این میان عده‌ای خصوصا در غیبت صغری به توفیق دیدار حضرت نائل شدند که از جمله آنان حسین بن روح نائب سوم حضرت می‌باشد.

محمد بن اسود می‌گويد: على بن حسين بن موسى بن بابويه (رحمه الله) بعد از مرگ محمد بن عثمان عمرى از من خواهش كرد كه از ابو القاسم روحى بخواهم كه از مولاى ما صاحب الزمان (علیه السلام) بخواهد در باره او دعا كند كه خدا پسرى به او عطا كند، می‌گويد از او خواهش كردم و آن را به امام رسانيد و پس از سه روز خبر داد كه براى على بن الحسين دعا كرد و به زودى خداى عز و جل به او پسر با بركتى بدهد كه سودمند باشد و بعد از او هم اولادى باشد.[38]

این روایت بیانگر این مطلب است که حسین بن روح به دیدار حضرت صاحب الامر (علیه السلام) مشرف شده و از آن حضرت درخواست نموده تا پسری به وی عطاء کند که چنین شد.

توقیعات شریف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حسین بن روح نوبختی

در غیبت صغری، نواب اربعه پل ارتباطی میان امام (علیه السلام) و مردم بودند که یکی از این ارتباط‌ها، نامه‌ها و توقیعاتی بود که از جانب حضرت صادر و به دست نواب می‌رسید.

حسین بن روح (نائب سوم) نیز از کسانی بود که نامه‌هایی میان او و آن حضرت رد و بدل شد. در اینجا به دو مورد از آن اشاره می‌شود:

الف) شيخ طوسى در كتاب «غيبت» می‌نويسد: جماعتى از علماء از حسين بن على بن بابويه (برادر شيخ صدوق) نقل كرده‌‏اند: گروهى از مردم شهر ما (قم) که مقیم بغداد بودند، در سالی كه «قرامطه» به حجاج بيت اللَّه  یورش بردند، براى من نقل كردند كه پدرم (على بن بابويه پدر شيخ صدوق و پيشواى علماى قم) (رضى اللَّه عنه)، نامه‌‏اى به شيخ ابو القاسم حسين بن روح (نوبختى) قدس اللَّه روحه (سومين نائب خاص امام زمان) نوشت كه به پيشگاه امام زمان (علیه السلام) تقديم دارد و از حضرتش براى حج بيت اللَّه كسب اجازه نمايد. پاسخ ناحيه مقدسه اين بود: در اين سال به حج مرو. پدرم مكتوب ديگرى نوشت كه حج من نذر واجب‏ است، آيا جايز است خوددارى نمايم؟ جواب آمد: اگر ناگزير به رفتن هستى با آخرین كاروان حركت كن. چون پدرم با آخرین كاروان حركت كرد، سالم ماند، ولى كاروان‌هائى كه پيش از آن رفته بودند، همگى تلف شدند.[39]

ب) جمعى از ابو العباس ابن نوح نقل كردند كه وى گفت: به خط محمد بن نفيس كه در اهواز نوشته بود، ديدم كه نوشته است: نخستين توقيعى كه به دست حسين بن روح از ناحيه مقدسه شرف صدور يافته بود اين است: ما او (حسين بن روح) را می‌شناسيم. خدا همه خوبی‌ها و رضاى خود را به او بشناساند و او را با توفيق خود سعادتمند گرداند. از نامه او اطلاع يافتيم و به وثوق او اطمينان داريم. وى در نزد ما مقام و جايگاهى دارد كه او را مسرور می‌گرداند خداوند احسان خود را در باره او افزون گرداند، «انّه ولىّ قدير و الحمد للَّه لا شريك له و صلى اللَّه على رسوله محمّد و آله و سلّم تسليما».[40]

وفات حسین بن روح نوبختی

این شخصیت بزرگ تاریخ تشیع با بیش از 20 سال رهبری و هدایت مردم، در حالی که اغلب امور مربوط به دستگاه نیابت و غیبت صغری با سربلندی و پیروزی به انجام رسیده بود، آماده کوچ از این دنیای فانی شد. اما از آنجاکه هنوز سه سال از دوران غیبت صغری باقی مانده بود، ضرورت داشت برای ادامه ریاست و تکمیل این دوره سرنوشت ساز، یک فقیه و شخصیت توانمند دیگر به جای او منصوب شود؛ از این رو، حسین بن روح به دستور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چند روز قبل از رحلت، مسؤولیت دستگاه نیابت را به نایب چهارم، علی بن محمد سَمری سپرد و در شب چهارشنبه، هیجدهم شعبان 326 قمری چشم از جهان فرو بست.

امروزه بقعه حسین بن روح در محله «رصّافه» در شرق بغداد و در منطقه مرکزی و در میان بازار قرار دارد و به مقام حسین بن روح مشهور است.[41]

در این مسئله اختلافی نیست که حسین بن روح در شعبان سال سیصد و بیست شش (326) قمری وفات نمود و علی بن محمد سمری در جای وی قرار گرفته است.

