searchicon

کپی شد

مقاله اربعین حسینی

مفهوم شناسی اربعین

اربعین  یعنی چهل. چلّه: مدت چهل روز که صوفیان به گوشه نشسته ریاضت و عبادت کنند. چهل روز از عاشورا رفته. بیستم صفر.[1]

عدد اربعین یک ویژگی دارد که آن را از عددهای دیگر متمایز می‌کند عدد 40 (چهل) از اعداد متبرکه است بیش‌تر پیامبران در 40 سالگی به مقام رسالت رسیدند در منهج الصادقین آمده‌است به هیچ پیامبری بیش از 40 سالگی وحی نازل نشده‌است در حدیثی آمده است: حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) در روز بیست و هفتم رجب در حالی که 40 سال داشتند به رسالت الهی برگزیده شدند[2] در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین روز شهادت سیدالشهداء گفته می‌شود و مصادف با بیستم ماه صفر است. در هر اربعین، یادواره‌ای با شکوه بر مزار شهیدان کربلا برگزار می‌شد و مردم از این رهگذر، بار دیگر نهضت امام حسین (علیه السلام) را مرور می‌کردند، با اهداف آن آشنا می‌شدند
گفتنی است: گرامی داشت یاد متوفا پس از مرگ او در همه ملل و ادیان رسمیت دارد و بعضی با گذشت یک ماه و بسیاری نیز پس از چهل روز از متوفای خود تجلیل می‌کنند. در میان مسلمانان، به ویژه شیعیان، پس از شهادت امامان معصوم(علیهم السلام) در نخستین اربعین آنان مراسم گرامی داشت انجام می‌شده است، ولی شهادت امام حسین (علیه السلام) این ویژگی را دارد که روز اربعین حسینی هر ساله تا قیامت ادامه خواهد داشت.[3]

نتیجه آن که اربعین حسینی به معنای چهلم شهادت امام حسین (علیه السلام) که مصادف با بیستم صفر است می‌باشد با این قید که به تعبیر علامه جوادی تا قیامت این اربعین وجود دارد و به خاطر اهمیت اربعین حسینی، زیارت اربعین وارد شده‌است.

عدد «اربعین» در متون دینی

یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر «اربعین» است که در بسیاری از موارد به کار می‌رود؛ از ابن عباس، به نقل از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده که اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد.[4] در نقلی آمده است که ، مردمان طالب دنیایند تا چهل سالشان شود، پس از آن در پی آخرت خواهند رفت .[5]

در قرآن آمده است که «میقات» موسی با پروردگارش در چهل روز حاصل شد؛ «وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً»[6]. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا در حال سجده بود[7]. درباره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجه می‌کردند.[8]

اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان «اربعین» با انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقل‌ها از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) آمده که اگر کسی از امت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینیش از آنها بهره ببرد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد.[9]

در نقل دیگری آمده‌است که امیرمومنان علی (علیه السلام) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می‌کردند، در برابر دشمنانم می‌ایستادم[10]. مرحوم کفعمی نوشته است: زمین هیچ‌گاه از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، خالی نمی‌شود[11].

در نقلی از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) آمده است که اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می‌کند؛ «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ»[12]. روایات به این مضمومن فراوان وجود دارد.

در روایت است کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند می‌شود. نیز در روایت است، کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی می‌کند. نیز در روایت است، کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول نمی‌شود. و نیز رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی‌شود[13].

تاریخچه پیاده روی اربعین

به گفته برخی پژوهشگران، راهپیمایی در روز اربعین از زمان امامان معصوم (علیهم السلام) در بین شیعیان رایج بوده‌است. سید محمدعلی قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهداء، زیارت امام حسین در روز اربعین را سنت و رفتار مداومِ شیعیان از زمان ائمه (علیهم السلام) دانسته که در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس نیز به این حرکت پایبند بوده‌اند.[14]

و نیز گفته شده سنت پیاده‌روی در دوره شیخ انصاری رایج بود و بسیاری از علما با پای پیاده به کربلا می‌رفتند؛ اما این سنت در زمان میرزا حسین نوری فراموش شده‌بود و او آن را احیا کرد. محدث نوری مسیر نجف تا کربلا را با شاگردان و همراهان خود در طول سه روز طی می‌کردند.[15] نویسنده کتاب ادب الطف در گزارشی از مراسم اربعین در کربلا، اجتماع در این مراسم را به اجتماع مسلمانان در مکه تشبیه و به حضور هیئت‌های عزاداری در آن اشاره کرده که برخی به ترکی، عربی، فارسی و اردو مرثیه می‌خوانده‌اند. ادب الطف در سال ۱۳۸۸قمری/۱۹۶۷میلادی منتشر شده و نویسنده آن، جمیعت راهپیمایان اربعین را بیش از یک میلیون نفر تخمین زده‌است.[16]

در پیاده‌روی اربعین سال ۱۳۹۳شمسی نماز جماعتی به طول ۳۰ کیلومتر در مسیر نجف به کربلا برگزار شد و هزاران زائر در آن شرکت کردند.[17]

در اواخر قرن ۱۴ قمری حزب بعث عراق، با برگزاری مراسم راهپیمایی اربعین مخالفت کرد و گاه با راهپیمایی‌کنندگان با خشونت رفتار می‌شد. این مسئله موجب کم‌رونق شدن این مراسم گردید. گفته شده آیت‌الله سید محمد صدر در دوره‌ای، پیاده‌روی به کربلا را واجب اعلام کرده بود.[18]

ورود اهل بیت (علیهم السلام) و جابر به کربلا

سید بن طاوس نقل می‌کند: هنگامى‌که زنان و فرزندان امام حسین (علیه السلام) از شام برگشتند و به عراق رسیدند به راهنما گفتند: ما را از راه کربلا ببر. وقتى به جایگاه شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانشان رسیدند، جابر بن عبد اللَّه انصارى را با گروهى از بنى هاشم و مردى از آل رسول اللَّه دیدند که براى زیارت امام حسین (علیه السلام) وارد شده بودند. همه در یک وقت وارد شدند و با یک دیگر شروع به گریه و حزن کردند و به سر و صورت زدند. مجلس عزایی به پا کردند که فوق العاده دلخراش و جگرسوز بود. زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و عموماً چند روزى عزادارى کردند.[19] و [20]

کسانی که معتقدند کاروان اسرا (اهل بیت امام حسین) به کربلا بازگشت، در تاریخ و زمان این بازگشت اختلاف دارند، بعضی از دانشمندان با توجه به مسافت و زمان رفتن اسرا به کوفه و شام، و توقف آن‌ها در شام، اربعین اول را بعید می‌دانند، اما عده‌ای دیگر این امر را با توجه به ادله‌ای که می‌آورند امکان پذیر می‌دانند.

به صورت خلاصه هر دو نظر مورد بررسی قرار می‌گیرد:

الف) اشکالات وارده به بازگشت اهل بیت (علیهم السلام) در اربعین اول:

استاد مطهری در این باره می‌گوید: “یکی از ادله‌ای که آن را دلیل بر بازگشت اسرا به کربلا می‌دانند، جریان ملاقات کاروان حسینی با جابر بن عبد الله و عطیه است، گرچه اصل زیارت جابر در روز اربعین که اول زائر امام حسین(علیه السلام) بوده است در کتب معتبره آمده‌است.[21] اما مصادف شدن جابر با کاروان اسرا را فقط سید بن طاووس در کتاب لهوف[22] نقل کرده است. دلیل دیگری که استاد مطهری در این باره ذکر می‌کنند؛ این است که راه شام از کربلا نیست”.[23]

شیخ عباس قمی (ره) در بیان حوادث بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) می‌گوید: “آنچه از بعضی مورخان رسیده، که اهل بیت (علیهم السلام) از راهنمای قافله درخواست کردند، که آنان را از مسیر کربلا به مدینه ببرند و او قبول کرد و در کربلا با جابر ملاقات کردند صحیح نمی‌باشد؛ زیرا کاروان حسینی را از مسیر اصلی حرکت دادند و نزدیک به چهل روستا و آبادی در بین راه بوده است و با توجه به نقل سید بن طاووس در کتاب اقبال[24] که اهل بیت (علیهم السلام)حدود یک ماه هم در شام توقف داشته‌اند، بازگشت اهل بیت به کربلا بعید به نظر می‌رسد و در ادامه می‌فرمایند شیخ مفید[25] و ابن اثیر[26] و دیگران فقط حرکت کاروان حسینی از شام به مدینه را ذکر کرده‌اند و از مسافرت به عراق نام نبرده‌اند.و شیخ مفید[27] و طوسی[28] و کفعمی[29] گفته‌اند که روز بیستم صفر اهل بیت (علیهم السلام) از شام به مدینه مراجعت کردند و در همان روز جابر برای زیارت به کربلا آمد”.[30]

ب) طرفداران نظریه بازگشت اهل بیت (علیهم السلام) به کربلا در اربعین اول:

در مقابل نظر اول، عده‌ای از دانشمندان معتقدند که بازگشت اسرا به کربلا در همان اربعین اول بوده‌است، مرحوم شهید سید علی قاضی اولین شهید محراب، کتابی در بازگشت اسرا به کربلا در اربعین اول به رشته تحریر در آورده‌اند[31]

یکی از ادله‌ای که دلالت دارد بر این‌که اهل‌بیت (علیهم السلام) در اربعین اول به کربلا رفتند مسأله ملحق شدن سر امام حسین (علیه السلام) به بدنش توسط امام سجاد (علیه السلام) می‌باشد که هم علمای بسیاری آن را گزارش کردند[32] و هم مشهور میان شیعه همین است.

