Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

اندیشه و مکتب آیة‌الله وحید بهبهانی

یکی از بزرگ‌ترین سردمداران علم اصول و روش اجتهادی در فقه شیعه، آیة‌الله وحید بهبهانی است. در این گفتار مختصر اشاره‌ای بسیار کوتاه به دیدگاه اصولی وحید بهبهانی می‌شود.

مهم‌ترین دیدگاه‌های ابتکاری این فقیه مجدِّد در علم اصول، در کتاب ارزشمند «الفوائد الحائریه» ایشان آمده است. این کتاب، در حقیقت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین فتوحات علمی که در دوران اخیر در علم اصول صورت گرفته است، به حساب می‌آید.

با بررسی و ارزیابی این کتاب و تعیین جایگاه آن در علم اصول جدید، متوجه می‌شویم که مکتب علمی و فکری مرحوم وحید بهبهانی مکتبی اصولی است.

به عنوان مثال به‌صورت فهرست‌وار به دو مورد از مباحثی که در مکتب فکری این مرد بزرگ و در کتاب ازرشمند او آمده است، اشاره می‌شود:

1. جداسازی امارات[1] از اصول[2]: ریشه‌های نخستین فکر جداسازی امارات از اصول، به وحید بهبهانی برمی‌گردد و پیش از وحید، فقها فرقی بین این دو نوع دلیل نمی‌گذاشتند. چنان‌که فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت، هنوز بین امارات و اصول، جدایی قائل نیستند و امارات و اصول را یک‌جا و در ضمن بحث از دلیل‌های شرعیه می‌آورند.

2. تجزیه و تقسیم شک:  مباحث شک بخش گسترده‌ای از علم اصول جدید را در بر گرفته است؛ زیرا تمام مباحث مربوط به اصول عملیه، در بحث شک گنجانده شده است. در بررسی‌هایی که پیشینیان درباره علم اصول انجام داده‌اند، برای شک، حتی عنوان خاص و باب معینی هم در نظر گرفته نشده بود، تا چه رسد به این‌که عنوان شک، بخش گسترده‌ای از این علم را آن‌گونه که در کتاب «فرائد الاصول» «شیخ انصاری» و یا کتاب‌های اصولی بعد از آن آمده است، فرا گرفته باشد.  امّا وحید بهبهانی، بنیان‌گذار دسته‌بندی تازه‌ای از شک و تقسیم آن به، «شک در تکلیف» و «شک در مکلف‌به» است. این کار فتح بابی بود که فتح‌های فراوانی را در این علم به‌دنبال داشت و بی‌تردید علم اصول جدید، وامدار این تجزیه و تقسیم بندی است که وحید در بحث شک انجام داده است.[3]


[1]. امارات، دلایلی هستند که مبنای حجیتشان این است که نوعا کاشف از واقعند و به همین علت از سوی شارع حجیت یافته‌اند؛ اعم از این که واقع، حکمی باشد و یا از موضوعات، ویکی فقه.

[2].  در اصول بر خلاف امارات، کشف و حکایتی وجود ندارد، بلکه صرفا برای رفع حیرت بندگان و تعیین تکلیف موقت، از ناحیه شارع تعبدا معتبر شناخته شده‌اند و بیش از این اعتباری ندارند. به سخن دیگر تا وقتی دلیل معتبری که بیانگر واقع باشد اقامه نشده و حقیقت مجهول است، اصول می‌توانند کارگشای موقت بوده، حیرت را از بندگان مرتفع سازند، ویکی فقه.

[3]. آصفی، محمد مهدی، نقش وحید بهبهانی در نوسازی علم اصول، فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، شماره 4؛ برگرفته از سایت حوزه نت.