طبرسی (رحمه الله) می‌نویسد: محمد بن عثمان هم در جمادى الآخر سال سیصد و چهار و یا پنج قمری از دنیا رفت و ابو القاسم حسین بن روح نوبختى طبق وصیت محمد بن عثمان در جاى او قرار گرفت، و او هم سرانجام در شعبان سال سیصد و بیست و شش قمری وفات كرد و ابو الحسن على بن محمّد سمرى طبق وصیت حسین بن روح در جاى او قرار گرفت.[42]

حسین بن ابراهیم از احمد بن على بن نوح از ابو نصرهبة اللَّه بن محمد كاتب دخترزاده ام كلثوم دختر محمد بن عثمان (رضى اللَّه عنه) براى من نقل كرد كه قبر ابو القاسم حسین بن روح نوبختى در «بغداد» جنب دروازه‌‏ای است كه خانه على بن احمد نوبختى در آنجا واقع است و از آنجا دروازه دیگر و پل شوک می‌روند، و هم ابو نصر گفت: ابو القاسم حسین بن روح در ماه شعبان سال 326 قمری وفات یافت و من اخبار بسیارى از وى روایت نمودم.[43]

ویژگی‌های شخصیتی حسین بن روح نوبختی

به طور طبیعی وقتی از میان عده‌ای یک نفر به عنوان نائب برانگیخته می‌شود، باید بیشترین شباهت را نسبت به منوب‌عنه داشته باشد. نظر به این‌که حسین بن روح نوبختی مانند نواب گذشته از میان علماء و برجستگانی به این مقام رسیده که هر کدام از آنان جایگاه ویژه ای در میان شیعه امامیه داشتند، این خود بر عظمت وی می‌افزاید.

با توجه به این‌که یکی از وظایف محوله به نواب اربعه از جمله حسین بن روح نوبختی رساندن پیام‌های امام (علیه السلام) به گوش شیعیان و رساندن امانت‌های مردم به امام بود، مهم‌ترین شرط این نیابت وثاقت و امانت‌داری است که در نائب سوم جمع شده بود.

وی با کاردانی و هوشیاری کامل با بستگان خود از خاندان «نوبختی» و «بنو فرات» که در رده‌های بالای حکومت عباسی مسؤولیت و نفوذ داشتند، تماس می‌گرفت و مشکلات شیعیان را بر طرف می‌ساخت؛ طوری که حتی کارگزاران مهم حکومت نیز نمی‌توانستند از آن مانع شوند.

نخستین سالِ نیابتِ حسین بن روح، مصادف با یازدهمین سال حکومت مقتدر؛ خلیفه عباسی بود و این در حالی بود که ابو الحسن علی بن فرات برای دومین بار به وزارت او انتخاب شده بود. آل فرات همانند خاندان نوبختی، شیعه مذهب بودند و در عصر مقتدر، در سه مرحله به وزارت دست یافتند. آنان در مجموع حدود شش سال عهده‌دار وزارت دستگاه عباسیان شدند و این فرصت خوبی برای نایب سوم شد و او توانست در این برهه بسیار حساس، دستگاه نیابت و سفارت را به نحو احسن اداره نموده و شیعیان را از بسیاری از تنگناهای سرنوشت ساز عبور دهد.[44]

آن‌چه حسین بن روح را به این مقام رساند، اوصاف، شایستگی‌ها و کارآیی‌های وی بود که او را مطلوب مقام نیابت ساخته بود.[45]

ام کلثوم دختر محمد بن عثمان، درباره روابط حسین با پدرش می‌گوید: حسین از خواص و نزدیکان پدرم بود و مسائل خصوصی زندگی‌اش را به ابن روح نوبختی می‌گفت.[46]

شیخ طوسی می‌گوید: حسین بن روح از عاقل‌ترین مردم عصر خود بود و در معاشرت با مخالفان، تقیه می‌کرد.[48]

فلسفه اسامی، القاب و شهرت حسین بن روح نوبختی

کنیه او ابوالقاسم است و با توجه به خاندان وی که به نوبختیان منسوب هستند، در منابع، از او با لقب نوبختی[49] یاد شده است، گفته شده انتساب وی به خاندان نوبختی، از سوی مادرش بوده[50] و با توجه به نام پدرش (روح) نیز، لقب روحی به وی داده شده است[51]، اما در بیشتر منابع، مشهور به نوبختی است.[52]

 

کسوت و پیشه حسین بن روح نوبختی

گرچه عنوان نیابت امام زمان (علیه السلام) خصوصاً نیابت خاص، خودش پیشه‌ای است که وقت بسیاری می‌گیرد، امّا نظر به این که ارتزاق از بیت المال به مذاق بعضی از بزرگان خوش نمی‌آید، لذا برای کسب درآمد شغلی را برمی‌گزینند، امّا با فحصی که انجام شد، مطلبی در این باره یافت نشد.

اخلاق و صفات حسین بن روح نوبختی

نظر به این که یکی از وظایف نواب خاص از جمله حسین بن روح نوبختی رساندن پیام‌های امام زمان (علیه السلام) به گوش شیعیان و رساندن امانت‌های مردم به امام بود، مهم‌ترین شرط این نیابت وثاقت و امانت‌داری است که در نائب سوم جمع شده بود.

آنچه حسین بن روح را به این مقام رساند، اوصاف، شایستگی‌ها و کارآیی‌های وی بود که او را مطلوب مقام نیابت ساخته بود.[53]

ام کلثوم دختر محمد بن عثمان، درباره روابط حسین با پدرش می‌گوید: حسین از خواص و نزدیکان پدرم بود و مسائل خصوصی زندگی‌اش را به ابن روح نوبختی می‌گفت.[54]

ابوسهل نوبختی درباره رازداری حسین بن روح گفته است: اگر او امام را زیر دامن خود پنهان دارد و بدنش را با قیچی قطعه‌قطعه کنند تا او را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد.[55]

شیخ طوسی می‌گوید: حسین بن روح از عاقل‌ترین مردم عصر خود بود و در معاشرت با مخالفان، تقیه می‌کرد.[56]

کرامات حسین بن روح نوبختی

مردان بزرگ الهی با تزکیه نفس و پاکی روح به کراماتی دست می‌یابند. یکی از آنان حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که در منابع روایی، کراماتی از او نقل شده است.