چون کسانی که رفتن اهل بیت (علیهم السلام) به کربلا را قبول کردند، تحقیقا با اربعین مطابق می‌دانند.

جابر و زیارت اربعین

در خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال 61هجری به کربلا، به نظر می‌رسد بین منابع تاریخی چندان اختلافی نباشد. مورخان نوشته اند که جابر بن عبدالله انصاری، همراه عطیه عوفی موفق شدند که در همان اولین اربعین، پس از قیام عاشورا به زیارت امام حسین (علیه السلام) نائل آیند.[33] شیخ طوسی می‌نویسد: “روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از مدینه برای زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) به کربلا آمد و او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد. در این روز زیارت امام حسین(علیه السلام) مستحب است و زیارت اربعین همین است.[34]

مرحوم آیتی می‌نویسد: ظاهر عبارت شیخ طوسی آن است که جابر از مدینه به منظور زیارت حرکت کرده بود و در روز بیستم ماه صفر وارد کربلا شد. نه آن‌که رسیدن او به کربلا (به طور تصادفی) بعد از چهل روز از شهادت امام(علیه السلام) روی داده باشد. و بعید نیست که همین‌گونه باشد، چرا که بعد از رسیدن اهل بیت به کوفه، ابن زیاد، عبدالملک بن الحارث السلمی را از عراق به حجاز فرستاد، تا عمرو بن سعید بن عاص اموی، والی مدینه را از شهادت امام و یاران وی آگاه سازد. عبدالملک بی‌درنگ به مدینه رفت و خبر شهادت امام را رسما به والی مدینه ابلاغ کرد. در این صورت ممکن است که جابر بن عبدالله انصاری با خبر یافتن از فاجعه شهادت امام و بنی‌هاشم، از مدینه حرکت کرده باشد. جابر در بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد و سنت زیارت امام (در اربعین) به دست او تأسیس گردید.[35] فردی که در این روز به همراه جابر به کربلا آمده “عطیه بن سعد عوفی کوفی” است.”[36] در کتاب “بشاره المصطفی” آمده است: عطیه عوفی می‌گوید: به همراه جابر بن عبدالله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباس‌های نیکو پوشید … سپس به طرف قبر مطهر حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی را بر نمی‌داشت، الا این‌که ذکر خدا می‌گفت، تا به نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت: مرا به قبر برسان.[37] من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب روی صورتش پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین. سپس گفت: ای حسین چرا جواب مرا نمی‌دهی؟ بعد به خودش گفت: چگونه می‌توانی جواب دهی در حالی که رگ‌های گلوی تو را بریده‌اند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت می‌دهم که تو فرزند خاتم‌النبیین و سید المؤمنین … و پنجمین فرد از اصحاب کساء هستی … درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسین(علیه السلام) حرکت کرد و گفت: السلام علیکم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین… اشهد انکم اقمتم الصلاة و اتیتم الزکاة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر .[38]

ملحق شدن سر امام حسین (علیه السلام) به بدنش

در مورد محل دفن سر مقدس امام حسین(علیه السلام) نقل‌های متفاوتی وجود دارد: کربلا، نجف، مدینه، دمشق و حتی عسقلان و قاهره!

مشهور میان شیعیان و برخی اهل سنت آن است که سر امام حسین(علیه السلام) در کربلا به بدنش ملحق شده‌است. از قدیمی‌ترین منابع تاریخی که این نظر مشهور در آن مشاهده می‌شود، کتاب «الآثار الباقیة» تألیف ابوریحان بیرونى است. شواهدی هم وجود دارد که هنگام حرکت دادن سر امام به سمت کوفه، این سر مبارک مدتی در محلی نزدیک به قبر امام علی(علیه السلام) نگهداری می‌‌‌شد. دیگر نظرات نیز مستند به منابعی هستند که با توجه به شهرت دفن سر مبارک آقا در کربلا[39]، به آن پرداخته نمی‌شود؛ بر این اساس در ادامه به همین نقل پرداخته می‌شود.

سید بن طاووس در لهوف: «و اما سر حسین(علیه السلام) روایت شده که آن‌را برگردانده و در کربلا با پیکر شریفش دفن کردند و عمل طایفه شیعه هم بر طبق همین معنا که گفتیم بوده است».[40] از این کلام فهمیده می‌شود که عقیده شیعه بر آن است که سر امام حسین(علیه السلام) به جسد در کربلا ملحق شده است

شیخ طبرسى(ره) در «تاج الموالید»: «برخی از اصحاب امامیه گفته‌اند: سر امام حسین(علیه السلام) از شام آورده شد و به بدن آن‌حضرت در کربلا ضمیمه شد».[41]

هم‌چنین ابن فتال نیشابورى در «روضة الواعظین»،[42] و ابن‌نما حلی‏ در «مثیر الاحزان»،[43] همین نظریه علماى امامیّه را ذکر کرده‌اند

از کتاب‌های قدیمی که در آن تصریح شده؛ سر مطهر امام حسین(علیه السلام) در کربلا در بیستم ماه صفر به جسد ملحق شده کتاب «الآثار الباقیة» ابوریحان بیرونى است. ابوریحان در این کتاب می‌گوید: «و فى العشرین، ردّ رأس الحسین الى مجثمه، حتّى دفن مع جثّته؛ و فیه زیارة الاربعین، و هم حرمه بعد انصرافهم من الشام»؛[44] در روز بیستم آن (ماه صفر) سر حسین(علیه السلام) را به بدنش ملحق شده و در همان‌جا دفن شد زیارت اربعین در خصوص این روز است. اهل بیت (علیهم السلام) نیز بعد از مراجعت از شام این روز را حرمت نهادند.

ابن جوزی در «تذکرة الخواص» می‌گوید: «مشهورترین اقوال این است که سر حسین بن علی(علیهما السلام) از مدینه به کربلا آورده شد و به همراه جسد دفن شد».[45].

زکریا بن محمد قزوینى(متوفای 682ق) در کتاب «عجائب المخلوقات» می‌گوید:  «الیوم الاول منه عید بنى امیه ادخلت فیه رأس الحسین (رضى اللّه عنه) بدمشق و العشرون منه رُدَّت رأس الحسین الى جثته»؛[46] روز اول از ماه صفر عید بنى امیّه است که در آن روز سر حسین(علیه السلام) را وارد دمشق کردند و روز بیستم از ماه صفر سر حسین(ع) بر جسم مبارکش در کربلا برگردانیده شد.

زیارت اربعین[47]

در حدیثی از امام حسن عسکری(علیه السلام) زیارت اربعین یکی از پنج نشانه برای مؤمن شمرده شده است.[48] زیارت‌نامه‌ای برای روز اربعین از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است.[49] شیخ عباس قمی این زیارت‌نامه را در مفاتیح الجنان در باب سوم بعد از زیارت عاشورا غیر معروفه، با عنوان زیارت اربعین نقل کرده‌است.[50]

به گفته قاضی طباطبایی زیارت روز اربعین در نزد شیعیان زیارت «مَرَدّ الرَّأس» نیز خوانده می‌شود.[51] مَرَدُ الرأس یعنی بازگرداندن سر، و منظور آن است که در این روز که اسرای اهل بیت به کربلا بازگشتند سر امام حسین(ع) را نیز به کربلا آوردند و دفن کردند.[52]

در این زیارت که متن آن را شیخ طوسی به نقل از امام صادق(علیه السلام) آورده است،[53] جملات بسیار ارزنده‌ای آمده است. در بخشی از این زیارت هدف از قیام امام حسین(علیه السلام)، همان هدف نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) معرفی شده است “و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة[54] امام حسین(علیه السلام) جان خویش را فدا کرد تا بندگان را از جهالت و سرگردانی گمراهی نجات دهد. آیت الله جوادی آملی می‌نویسد: این کلمه “لیستنقذ عبادک” معنایش این است که همه کارهای حسین بن علی(علیهما السلام) برای آن بود که هدف رسول گرامی(صلی الله علیه و آله) عمل شود؛ یعنی آگاه کردن مردم به تکالیف، سپس عمل کردن به آن[55]

پیاده‌روی اربعین حسینی

فاصله بین نجف و کربلا از راه اصلی و آسفالت، حدود هشتاد کیلومتر و از جاده فرعی و کنار شط فرات و مسیر نخلستان، متجاوز از یکصد کیلومتر است و معمولاً کاروان‌های نجف اشرف، مسیر فرعی و راه کنار آب را انتخاب می‌کردند. من به جز دو سه مرتبه که به صورت شخصی سفر کردم، در بقیه اوقات همراه کاروان آقای حلیمی به کربلا می‌رفتم. حرکت و سیر انفرادی یا همراه با کاروان، هر کدام ویژگی خود را دارد. خوبی حرکت با کاروان، خدمات جنبی بود که از حیث آذوقه و خوراک و حمل بار انجام می‌شد؛ امّا کسانی که به صورت فردی حرکت می‌کردند، مجبور بودند راحله و توشه سفر را همراه خود بردارند و در هوای گرم و سوزان عراق، راه رفتن با کوله پشتی و بار بسیار دشوار بود؛ ولی کاروان‌ها معمولاً اسب، گاری یا وانت بار بزرگی اجاره می‌کردند و بار و اثاث کاروان را به وسیله آن منتقل می‌کردند و اگر هم کسی در وسط راه از راه رفتن بازمی‌ماند، با همین وسیله نقلیه، به محل توقف بعدی برده می‌شد. این کاروان ها به صورت دو مرحله ای حرکت می‌کردند.[56]

بنابر این یکی از سنت‌هایی که امروزه به آن اهتمامی بیش از پیش داده می‌شود مسأله پیاده روی اربعین است که برخی نسبت به آن انتقاداتی دارند، این مسأله هم در احادیث به آن اشاره شده و هم در سیره علماء وجود داشته است.

