searchicon

کپی شد

میراث امام علی (علیه السلام)

امور ذیل را می‌توان به عنوان مهم‌ترین میراث وجود مبارک امام علی (علیه السلام) ذکر نمود:

  1. امامت و ولایت

سلسله جلیله امامت و ولایت، مهم‌ترین میراث امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که بعد از ایشان به امام حسن (علیه السلام) تا به امام دوازدهم (علیه السلام) به ارث رسید.

از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده که فرمود: «در خانه ام سلمه در خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودم که جماعتی از اصحاب آن حضرت؛ مانند سلمان، أبوذر، مقداد و عبدالرحمن بن عوف بر ایشان وارد شدند. سلمان عرض کرد: ای رسول خدا، هر پیامبری، یک وصی (جانشین) و دو نوه دارد، وصی و دو نوه شما چه کسانی هستند؟ حضرت مدتی درنگ کرد و سپس فرمود: ای سلمان، خداوند متعال چهار هزار پیامبر مبعوث فرمود و آنها چهار هزار وصی و هشت هزار نوه داشتند، پس قسم به آن که جانم در دست او است، من بهترین پیامبران و جانشین من بهترین جانشینان و دو نوه ام (امام حسن و امام حسین علیهما السلام) بهترین نوه ها هستند. آن گاه فرمود: (ای سلمان) ‌آیا وصی آدم را می شناسی؟ سلمان عرض کرد: خدا و رسول او آگاه‌تر هستند. فرمود: من ایشان را به تو معرفی می کنم ای بنده خدا، تو از ما اهل بیت هستی. سپس آن حضرت اوصیای پیامبران را تا زمان خود بر شمرد، وقتی به زمان خود رسید، فرمود: و من آن را (امر وصایت را) به علی (علیه السلام) سپردم. سلمان سؤال کرد: آیا بین این انبیا و اوصیایی که برشمردید، انبیا و اوصیای دیگری هم بوده اند؟ فرمود: بله بیشتر از آن که به شماره در آیند. سپس آن حضرت رو به امیرالمؤمنین (علیه السلام) کرد و فرمود: ای علی، من امر وصایت را به تو سپردم، تو آن را به فرزندت حسن بسپار، حسن آن را به برادرش حسین بسپارد، حسین آن را به فرزندش علی، علی آن را به فرزندش محمد، محمد آن را به فرزندش جعفر، جعفر آن را به فرزندش موسی، موسی آن را به فرزندش علی، علی آن را به فرزندش محمد، محمد آن را به فرزندش علی، علی آن را به فرزندش حسن و حسن آن را به فرزندش قائم بسپارد. سپس امامِ مردم از میان آنها غایب خواهد شد تا آن زمان که خدا بخواهد و برای او دو غیبت است که یکی از آنها طولانی تر از دیگری است…».[1]

در روایت دیگری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است: «ای علی تو وصی بر اموات از اهل بیت من و جانشین بر احیاء از امت من هستی، جنگ با تو جنگ با من است و تسلیم در برابر تو تسلیم در برابر من است. تو امام هستی، پدر یازده امام، امامان پاک و معصوم از صُلب تو هستند، و از جمله آنها مهدی است که دنیا را از قسط و عدل پر می کند…».[2]

این میراث نورانی امام علی (علیه السلام)، هم اکنون در دستان مبارک آخرین امام از نسل آن حضرت؛ یعنی امام مهدی موعود موجود (علیه السلام) است و شعاع برکاتش، نه تنها عالم انسانی بلکه همه عوالم هستی را در برگرفته است.

  1. مکتب تشیع

هر چند پایه گذار اولیه و اصلی مکتب تشیع، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است، ولی محور، ملاک و میزان آن امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.

