searchicon

کپی شد

معیار برخوداری از ثروت

رزق و روزی و یا ثروت در کلیت آن، لطف عامی از جانب پروردگار است و به دست آوردن آن نیز هیچ منافاتی با کوشش و تلاش ندارد، اما خداوند به بندگان با ایمان خود عنایت خاص داشته و با روش­های مختلفی؛ که در اختیار قرار دادن ثروت مشروع هم یکی از آنها است؛ چنین بندگانی را مورد لطف خود قرار می­دهد، البته باید دانست که هر ثروتی دلیل لطف نیست، بلکه شاید نشانه­ای از عذاب باشد و الزاماً تمام بندگان خوب خدا نیز در این دنیا، از مزایای مادی مناسبی برخوردار نیستند.برای توضیح بیشتر لازم است به نکات ذیل توجه شود:

1. خداوند؛ طبق حکمت خود؛ مقرر فرموده که افراد بشر؛ بدون در نظر داشتن این که آیا مؤمنند و یا کافر؛ در مقدار روزی با هم متفاوت بوده و چنین تفاوتی، وسیله­ای برای آزمایش آنها ­باشد.

2. بر همین اساس، خداوند، رزق و به عبارتی ثروت را میان همۀ افراد بشر؛ چه شکرگزار و چه ناسپاس؛ تقسیم نموده و تمام آنها از این لطف عام الهی برخوردارند، به گونه­ای که قرآن کریم خطاب به پیامبر (ص)فرموده: (رزق خداوند تو محدودیت و منعی نداشته و به مؤمنان و کافران خواهد رسید[1]) و به عبارتی، اصل ثروت و در کلیت آن، جدا از مقدار و نیز کیفیت به دست آوردن و هزینه نمودن آن، به عنوان لطف عامی از جانب خداوند به حساب می­آید که همگان از آن؛ در اندازه­های مختلف؛ برخوردار می­باشند.

3. مقدر بودن روزی و باز بودن در لطف خداوند، هیچ منافاتی با تلاش انسان ها برای کسب ثروت نداشته و در منابع دینی هم توصیه شده که به دعا بسنده ننموده و تلاش و فعالیت در راه کسب ثروت مشروع را از یاد نبریم!

4. ثروت برخی افراد با ایمان؛ با لطف خاص خداوند؛ افزایش خواهد یافت و در بسیاری از موارد، چنین افزایشی از راه هایی خواهد بود که حتی خود آن فرد با تقوی، تصور آن را نیز نمی نموده است! آیات 2 و 3 سورۀ طلاق و روایاتی که در تفسیر آن آمده است، بیانگر این موضوع می باشند.

5. این که برخی افراد باایمان، از ثروت و امکانات مادی بیشتری برخوردار شده اند، دلیل بر آن نیست که مؤمنان فقیر از لطف خاص خداوند محروم اند، بلکه خدای متعال؛ بر حسب حکمت خود؛ همواره به تمام مؤمنان نظر لطف دارد که گاه این لطف می تواند در قالب ثروت بوده و همانند سلیمان(ع) و یوسف(ع)، مقامات ظاهری دنیا را به آنها عطا فرماید و گاه می تواند در قالب فقر و تحمل مشکلات متجلی شود که پیامبری همچون ایوب(ع) نمونۀ بارز آن است و فرد باایمان باید به اندازه ای تسلیم باشد که هم ثروت و هم فقر را نشانه ای از لطف پروردگار  و آزمایشی از جانب او بداند[2]! (پسندم آن چه را جانان پسندد) و یا به تعبیر امام راحل (از تو جانا جفا وفا باشد).

6. باید توجه داشت که هر افزایش ثروتی را نمی توان لطف خاص خداوند دانست، بلکه تنها ثروتی از این خصوصیت برخوردار است که از راه مشروع به فرد با ایمان عطا شده و او نیز این ثروت را در راه هایی که مورد پسند خداوند است، هزینه نماید. در غیر این صورت، سرمایه و ثروت، نه تنها لطف خاص نیست، بلکه شاید نشانه ای از عذاب الهی باشد که قرآن کریم، تعبیر “استدراج” را برای آن به کار برده[3] و بیان نموده که اگر اشخاصی، آیات و نشانه های الاهی را که برایشان قرار دادیم، به فراموشی بسپرند، ما نیز در مقابل، درهای رسیدن به تمام مقاصد دنیوی را برای آنان باز می نماییم، تا آن که از ثروت ها و موقعیت های به دست آمده برای خود شادمان شوند، سپس آنها را در حالی که امر برایشان مشتبه شده، به عذاب ناگهانی دچار خواهیم نمود[4]. مطمئناً چنین ثروتی را نباید نشانۀ لطف خاص خدا بدانیم، بلکه باید از گرفتار شدن در چنین دامی به او پناه ببریم.


[1] – اسراء، 20.

[2] – اعراف، 168.

[3] – اعراف، 182؛ قلم، 44.

[4] – انعام، 44.