searchicon

کپی شد

وصیت

معنای وصیت و وصی

وصیت در لغت به معنای اندرز کردن و سفارش نمودن است.

همچنین وصی به معنای: اندرز دهنده، وصیت کننده، سفارش کننده و … آمده است. و در اصطلاح فقه؛ به کسی که موافق سفارش و وصیت کسی پس از مرگ وی در امور و اموال وی دخالت و تصرف کند، وصی می گویند.[1] به بیان دیگر، وصی به کسی می گویند که بعد از مرگ وصیت کننده، طبق وصیتنامه، حق دخل و تصرف در امور و اموال میّت را دارد؛ از این رو به امام علی (ع) به عنوان جانشین پیامبر (ص) وصی آن حضرت گفته می شود.

 

 

اهمیت و جایگاه وصیت در اسلام

بحث وصیت و وصایت و مسائل پیرامون آن، از دیرباز موضوع تحقیق و بررسی دانشمندان حقوق و فقهای اسلام بوده است. آنچه این موضوع را نزد ایشان مهم جلوه داده است، شاید این بوده باشد که انسان غیر معتقد به اصول مذهب و ایدئولوژی دینی، به واسطه این که با فوت خویش، خود را فانی می داند و طومار حیات خود را در هم پیچیده می بیند، چندان توجهی به اوضاع پس از مرگ خود ندارد و برای وی مهم نیست که بعد از او اموالش چگونه خواهد شد و به چه مصارفی خواهد رسید. اما در جامعه ای که انسان ها معتقد به عقیده ای مذهبی و مؤمن به معاد پس از مرگ هستند، زندگی پس از مرگ در نظر آنان مهم تر و خطیرتر از زندگی قبل از مرگ است. بنابر این در چنین جوامعی هر فرد معتقد به زندگی اخروی، در صدد اصلاح و اداره امور خویش پس از مرگ می باشد؛ زیرا وی خود را حتی پس از مرگ نیز مسئول و متعهد در مقابل دستورات مذهبی که از جانب خداوند به صورت وحی بر پیامبران نازل شده می داند.

یکی از مهم ترین راه هایی که در جوامع مذهبی جهت اداره امور پس از مرگ مرسوم و متداول بوده، مسئله «وصیت» است. سابقه این امر سودمند به زمان های بسیار قدیم بر می گردد، به حدی که می توان گفت در هر زمانی که انسان به زندگی پس از مرگ معتقد بوده، این موضوع نیز با وی همراه بوده است. حتی می توان گام را فراتر گذاشته و گفت که در جوامع لامذهب مثل کشورهای کمونیستی نیز چنین حقوقی وجود دارد و در مجموعه های حقوقی آنان بخشی به مسئله وصیت اختصاص یافته است. در حقوق اسلام و امامیه نیز که دارای قواعد و مقررات حقوقی بسیار مستحکم و متینی است، به امر وصیت و فروع آن اهمیت شایانی داده شده است؛ به صورتی که گزاف نیست ادعا شود که هر انسان مسلمان درباره این موضوع در زندگی خودش فکر می کند و به گونه ای به آن می پردازد، و شاید کمتر فردی پیدا شود که بدون وصیت حتی شفاهی از دنیا برود. دلیل این اهمیت فوق العاده نیز تصریحاتی است که در قرآن کریم، اولین و اصیل ترین منبع حقوق اسلام و نیز در سنت رسول گرامی (ص) به امر وصیت اشاره شده است.[2]

برخی از شرایط وصیت

هر چند نوشتن و مکتوب کردن وصیت، کاری بسیار خوب و پسندیده است، اما لازم نیست وصیت کتبی و به صورت نوشته باشد، بلکه میزان، حصول اطمینان به وصیّت است. اگر وصیتی که اطمینان به صدور آن باشد، و دارای شرایط زیر باشد، عمل به آن واجب است:

الف: عملی باشد که غرض عقلائی بر آن مترتب باشد.