حدیثی از امام صادق (علیه السلام) در اهمیت زیارت امام حسین (علیه السلام) با پای پیاده اشاره می‌شود:

قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام): «یَا حُسَیْنُ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص. إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ [الْمُفْلِحینَ الْمُنْجِحِینَ]حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص. یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى».[57]

امام صادق (علیه السلام) به یکی از یارانشان فرمودند: اى حسین! کسى که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین بن على (علیهما السلام) باشد، اگر پیاده رود خداوند منّان به هر قدمى که برمى‌دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‌فرماید تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف، حق تعالى او را از رستگاران قرار مى‌دهد تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب مى‌کند تا زمانى که بازگردد، در این وقت فرشته‌اى نزد او آمده و مى‌گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سلام رسانده و به تو مى‌فرماید: از ابتدا عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته‌ات آمرزیده شد.

قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهداء می‌نویسد: حرکت به سوی کربلا در روز اربعین از زمان امامان معصوم(علیهم السلام) در بین شیعیان رایج بوده است و شیعیان حتی در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس نیز به این حرکت مقید بوده‌اند.[58] توصیه به زیارت اربعین باعث شده است که شیعیان به ویژه ساکنان عراق، از نقاط مختلف این کشور به سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالباً به صورت پیاده صورت می‌گیرد یکی از پرجمعیت‌ترین راهپیمایی‌ها در جهان شمرده می‌شود. پس از سقوط حزب بعث عراق جمعیت این زائران چند برابر شده است، به طوری که گزارش‌ها از حضور ۱۵ میلیون زائر در سال ۱۳۹۲ش،[59] حدود ۲۰ میلیون در سال ۱۳۹۳ش[60] و ۲۷ میلیون در سال ۱۳۹۴ش خبر داده‌اند.[61]

آمار وزارت کشور عراق حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۲ش دست‌کم یک میلیون و ۳۰۰ هزار زائر خارجی به عراق آمده و در راهپیمایی اربعین شرکت کرده‌اند.[62]

تعداد زائران اربعین از ۱۳۹۵-۱۴۰۱ش[63]

 

سال      تعداد زائران اربعین (نفر)

۱۴۴۴ق/ ۱۴۰۱ش            ۲۱,۱۹۸,۶۴۰

۱۴۴۳ق/ ۱۴۰۰ش            ۱۶,۳۲۷,۵۴۲

۱۴۴۲ق/ ۱۳۹۹ش            ۱۴,۵۵۳,۳۰۸

۱۴۴۱ق/ ۱۳۹۸ش            ۱۵,۲۲۹,۹۵۵

۱۴۴۰ق/ ۱۳۹۷ش            ۱۵,۳۲۲,۹۴۹

۱۴۳۹ق/ ۱۳۹۶ش            ۱۳,۸۷۴,۸۱۸

۱۴۳۸ق/ ۱۳۹۵ش            ۱۱,۲۱۰,۳۶۷

 

پیاده روی اربعین حسینی؛ همایشی فرا مذهبی

باز این چه شورش است که در اربعین توست                                             باز این چه ماتم است که دل‌ها غمین توست

 

در قتل تو حرارتی از جنس آتش است                                                     شوق زیارت تو الفبای دین توست

جمعیتی به یاری‌ات از جان گذشته‌اند                                                    این پاسخی به ناله‌ی هَل مِن مُعین توست

بنگر رباب‌ها، علی اصغر(ع) به روی دست                                            بنگر هنوز حرمله‌ها در کمین توست

با زائران خویش بگو عاقبت به خیر                                                       زیرا بهشت قطعه‌ای از سرزمین توست

درست است که خاستگاه اصلی مراسم اربعین حسینی در میان شیعیان است؛ اما این آیین فقط مختص به مذهب شیعه نیست؛ بلکه شمار زیادی از اهل سنت و نیز پیروان سایر ادیان از نقاط مختلف جهان در این آیین مقدس شرکت می‌کنند و هر ساله گزارش‌هایی از حضور اهل تسنن، پیروان مسیحیت، آشوریان، صائبی‌ها و دیگران نیز در مراسم اربعین منتشر می‌شود.

در نگاه فردی این سفر نوعی سیر و سلوک توأم با ریاضت است که انسان را برای مدت کوتاهی از تعلقات دنیایی جدا کرده و انبساط و معنویتی کم‌ نظیر برایش به ارمغان می‌آورد و از منظر اجتماعی نوع برخورد مردم عراق با زائران اربعین در دنیای امروز که انسانیت، قربانی روابط سرد و منفعت محور است، یک معجزه انسانی به شمار می‌رود.

اما می‌بایست این نکته را یادآور شد که در واقع «فرامذهبی» و «فرادینی» بودن اربعین حسینی به دلیل جهانی بودن شخصیت حضرت امام حسین(علیه السلام) و حادثه کربلا است. شخصیتی که وجدان‌‌های بیدار را در هر زمان و مکانی مجذوب خود ساخته و در دل عاشقان شعله‌‌ای برافروخته که هرگز خاموش نمی‌‌شود.

این همایش چند میلیونی، نماد پرشکوه وحدت مسلمانان است. در شرایطی که منطقه غرب آسیا شاهد فتنه‌انگیزی و جنگ‌های فرقه‌‌ای و خشونت کور گروه‌های تکفیری ـ تروریستی است، صفوف یکپارچه و میلیونی اربعین، چالشی بزرگ بر ضد این جریان‌های انحرافی و حامیان آن‌ها به شمار می‌رود. نکته قابل توجه آن است که در گذشته کشور میزبان مراسم اربعین (عراق) در واقع خاستگاه اصلی داعش بوده‌است؛ اما حتی با تهدیدات امنیتی این گروه تکفیری نیز از شمار زائران اربعین کاسته نمی‌شود.

در سطح خارجی، اگر داعش و نیروهای تکفیری از اسلام چهره‌‌ای خشن و متوحش ترسیم می‌‌کنند؛ اما راهپیمایان مراسم اربعین با شکل‌دهی این همایش عظیم صلح‌‌آمیز و سرشار از دوستی و همدلی، به تکرار پیام آزادگی و انسان دوستی و حق‌خواهی سید و سالار شهیدان (علیه السلام) می‌‌پردازند.

اربعین بزرگترین همایش و نمایش قدرت مسلمانان، به ویژه شیعیان است که به مثابه عرض اندام فرهنگ مقاومت در برابر ظلم و ستم قلمداد می‌‌شود؛ تا جایی که سلطه‌‌گری و توسعه ‌طلبی غرب و اشغال‌گری و جنایت‌های رژیم صهیونیستی در منطقه را به چالش می‌‌کشد. به همین دلیل است که رسانه‌های استکباری و صهیونیستی از کنار این همایش با اُبهت و میلیونی، اغلب با سکوت و بی‌تفاوتی عبور می‌‌کنند.

در شرایطی که منطقه خاورمیانه شاهد قطب‌بندی‌ و صف‌آرایی میان محور مقاومت و جبهه سازش است، پیاده‌روی اربعین پیام‌های آشکار سیاسی به دوست و دشمن ارسال می‌کند. این پیام‌ها که در بستر رسانه و وسایل نوین ارتباط جمعی، تحولات چشم‌گیری در جهان امروز ایجاد کرده‌است، مراسم اربعین را به عنوان یک همایش بی‌نظیر از تجمع میلیونی انسان‌ها، از ظرفیت شگرف رسانه‌ای برخوردار کرده است که امید آن می‌رود علاوه بر رسانه‌‌های رسمی، هر زائر اربعین بتواند حامل پیام (اعم از مکتوب، صوتی و یا تصویری) به دیگران در اقصی نقاط دنیا باشد که البته ظهور شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی، چنین امکانی را به خوبی فراهم کرده است.[64]

نمونه هایی از کاروان های پیاده روی علما

با توجه به روایات وارده، از گذشته دور میان علماء رسم بوده برای درک ثواب بیشتر زیارت امام حسین (علیه السلام) در ایام خاص مانند اربعین امام حسین (علیه السلام) از نجف تا کربلا پیاده می‌رفتند.