حسکانی از عالمان اهل سنت از ابن عباس نقل می کند که وقتی آیه شریفه: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِک هُمْ خَیرُ الْبَرِیةِ»[3] نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به على (علیه السلام) فرمود: منظور از این آیه تو و شیعیان تو هستند. تو و شیعیانت در روز قیامت، در حالی می آیید که شما از خدا راضى و خدا از شما راضی است و دشمن تو خشمناک و سرافکنده مى‏آید. على (علیه السلام) عرض کرد: یا رسول اللّه دشمن من کیست؟ آن حضرت فرمود: کسى که از تو بیزارى جوید و تو را لعنت ‏کند. سپس پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس که بگوید «خدا على را رحمت کند»، خدا او را مورد رحمت خود قرار مى‏دهد.[4]

نکته مهم آن است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در طول حیات شریفش به ویژه در دوران امامت و ولایتش، نقش اساسی در تثبیت مکتب تشیع داشته است؛ به عنوان نمونه:

آن امام همام در شورای شش نفره برای تعیین خلیفه بعد از عمر بن خطاب، آن گاه که عبدالرحمن بن عوف به على (علیه السلام) گفت: اگر تو بر کتاب خدا و سنت رسول و سیره شیخین (عمر و ابوبکر) عمل مى‏کنى با تو بیعت کنم. امام (علیه السلام) پاسخ داد: من بر کتاب خدا و سنت رسول او و اجتهاد خود عمل مى‏کنم.[5]

روشن است که آن امام عزیز، چون دارای مقام عصمت است، اجتهاد وی نیز معصومانه است و از هرگونه هوی و هوسی به دور است. پاسخ امام علی (علیه السلام) به عبدالرحمن بن عوف، هر چند باعث عدم انتخاب آن حضرت و انزوای مجدد ایشان شد، ولی موجب شد که خط ولایت و امامت و تشیع ناب تثبیت شده و از هرگونه انحرافی حفظ شود.

بعد از قتل عثمان و روی‌آوردن مردم به امام (علیه السلام) و بیعت با ایشان نیز، آن حضرت پذیرش قبول مسئولیت حکومت را بر مبنای تشیع ناب اعلام کرد و فرمود: من بعد از این بر اساس قرآن و سنت نبوی حکم خواهم کرد و برای من جز معیارهای اسلامی در رفتار حکومتی پذیرفته نیست. بر همین اساس والیان نالایق را عزل کرده و اموال بیت المال را به طور مساوی میان مسلمانان تقسیم نمود. اساس در واگذاری مسئولیت‌های حکومتی آن حضرت نیز، تقوا و ایمان واقعی به اسلام قرار گرفت.

این گونه برخورد هر چند، آن حضرت و حکومتش را با فشارهای بسیاری مواجه نمود و منجر به جنگ‌های خونین جمل، صفین و نهروان گشت، ولی باعث تثبیت آیین حق الهی و احکام نورانی اسلام و مکتب تشیع گردید. امام علی (علیه السلام) در این مسیر، حتی یک قدم از باورهای دینی و اعتقادی خویش عقب نشینی ننموده و هیچ گاه مصلحت اسلام را فدای منافع شخصی و حکومتی خویش نکرد و تمام موضع‌گیری‌ها، حرکات و جنگ‌های ایشان در راستای معرفی اسلام واقعی قرار گرفت و سرانجام نیز دراین راه به فیض شهادت نایل گشت.

مکتب با عظمت تشیع که میراث بابرکت امام علی (علیه السلام) است، هر چند در طول تاریخ فراز و فرودهای فراوانی را پشت سر گذاشته، لکن نسل به نسل توسط فرزندان آن امام همام، حفظ و تثبیت گشته و در انتظار ظهور آخرین امام از نسل امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که این مکتب را به عالی‌ترین درجه شکوفایی و عظمت خود برساند.

[1]. خزاز، على بن محمد، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنى عشر، ص 147 – 151.

[2]. همان، ص 151 و 152.

[3]. بینه، 7.

[4]. حاكم حسكانى، عبدالله، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج ‏2، ص 461.

[5]. امین عاملى، سید محسن، أعیان الشیعة، ج ‏1، ص 438. «فقال عبد الرحمن … لعلي: أبايعك على كتاب الله و سنة رسوله و سيرة الشيخين. فقال (علیه السلام): بل على كتاب الله و سنة رسوله و اجتهاد رأيي».