searchicon

کپی شد

ویژگى­هاى دورۀ هفتم فقه شیعه

دوره هفتم فقه شیعه، به جهت ظهور حرکت اخبارى‌گرى، ویژگی­هایی دارد که آن را از سایر دوره­ها متمایز می سازد. آن ویژگی­ها عبارتند از:

1. تفرقه و تشتت فقها:

جنبش اخباریان و پدیدآمدن جوّ اخبارى‌گرى در فقه امامیه، سبب انتقاد شدید علماى اخبارى به مجتهدان اصولى شد. عالمان اخبارى معتقد بودند که علماى اصولى از خود چیزى ندارند و سر سفره دیگران نشسته‌اند و از آن سو نیز اصولی­ها، اخباریان را متهم به جمود و رکود مى‌کردند و همین موجب تفرقه و تشتّت میان فقهاى امامیه و به دنبال آن، کاسته شدن از شأن و منزلت فقیهان در منظر عموم گردید.[1]

2. کثرت مجادلات فقهى:

حرکت اخباریان، با ظهور برخى از مسائل، زمینه مناظره و درگیرى را ایجاد کرد؛ مثلًا استفاده از دخانیات که پیش از آن سابقه نداشت، موضوع جدال و درگیرى میان اخباری­ها و اصولی­ها گردید، تا آن جا که مسئلۀ تحریم «شرب تتن» (استعمال دخانیات) شعارى براى اخباری­ها گردید، همان گونه که جوازش، شعار اصولی­ها شد.[2]

3. مخالفت با ادلّۀ عقلى در عرصۀ استنباط مسائل فقهى.[3]

4. بى‌توجهى به علم اصول:

با توجّه به این که تنها مرجع استنباط نزد اخباریان، کتاب و سنّت بود و عقل و اصول عقلى نزد آنان هیچ اعتبارى نداشت؛ لذا اصول فقه مورد بى‌اعتنایى آنها قرار گرفت و در این دوران کتاب مستقلى -جز کتاب «وافیه» فاضل تونى- در علم اصول نوشته نشد و بیشتر تألیفات بر محور «زبدة الاصول» شیخ بهایى دور مى‌زد، که بر آن شرح و تعلیقه ‌ها نوشته شد.[4]

5. تألیف جوامع روایى:‌

حرکت اخبارى‌گرى‌، آثار مثبتی نیز داشته است. پس از تدوین کتب اربعه که تنها مرجع روایى نزد فقها شمرده مى‌شد، موسوعۀ حدیثى دیگرى تألیف نگردید. اخباری­ها که اهتمام فراوانى به اخبار و احادیث داشتند، در چنان دوره‌اى به تدوین جوامع حدیثى اقدام کردند. از جمله تألیفات این دوره عبارت است از: وسائل الشیعة، الوافى و بحار الأنوار.[5] افزون بر اینها باید از «عوالم العلوم و المعارف»، اثر شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی، شاگرد علامه مجلسی (زنده در 1111ق) یاد کرد که در حدود صد جزء و در حجمی بیش از بحار الأنوار است. همچنین «الشفاء فی احادیث آل المصطفی»، اثر شیخ محمدرضا بن عبد اللطیف تبریزی (م 1158ق) نیز قابل ذکر است.[6]

6. تدوین تفاسیر روایى‌:

از این نوع تفسیر در این دوره، مى‌توان به تفسیر «البرهان فى تفسیر القرآن» تألیف سید هاشم بحرانى (م 1107ق) و تفسیر «نور الثقلین» تألیف شیخ عبد على عروسى حویزى (م 1104ق) اشاره کرد.[7]



[1]. مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، ص 121‌.

[2]. همان.

[3]. همان.

[4]. همان.

[5]. همان، ص 122.

[6]. اسلامی، رضا، مدخل علم فقه، ص 347.

[7]. دائرة المعارف فقه مقارن، ص 122‌.