حجت الاسلام والمسلمین محتشمی در این باره می‌نویسد:

از نجف، غیر از مردم عادی و معمولی، علما، فضلا و طلاب و حتی برخی از مراجع مثل آیت الله شاهرودی و دیگران (تا زمانی که توان پیاده روی داشتند) نیز دسته دسته و گروه گروه، عازم کربلا می‌شدند. حوزه نجف دارای چند قافله رسمی معروف و بزرگ بود. در این قافله‌ها، حدود چهل تا پنجاه نفر عضو ثابت بودند و تعدادی هم در هر مرتبه به آنان اضافه می‌شدند. برخی از کاروان‌ها مخصوص و مربوط به بیوت مراجع یا مدارس نجف بود؛ مثل کاروان بیت آیت الله شاهرودی یا کاروان مدرسه قزوینی‌ها که در چنین کاروان‌هایی معمولاً فرد غریبه وجود نداشت؛ ولی یکی دو قافله معتبر بودند که طلاب علاقه‌مند، اغلب با آن‌ها سفر می‌کردند: یکی قافله منسوب به شهید محراب، حضرت آیت الله مدنی(ره) که با توجه به روحیات عارفانه و خصوصیات اخلاقی وی، بسیاری از طلاب وارسته سعی می‌کردند در محضر او باشند، و دیگری قافله آقای شیخ محمدعلی حلیمی کاشانی که از مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی(ره) حرکت می‌کرد.[65]

برخی از کاروان‌ها و شخصیت‎هایی که پیاده از نجف به کربلا می‌رفتند:

  1. کاروان بیت آیت الله شاهرودی (ره)

در میان مراجع تقلید، حضور آیت الله العظمی سید محمود شاهرودی، زبانزد همگان بود. معروف است که وی در این مراسم، نخست با پای پیاده از نجف خارج می‌شد و به سوی کربلا حرکت می‌کرد و سپس سایر آقایان، استادان و طلاب هم به دنبال وی به راه می‌افتادند و وقتی مراسم زیارت تمام می‌شد، بیشتر زائران از کربلا سوار وسیله نقلیه می‌شدند و به نجف بازمی‌گشتند؛ اما آیت الله شاهرودی در بازگشت هم پیاده به نجف بازمی‌گشت.[66] معروف است که این مرجع بزرگ، چهل سفر با پای پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام) مشرف شده است.

  1. کاروان شهید آیت الله مدنی(ره)

شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی، از استادان سرشناس حوزه نجف، یکی دیگر از عاشقان همیشگی مراسم پیاده روی نجف ـ کربلا و زیارت حرم اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و یارانش، به خصوص در روز اربعین بود. عالمان و استادان حوزه علمیه نجف، خاطرات خوشی از این شهید بزرگ، در این مراسم باشکوه معنوی دارند. حجت الاسلام والمسلمین شیخ عبدالخالق دشتی، یکی از همراهان وی در یکی از این سفرها می‌گوید: یک سال که ماه ذی حجه مصادف با زمستان بسیار سردی بود، همراه شهید آیت الله مدنی از نجف عازم کربلا شدیم تا در روز عرفه، به زیارت امام حسین(علیه السلام) مشرف شویم. در این سفر مرحوم شیخ علی حجتی کرمانی و مرحوم شیخ احمد کافی نیز آقای مدنی را همراهی می‌کردند. ما چند فرسخی رفتیم تا این که به یکی از روستاهای عشایرنشین رسیدیم. سپس شخص عربی جلو آمد و از آیت الله مدنی استقبال کرد و به او احترام گذاشت و وی و همراهان را به مضیف خود دعوت کرد؛ چون همه به ویژه سران و شیوخ عشایر، او را به خوبی می‌شناختند و احترام زیادی برایش قائل بودند. ما شب را همان جا استراحت کردیم و فردا صبح به راه خود ادامه دادیم؛ تا این که به شهر طویرج در 20 کیلومتری اطراف کربلا رسیدیم.

در طول مسیر، هر جا که برای استراحت توقف می‌کردیم، آقای مدنی چند حدیث می‌خواند و نکاتی اخلاقی می‌گفت و گاهی یک بحث علمی مطرح می‌کرد. در طویرج، او وضع روحی عجیبی داشت و شروع به صحبت کرد. نخست در فضیلت زیارت امام حسین(علیه السلام) سخنی گفت و حرم امام را به کعبه آمال و آرزوها تشبیه کرد و بعد فرمود: از این جا تا حرم را خوب است به صورت پابرهنه و هروله کنان ادامه بدهیم. با این که او درد پا و کسالت داشت، اما خودش جلو افتاد و آیه {إنّ الصّفا والمروة من شعائر الله}[67] را که در مراسم حج میان سعی و صفا خوانده می‌شود، هروله کنان می‌خواند و جلو می‌رفت و ما نیز به دنبالش جواب می‌دادیم. وقتی وارد شهر کربلا شدیم، شهید مدنی فرمود: باید با همین حال خسته و پای آبله زده به حرم مشرف شویم و باز خودش جلو افتاد و با حالت گریه و فریاد «یا حسین»، حرکت کرد و ما نیز به دنبالش حرکت می‌کردیم و با همین حال، وارد حرم حسینی شدیم. در این حال مراسم زیارت را مرحوم کافی بر عهده گرفت و با اشعار و نوحه خوانی جان گذار، همه را به فیض رساند.[68]

  1. حضور علامه امینی(ره)

یکی دیگر از شخصیت‌های برجسته حوزه علمیه نجف که به طور مرتب، در این مراسم شرکت می‌کرد، علامه امینی مؤلف کتاب ارزشمند «الغدیر» بود که در این سفرها، همواره تعدادی از مؤمنان او را همراهی می‌کردند. علامه امینی وقتی به نزدیکی کربلا می‌رسید، حالش منقلب می‌شد و قطرات اشک از چشمانش جاری می‌شد.[69]

  1. حضور امام موسی صدر (ره)

امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان که در شهریور 1357 توسط صهیونیست‌ها ربوده و ناپدید شد، یکی از شیفتگان مراسم پیاده‌روی از نجف به کربلا بود. مرحوم آیت الله سید محمدعلی موحد ابطحی، یکی از عالمان بزرگ اصفهان که در نجف با امام موسی صدر هم بحث بود، می‌گوید: وقتی که امام موسی صدر همراه ما با پای پیاده از نجف به کربلا می‌رفت، در این سفر، حضوری عاشقانه داشت و در وقت دعا و زیارت عاشورا، از همه باحال‌تر بود و هنگام گریه، چشمانش از شدت گریه سرخ می‌شد و وقتی نوبت ذکر مصیبت و خواندن اشعار و نوحه‌سرایی به او می‌رسید، با حال جان کاهی در مصیبت اهل بیت(علیهم السلام) اشعار فارسی و عربی فصیحی می‌خواند و هنگام کار و حمل اثاثیه سفر، وی بیش از همه کار می‌کرد و هنگام شوخی و مزاح، مزاح‌هایی بیان می‌کرد که بعد علمی و اخلاقی جالبی داشت.[70]

  1. پیاده روی حاج آقا مصطفی خمینی(ره)

آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز از عالمان و استادان نجف بود که همواره در مراسم پیاده‌روی حضوری پیوسته و جدی داشت. او مقید بود که در تمام ایام زیارت‌های مخصوص امام حسین (علیه السلام) (اول و نیمه رجب، نیمه شعبان، عرفه و به خصوص اربعین) پیاده از نجف به کربلا برود و در میان راه، گاهی کف پایش تاول می‌زد و زخمی می‌شد؛ ولی باز هم با شور و شوق تمام، به راه خود ادامه می‌داد و اصرار دوستان را برای سوار شدن به وسیله نقلیه، حتی در قسمتی از راه نمی‌پذیرفت و چون به نزدیک کربلا می‌رسید و نگاهش به گنبد و گل دسته‌های حرم امام حسین(علیه السلام) و پرچم سرخ رنگ آن می‌افتاد، بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر می‌شد و مصیبت اهل بیت (علیهم السلام) را زمزمه می‌کرد و به سر و سینه می‌زد و عزاداری و نوحه سرایی می‌کرد.[71]

برگرفته از حوزه نت

سیر و تطوّر پیاده روی اربعین

علاقه و اشتیاق به این مراسم معنوی در میان مراجع تقلید، استادان، طلاب و روحانیون حوزه علمیه نجف، از شور و حال بیشتری برخوردار است و اکثر استادان و حتی مراجع تقلید، از گذشته تاکنون در مراسم پیاده روی و زیارت اربعین شرکت می‌کنند. مرحوم محدث نوری مؤلف کتاب «مستدرک الوسایل»، مرحوم سید محسن امین عاملی مؤلف کتاب «اعیان الشیعه»، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی و میرزای نائینی از عالمانی هستند که در این مراسم شرکت کرده‌اند.[72]