در این گفتار به چند مورد از کراماتی که از وی و یا از جانب حضرت صاحب الامر (عليه السّلام) صادر شده و از طریق ایشان بوده، اشاره می‌شود:

  1. راوی می‌گوید: محمد بن متيل به ما گزارش داد: زنى بود به نام زينب از اهل آبه و همسر محمد بن عبديل آبى بود و سيصد اشرفى همراه داشت و نزد عمويم جعفر بن احمد بن متيل رفت و گفت من می‌خواهم اين مال با دست خودم به دست ابى القاسم بن روح برسانم. می‌گويد: مرا با او فرستاد تا مترجم او باشم؛ چون خدمت ابى القاسم (رضي الله عنه) رفتيم با زبان فصيح به او خوش آمد گفت و زينب به زبان آبه‌ای به او گفت: «زَيْنَبُ چونا خويذا كوابذا، چون هسته» و معنايش اين است كه حالت چطور است و چگونه هستى و دخترانت چطورند؟ می‌گويد من اين عبارت را ترجمه نكردم و مال را تحويل داد و برگشت.[57]
  2. شيخ طوسى در كتاب «غيبت» می‌نويسد: جماعتى از علماء از حسين بن على بن بابويه (برادر شيخ صدوق) نقل كرده‏اند كه گفت: گروهى از مردم شهر ما (قم) در سال 329 قمری كه «قرامطه» عليه حجاج بيت‌اللَّه طغيان نمودند، براى من نقل كردند كه پدرم (رضى اللَّه عنه) نامه‏‌اى به شيخ ابو القاسم حسين بن روح (قدس اللَّه روحه) نوشت كه به پيش‌گاه امام زمان تقديم دارد و از حضرتش براى حج بيت‌اللَّه كسب اجازه نمايد. پاسخ ناحيه مقدسه اين بود: در اين سال به حج مرو. پدرم مكتوب ديگرى نوشت كه حج من نذر واجب‏ است، آيا جايز است خوددارى نمايم؟ جواب آمد: اگر ناگزير به رفتن هستى با كاروان آخرى حركت كن چون پدرم با كاروان آخرى حركت كرد، سالم ماند، ولى كاروان‌هائى كه پيش از آن رفته بودند همگى تلف شدند.[58]
  3. على بن بابويه قمى (پدر شيخ صدوق) نامه‌‏اى می‌نویسد و توسط على بن جعفر بن اسود براى حسين بن روح می‌فرستد و از وى می‌خواهد كه نامه او را به حضرت صاحب (عليه السّلام) برساند.

على بن بابويه در نامه خود از حضرت درخواست فرزندى كرده بود. حضرت در جواب مرقوم می‌فرمایند: ما در اين خصوص براى تو دعا كرديم و به‌زودی خداوند دو پسر نيكو به تو ارزانى می‌دارد. بعدها محمد (شيخ صدوق) و حسين از كنيزى به وى روزى شد. ابو عبد اللَّه حسين بن عبيد اللَّه (غضائرى) می‌گفت: از ابو جعفر شيخ صدوق شنيدم می‌گفت: من با دعاى حضرت صاحب الامر (عليه السّلام) متولد شده‏ام و به اين افتخار می‌كرد.[59]

آثار و اقدامات تاریخی حسین بن روح نوبختی

حسین بن روح نوبختی نیز مانند سایر انسان‌های برجسته طبعاً دارای افکار و اندیشه نویی بود که می‌توانست در جامعه آن روز تأثیر گذار باشد، اما وی به عنوان نائب ویژه امام (علیه السلام)، بیشتر مروج افکار و اندیشه امام عصر (علیه السلام) بود و وظایفی را که امام (علیه السلام) به وی محول نموده بود به سرانجام می‌رساند.

 

اندیشه و مکتب حسین بن روح نوبختی

حسین بن روح نوبختی برای آنکه بتواند وظایف سفارت را به دور از هرگونه حساسیت‌زایی برای مخالفان انجام دهد، مانند سفرای پیشین تقیه می‌کرد. او چنین وانمود می‌کرد که تصور حکومت عباسی درباره جانشین نداشتن امام حسن عسکری (علیه السلام) درست است. او به وکلای خود سفارش می‌کرد که فعالیت‌های خود را با رعایت تقیه انجام دهند و مبادا اسم امام دوازدهم به میان آورند، تا بدین وسیله ذهنیت حکومت به حال خود باقی بماند. این موضع‌گیری حسین بن روح نوبختی برای آن بود تا حکومت آسوده‌خاطر باشد که شیعیان رهبر ندارند و قیام نمی‌کنند.[60]

در این‌جا به دو مورد از تقیه نائب سوم امام (علیه السلام) اشاره می‌شود:

الف) ابو نصر هبة اللَّه بن محمد گفت: ابو عبد اللَّه بن غالب و ابو الحسن بن ابى الطيب براى من نقل كردند: خردمندتر از شيخ ابو القاسم حسين بن روح نديديم.

روزى او را در خانه «ابن يسار» وزير ديدم در حالی که نزد بزرگان مملكت و شخص المقتدر باللَّه خليفه عباسى داراى مقام بزرگى بود؛ به همین دلیل اهل سنت هم او را بزرگ می‌داشتند. حسين بن روح از روى تقيه و ترس در خانه «ابن يسار» حاضر می‌شد.

