searchicon

کپی شد

نقد عقیده شیخیه درباره امامان شیعه (علیهم السلام)

یکی از اعتقادات مسلمانان، به خصوص شیعیان، این است که پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) از جایگاه ویژه‌ای در نزد خداوند متعال برخوردار هستند و حق‌تعالی برای ایشان مقامات عالیه‌ای قرار داده است، که بشر عادی نمی‌تواند به آن دست یابد. توصیف مقام و جایگاه پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) از حد قلم عاجز و از ظرفیت این مقاله خارج است. اما نکته‌ مهمی که باید به آن اشاره نمود، این است که درباره حضرات معصومان (علیهم السلام)، نباید دچار غلوّ، افراط و تفریط و به کار بردن تعابیری شد که از شأن آنها به دور است. این مطلبی است که خود آن ذوات مقدسه ما را از آن نهی فرموده اند.

با توجه به این نکته، به نقد و بررسی عقیده شیخیه درباره امامان معصوم (علیهم السلام)  پرداخته می شود:

  1. به کار بردن تعبیر علت فاعلی و غایی درباره ائمه (علیهم السلام) به گونه ای که با توحید منافات نداشته باشد، شاید اشکالی نداشته باشد، اما تعابیر علت مادی و صوری معمولا درباره اشیاء مادی و اشیایی که ماده و صورت دارند به کار می رود.
  2. ماده و صورت در اجسام و موجودات مادی قابل تصور است، ولی در مجردات؛ مانند فرشتگان و عالم ارواح، ماده و صورت مطرح نیست؛[1] زیرا آنان موجودات ابداعی هستند و بدون نیاز به ماده اولیه و با اراده الهی خلق می شوند. حال سؤال آن است که بر طبق عقیده شما، علل اربعه بودن ائمه (علیهم السلام) در خلقت آنها چگونه توجیه می شود؟
  3. درباره آیه شریفه «مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً»،[2]

علامه طباطبایی می فرماید: این آیه در نفى ولایت ابلیس و ذریه‏اش، و مشتمل بر دو برهان است:

اول این كه ولایت تدبیر امور هر چیزى موقوف است بر این كه دارنده ولایت، احاطه علمى به آن امور داشته باشد، آن هم به تمام معناى احاطه،… و اینان؛ یعنى ابلیس و ذریه‏اش از مبدأ خلقت آسمان ها و زمین و بلكه از مبدأ پیدایش خودشان خبرى نداشتند، چون خدا ایشان را در هنگام خلقت آسمان ها و زمین و خود آنان شاهد بر كار خود نگرفت، و كار خود را در پیش چشم ایشان انجام نداد، پس ابلیس و ذریه‏اش شاهد جریان خلقت عالم نبودند، چون خلقت آن، عملى آنى بود كه به آسمان‏ها و زمین فرمود: «كُن؛ موجود باش»[3]، و آنها موجود گشتند، و آن روز شیطان ها كجا بودند كه این جریان را مشاهده كرده باشند؟ … در نتیجه چگونه اهلیت این را دارند كه متصدى تدبیر امور عالم و یا تدبیر امور قسمتى از آن باشند، و در نتیجه در مقابل خدا آلهه و اربابى باشند؟…

حجت دوم كه آیه مورد بحث مشتمل بر آن است این می باشد كه هر نوع از انواع مخلوقات به فطرت خود متوجه به سوى كمال خویش است، كمالى كه مختص به او است، و این براى كسى كه در وجود انواع موجودات تتبع و در احوال آنها امعان نظر كرده باشد ضرورى و واضح است. پس هدایت الهى هدایتى است عمومى كه تمام موجودات را در برگرفته است، هم چنان كه در كلام خود فرموده: «قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ كُلَّ شَی‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏؛[4] گفت: «پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آن چه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت كرده است!»  و شیطان ها اشرارى هستند مفسد و گمراه كننده كه فرض مدبر بودن آنها در آسمان ها و زمین و یا انسان ها – كه اگر چنین تدبیرى داشته باشند، لا جرم به اذن خدا خواهند داشت- فرضى است كه با فرض نقض غرض كردن خدا مساوى است؛ به این معنا كه اگر خدا چنین اجازه‏اى به شیطان ها بدهد سنت خود را در خصوص عمومیت هدایت نقض كرده و براى اصلاح امر انسان ها و هدایت آنان به كسى متوسل شده كه كارش درست ضد اصلاح و هدایت است یعنى افساد و اضلال است و چنین فرضى محال است، و همین است معناى جمله «وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً» كه ظاهر در این است كه سنت خداى عز و جل این است كه «گمراه كنندگان را كارگردان و یاور خود نگیرد».[5]

از فرمایش علامه طباطبایی روشن شد که آیه شریفه مربوط به نفی ولایت و تدبیر ابلیس و ذریه اش نسبت به عالم هستی است و ربطی به نقش اهل بیت (علیهم السلام) در خلقت ندارد، حتی اگر از مفهوم آن استفاده شود؛ زیرا خداوند سبحان، غنی محض است و در خلقت از کسی کمک نمی گیرد، چه آن شخص گمراه باشد چه هدایت یافته باشد؛ زیرا بر اساس توحید خالقیت و بر اساس نقش اراده الهی در ایجاد موجودات، نیازی به غیر نیست.