مراسم پیاده روی در عصر مرجعیت شیخ مرتضی انصاری نیز با شکوه تمام رواج داشت و پس از وی، کم کم به فراموشی سپرده شد و به آن اهتمام ورزیده نمی‌شد؛ به طوری که به طبقه فقرا و نیازمندان اختصاص یافت؛ اما بعدها محدث نامدار، میرزای حسین نوری، این مراسم را در میان مردم رونق بخشید. مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی که از نزدیک شاهد تلاش استادش بوده، می‌نویسد: استاد ما چون وضع را بدین منوال دید، به این شیوه خداپسندانه (پیاده‌روی) همت گماشت و به آن ملتزم گشت و در عید اضحی برای حمل اثاث و بار سفر، حیوان کرایه می‌کرد؛ ولی خود و یارانش پیاده راه می‌رفتند و او به دلیل ضعف مزاج، نمی‌توانست مسافت بین نجف ـ کربلا را با گذراندن یک شب طی کند؛ همان طور که رسم چنین بود؛ بنابراین، سه شب در راه بودند و بر اثر این اقدام، در سال‌های بعد، رغبت مردم و صالحان به این موضوع بیشتر شد و دیگر عار محسوب نمی‌شد؛ به طوری که در برخی سال‌ها، تعداد چادرها و خیمه‌های راه‌پیمایان، به سی عدد می‌رسید و هر چادر به بیست تا سی نفر تعلق داشت و به این ترتیب، این سنت حسنه، دوباره مرسوم شد و رونق گرفت.[73]

علامه سید محسن امین صاحب «اعیان الشیعه» در این باره می‌نویسد:

به مدت ده سال و نیم که در نجف بودم، زیارت‌های مخصوص عاشورا، عید قربان، غدیر، عرفه و اربعین را همواره انجام می‌دادم؛ مگر اندکی. پیش از سفر، نزد طلبکاران در بازار می‌رفتم و از آن‌ها حلالیت می‌طلبیدم و به پیاده‌روی در زیارت، علاقه داشتم. نخست برایم سخت بود و بعد با تجربه دریافتم که آسان است. در این سفر، جمعی از طلاب جبل عامل و نجف و دیگران به من ملحق می‌شدند و از من پیروی می‌کردند. من بارها پیاده به زیارت کربلا و امام حسین (علیه السلام) رفتم.[74]

مرحوم آیت الله ملکوتی یکی استادان برجسته حوزه علمیه نجف می‌گوید:

من نیز چند بار توفیق یافتم که در این مراسم بسیار معنوی، شرکت کنم و اغلب به همراه شاگردان مشرف می‌شدم. مسیر بین نجف و کربلا که حدود دوازده فرسخ است، معمولاً در مدت دو یا سه روز طی می‌شد. بعضی‌ها مثل آقای شیخ هادی زابلی که پیش من درس می‌خواند، سلیقه خاصی داشت و این مسافت را یک روزه می‌رفت و یک روزه هم برمی‌گشت و بعضی‌ها نیز پس از پایان مراسم، از کربلا به کاظمین و سامراء مشرف می‌شدند و بعضی هم مستقیم به نجف بازمی گشتند.[75]

استقبال و پذیرایی عشایر از علما در پیاده‌روی

در مراسم پیاده‌روی اربعین، صحنه‌هایی شکل می‌گرفت که چشم و دل هر بیننده‌ای را به حیرت و شگفتی وامی‌دارد. در این مسیر روستاهای بسیاری به چشم می‌خورد که بیشتر ساکنان آنها را عشایر و پیروان مذهب شیعه تشکیل می‌دهند و آنان با شوق و علاقه و اخلاص، از زائران امام حسین(علیه السلام) استقبال و از آنان پذیرایی می‌کنند. این عشایر در کنار رود فرات، به کاشت و برداشت برنج و دامداری مشغولند و معمولاً از همین دسترنج خود، زائران حسینی را اطعام می‌دهند. آنان اعتقاد عجیبی به میهمانان دارند و گاهی دیده شده که گرد خاک پای زائران را به تبرّک می‌برند. عشایر حاشیه‌نشین رود فرات، در ایام مراسم پیاده‌روی، چادرهای بزرگی که به آنها «مضیف» می‌گویند، با فاصله‌های معینی در این مسیر برپا می‌کنند و زائران را برای پذیرایی و استراحت، در آنها جای می‌دهند.

آیت الله مکارم شیرازی که در یکی از این پیاده‌روی‌ها حضور داشته، با اشاره به خاطره پیاده‌روی از نجف به سوی کربلا، در مورد پذیرایی مردم از زوار چنین نقل می‌کنند: وقتی به یکی از این مُضیف‌ها رسیدیم، صاحب مضیف دعوت و اصرار کرد که مهمان او بشویم و آن‌جا استراحت کنیم. به او توضیح دادیم که چون امروز کم راه رفته‌ایم و باید مسافت بیشتری را طی کنیم، فرصت ماندن نداریم. پس از کمی اصرار او و امتناع ما، ناگهان صاحب مضیف که معلوم بود چند وقتی است مهمان برایش نرسیده و از این بابت خیلی ناراحت است، ناگهان چاقویش را درآورد و تهدید کرد که من مدتی است مهمان برایم نیامده و شما حتماً باید مهمان ما بشوید! این قدر مهمانی کردن زائر امام حسین(علیه السلام) در نزد اینها اهمیت و ارزش داشت…، البته بالاخره بعد از این که توضیح بیشتری برایش دادیم و قول دادیم که از طرف او زیارت کنیم، اجازه داد که برویم.[76]

مرحوم آیت الله ملکوتی که خود بارها در این پیاده‌روی حضور داشته، در این باره می‌گوید: این عشایر از نظر اقتصادی چندان وضع مطلوبی نداشتند و کنار فرات، هرکدام مقدار اندکی برنج کاری می‌کردند و غذاهای‌شان هم اغلب برنج و ماست بود و خورشت دیگری نداشتند و با این همه، نسبت به زائران حسینی و طلاب، بسیار سخاوتمندانه رفتار می‌کردند و از هیچ چیز مضایقه نمی‌کردند.[77]

حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان، می‌گوید:

به هنگام ظهر و مغرب، به هر نقطه که می‌رسیدی، حق عبور از آن جا را نداشتی؛ چون مالک و ساکن نخلستان بر سر راه ایستاده بود و زائران را به ضیافت خویش فرا می‌خواند؛ گویی جاده خاکی کربلا را بخشی از حریم خانه خود می‌دانست و خارج شدن میهمانان را در هنگام ظهر و شب، بدون صرف ناهار یا شام، ننگی بزرگ می‌پنداشت و گاهی که قصد داشتیم تا پاسی از شب به راه خود ادامه دهیم، عربی روستایی جلو می‌آمد و اصرار می‌کرد و اگر نتیجه نمی‌گرفت، تهدید می‌کرد و با شدت و غضب، تفنگ خود را آماده شلیک می‌کرد؛ اما نه برای کشتن میهمانان، بلکه آن را به حاج آقا مصطفی می‌داد و می‌گفت: «اگر می‌خواهید بروید؛ بروید اما از روی نعش من!» نشانه بزرگی و بزرگواری این عرب‌ها، بزرگ‌تر بودن سالن پذیرایی‌شان بود. سالن پذیرایی یا «مضیف» از نِی و شاخه‌های خرما به صورت کانالی با سقف مدوّر ساخته می‌شد و دو سوی آن باز بود و در برابر سرما و گرما کاملاً عایق بود و در تابستان با پاشیدن آب روی آن، هوای درون آن خنک می‌شد. معمولاً بزرگ خانواده یا عشیره با مهمانان می‌نشست و جوان‌ها پذیرایی می‌کردند و برای پذیرایی، بهترین چیزهای خود را در طبق اخلاص می‌گذاشتند؛ گوسفند می‌کشتند و سرشیر گاومیش و ماست بر سر سفره می‌گذاشتند و برای هر نفر کاسه‌ای روغن حیوانی می‌آوردند و خلاصه، گویی همه زندگی و امکانات آنان وقف امام حسین(علیه السلام) و زوار آن حضرت بود.[78]

حجت الاسلام سید علی اکبر محتشمی، یکی دیگر از شاهدان این صحنه های تاریخی در این باره می‌گوید:

در طول مسیر، روستاهای کوچک و بزرگی بود که مردمش به زراعت، باغداری، پرورش نخل خرما و دامداری اشتغال داشتند. نخلستان‌ها، باغ‌ها و مزارع آن‌ها به وسیله نهر فرات، مشروب می‌شد و بهره‌برداری از آب نهر فرات به وسیله «ناعور»[79]، انجام می‌گرفت. هر روستا یک مضیف (میهمان‌سرا) داشت که در طول سال، به خصوص موسم زیارتی، هر کس از آن جا عبور می‌کرد، در آن مضیف از او پذیرایی می‌شد. مضیف‌ها محوطه بزرگی به صورت مربع مستطیل هستند که دیواره و سقف آنها کاملاً از حصیر نخل خرما ساخته شده و وسط آن محوطه، یک اجاق هست که در زمستان‌ها با هیزم می‌سوزد و چای و قهوه را نیز در کنار آن اجاق تهیه می‌کنند. اطراف این مضیف، فرش‌ها و مخدّه‌های عربی پهن شده‌است. روستاییان عراقی بسیار میهمان‌دوست هستند. آنان از زائرین امام حسین(علیه السلام) در میان روز، با چای، قهوه، شیر و دوغ پذیرایی می‌کردند و به هنگام ظهر و شام نیز با ذبح گوسفند و طبخ غذا، از آنان به گرمی استقبال می‌کردند. آقای حلیمی سعی می‌کرد در وسط راه، خود خیمه برپا کند و به سَبک ایرانی، غذا تهیه کند؛ ولی در طول مسیر، بالاخره مواردی اتفاق می‌افتاد که بر اثر اصرار فوق العاده روستاییان، مجبور به پذیرش دعوت و اقامت در آن میهمان‌سرا می‌شدیم. قافله‌ها معمولاً این مسیر را طی پنج تا شش روز می‌پیمودند؛ ولی افرادی که به صورت انفرادی حرکت می‌کردند، در مدتی کمتر از سه روز به کربلا می‌رسیدند.[80]