روزى در آنجا دو نفر از دانشمندان به گفت‌وگو پرداختند و حسين بن روح هم حاضر بود. يكى از آن دو نفر معتقد بود كه ابو بكر بعد از پيامبر (صلّى اللَّه عليه و آله) افضل مردم است و بعد از او عمر و پس از وى على (عليه السّلام) دومى گفت: على از عمر افضل بود و در اين باره ميان ايشان گفت‌وگوى زياد درگرفت.

در آن ميان ابو القاسم حسين بن روح (رضى اللَّه عنه) گفت: آنچه مورد اتفاق اصحاب پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) می‌باشد اين است كه صديق را مقدم می‌دارند، بعد از او فاروق و پس از وى عثمان ذو النورين آن‌گاه على وصى! اهل حديث هم بر اين عقيده‏ هستند و در نزد ما شيعه هم صحيح همين است. آنها كه در مجلس حضور داشتند از اين سخن در شگفت ماندند و او را روى سر خود برداشتند و براى او دعاى بسيار نمودند و به كسانى كه او را رافضى می‌دانستند، بد گفتند.

من از اين منظره خنده‏ام گرفت، ولى خوددارى می‌كردم و آستين خود را در دهان فرو می‌بردم مبادا مفتضح شوم سپس برخاستم كه از مجلس بيرون بيايم، حسين بن روح نگاهى به من نمود و متوجه وضع من گرديد. چون به خانه آمدم ديدم كسى در می‌زند وقتى در را باز كردم ديدم ابو القاسم حسين بن روح سواره پيش از آن‌كه به خانه خود برود نزد من آمده است.

او مرا مخاطب ساخت و گفت: اى بنده خدا چرا در مجلس خنديدى و می‌خواستى مرا به مخاطره بياندازى؟! آيا آنچه گفتم به نظر تو مناسب آنجا نبود؟

گفتم: چرا مناسبت داشت. گفت: پس از خدا بترس من تو را حلال نمى‏گردانم اگر اين سخن را در چنين شرايط و مجلسى از من بزرگ شمارى. گفتم: اى آقاى من! مردى كه خود را نماينده امام می‌داند اگر اين چنين سخنى بگويد نبايد از وى تعجب نمود و به گفته او بخندند! گفت: اگر بار ديگر اين سخن را بگوئى با تو قطع علاقه می‌كنم سپس خداحافظى كرد و رفت.[61]

ب) ابو نصر هبة اللَّه بن محمد گفت: ابو الحسن بن كبرياء نوبختى براى من نقل كرد كه به شيخ ابو القاسم حسين بن روح (رضى اللَّه عنه) خبر رسيد كه يكى از دربان‌هاى شما معاويه را لعنت می‌كند و به وى ناسزا می‌گويد.

حسين بن روح هم دستور داد او را راندند و از خدمت معزول كردند. دربان مدتى طولانى بيكار بود و التماس می‌كرد او را به كار سابق برگردانند، ولى به خدا قسم حسين بن روح او را ديگر به سر خدمت خود نياورد، تا آنكه يكى از بستگان حسين بن روح او را استخدام كرد كه با وى در جايى كار كند. حسين بن روح همه اين كارها را از روى تقيه انجام می‌داد.[62]

 

آثار علمی حسین بن روح نوبختی

موقعیت علمی حسین بن روح نوبختی، به دلیل تألیف کتاب فقهی و اشراف کافی در مناظرات علمی، ممتاز دانسته شده است.

برای نائب سوم امام زمان (علیه السلام) یک کتاب بیان کرده‌اند.

شیخ طوسی در كتاب «غيبت» می‌نویسد: حسين بن روح (رضى اللَّه عنه) كتاب «التأديب» را به قم فرستاد و به جمعى از فقهای آنجا نوشت: اين كتاب را مطالعه كنيد و ببينيد آيا چيزى بر خلاف نظر شما در آن هست؟ فقهاى قم هم پس از ملاحظه نوشتند: تمام مسائل آن صحيح است و چيزى مخالف رأى ما در آن نيست؛ جز اينكه مسئله‏اى راجع به زكاة فطره در آن بود كه «مقدار فطره يک‌نفر، نصف صاع از گندم است» در صورتى كه نظر ما اين بود كه گندم هم مانند جو، هر كسى بايد يک صاع (هر صاع تقريبا سه كيلو) بدهد.[63]

حسین بن روح نوبختی راوی احادیث

حسین بن روح نوبختی علاوه بر کتابی که برای وی گزارش شده،[64] راوی احادیث بسیاری می‌باشد. [65]

شیخ طوسی، زیارت رجبیه را به نقل از حسین بن روح نوبختی آورده است.[66]

وی در دوران نیابت، مناظراتی هم داشته که به تفصیل در منابع روایی آمده است.[67] پاسخ‌هایی که حسین بن روح به سؤالات مطرح‌شده در این گفت‌وگوها داده، نشان از اشراف او بر مسائل دینی و همچنین مقام علمی او است.[68]

موافقان حسین بن روح نوبختی

حسین بن روح نوبختی شخصی امین، مورد اعتماد و دارای اخلاق نیکویی بود؛ از این رو مورد احترام عموم مردم از اهل سنت و شیعیان از اقشار مختلف بود.

در دوران نیابت حسین بن روح، افرادی در دستگاه وکالت با او همکاری می‌کردند. برخی نماینده او در بعضی مناطق و عده‌ای هم شاگرد او بودند و از او حدیث نقل می‌کردند.

