کپی شد
آثار و اقدامات ابوذر غفاری
پس از وفات پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) که خیلی از صحابه، پست و مقام هایی را به دست آوردند، ابوذر به هیچ وجه سمتی نداشت؛ چون امارت و سلطنت را فساد و گمراهی می دانست. وی حتی ابوموسی اشعری را به دلیل پذیرفتن امارت سرزنش می کرد . ابوذر فردی صریح اللهجه بود که بدون تعارف صحبت می کرد. به همین دلیل عده ای از او دوری می کردند . وی يكى از سه تنى بود كه بر فرمان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) استوار ماند.[1] به همين جهت، خلافت ابوبكر را انكار كرد.[2] او با برخى ديگر از بزرگان صحابه، از على (عليه السلام) مى خواست تا براى گرفتن حقّ خود بپاخيزد. ابوذر در برخوردى كه با عمر داشت، در حقّانيّت على (علیه السّلام) خطبه اى خواند.[3] او خود با افتخار به اين استوارى، در جمعى مى گويد: من در روز قيامت از همه شما به پيامبر (صلى الله عليه و آله) نزديکتر خواهم بود؛ زيرا از آن حضرت شنيده ام كه مى فرمود: نزديکترين شما در قيامت به من، كسى است كه از اين دنيا به همان صورتى كه من او را ترک گفته ام، خارج شود. به خدا سوگند! جز من، هيچ يک از شما نيست كه به چيزى از دنيا دست نينداخته باشد.[4] همين رابطه با خاندان پيامبر و على (علیهما السّلام)، او را در جمع محدود و خلوت تشييع كنندگان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) كه حتّى بسيارى از زنان پيامبر حضور نداشتند، قرار داد.[5]
او پس از وفات ابوبكر به شام رفت و در آنجا سكنا گزيد[6] و در سال 19 هجرى در فتح مصر که توسط عمرو عاص صورت گرفت، شركت كرد.[7] بعد به شام بازگشت و در يكى از جنگ هاى تابستانى معاويه، در نبرد عموريه (23 هجرى) حضور يافت.[8]
بعد از اينكه عثمان بن عفان به خلافت رسيد، بنى اميه و منافقان و متظاهران به اسلام پيرامون او را گرفتند. آنها دست تجاوز و تعدى به طرف بيت المال دراز كرده از اموال عمومى به سود خود استفاده كردند. همچنین كاخ هاى مجلل و بناهاى با شكوه در مدينه، مكه، كوفه و بصره براى خود بنا نموده هزاران نفر برده و اسير را به بيگارى كشيدند و املاک زيادى را در عراق، شام و مصر و ساير شهرهاى مفتوحه تصرف کردند.
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه می گويد: هنگامى كه عثمان، مروان بن حكم را خازن بيت المال قرار داد. او به زيد بن ثابت، عطايائى از بيت المال بخشيد. ابوذر از اين كارهاى خلاف، سخت برآشفت و به عثمان اعتراض كرد. وی در مجالس و محافل از فساد دستگاه او سخن مى گفت و اظهار مى داشت: عثمان سنت رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) را رها كرده و خويشاوندان خود را بر مسلمانان مسلط ساخته است.
عثمان يكى از غلامان خود را نزد ابوذر فرستاد و گفت: ابوذر بايد از مخالفت با وى دست بردارد و سكوت كند. ابوذر گفت: من از اوامر خداوند دست بردارم و قرآن را فراموش كنم و در برابر مفسدان سكوت نمايم؟ به خداوند سوگند من هرگز خشم خداوند را بر رضايت عثمان اختيار نخواهم كرد، حق را خواهم گفت اگر چه عثمان ناراحت شده به خشم آيد.
عثمان از سخنان ابوذر ناراحت شد، ولى صبر كرد و عكس العملى از خود نشان نداد. يكى از روزها گفت: اى مردم آيا امام و رهبر مسلمانان مى تواند از بيت المال وام بگيرد و هر گاه دستش باز شد وام خود را به بيت المال پرداخت كند؟ در اين هنگام كعب الاحبار گفت: مانعى ندارد. ابوذر از سخن كعب الاحبار ناراحت شد و گفت: اى يهودىزاده تو مى خواهى دين ما را به ما تعلیم دهی؟![9]
این چنین اقدامات شجاعانه ابوذر غفاری نسبت به هر یک از حاکمان وقت دوره ایشان در تاریخ ثبت شده است. او بدون هیچ هراس و واهمهای پرده از خیانت سردمداران و صاحب منصبان، برمی داشت.
[1]. كلينى، محمد بن يعقوب، کافی، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج 8، ص 245.
[2]. يعقوبى، احمد بن أبى يعقوب، تاريخ اليعقوبى، احمد بن أبى يعقوب، ج 2، ص 124.
[3]. ابن بابويه، محمد بن على، خصال، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج 2، ص 461 و 463.
[4]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، تحقيق: عطا، محمد عبد القادر، ج 4، ص 173.
[5]. تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 115.
[6]. الزركلى، خير الدين، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، ج 2، ص 140.
[7]. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجمالكبير، محقق: سلفی، حمدی عبد المجید، ج 2، ص 148.
[8]. ابن كثير، اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، ج 7، ص 141؛ طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 241.
[9]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل، ج 3، ص 54؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودي، على بن الحسين، تحقيق: داغر، اسعد، ج 2، ص 240.