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید تقی درچه ای در این باره می‌گوید:

ارادت عراقی‌ها به زائران امام حسین(علیه السلام)، قابل توجه و تقدیر است. آنان به تمام زائران اباعبدالله(علیه السلام) عرض ادب می‌کردند؛ تا جایی که بعضی‌ها مثلاً برای کاروانی از زائران، گوسفند قربانی کرده، آبگوشت می‌پزند. من در این نوع سفرها، صحنه‌های زیبایی از خلوص این مردم را دیدم. گاهی روستای آنها با جاده چند کیلومتر فاصله دارد، اما با این حال، به کنار جاده می‌آیند و یک منبع یا یک مشک دوغ آن‌جا می‌گذارند و کنارش با نان و پنیر، از زائران پذیرایی می‌کنند. یا در مسیر راه، اسپند دود می‌کنند. گاهی هم زن‌های روستایی با وجود دوری راه، شیرینی نذری تهیه کرده، در میان کاروانیان توزیع و تقسیم می‌کنند؛ به ویژه قربانی کردن گوسفند در مقابل کاروانیان، بسیار مرسوم است. در یکی از این سفرها، یک خانم و آقایی که با الاغ از مزرعه به کنار جاده آمده بودند، با اصرار زیاد ما را به منزل خود بردند که زندگی فقیرانه‌ای داشتند و با این که هوا سرد بود، اتاق خود را در اختیار ما گذاشتند. ما هم بدون این که متوجه شویم، شب را خوابیدیم و فردا صبح که بلند شدیم و هوا روشن شد، متوجه شدیم که آن پیرزن و پیرمرد در گوشه‌ای از حیاط در سرما و سوز، شب را به صبح رسانده‌اند و معلوم شد که آنها تنها اتاق خود را در اختیار ما گذاشتند.[81]

رهنمودهای علمای شیعه در پیاده‌روی اربعین

با توجه به اهمیت پیاده‌روی اربعین شایسته است در این رابطه پای درس انسان‌های وارسته‌ای که خود سال‌ها در تزکیه نفس خود کوشیدند و به درجات بالای انسانی رسیدند، بنشینیم و از دستورات و سفارشاتشان در مورد اربعین و پیاده‌روی ار آن بهره گرفته و از خرمن معنویشان خوشه‌ها بچینیم.

  1. آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، با استناد به حدیث علامت‌های پنج‌گانه مؤمن می‌فرمودند: بر مراقبه‌کننده لازم است که بیستم صفر (اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده، بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش زیارت کند؛ هرچند تنها یک‌بار در تمام عمرش باشد.[82]
  2. آیت الله العظمی بهجت فومنی، پیاده‌روی اربعین را بهترین فرصت برای معرفی امام حسین(علیه السلام) به جهانیان دانسته و فرمود: روایت است که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که ظهور فرمود، پنج ندا می‌کند به اهل عالم، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سحقوه عدوانا،… امام زمان خودش را به واسطه امام حسین(علیه السلام) به همه عالم معرفی می‌کنند … بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین(علیه السلام) را شناخته باشند… اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین(علیه السلام) را نمی‌شناسند و این تقصیر ماست چون ما برای سیدالشهدا (علیه السلام) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت برای معرفی حسین(علیه السلام) به عالم است.[83]
  3. آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی نیز بر بُعد تبلیغی زیارت اربعین اشاره نموده، پیاده‌روی این موسم را با احترام به امام حسین(علیه السلام) پیوند می‌زند و تأکید دارد که: پیاده رفتن، یک نوع اظهار عظمت و تجلیل از مقام شامخ اباعبدالله(علیه السلام) است؛ لذا این پیاده‌روی اربعین خیلی در دنیا صدا می‌کند و تبلیغ خوبی برای عالم تشیّع و عالم اسلام است؛ یکی از مبلّغ‌های بسیار خوب است.
  4. در نگاه آیت الله العظمی شبیری زنجانی پیاده سفر کردن به کربلا موضوعیت دارد و آن را یک نوع ادای احترام و خضوع و خشوع دانسته و از مصادیق تعظیم شعائر می‌شمارد: امام حسن و امام حسین‘ پیاده به مکه می‌رفتند و این خود، یک نوع احترام است. حتی در روایتی در کتاب بحارالانوار در معجزات امام حسن(علیه السلام) اشاره شده که آن حضرت در بازگشت از مکه به مدینه، با پای پیاده حرکت می‌کردند تا بدان جا که پاهای ایشان ورم می‌کرد. .. با این‌که وسایل عبور و مرور بوده و حضرات هم به آن دسترسی داشتند. .. در روایتی معتبر در کتاب کافی، ابن بکیر از امام صادق(علیه السلام) درباره بیست سفر پیاده حج امام حسن مجتبی(علیه السلام) سؤال می‌کند و حضرت در پاسخ اشاره می‌فرمایند که حضرت با پای پیاده به حج می‌رفتند در حالی که محمل‌ها و کجاوه‌ها همراه حضرت حرکت می‌کردند.[84]
  5. آیت الله العظمی سید علی سیستانی که نقش محوری در تعظیم شعائر حسینی عراق معاصر ایفا می‌نماید، معتقد است: خداوند مؤمنان را از آن رو به زیارت مشاهد متبرکه ایشان تشویق نموده است که یادشان جادوانه بماند و جایگاهشان اعتلا یابد، و چون آن بزرگواران نمونه اعلای بندگی خدای سبحان و جهاد در راه او و فداکاری برای دین استوارش بوده‌اند، این امر سبب به یادآوردن خدای متعال و آموزه‌ها و احکام او برای مردم باشد.

ایشان بر ارتقای باور و رفتار شیفتگان حسینی نیز تأکید دارند و توصیه مهم‌شان به زائران اربعین حسینی این است:

از لوازم این زیارت آن است که زائر علاوه بر یادآوری جان‌فشانی‌های امام حسین(علیه السلام) در راه خداوند متعال، تعالیم دین حنیف از جمله نماز، حجاب، اصلاح، گذشت، بردباری و ادب و قوانین آمدوشد و دیگر مفاهیم پسندیده را رعایت نماید تا زیارتش گامی در مسیر تربیت نفس برای پذیرش این امور و تثبیت آثار آن تا زیارت‌های بعدی باشد. چنین است که شرکت در این مراسم به منزله حضور در مجالس تعلیم و تربیت امام(علیه السلام) خواهد شد. پس بر زائران است که در مسیر خویش، ذکر خدای متعال را بسیار بگویند و در هر گام و هر عمل خود اخلاص را در نظر داشته باشند و بدانند که خداوند متعال نعمتی همتای اخلاصِ در عقیده و گفتار و رفتار را به کسی عنایت نفرموده‌است و عمل تهی از اخلاص، با پایان زندگی دنیوی تمام می‌شود؛ در حالی‌که عمل مخلصانه، هم در این دنیا و هم پس از آن، جاودان و مبارک خواهد ماند. خدا را خدا را در رعایت پوشش و حجاب! که از مهم‌ترین چیزهایی است که اهل بیت(علیهم السلام) حتی در سخت‌ترین شرایط کربلا به آن توجه داشته و خود والاترین الگوی آن بوده‌اند. ایشان به اندازه آزاری که از هتک حرمت خود دیدند، از هیچ رفتار دشمن آزرده نشدند. لذا بر همه زائران و به ویژه بر بانوان زائر فرض است که شرایط عفاف را در رفتار و نوع پوشش و ظاهر خود حفظ نموده و از هرچه این امر را خدشه‌دار می‌کند (مانند پوشیدن لباس‌های تنگ و اختلاط‌های زشت و استفاده از زیورآلات ناروا) بپرهیزند؛ بلکه سزاوار است که به منظور منزّه نگه‌داشتن این مراسم مقدّس از شائبه‌های ناپسند، تا حد امکان، بالاترین مراتب عفاف را رعایت نمایند.[85]

  1. آیت الله العظمی وحید خراسانی، انجام زیارت به نیابت معصومان(علیهم السلام) را به زائران توصیه می‌نمایند:

سزاور است کسانی که از ایران مشرف می‌شوند، به نیابت امام هشتم علی بن موسی الرضا‘بروند، و کسانی که از بلاد دیگر به آن حرم شرفیاب می‌شوند، به نیابت سایر معصومان(علیهم السلام) مشرف شوند، و در این سفر پربرکت چون نائب آن مقام رفیع هستند، نظر عنایت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) به آن نائبان به رعایت منوب عنه آنان موجب سعادت دنیا و عقبی است.