حسین بن روح با همکاری ده وکیل در بغداد و دیگر وکلا در سایر مناطق سرزمین اسلامی، فعالیت‌های خود را در سِمَت نیابت آغاز کرد. نام برخی کارگزاران و وکلای او عبارتند از:

محمد بن نفیس در اهواز که اولین توقیع امام زمان (علیه السلام) در دوره حسین بن روح به دست او منتشر شد.[69]

جعفر بن احمد بن متیل.[70]

ابو عبد الله کاتب.

احمد بن متیل.

احمد بن ابراهیم نوبختی.

ابوسهل بن اسماعیل علی نوبختی، فقیه و متکلم بزرگ در شهرهای بغداد و اهواز.

محمد بن حسن صیرفی در بلخ.

محمد بن جعفر اسدی رازی در ری.

ابو عبدالله حسن بن علی وجناء نصیبی در نصیبین.

ابو علی محمد بن همام اسکافی، در بغداد.

قاسم بن علاء در منطقه ارّان (جمهوری آذربایجان فعلی).

محمد بن فضل موصلی، در شهر موصل.

محمد بن علی شلمغانی که بعدها دچار انحراف شد و از سمت وکالت عزل شد.[71]

علی بن بابویه پدر شیخ صدوق، در شهر قم.[72]

مخالفان حسین بن روح نوبختی

با عنایت به نیابت و وکالت خاصه حسین بن روح نوبختی از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) طبعاً دشمنان و مخالفان امام (علیه السلام)، مخالفان وی نیز به حساب می‌آیند.

یکی از کسانی که جزو مخالفان حسین بن روح محسوب می‌شود، شلمغانی است.

 

جداشدن شلمغانی از حسین بن روح نوبختی

یکی از کسانی که با نائب سوم حسین بن روح مخالفت نمود، شلمغانی است. او روستایی در نزديکی واسط (وسط بصره و بغداد) است كه او بدان قريه منسوب بود.[73] شلمغانی از عالمان شیعه در بغداد و از نزدیکان حسین بن روح بود. حسین بن روح پس از انتصاب به مقام نیابت، او را وکیل خود معرفی کرد و اداره امور شیعه را به دست او سپرد، تا جایی که در دوره زندگی مخفیانه حسین بن روح، توقیعات امام زمان (علیه السلام) توسط ابن روح و به دست شلمغانی صادر می‌شد.[74]

شلمغانی مذهبى ايجاد و احداث كرده كه در عالم تشيع قائل به تناسخ و حلول خداوند در اجسام ديگران و امثال آن بود.

در پى اين حركت توقيعى از صاحب الأمر مبتنى بر لعن و برائت او در ميان افراد ديگرى كه لعن شده بودند؛ صادر شد.[75]

ابو جعفر شلمغانى با محسن بن ابى الحسن بن فرات هنگام وزارت پدرش‏ ارتباط پيدا كرد و محسن (كه شيعه امامى بود) به او گرويد.

در ماه شوال سال سيصد و بيست و دو شلمغانى ظهور و قيام كرد. وزير ابن مقله او را دستگير و خانه‏اش را تفتيش كرد نامه‏ها و كتاب‌ها در آن خانه به دست آورد و ديد كه پيروانش او را به ما فوق بشر (خداوندى) خطاب مى‏كردند. يكى از نامه‏ها به خط حسين بن قاسم بود. خط را به نويسندگان آن نشان دادند و آنها همه منكر شدند، ولى شلغمانى اقرار كرد كه خود آنها مى‏باشند و خود مذهب خويش را منكر شد و ادعاى اسلام نمود كه خود از آنچه درباره او گفته و نوشته شده منزه و مبرى مى‏باشد. ابن ابى عون و ابن عبدوس را هم دستگير كردند و به اتفاق شلغمانى نزد خليفه بردند. پس از آن چندين بار نزد خليفه احضار شدند. فقهاء و قضات و منشيان و سالاران و بزرگان را هم حاضر كردند در آخرين روز فقهاء فتوى دادند كه خون او مباح است شلغمانى و ابن ابى عون هر دو را به دار آويختند و آن در ماه ذى القعده (سال جارى) بود و پس از مرگ هر دو به آتش سوختند.[76]

حسین بن روح نوبختی از دیدگاه اندیشمندان

انسان‌هایی که از نعمت سجایای اخلاقی برخوردارند، همواره مورد محبت دیگران قرار دارند. حسین بن روح نوبختی علاوه بر اوصاف پسندیده، دارای نیابت و سفارت از جانب امام زمان (علیه السلام) بود که با توصیف امام از وی، بر وجاهت ایشان  افزوده  شد و به دنبال آن، اعتماد و دوستی همه، از اهل سنت و شیعیان را به خود جلب نمود.

حسین بن روح نوبختی از دیدگاه اندیشمندان شیعه

با عنایت به این‌که حسین بن روح از نواب خاص و سومین آنان بود و متخلق به اخلاق حسنه و سجایای اخلاقی بود؛ بر این اساس نظر اندیشمندان شیعه و دلدادگان به امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را به خود حلب نموده بود.

