searchicon

کپی شد

مفهوم شناسی بداء

بسمه تعالی

چکیده مقاله مفهوم شناسی بداء

«بداء» در لغت به معناى ظاهر شدن است و در اصطلاح آشکار نمودن امرى براى مردم كه در گذشته بر ايشان پنهان بوده، امّا اين امر را خداوند از ازل مى‏دانسته است.

مفهوم معنای اصطلاحی بداء بارها در قرآن و روایات به کار گرفته شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خداوند از همۀ انبيا، همراه با توحيد، ايمان به بداء را نيز پيمان گرفته است».

بداء به طور گسترده در منابع كلامى و تفسيرى مورد توجه و تحقيق قرار گرفته و به طور مستقل كتاب هايى در اين زمينه تأليف شده است.

اهل سنت نيز به رغم عدم پذيرش بداء و توهم مخالفت آن با علم الهى، روايات  آن‌را بيش از اماميه در كتب خود نقل كرده‌اند.

معنای اصطلاحی بداء جدا از معنای لغوی آن نیست. بداء در لغت و اصطلاح به معنای ظهور است با این تفاوت که در لغت به هر نوع ظهور و آشکار بداء گفته می شود، اما در اصطلاح به یک ظهور خاصی بداء گفته می‌شود.

تعریف لغوی بداء

«بداء» از ماده «ب ـ د ـ و» و در لغت به معناى ظاهر شدنى آشكار است.[1] به گفته برخى به صحرانشين از آن رو «بادى» گفته مى‌شود كه وى هنگام سكونت در شهر و قريه، در ساختمان‌ها و محيط اجتماع پنهان است؛ ولى هنگامى كه به بيابان مى‌رود در فضايى باز و گسترده كه سايه‌اى در آن نيست آشكار مى‌شود.[2]

از این رو گفته شده: «بداء»” از ريشۀ «بُدوّ» به معناى بروز و ظهور شديد است.[3]

 

لغت‌های مترادف بداء

بداء با ظهور مترادف است؛ زیرا همان‌طور که پیش از این گفته شد، «بداء» از ريشۀ “بُدوّ” به معناى ظهور شديد است.[4] و «بداء» از ماده «ب ـ د ـ و» در لغت به معناى ظاهر شدنى آشكار است.[5] از این رو، یکی از لغات مترادف بدأ، واژه ظهور می‌باشد.

 

تعریف اصطلاحی بداء

در اصطلاح برای بداء دو معنا قابل تصور است:

  1. پديدار شدن رأى جديد براى خداوند كه پيش از اين آگاهى نداشته و سپس به آن پى برده باشد که اين معنا باطل و نسبت آن به خداى تبارک و تعالى محال و ممتنع است.
  2. پديدار ساختن امرى براى مردم كه در گذشته بر ايشان پنهان بوده است؛ يعنى اين امر را خداوند از ازل مى‏دانسته و از همان آغاز به همين شكل جديد كه پديدار گشته مقدّر داشته است، ولى به جهت مصلحتى كه مقام تكليف آن را ايجاب مى‏كرد، براى مدتى آن را از مردم مخفى داشته و سپس در موقع خود آشكار نموده است، اين معنا معقول و پذيرفته است.[6]

بر این اساس معنای اصطلاحی پذیرفته شده بداء نزد شیعه؛ عبارت از: تغيير مقدرات از سوى خداوند بر اساس پاره‌اى حوادث و وقايع و تحت شرايط و عوامل ويژه است.[7]

نتیجه این‌که در اصطلاح دانشمندان، محدّثان و متکلّمان شیعه، بداء به معنایی آمده که نسبت دادن آن بر خداوند روا است؛ یعنی بداء به معنای حکم به وجود اشیاء و اراده ایجاد آن طبق مصلحت، محو حکم و ایجاد چیزی در شرایط خاص و زمان معین و این زیاده و نقصان در صورتی است که قضای حتمی و اراده قطعی الهی بر آن تعلق نگرفته باشد.[8]

«بداء» اگر به رأى و عقيده استناد يابد، در صورتى كه شخص، مسبوق به رأيى نباشد، به معناى پيدايش رأى و گرنه به معناى تغيير رأى است.[9]

 

مفهوم اصطلاحی بداء در قرآن

گرچه معنای اصطلاحی بداء در قرآن استعمال نشده، ولی مفهوم آن بارها در قرآن به کار گرفته شده است که به یک مورد آن اشاره می‌شود.

از جمله آياتى كه دلالت بر اين حقيقت مى‏كنند، اين آيۀ شريفه است: «… لِكل أجلٍ كتابٌ، يمحو اللَّه ما يشاءُ و يُثبتُ و عِندهُ أُمُّ الكِتابِ»؛ «براى هر زمان و دوره‏اى كتاب (و قانون) است. خداوند هر چه را بخواهد محو يا اثبات مى‏كند و اُم الكتاب تنها نزد او است».[10]

 

مفهوم اصطلاحی بداء در روایات

آنچه در روایات واژه بداء به کار رفته؛ در معنای اصطلاحی آن می باشد.  روایات در این باب بسیار است.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خداوند از همۀ انبيا، همراه با توحيد، ايمان به بداء را نيز پيمان گرفته است».[11]

آن حضرت در حديث ديگری مى‏فرمايد: «هر كس گمان كند براى خداوند مسئلۀ جديدى روشن شده كه قبلاً آن را نمى‏دانسته از او تبّرى بجوييد».[12]

مفهوم اصطلاحی بداء از دیدگاه علمای اسلام

با توجه به منزه بودن ذات اقدس الهى از هرگونه جهل و نقص از يک سو و اسناد بداء به خداوند در متون دينى از سوى ديگر، زمينه‌اى فراهم شده تا مسئله بداء به طور گسترده از سوی دانشمندان اسلامی در منابع كلامى و تفسيرى مورد توجه و تحقيق قرار گيرد و به طور مستقل كتاب‌هايى در اين زمينه تأليف شود.

