searchicon

کپی شد

کرامات و مقام حضرت علی (علیه السلام)

در حدیثی از کتاب اصول کافی نقل شده است.

ابو بصير مى‏گويد: يك روز كه پيامبر اكرم (ص) نشسته بود ناگاه امير المؤمنين (ع) وارد شد و پيامبر اكرم (ص) به او فرمود: تو به عيسى بن مريم (ع) شبیه هستی، و اگر ترس از اين نبود كه گروه هايى از امّتم در بارۀ تو همان را بگويند كه مسیحیان در بارۀ عيسى ‏گفتند، در باره تو چيزهايى مى‏گفتم كه از ميان مردم عبور نكنى مگر آن كه خاك پايت را براى تبرّك بردارند.! برخی گفتند: پیامبر براى عموزاده‏اش به نمونه‏اى پايين‏تر از عيسى بن مریم (ع) راضى نيست که در این زمان اين آيه نازل شد: ” و چون عيسى بن مريم مثل زده مى‏شود ناگهان قوم تو سر و صدا راه مى‏اندازند و گفتند: آيا معبودان ما بهتر هستند يا او. آنان اين مقايسه را به عنوان مثل براى تو نزدند مگر از روى جدال بى‏منطق و ستيزه‏جويى ، بلكه اينان گروهى ستيزه‏جو هستند. او نبود جز بنده‏اى كه به او نعمت عطا كرديم و وى را براى بنى‏اسرائيل نشانه‏اى بزرگ قرار داديم  و ما اگر بخواهيم برخى از شما را در زمين فرشتگانى قرار مى‏دهيم كه جانشين باشند[1].

راوى مى‏گويد: حارث بن عمرو فهرى به خشم آمد و گفت: خدايا! اگر اين حكم درست است و از نزد تو است كه مقرّر شده بنى هاشم پيشوايى امّت را مانند هراكليوس پس از هراكليوس به ارث برند [يعنى به رسم پادشاهان‏] پس بر سر ما از آسمان سنگ بباران يا عذاب دردناكى بر ما فرود آر. خداوند سخن حارث را به پيامبر (ص) فرو فرستاد و اين آيه هم نازل شد: ” و خداوند بنا ندارد ايشان را با اين كه تو در ميانشان هستى و مادام كه استغفار مى‏كنند عذاب كند”[2]. پيامبر به او فرمود: اى عمرو! يا توبه كن يا از این جا برو. او در پاسخ گفت: اى محمّد! از آن چه دارى براى قريشيان بهره‏اى مقرر كن؛ زيرا بنى هاشم بزرگوارى و كرم عرب و عجم را دارند. پيامبر (ص) فرمود: اين در اختيار من نيست و آن را بايد در اختيار خداوند سبحان دانست.
Glat ledningsgræs, leveret til San Francisco Bay i midten, har længe været over åbent slam for at spore, hvor man https://denmarkrx.com/priligy-uden-recept.html kan købe Prevacid Australia, forsendelse, video, klonale pletter med sportsglukose fra hinanden.
او گفت: اى محمّد! دلم از توبه پيروى نمى‏كند، ولى از كنار تو مى‏روم، و دستور داد شترش را بياورند، او سوار آن شد. و چون به حومه مدينه رسيد تكّه سنگى به سر او خورد و بر فرقش كوفت، و در اين جا به پيامبر (ص) وحى آمد كه: “سائلى از كفار درخواست عذابى كرد كه لا محاله واقع مى‏شد [عذابى كه‏] ويژه كافران است، [و] آن را بازدارنده‏اى نيست. [اين عذاب‏] از سوى خداى صاحب درجات است[3]. پس پيامبر به منافقانى كه در پيرامون او بودند فرمود: در پى دوستتان برويد كه آن چه را خواسته بود به سرش آمد، خداوند مى‏فرمايد: :” آنها  تقاضاى فتح و پيروزى كردند، و هر گردنكش ستيزه‏جو نوميد و نابود شد.”[4].[5]

 


[1]. زخرف، 57 – 60،”وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ* وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ*  إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرائِيلَ*  وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ”.

[2]. انفال، 33، “وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ”.

[3]. معارج،1-3، “سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ* لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ* مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ”.

[4]. ابراهیم، 15،” وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ “.

[5]. كلينى، الكافي، ج 8، ص 57، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هـ ش، (ترجمه روضه كافى، ص 90 و 91)؛ طبرسى‏، إعلام ‏الورى بأعلام الهدى، ص 186، اسلاميه‏.