searchicon

کپی شد

مفهوم اصطلاحی توریه در عرفان

فرغانی از عارفان قرن هفتم هجری، در شرح این بیت از تائیه ابن فارض[1] که در آن کلمه «ورّیت» به کار رفته: «و في من بها ورّيت عنّي و لم أرد     سواى خلعت اسمي و رسمي و كنيتي‏» می‌نویسد:

«و در عشق حضرتى كه من به وى توريه كردم، أعنى خودم را غير او نمودم، و تعلّق خود را به غير خود اضافت كردم و به حقيقت، جز خود را نخواستم و بر غير خود عاشق نبودم، از خود بينداختم و فانى كردم اسم خود را، كه در مراتب مرا به آن مى‏دانستند و نشان خود را كه مرا به آن وصف مى‏كردند، و كنيت خود را كه مرا به آن تعريف و تعظيم مى‏كردند، چه شرط تحقّق من به اين مقام، اين فناى مذكور بود، پس اكنون از آن نشان‌ها كه مرا در مراتب به آن شناختندى، هيچ اثرى با من همراه نمانده است. «ورّيت: سترت مرادي و أظهرت خلاف ما أردت و منه ما روي انّ رسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- كان إذا غزا ناحية ورّي بغيرها»؛[2] «ورّیت؛ یعنی منظور خود را پوشاندم و خلاف مراد خود را اظهار نمودم و از همین باب است آن چه که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که آن حضرت هرگاه به منطقه ای برای جنگ می‌رفت، آن را به غیر آن می‌پوشاند؛ یعنی به گونه ای عمل می‌کرد که بقیه فکر کنند قصد موضع دیگری را دارد». فرغانی در کتاب منتهی المدارک نیز مشابه همین تعابیر را دارد.[3]

عبدالرزاق کاشانی از عارفان قرن هشتم هجری، نیز در شرح این بیت می‌گوید: توریه یک شئ به غیر آن، عبارت است از پوشاندن آن شیء به زیور غیر تا به زیور خاص خود شناخته نشود،… وی سپس بیت مورد نظر را این گونه معنا می‌کند: من لباس اسماء و رسوم و کنیه ها را در ذات ازلیه‌ای که به وسیله آن از خود پنهان کرده بودم، از خویش جدا کردم، از آن جهت که محبوبم را به آن نامیدم، ولی به آن غیر از خودم را اراده نکردم.[4]

در یکی از فرهنگ نامه ها نیز آمده است: توريه در اصطلاح علم عرفان به معناى ستر و اخفا است كه اهل الله بايد حقايق حال خود را بر اهل ظاهر و مبتديان پنهان دارند تا منكر نشوند (انکار نکنند).[5]

با دقت در تعابیر و توضیحات فوق می‌توان گفت:‌ عارفان، معنای لغوی و اصطلاحی و مشهور توریه را بر مسائل و مباحث عرفانی تطبیق داده‌اند، و در نتیجه، اصطلاحی خاص و جدای از اصطلاح مشهور را اراده نکرده‌اند.

 

[1]. اِبْن‌ِ فارِض‌، ابوحفص‌ (ابوالقاسم‌) شرف‌الدین‌ عمر بن‌ على‌ بن‌ مرشد بن‌ على‌ (576 -632ق‌/1181- 1235م‌)، بزرگ‌ترین‌ سراینده شعر صوفیانه‌ در ادبیات‌ عرب‌ است. نام‌ ابن‌ فارض‌، در حوزه عرفان‌ و تصوف‌ قرن‌ 7 ق‌، در كنار نام‌ كسانى‌ چون‌ ابن‌ عربى‌ و صدرالدین‌ قونوی‌ جای‌ مى‌گیرد و قصاید او مخصوصاً تائیه كبری‌، همراه‌ با فصوص‌ الحكم‌ و فكوک در خانقاه‌ها و حلقه‌های‌ صوفیه‌ تدریس‌ مى‌شده‌ است‌. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.

[2]. فرغانى، سعید الدین، مشارق الدرارى شرح تائیه ابن فارض‏، محقق/مصحح: آشتیانى، سید جلال الدین، ص 421.

[3]. فرغانى، سعید الدین، منتهى المدارك فى شرح تائیة ابن فارض‏، محقق/ مصحح: عاصم ابراهیم الكیالى الحسینى الشاذلى الدرقاوى، ج ‏1، ص 430 و 432.

[4]. كاشانى‏، عبد الرزاق، كشف الوجوه الغر لمعانى نظم الدر، محقق/ مصحح: المزیدى‏، احمد فرید، ص 135.

[5]. سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى‏، ج 1، ص 606.