اهل سنت نيز به رغم عدم پذيرش بداء و توهم مخالفت آن با علم الهى و نسبت دادن انحصار اعتقاد آن به شيعه، روايات بداء را بيش از اماميه در كتب خود نقل كرده‌اند.[13]

 

مفهوم اصطلاحی بداء از دیدگاه علمای شیعه

مسئله بداء از دو جهت مورد تأکید دانشمندان شیعی قرار گرفته است.

نخست تبيين مفهوم بداء و اين كه چگونه اعتقاد به آن مستلزم اسناد جهل به خداوند نيست و ديگر اين كه اعتقاد مزبور نه تنها موجب پذيرش نقص نيست، بلكه مى‌تواند در تصحيح نگرش انسان به اداره جهان از سوى خداوند مؤثر باشد.

مفهوم اصطلاحی بداء از دیدگاه علمای اهل سنت

اهل سنت نيز به رغم عدم پذيرش بداء و توهم مخالفت آن با علم الهى و نسبت دادن انحصار اعتقاد آن به شيعه، روايات بداء را بيش از اماميه در كتب خود نقل كرده‌اند.[14]

ارتباط معنای اصطلاحی بداء با معنای لغوی آن

معنای اصطلاحی بداء جدا از معنای لغوی آن نیست. بداء در لغت و اصطلاح به معنای ظهور است با این تفاوت که در لغت به هر نوع ظهور و آشکار بداء گفته می شود، اما در اصطلاح به یک ظهور خاصی بداء گفته می‌شود.

در لغت “بداء” از ريشۀ “بُدوّ” به معناى ظهور شديد است.[15]

در اصطلاح پديدار ساختن امرى براى مردم كه در گذشته بر ايشان پنهان بوده است؛ يعنى اين امر را خداوند از ازل مى‏دانسته و از همان آغاز به همين شكل جديد كه پديدار گشته مقدّر داشته است، ولى به جهت مصلحتى كه مقام تكليف آن را ايجاب مى‏كرد، براى مدتى آن را از مردم مخفى داشته و سپس در موقع خود آشكار نموده است، اين معنا معقول و پذيرفته است.[16]

 

کتابنامه

  1. قرآن کریم.
  2. تهرانی، آقا بزرگ، الذّریعة الی تصانیف الشیعه،‌ اسماعيليان قم و كتابخانه اسلاميه تهران‏، قم و تهران 1408 ق‏.
  3. ابن الاثیر الجزری، علی بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، المکتبة العلمیة، بیروت، ۱۳۹۹ ق.
  4. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۱ ق.
  5. راغب اصفهانی، حسین بن محمّد، المفردات فی غریب القرآن،‌ ‌دار العلم الدار الشامیه، دمشق، ۱۴۱۲ ق.
  6. طباطبایی، سید محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم، قم، 1417 ق.
  7. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، تهران، 1371 ش.
  8. قمی، عباس، سفينة البحار، نشر اسوه، بی جا، بی تا
  9. کلینی، كافى، دارالكتاب الإسلامىه، تهران، 1365 ق.
  10. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء بيروت – لبنان، 1404 ق.
  11. معرفت، هادى، تفسير و مفسران، مؤسسۀ فرهنگى التمهيد، چاپ اول، 1379 ش.

[1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمّد، المفردات فی غریب القرآن، ص ‌113، ماده «بدا».

[2] . ابن فارس، احمد، معجم، مقاييس اللغه، ج ‌1، ص ‌212، ماده «بدا».

[3]. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 172.

[4]. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 172.

[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمّد، المفردات فی غریب القرآن،‌ ص ‌113، ماده «بدا».

[6]. معرفت، هادى، تفسير و مفسران، مؤسسۀ فرهنگى التمهيد،  ج 1، ص 522.

[7]. طباطبایی، سید محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، ج ‌11، ص ‌380 ‌ ـ‌381.

[8]. آتهرانی، قا بزرگ، الذّریعة الی تصانیف الشیعه، ج 3، ص 57 – 51.

[9]. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج ‌1، ص ‌212، ماده «بدا»؛ ابن الاثیر الجزری، علی بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ص ‌109، ماده «بدا».

[10]. رعد، 38 و 39.

[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، كافى، ج 1، ص 148.

[12] قمی، عباس، سفينة البحار، ج 1، ص 51.

[13]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ‌4، ص ‌123.

[14] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ‌4، ص ‌123.

[15] قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 172.

[16] معرفت، هادى، تفسير و مفسران، ج 1، ص 522.