در ذیل تنها به دو دیدگاه اشاره می‌شود:

الف) ابن نوح می‌گوید: در مصر از جماعتى از علماى شیعه شنیدم كه می‌گفتند: از ابو سهل نوبختى پرسیدند. چه طور شد كه حسین بن روح نائب امام زمان (علیه السلام) شد و تو نشدى؟ در جواب گفت: ائمه طاهرین (علیهم السلام) بهتر می‌دانند چه كسى را به این سمت برگزینند. من مردى هستم كه دشمنان شیعه (اهل تسنن) را ملاقات نموده و با آنها در امور اعتقادى مناظره می‌كنم. اگر من مانند ابو القاسم (حسین بن روح) مكان امام زمان (علیه السّلام) را می‌شناختم، شاید در موقع مناظره كه در آوردن دلیلى معطل می‌شدم براى اثبات مدعا، جاى آن‌حضرت را به دیگران نشان می‌دادم، ولى ابو القاسم اگر فی المثل امام در زیر دامنش باشد و او را با قیچى پاره پاره كنند، دامنش را نمى‏گشاید كه دشمنان او را ببینند.[77]

ب) زمانی‌که محمدبن عثمان (نائب دوم) در بستر بیماری قرار داشت، در این هنگام شخصیت‌های برجسته تشیع؛ مانند ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی و چند نفر دیگر به عیادت او رفتند. در این جلسه از نایب دوم سؤال شد: اگر از دنیا رفتی چه کسی به جای تو جایگزین خواهد شد؟ او در جواب گفت: این ابو القاسم حسین بن روح ابی بحر نوبختی، جانشین من، سفیر میان شما و صاحب الامر و وکیل و مورد اعتماد و امین او است. پس در کارهای خود به او رجوع کنید و در امور مهم بر او اعتماد نمایید، این چیزی بود که به آن امر شدم و رساندم.[78]

حسین بن روح نوبختی از دیدگاه اندیشمندان اهل سنت

با عنایت به این که حسین بن روح نوبختی از بزرگان شیعه امامیه و نائب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد؛ از این رو اهل سنت خصوصا متعصبان آنان (با فرض اطلاع از جایگاه او)، با وی میانه خوبی نخواهند داشت، امّا با توجه به این‌که وی شخصی امین، مورد اعتماد و دارای اخلاق نیکو و اهل تقیه بود؛ از این رو علاوه بر شیعیان مورد احترام اهل سنت نیز قرار داشت.

ابو نصر هبة اللَّه بن محمد گفت: ابو عبد اللَّه بن غالب و ابو الحسن بن ابى الطيب براى من نقل كردند: خردمندتر از شيخ ابو القاسم حسين بن روح نديديم.

روزى او را در خانه «ابن يسار» وزير ديدم. او در نزد بزرگان مملكت و شخص المقتدر باللَّه خليفه عباسى داراى مقام بزرگى بود. اهل سنت هم او را بزرگ می‌داشتند.

حسين بن روح از روى تقيه در خانه «ابن يسار» حاضر می‌شد.

روزى در آنجا دو نفر از دانشمندان به گفت‌وگو پرداختند و حسين بن روح هم حاضر بود. يكى از آن دو نفر معتقد بود كه ابو بكر بعد از پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) افضل مردم است و بعد از او عمر و پس از وى على (عليه‌السّلام) دومى گفت: على از عمر افضل بود و در اين باره ميان ايشان گفت‌وگوى زياد درگرفت.

در آن ميان ابو القاسم حسين بن روح (رضى اللَّه عنه) گفت: آنچه مورد اتفاق اصحاب پيغمبر (عليه السّلام) می‌باشد اين است كه صديق را مقدم می‌دارند: بعد از او فاروق و پس از وى عثمان ذو النورين آن‌گاه على وصى! اهل حديث هم بر اين عقيده‏اند و در نزد ما شيعه هم صحيح همين است. آنها كه در مجلس حضور داشتند از اين سخن در شگفت ماندند و او را روى سر خود برداشتند و براى او دعاى بسيار نمودند و به كسانى كه او را رافضى می‌دانستند بد گفتند.

من از اين منظره خنده‏ام گرفت، ولى خوددارى می‌كردم و آستين خود را در دهان فرو می‌بردم مبادا رسوا شوم، سپس برخاستم كه از مجلس بيرون بيايم.

حسين بن روح نگاهى به من نمود و متوجه وضع من گرديد. چون به خانه آمدم ديدم كسى در می‌زند وقتى در را باز كردم ديدم ابو القاسم حسين بن روح سواره پيش از آن‌كه به خانه خود برود نزد من آمده است.

او مرا مخاطب ساخت و گفت: اى بنده خدا چرا در مجلس خنديدى و می‌خواستى مرا به مخاطره بيندازى؟! آيا آنچه گفتم به نظر تو مناسب آنجا نبود؟

گفتم: چرا مناسبت داشت. گفت: پس از خدا بترس من تو را حلال نمى‏کنم اگر اين سخن را در چنين شرايط و مجلسى از من بزرگ شمارى. گفتم: اى آقاى‏ من! مردى كه خود را نماينده امام می‌داند اگر اين چنين سخنى بگويد نبايد از وى تعجب نمود و به گفته او بخندند! گفت: اگر بار ديگر اين سخن را بگوئى با تو قطع علاقه می‌كنم سپس خداحافظى كرد و رفت.[79]

 

میراث حسین بن روح نوبختی

مهم‌ترین و ارزشمندترین چیزی که از نواب اربعه و حسین بن روح نوبختی بر جای مانده، توقیعات (نامه های امام زمان (علیه السلام)) و شهادت‌های مبنی بر دیدن امام زمان (علیه السلام) است، که در جای جای کتاب‌های حدیثی و تاریخی قرار گرفته است.[80]