ایشان بر قدرشناسی از نعمت زیارت اربعین تأکید داشته به زائران سفارش می‌کنند: مراقب باشند که خود را آلوده نکنند، و خدا و امام زمان(علیه السلام) را هرگز فراموش ننمایند.[86]

  1. آیت الله جوادی آملی معتقد است اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه‌های ایمان است؛ بلکه طبق این روایت، در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است؛ بنابراین همان‌گونه که نماز، ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است، امّا مهم آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می‌کند.[87]

 

کتاب‌نامه مقاله اربعین حسینی

  1. قرآن کریم
  2. ابن اثیر، عز الدین، الکامل، بی‌جا، بی‌تا.
  3. حلی، ابن نما جعفر بن محمد؛ مثیر الأحزان؛ مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، قم، 1406ق.
  4. بیرونی،‏ أبو ریحان؛ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة؛ مرکز نشر میراث مکتوب‏، چاپ اول، تهران، 1380ش.
  5. اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی.
  6. اسلام کوئست.
  7. امین، سید محسن؛ لواعج الاشجان؛ مکتبه بصیرتی، بی جا، بی تا.
  8. امین، سیدمحسن؛ اعیان الشیعه، بی جا، بی تا.
  9. لطفی، مهدی؛ امینی جرعه نوش غدیر، بی جا، بی تا.
  10. آیتی، محمد ابراهیم؛ بررسی تاریخ عاشورا؛ صدوق، چاپ هشتم تهران، 1372 ه.ش.
  11. پایگاه خبری سازمان حج و زیارت.
  12. پرسمان.
  13. تهرانی، آقابزرگ؛ نقباء البشر، بی جا، بی تا.
  14. حوزه نت.
  15. مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خاطرات آیت الله ملکوتی، تهران، بی جا، بی تا.
  16. خاطرات سید علی اکبر محتشمی، بی جا، بی تا.
  17. خبرگزاری ابنا
  18. خبرگزاری تسنیم
  19. دیلمی، حسن بن محمد؛ ارشادالقلوب، بی جا، بی تا.
  20. رحیمیان، محمد حسن؛ حدیث رویش، بی جا، بی تا.
  21. سایت آیت الله سیستانی.
  22. سایت بلاغ.
  23. سایت حج.
  24. سایت خبری وطن امروز.
  25. سایت شفقنا.
  26. سایت شیعه نیوز.
  27. سایت علوم پزشکی شیراز.
  28. سایت فارس نیوز.
  29. سایت فردا.
  30. سایت واژه یاب فرهنگ دهخدا
  31. سبط بن جوزی؛ تذکرة الخواص؛ منشورات الشریف الرضی‏، چاپ اول، قم، 1418ق.
  32. سید بن طاوس، علی بن موسی؛ اللهوف فی قتلی الطفوف؛ نشر جهان، چاپ اول، تهران، 1348ش.
  33. سید بن طاووس، علی بن موسی؛ اقبال الأعمال؛ دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1367 ش.
  34. شبر، سید جواد؛ ادب الطف و شعراء الحسین(ع)؛ دار المرتضی، بیروت، ۱۴۰۱ق.
  35. شبکه العالم) ویدئو(.
  36. جوادی آملی، عبدالله؛ شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، بی جا، بی تا.
  37. صدوق، محمد علی؛ ثواب الأعمال، بی جا، بی تا.
  38. مفید، محمد بن محمد؛ المزار للمفید، بی جا، بی تا.
  39. طبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج، بی جا، بی تا.
  40. ‏طبرسی، فضل بن حسن؛ اعلام الوری بأعلام الهدی؛ مؤسسه آل البیت، چاپ اول، قم، 1417ق.
  41. ‏طبرسی، فضل بن حسن؛ تاج الموالید؛ دار القاری، چاپ اول، بیروت، 1422ق.
  42. طبری ،محمد بن علی؛ بشارة المصطفی؛ مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، قم، 1420ق.
  43. طبری، عماد الدین؛ بشارة المصطفی؛ کتابخانه حیدریه، نجف، 1383ق.
  44. طوسی، محمد بن حسن؛ مصباح المتهجد؛ مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، 1411 ه ق.
  45. طوسی، محمد بن حسن؛ تهذیب الاحکام؛ دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، بی جا، 1365،
  46. فتال نیشابوری، محمد بن احمد؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین؛ رضی، چاپ اول، قم، 1375ش.
  47. قاضی طباطبایی، سید محمد علی؛ تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهداء؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، تهران، 1383 ش.
  48. قاضی طباطبایی، سید محمدعلی؛ تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)؛ بنیاد علمی و فرهنگی شیهد آیت الله قاضی طباطبایی، قم، ۱۳۶۸ش.
  49. قزوینی، زکریا بن محمد؛ عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات؛ مکتبه الثقافه الدینیه، قاهره، بی‌تا
  50. قمی، عباس؛ منتهی الآمال؛ انتشارات هجرت، قم، 1410 ق.
  51. قمی، عباس؛ مفاتیح الجنان؛ باب سوم، زیارت اربعین.
  52. کفعمی، ابراهیم بن علی؛ المصباح؛ انتشارات رضی، قم، 1405 ق.
  53. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار؛ مؤسسه الوفا، بیروت، 1403 ق.
  54. جعفریان، رسول؛ مجله معارف؛ شماره 73، بهمن 1388.
  55. محدثی، جواد؛ فرهنگ زیارت، بی جا، بی تا..
  56. مختاری، رضا؛ سیمای فرزانگان، بی جا، بی تا.
  57. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، بی جا، بی تا.
  58. مظاهری، محسن حسام؛ فرهنگ سوگ شیعی؛ نشر خیمه، تهران، ۱۳۹۵ش.
  59. مفید، محمد بن محمد؛ المزار؛ مدرسه الامام االهادی، چاپ اول، قم.
  60. مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد؛ کنگره شیخ مفید، قم ، 1413 ق.
  61. مفید، محمد بن محمد؛ مسار الشیعة؛ کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق.
  62. جوادی آملی، عبدالله؛ “اربعین حسینی”؛ نشریه انتخاب، 1/2/81.
  63. ملکی تبریزی، میرزا جواد؛ المراقبات؛ ترجمه: فیضی، کریم، بی جا، بی تا.
  64. نوری، حسین؛ مستدرک وسائل، بی جا، بی تا.
  65. نیشابوری، ابن فتال؛ روضه الواعظین؛ منشورات الرضی، قم، بی تا.
  66. ورام، ابن ابی فراس؛ مجموعه ورام، بی جا، بی تا.
  67. ویکی شیعه.

 

[1]. سایت واژه یاب فرهنگ دهخدا

[2]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 15 و 281 ،ص 540.

[3]. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، آیه الله جوادی آملی ،ص 231؛ به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی؛ پرسمان.

[4]. دیلمی، ارشادالقلوب، ج 1، ص 185، باب 51.

[5]. ورام، مجموعه ورام ، ص 35.

[6]. اعراف، 142.

[7]. نوری، حسین، مستدرک وسائل، ج 9، ص 329.

[8]. مستدرک وسائل، ج 5، ص 239.

[9]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 2، ص 53، ح 3.

[10]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ص84.

[11]. بحار الانوار، ج 53، ص 200.

[12]. بحار الأنوار، ج 67، ص: 213.

[13]. مستدرک وسائل، ج 5، ص 217؛ مجله  معارف  بهمن 1388 – شماره 73، دکتر رسول جعفریان؛ برگرفته از حوزه نت.

[14]. قاضی طباطبایی، سید محمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)، ص۲، قم، بنیاد علمی و فرهنگی شیهد آیت الله قاضی طباطبایی، ۱۳۶۸ش.

[15]. «زندگی‌نامه میرزا حسین نوری»، سایت بلاغ.

[16]. شبر، سید جواد، ادب الطف و شعراء الحسین(ع)، ج۱، ص۴۱، بیروت، دار المرتضی، ۱۴۰۱ق.

[17]. «برپایی بزرگ‌ترین نماز جماعت بین کربلای معلی و نجف اشرف به‌طول ۳۰ کیلومتر»، خبرگزاری تسنیم؛ «اقامه نماز جماعت 30کیلومتری در جاده نجف به کربلا+ویدئو»، شبکه العالم.

[18]. مظاهری، محسن حسام، فرهنگ سوگ شیعی، ص۱۰۲، تهران، نشر خیمه، ۱۳۹۵ش.

[19].  مجلسی محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ‏45، ص 146.

[20]. سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص 196، انتشارات جهان، تهران، 1348 ه ش.

[21]. طبری، عماد الدین، بشارة المصطفی، ج1، ص 74، کتابخانه حیدریه، نجف، 1383ه ق.

[22]. سید بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص 196، انتشارات جهان، تهران، 1348 ه ش.

[23]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 17، ص 79.

[24]. سید بن طاووس، علی بن موسی، اقبال الأعمال، ج1، ص 589، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1367 ه ش.

[25]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج 2، ص 122، کنگره شیخ مفید، قم ، 1413 ه ق.

[26]. ابن اثیر، عز الدین، الکامل ج 4، ص 88.

[27]. مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعة، ص 46، کنگره شیخ مفید، قم ، 1413 ه ق.

[28]. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ج1، ص 787، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، 1411 ه ق.

[29]. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، ص 509، انتشارات رضی، قم، 1405 ه ق.

[30]. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج 1، ص 417، انتشارات هجرت، قم، 1410 ه ق.

[31]. قاضی، سید محمد علی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهداء، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، تهران، 1383 ه ش.

