searchicon

کپی شد

وجود ذهنی در فلسفه

بحث وجود ذهنی هرچند به یک اعتبار در ردیف مباحث وجود و عدم قرار گرفته است، ولی به اعتبار دیگر از جمله مسائلی است که به بحث حقیقت علم و ادراک مربوط می شود و خود، زیر بنای مباحث دیگر حکمت؛ مانند اتحاد عاقل و معقول و …  است.

ماهیت دقیق وجود ذهنی و اصل مدعای قائلین به وجود آن را می توان این گونه بیان نمود که، خدای متعال نفس انسان را طوری خلق کرده است که می تواند خود، خالق و آفریننده باشد و صور مجرده را بیافریند، اما آن چه توسط نفس انشاء می شود، وجودی است ضعیف که آثار مترتبه بر آن در عالم ذهنی، غیر از آثار مترتبه بر موجودات عینی است؛ اگر چه موجودات در هر دو نحو از وجود محفوظ هستند؛ بنابراین، این مرتبه از وجود را وجود ذهنی یا ظلی و این موجودات را موجودات ذهنی می نامند.

به بیان دیگر، ماهیاتی که در خارج هستند، وجود دیگری نیز دارند که وجود ذهنی آنها است، با این تأکید که آنچه در ادراک اشیاء به ذهن ما می آید و لباس وجود ذهنی بر تن می کند، همان ذات ماهیت اشیای خارجی است، نه شبحی از آن و نه ادراکی که صرفاً اضافه ای خاصه با آن اشیاء داشته باشد.[1]



[1]  . ر.ک: سبزواری، شرح منظومه، ج 2، ص 124.