کتاب نامه مقاله حسین بن روح نوبختی

  1. ابن اثیر، عز الدین؛ الكامل؛ ترجمه، حالت، ابو القاسم و خلیلی، عباس؛ تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371 ش.
  2. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد؛ مناقب آل أبی طالب علیهم السلام؛ علامه‏، چاپ اول، قم‏، 1379 ق‏‏.
  3. اقبال آشتیانی، عباس؛ خاندان نوبختی؛ تهران، ۱۳۴۵ش.
  4. محمد حسین، جاسم؛ تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم؛ ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی؛ امیر کبیر، چاپ اوّل، تهران، ۱۳۶۷ ش.
  5. جعفریان، رسول؛ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه؛ انصاریان، قم، ۱۳۸۱ ش.
  6. سایت شمسا.
  7. سایت ویکی حج.
  8. سایت ویکی شیعه.
  9. سید بن طاووس، علی بن موسی؛ الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف؛ محقق / مصحح: عاشور، على؛ خیام‏، چاپ اول، قم‏، 1400 ق‏.
  10. سید بن طاووس، علی، مهج الدعوات-ترجمه طبسى، محمد تقی، ناشر: رايحه، ‏تهران‏، چاپ اول‏، 1379 ش‏.
  11. صدوق، محمد بن علی؛ كمال الدین و تمام النعمة؛ محقق / مصحح: غفارى، على اكبر؛ اسلامیه‏، چاپ دوم‏، تهران، 1395 ق.
  12. صدوق، محمد بن علی؛ كمال الدین و تمام النعمة؛ ترجمه: كمره‏اى، محمد باقر؛ اسلامیه‏، چاپ اول، تهران‏، 1377 ش.
  13. صدوق، محمد بن علی؛ كمال الدین و تمام النعمة؛ ناشر: اسلامیه‏، چاپ دوم، تهران‏، 1395 ق‏.
  14. طبرسی، احمد بن علی؛ الإحتجاج؛ ترجمه: جعفرى، بهراد؛ اسلامیه‏، چاپ اول، تهران‏، 1381 ش‏.
  15. طبرسی، فضل بن حسن؛ إعلام الورى بأعلام الهدى؛ اسلامیه‏، چاپ سوم، تهران‏، 1390 ق.
  16. طبرسی، فضل بن حسن؛ زندگانى چهارده معصوم (علیهم السلام)؛ ترجمه: عطارودی، عزیزالله؛ اسلامیه‏، چاپ اول، تهران‏، 1390 ق‏.
  17. طوسی، محمد بن حسن؛ الغیبة؛ تصحیح: غفاری، علی‌اکبر و جعفری، بهراد؛ دار الكتب الاسلامیة، تهران، ١٣٨٧ ش.
  18. طوسی، محمد بن حسن؛ الغیبة؛ محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد؛ دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، قم، 1411 ق‏.
  19. طوسی، محمد بن حسن؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد؛ مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول‏، بیروت‏، 1411 ق‏.
  20. عظیم‌زاده تهرانی، طاهره، علل دست‌گیری حسین بن روح نوبختی، تاریخ اسلام، شماره ۱۳، بهار ۱۳۸۲ ش.
  21. غفارزاده، علی؛ زندگانی نواب خاص امام زمان؛ نبوغ، سوم، قم، ۱۳۷۹ ش.
  22. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار (آسمان و جهان)؛ كمره‏اى، محمد باقر؛ اسلامیه‏، چاپ اول، تهران‏، 1351 ش.
  23. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار (مهدى موعود)؛ دوانی، علی؛ دار الكتب الاسلامیه‏، چاپ بیست و هشتم‏، تهران‏، 1378 ش.
  24. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ مصحح: جمعى از محققان‏؛ ناشر: دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، بیروت، 1403 ق‏.‏
  25. مشایخ، فاطمه؛ قصص الأنبیاء (قصص قرآن)؛ فرحان‏، چاپ اول، تهران، 1381 ش‏.
  26. موسوی خویی، سید ابو القاسم؛ معجم رجال الحدیث؛ مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410 ق.
  27. موسوی، سید حسن، کسائی، نوراله؛ پژوهشی پیرامون زندگی سیاسی و فرهنگ نواب اربعه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره ۱۵۰، تابستان ۱۳۷۸ ش.

[1]. طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 370.

[2]. همان، ص 372.

[3]. همان، ص 384 و 385.

[4] . سایت شمسا.

[5]. كتاب الغيبة للحجة، ص 386 و 387.

[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏55، ص 298؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار (آسمان و جهان)، ترجمه: كمره‏اى، محمد باقر، ج ‏2، ص 249.

[7]. 4. محمد حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۹۲.

[8] . سید بن طاووس، علی بن موسی، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، محقق / مصحح: عاشور، على، ج ‏1، ص 184.

[9] . صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج ‏2، ص 501.

[10] . برگرفته از سایت شمسا.

[11] . ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام‏، ج ۴، ص  ۴۲۳.

[12]. 4محمد حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۹۲.

[13]. محمد حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: دکتر آیت اللّهی، سید محمد تقی، ص ۱۵۵ و ۱۵۶؛ گفته شده که وی در سال 266 هجری قمری وفات نموده است. پس از وفات عثمان در سال 266 هجرى، فرزند او محمّد بن عثمان نايب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گشت؛ مشایخ، فاطمه، قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص 858.

[14] . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏51، ص 107 و 108؛ مجلسی، محمد باقر (مهدى موعود)، ترجمه: دوانی، علی، ص 329.

[15] . طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 444 و 445؛ طبرسی، فضل بن حسن، زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، عطارودی، عزیزالله، ص 571‏.

[16] . تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۹۸.

[17] . طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 371.

[18].  غفارزاده، علی، زندگانی نواب خاص امام زمان، ص ۲۳۷.

[19] . محمد حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۹۸؛ جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی ائمه، ص ۵۸۳.

[20] . طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص ۳۷۲.

[21] . عظیم‌زاده تهرانی، طاهره، علل دست‌گیری حسین بن روح نوبختی، تاریخ اسلام، شماره ۱۳. تاریخ اسلام نام چیست؟

[22] . جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی ائمه، ص ۵۸۳.

[23] . علل دستگیری حسین بن روح نوبختی، تاریخ اسلام، شماره ۱۳.

[24]. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 303 و 304.

[25] . عظیم‌زاده تهرانی، طاهره، علل دستگیری حسین بن روح نوبختی، تاریخ اسلام، شماره ۱۳.

[26] . موسوی، سید حسن؛ کسائی، نوراله، پژوهشی پیرامون زندگی سیاسی و فرهنگ نواب اربعه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره ۱۵۰.

[27] . عظیم زاده تهرانی، طاهره، علل دستگیری حسین بن روح نوبختی، تاریخ اسلام، شماره ۱۳.

[28] . پژوهشی پیرامون زندگی سیاسی و فرهنگ نواب اربعه، شماره ۱۵۰، ویکی شیعه.

[29]. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏2، ص 503؛ صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه كمره‏اى، محمد باقر، ج ‏2، ص 181.

[30]. طوسی، محمد بن حسن؛ الغیبة؛ محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 367 و 368.

[31]. همان،  ص 369.

[32]. همان، ص 370.

[33] . طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 444 و 445؛ طبرسی، فضل بن حسن، زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، ترجمه: عطارودی، عزیزالله، ص 571.

[34]. سید بن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات، ترجمه: طبسى، محمد تقی، ص 86 ‏.

[35]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏51، ص 356؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار (مهدى موعود)، دوانی، علی، ص 681.

[36]. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۲۳.

[37]. محمد حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۹۲.

[38] . صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏2، ص 502‏؛ صدوق، محمد بن علی، كمال الدين-ترجمه كمره‏اى، محمد باقر، ج ‏2، ص 180.

[39]. طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 322؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار (مهدى موعود)، دوانی، علی، ص 594.

[40]. كتاب الغيبة للحجة، ص 372.

[41]. ر ک: سایت شمسا.

[42]. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 444 و 445؛ زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، ص 571.

[43]. طوسی، محمد بن حسن؛ الغیبة؛ محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، 386 مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج‏51، ص: 357؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، (مهدى موعود)، دوانی، علی، ص 684.

[44] . سایت شمسا.

[45] . محمد حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۹۳ و ۱۹۴.

[46] . طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص ۳۷۲.

[47] . همان، ص 391.

[48] . همان، ص 384.

[49] . سید بن طاووس، علی بن موسی، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، محقق / مصحح: عاشور، على، ج ‏1، ص 184.

[50] . اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبختی، ص ۲۱۴.

[51] . صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج ‏2، ص 501.

[52] . خاندان نوبختی، ص ۲۱۴.

[53] . محمد حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۹۳ و ۱۹۴.

[54] . طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص ۳۷۲.

[55] . همان، ص 391.

[56] . همان، ص 384.

[57]. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏2، ص 503؛ صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ترجمه كمره‏اى، محمد باقر، ج ‏2، ص 181.

[58]. طوسی، محمد بن حسن، الغيبة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 322.

[59] . صدوق، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج ‏2، ص 502‏.

[60] . رک: محمد حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه محمد تقی آیت‌اللهی، ص ۱۶۹؛ غفار زاده، علی، زندگانی نواب خاص امام زمان، ص ۲۲۷، برگرفته از ویکی شیعه.

[61]. طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 384 و 385.

[62]. همان، ص 385 و 386.

[63] . طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 390.

[64] . طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 390.

[65] . موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۲۳۶.

[66] . طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ص ۸۲۱ و 822.

[67] . طوسی، الغیبة، ص ۳۲۴، ۳۷۳، ۳۸۸؛ صدوق، محمد بن علی، کمال‌الدین، ج ۲، ص ۵۱۹.

[68] . صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه، ج ۱، ص ۴۸۳.

[69]. طوسی، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 372 .

[70] . همان، 369.

[71]. محمد حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیت اللّهی، سید محمد تقی، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۱۹۶. ویکی شیعه.

[72] . سایت شمسا.

[73]. ابن اثير، عز الدين، الكامل،ترجمه، حالت، ابو القاسم و خلیلی، عباس، ج ‏20، ص 13.

[74]. طوسي، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، النص، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 389 و 390.

[75]. همان، ص 307 و 308.

[76]. الكامل، ج ‏20، ص 13 – 16.

[77]. طوسي، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، النص، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 391.

[78]. إِنْ حَدَثَ أَمْرٌ فَمَنْ يَكُونُ مَكَانَكَ فَقَالَ لَهُمْ هَذَا أَبُو الْقَاسِمِ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحِ بْنِ أَبِي بَحْرٍ النَّوْبَخْتِيُّ الْقَائِمُ مَقَامِي وَ السَّفِيرُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ صَاحِبِ الْأَمْرِ ع وَ الْوَكِيلُ [لَهُ‏] «7» وَ الثِّقَةُ الْأَمِينُ فَارْجِعُوا إِلَيْهِ فِي أُمُورِكُمْ وَ عَوِّلُوا عَلَيْهِ فِي مُهِمَّاتِكُمْ فَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَ قَدْ بَلَّغْتُ‏، كتاب الغيبة للحجة، ص 372‏.

[79]. طوسي، محمد بن حسن، كتاب الغيبة للحجة، النص، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص 384 و 385‏.

[80]. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، جعفرى، بهراد، ‏ج ‏2، ص 600 و 601‏.‏