[32]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 195، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش؛ ‏طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 477، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1417ق؛ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص  107، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، 1406ق؛ مقتل الحسین(ع)، ج ‏2، ص 84؛ سبط بن جوزی‏، تذکرة الخواص، ص  238، قم، منشورات الشریف الرضی‏، چاپ اول، 1418ق؛  ‏اللهوف على قتلى الطفوف، ص 195؛ ‏طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 87، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1422ق؛ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج ‏1، ص 192، قم، رضی، چاپ اول، 1375ش؛  . مثیر الأحزان، ص 107؛ أبو ریحان بیرونی،‏ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص 422، تهران، مرکز نشر میراث مکتوب‏، چاپ اول، 1380ش؛ تذکرة الخواص، ص 238؛ قزوینی، زکریا بن محمد، عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات، ص 70، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه.

[33]. طبری ،محمد بن علی، بشارة المصطفی، ص 126، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، 1420ق.

[34]. طوسی، محمدبن حسن؛ پیشین، ص231-230. طوسی، محمد بن حسن؛ مصباح المتهجد، بیروت موسسه الفقه الشیعه، 1411، طوسی، محمد بن حسن؛ تهذیب الاحکام، بی جا، دار الکتب الاسلامیه، 1365، چاپ چهارم

[35]. آیتی، محمد ابراهیم؛ پیشین، ص230-231. آیتی، محمد ابراهیم؛ بررسی تاریخ عاشورا، تهران، صدوق، 1372 ه.ش، چاپ هشتم، ص139.

[36]. عطیه شخصیتی است که امام علی(علیه السلام) این نام را برای او برگزیده است. آیتی به نقل از طبری می‌نویسد: سعد بن جناده انصاری (پدر عطیه) در کوفه نزد علی(علیه السلام) آمد و گفت: ای امیرمومنان خدا به من پسری داده، لطفا شما او را نام‌گذاری کنید. علی(علیه السلام) فرمود: “هذا عطیه الله” این پسر عطیه خداست. حضرت با بیان این جمله در واقع او را نام‌گذاری کرد  آیتی در معرفی عطیه می‌نویسد: “بسیار شده است که از روی نادانی و بی‌اطلاعی وی را غلام جابر گفته‌اند. در حالی‌که او یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان و مفسران اسلامی است. وی از بزرگان تابعین و از شاگردان عبدالله بن عباس می‌باشد. عطیه تفسیری در پنج مجلد بر قرآن مجید نوشته و از راویان حدیث محسوب می‌شود.” آیتی، محمد ابراهیم؛ بررسی تاریخ عاشورا، تهران، ص 231-232.

[37]. از منابع بر می آید که جابر در این زمان تقریبا نابینا بوده است. مجلسی؛ بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفا، 1403، ج65، ص131 و امین، سید محسن؛ لواعج الاشجان، بی جا، مکتبه بصیرتی، بی تا، ص240.

[38]. طبری، محمد بن علی؛ بشاره المصطفی، قم موسسه النشر الاسلامی، 1420، چاپ اول، ص126 و امین، سید محسن؛ پیشین، ص240 و مجلسی؛ پیشین، ج65، ص130-131 و ج 98، ص 196.

[39]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 195، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش؛ ‏طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 477، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1417ق؛ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص  107، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، 1406ق؛ مقتل الحسین(ع)، ج ‏2، ص 84؛ سبط بن جوزی‏، تذکرة الخواص، ص  238، قم، منشورات الشریف الرضی‏، چاپ اول، 1418ق.

[40]. «فَأَمَّا رَأْسُ الْحُسَیْنِ فَرُوِیَ أَنَّهُ أُعِیدَ فَدُفِنَ بِکَرْبَلَاءَ مَعَ جَسَدِهِ الشَّرِیفِ وَ کَانَ عَمَلُ الطَّائِفَةِ عَلَى هَذَا الْمَعْنَى الْمُشَارِ إِلَیْه»؛ ‏اللهوف على قتلى الطفوف، ص 195.

[41]. «و أمّا رأس الحسین(علیه السّلام) فقال بعض أصحابنا: أنّه ردّ إلى بدنه بکربلاء من الشّام و ضمّ إلیه»؛ ‏طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 87، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1422ق.

[42]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج ‏1، ص 192، قم، رضی، چاپ اول، 1375ش.

[43]. مثیر الأحزان، ص 107.

[44]. أبو ریحان بیرونی،‏ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص 422، تهران، مرکز نشر میراث مکتوب‏، چاپ اول، 1380ش.

[45]. «اشهرها انه رده الى المدینة مع السبایا ثم رد الى الجسد بکربلا فدفن معه‏»؛ تذکرة الخواص، ص 238.

[46]. قزوینی، زکریا بن محمد، عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات، ص 70، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، بی‌تا؛ برگرفته از اسلام کوئست.

[47]. مفید، محمد بن محمد بن نعمان؛ المزار، قم، مدرسه الامام االهادی، چاپ اول، ص53؛ طوسی، محمد بن حسن؛ تهذیب الاحکام، بی جا، دار الکتب الاسلامیه، 1365، چاپ چهارم، ج6، ص52؛ نیشابوری، ابن فتال؛ روضه الواعظین، قم، منشورات الرضی، بی تا، ص195.

[48]. طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۵۲.

[49]. طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۱۳.

[50]. رجوع کنید به: مفاتیح الجنان، باب سوم، زیارت اربعین.

[51]. قاضی طباطبایی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)، ۱۳۶۸ش، ص۲.

[52]. صادقی کاشانی، تصحیح و منبع‌شناسی کتاب الملهوف، ۱۳۹۵ش، ص۲۶۴؛ برگرفته از: ویکی شیعه.

[53]. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، بیروت موسسه الفقه الشیعه، 1411، ص788؛ طوسی، محمد بن حسن؛ تهذیب الاحکام، بی جا، دار الکتب الاسلامیه، 1365، چاپ چهارم ، ج6، ص113؛ سید بن طاووس؛ اقبال الاعمال، بی جا، مکتب الاعلام الاسلامی، 1416، چاپ اول، ج3، ص100- 101.

[54]. طوسی، محمد بن حسن؛ مصباح المتهجد، پیشین، ص788 و طوسی، محمد بن حسن؛ تهذیب الاحکام، پیشین، ج6، ص113 و سید بن طاووس؛ اقبال الاعمال، پیشین، ج3، ص101.

[55]. مقاله “اربعین حسینی” برگرفته از سخنرانی آیت الله جوادی آملی، نشریه انتخاب، 1/2/81.

[56]. خاطرات سید علی اکبر محتشمی، ص 122 و 123.

[57]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام ج ۶ ص ۴۳ ح ۸۹؛ صدوق، محمد علی، ثواب الأعمال: ص ۱۱۶ ح ۳۱، المزار للمفید: ص ۳۰ ح ۱.

[58]. قاضی طباطبایی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)، ۱۳۶۸ش، ص۱-۲.

[59]. «نگاهی به ابعاد تأثیرگذاری پیاده‌روی عظیم اربعین»، سایت خبری وطن امروز

[60]. «اجتماع ۲۰ میلیونی در کربل»، منتشر شده در خبرگزاری ابنا در تاریخ (۲۲/آذر/۱۳۹۳).ا

[61]. «جمعیت زائران کربلا در اربعین حسینی امسال از مرز ۲۷ میلیون نفر گذشت»، مندرج در پایگاه خبری سازمان حج و زیارت مورخ (۱۲/آذر/۱۳۹۴).

[62]. «تعداد زائر غیرعراقی در اربعین»، منتشر شده در سایت فردا مورخ (۲/دی/۱۳۹۲).

[63]. «تعداد زائران اربعین امسال اعلام شد | جدول تعداد زائران از سال ۱۳۹۵ تا کنون»، همشهری آنلاین؛ بخی از آن برگرفته از ویکی شیعه.

[64]. سایت علوم پزشکی شیراز.

[65]. خاطرات سید علی اکبر محتشمی، ص 122 و 123.

[66]. خاطرات سید علی اکبر محتشمی، ص 175.

[67]. بقره، آیه 158.

[68]. مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین شیخ عبدالخالق دشتی، یکی از روحانیون سرشناس و از بزرگان شهر گناوه.

[69]. علامه امینی، جرعه نوش غدیر، ص 40.

[70]. عبدالرحیم اباذری، امام موسی صدر امید محرمان، ص 178ـ176.

[71]. محمدحسن رحیمیان، حدیث رویش، ص 149.

[72]. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص 250.

[73]. تهرانی، آقابزرگ، نقباء البشر، ج 1، ص 349؛ مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص 193.

[74]. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج 10، ص 359.

[75]. خاطرات آیت الله ملکوتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 174.

[76]. سایت حج.

[77]. خاطرات آیت الله مسلم ملکوتی، ص 175.

[78]. حدیث رویش، ص149.

[79]. «ناعور» یک دستگاه آب کشی است که به صورت چرخ و فلک داخل آب قرار می گیرد و به اطراف آن سطل‌های متحرکی متصل است.

[80]. خاطرات سید علی اکبر محتشمی، ص 124.

[81]. در وادی عشق، همان؛ برگرفته از حوزه نت.

[82]. میرزا جواد ملکی تبریزی، المراقبات، ترجمه کریم فیضی، ص 85.

[83]. سایت حج.

[84]. سایت شفقنا.

[85]. سایت آیت الله سیستانی، قسمت پرسش و پاسخ.

[86]. سایت شفقنا.

[87]. سایت شیعه نیوز.