نقش ائمه (علیهم السلام) در خلقت

اما نقش ائمه (علیه السلام) در خلقت، به عنوان واسطه فیض، مظهر و مجرای مشیت و قدرت خداوند در نظام عالم است. آنان به اذن الهی، فیض حق را به موجودات می رسانند.

در فقره‌ای از زیارت جامعه كبیره درباره اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: «خداوند به سبب شما باران نازل می‌كند و آسمان را از این كه بر زمین فرو افتد نگاه می‌دارد و غم و اندوه و مشكلات را بر طرف می‌سازد».[6]

در فقره یاد شده از زیارت جامعه از سببیت تكوینی اهل بیت (علیه السلام) سخن به میان آمده است و چهار نمونه بیان شده است كه دو نمونه مربوط به عالم طبیعت (نزول باران و نگهداری آسمان از این كه بر زمین فرو افتد یا بقای نظام طبیعت) و دو نمونه مربوط به بشر و مانند او است (رفع ناملایمات روحی و جسمی).

البته فاعل و مدبر بالذات، خداوند متعال است و وجود اهل بیت (علیهم السلام) مظهر و واسطه مدیریت و فاعلیت الهی است. روشن است كه موارد یاد شده، از باب ذكر نمونه است و خصوصیتی ندارند؛ بنابراین، حوادث و رخدادهایی؛ مانند وزش باد، پیدایش ابر، نزول برف، گرمابخشی آتش، رویش گیاه، میوه دادن درختان و دیگر رخدادهای طبیعی نیز در عین این كه اسباب و علل مادی و طبیعی دارند، در سطحی بالاتر، اسباب و علل ماورای طبیعی نیز دارند؛ چنان‌كه به تصریح قرآن كریم و روایات، فرشتگان در حوادث طبیعی نقش سببی و فاعلی دارند «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً؛ و آن ها كه امور را تدبير مى‏كنند!»[7] و چون سببیت آنها در سطحی بالاتر از اسباب طبیعی و در طول آنها است، هیچ‌گونه منافاتی با نظام سببی و مسببی عالم طبیعت ندارند. بر این اساس، اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز در سطحی بالاتر بر كل اسباب طبیعی و فرا طبیعی تأثیر می‌گذارند و البته، همه این اسباب و علل، به خداوند متعال كه مسبب الاسباب است منتهی می‌شود: «قُلْ كُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ؛ بگو: همه اينها از ناحيه خدا است».[8]

در دعای ماه رجب كه از ناحیه مقدسه امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای جناب محمد بن عثمان؛ دومین نایب خاص آن حضرت صادر شده، و شیخ احمد از بعضی فقرات آن استفاده نموده، چنین آمده است:

«خدایا! به واسطه معانی همه آن چه والیان امر تو ـ كه امین‌های سرّ تو هستند ـ تو را می‌خوانند، از تو درخواست می‌كنم … به واسطه آن چه مشیت تو درباره آنان حكم كرده است، از تو درخواست می‌نمایم. نتیجه مشیت تو درباره آنان این است كه آنان را معادن كلمات خود، و پایه‌های توحید و نشانه‌ها و مقامات خود قرار دادی كه در هیچ مكانی تعطیل بردار نیست. آنان جز در این كه بندگان تو و آفریده‌های تو می‌باشند، با تو فرقی ندارند. به واسطه آنان، آسمان و زمین را (از موجودات) انباشته ساختی، تا ندا و شعار توحید در جهان آشكار شد».[9]

از این دعای شریف، جایگاه و نقش تكوینی اهل بیت (علیهم السلام) در گستره عالم خلقت به روشنی استفاده می‌شود. آنان اگرچه بالذات واجد هیچ قدرت و كمالی نیستند و آفریده و عبد خداوند متعالند؛ با این وجود، با اذن و مشیت تكوینی خداوند، گسترده‌ترین نقش را در تدبیر جهان دارند. البته تدبیر آنان، مظهر و مجرای تدبیر الهی است.

این همه آوازها از شه بود

گرچه ازحلقوم عبدالله بود[10]

  1. منظور از عمق اکبر و گودال بزرگ چیست؟ باید روشن شود.
  2. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة»،[11] معنای معروف و مشهور و همراه با قرینه این حدیث شریف آن است که «من و علی دو پدر این امتیم»،[12] نه آن که «من و علی پدر و مادر این امتیم»!

[1]. خدایی، احمد، تحلیلی بر تاریخ و عقاید فرقه شیخیه، ص 101.

[2]. کهف، 51.

[3]. یس، 82.

[4]. طه، 50.

[5]. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان في تفسیر القرآن، مترجم: موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ج ‏13، ص 454 و 455.

[6]. ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار الكبير، محقق و مصحح: قيومى اصفهانى، جواد، ص 532. «بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ، وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ، وَ بِكُمْ يَكْشِفُ الضُّرّ».

[7]. نازعات، 5.

[8]. نساء، 78.

[9]. سید بن طاووس، رضی الدین علی، الإقبال بالأعمال الحسنة فيما يعمل مرة في السنة، ج ‏2، ص 646.

[10]. ربانی گلپایگانی، علی، نقش فاعلی امام در نظام آفرینش (3)، پایگاه اینترنتی انتظار.

[11]. ابن شاذان، محمد بن احمد، مائة منقبة من مناقب أميرالمؤمنين و الأئمة، محقق و مصحح: مدرسه امام مهدى (عليه السلام‏)، ص 46، منقبت 22.

[12]. ر.ک: همان.