ب: وصیت به مصرف کردن اموال در جهت کارهای حرام؛ مانند وصیت به مال در جهت کمک به ستمگران، راهزنان، تعمیر کلیساها، چاپ کتاب های گمراه کننده و … نباشد.

ج: وصیت به خرج کردن مال در جهت کارهای سفیهانه و بیهوده نباشد.[3]

د: وصیت به بیش از ثلث اموال نباشد؛ زیرا وصیت میت تنها در ثلث اموال او نافذ است.[4]

تقدم وصیت یا ارث

بر اساس آیات قرآن و روایات وارده، پیش از تقسیم ارث نخست باید بدهی های میّت پرداخته شود و به وصیت و سفارش او عمل شود، سپس به تقسیم ارث پرداخته شود.

دست کم در چهار جای قرآن به این مسئله تصریح شده است: ” … مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي‏ بِها أَوْ دَيْن‏ و …”؛[5] پس از خارج كردن حق وصيّت و دينى كه به دارايى آنها تعلق گرفته و سهم ارث‏ … . پس در آيه دلالتي است بر اين كه وصيت بر ارث مقدم است.[6]

هر عاقل و بالغی در زمان زنده بودنش در مورد اموالش اختیار تام دارد که هر نوع تصرف عقلایی در مورد آن انجام دهد؛ به عنوان مثال وقف کند، نذری انجام دهد و به کسی ببخشد و …، امّا در مورد پس از مرگش اختیار تام و مطلق نسبت به همۀ اموال ندارد، بلکه در صورتی که اگر وصیّت میّت بیش از مقدار ثلث بود، تنها مقدار ثلث (یک سوم) آن نافذ و قابل انجام است، و در صورتی که بیشتر از آن باشد، اگر همۀ ورثه بالغ باشند و اجازه دهند ارزش دارد و به آن عمل می شود و اگر برخی بالغ و عاقل باشند به همان نسبت نافذ است و الاّ در همان اندازۀ ثلث ارزش دارد.[7]

همچنین در مورد دینی (بدهی) که بر عهدۀ میت بوده، پیش از پرداختن به تقسیم ارث میّت، نخست باید بدهی مالی او پرداخته شود، خواه به آن وصیت کرده باشد، یا نکرده باشد.

تکرار در وصیت و ما زاد بر ثلث مال

نظر مقام معظم رهبری در مورد تکرار وصیت موصی، و افزایش مال وصیت شده این گونه است:

اگر شخصی در دو مرحله وصیت به مصرف اموال خود در امور خیریه؛ مانند: مسجد و حمام محل خود داشته و در مرحله دوم مبلغ وصیت او افزایش پیدا کرده باشد، در این مورد بايد به آخرين وصيّت عمل كرد و اگر زايد بر ثلث است بايد ورّاث نسبت به مقدار اضافه بر ثلث اجازه دهند.[8]


[1]. فرهنگ معین، واژۀ “وصی”، چاپ چهارم، تهران، نشر سرایش، 1381 ش.

[2]. بندرچی، محمد رضا، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی(دانشگاه تهران)، شماره 51، بهار 1380.

[3]. اصفهانی، سید ابوالحسن، وسیلة النجاة (مع حواشی الامام)، ص 559 – 560، م 21، مؤسسه‏ تنظيم و نشر آثار امام خمينى‏ (ره)، قم، 1380ش.

[4]. استفتائات امام خمینی، ج 2، ص 409، س 13، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1380ش.

[5]. نسا، 11 و 12.

[6]. شهابی، محمود، ادوار فقه، ج ‏2، ص 217.

[7]. سيد ُيزدی، سؤال و جواب، متن، ص 347، هر گاه وصيت به مجموع مال خود كرده است، به مقدار ثلث از آن ممضى است و مقدار ثلث را تقسيم مى كنند بر امور مذكوره و دو ثلث ديگر با عدم اجازه وراث قسمت مى شود بر ايشان به قاعده ارث.

[8]. استفتای کتبی از دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی).