searchicon

کپی شد

معنای مقتسمین و عضین در سوره حجر

خداوند در آیات 90 و 91 سوره حجر چنین می فرماید:

“كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ* الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ”؛ (ما بر آنها عذابى مى‏فرستيم) همان گونه كه بر تجزيه گران (آيات الهى) فرستاديم! همان ها كه قرآن را تقسيم كردند (آنچه را به سودشان بود پذيرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهايشان بود رها نمودند)!

كلمه “عضين” جمع “عضه” است و اصل عضه “عضوه” بوده “واو” آن را انداخته اند و به همين جهت جمع آن با نون آمده است، همچنان كه در “عزه” گفته شده است عزون، چون اصل عزه نيز عزوه بوده، و “تعضيه” به معناى تفريق است، و از “اعضاء” گرفته شده كه هر يك از ديگرى جدا است، پس اگر بگویيم “عضيت الشي‏ء” معنايش اين است كه من فلان چيز را متفرق و عضو عضو كردم.[1]

در باره معناى آيه: “كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ”، و بيان مقصود از “مقتسمين” و وجه تسميه آنان به اين نام، در میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد.

“سياق كلام بى اشاره به اين معنا نيست كه اين جمله (كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ)  متعلق به جمله مقدر باشد كه جمله “وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ” بدان اشاره دارد، پس معناى جمله مورد بحث اين مى شود كه من ترساننده اى هستم كه شما را از آن عذابى كه قبلاً بر مقتسمين نازل شده بود مى ترسانم و مقصود از مقتسمين کسانی هستند كه خداى تعالى در جمله “الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ” توصيفشان كرده، و به طورى كه در روايات آمده طائفه اى از قريش بودند كه قرآن را قسمت قسمت كرده عده اى گفتند سحر است، عده اى ديگر گفتند افسانه هاى گذشتگان است، جمعى گفتند ساختگى است.

بعضى هم گفته‏اند: جمله “كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ” متعلق به قبل است؛ آن جا كه مى فرمود: “وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي”، و معنايش اين است كه ما قرآن را بر تو نازل كرديم آن طور كه بر مقتسمين نازل كرديم. طبق اين معنا، مقصود از مقتسمين، يهود و نصارى هستند كه قرآن را قسمت قسمت نموده و گفتند به بعض آن ايمان داريم، ولى به بعضى ديگرش ايمان نداريم. سیوطی در الدر المنثور به نقل از طبرانى در كتاب اوسط، از ابن عباس روايت كرده: “مردى از رسول خدا (ص) پرسيد به من خبر ده از كلام خدا كه مى فرمايد: “كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ” فرمود: يعنى يهود و نصارى، گفت: خبر ده از جمله” الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ”، فرمود: آنهايى كه به بعض كتاب ايمان آورده و نسبت به بعض ديگرش كفر ورزيدند”.[2]

طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان می گوید: در اين باره، دو قول است:

1. قتاده در معنای آیه می گويد: يعنى قرآن را بر تو نازل كرديم، همان طورى كه بر يهوديان و مسيحيان كه قرآن را قسمت قسمت كرده، ميان اجزاى آن تفرقه افكندند و بعضى را قبول و بعضى را رد كردند، نيز نازل كرده ايم. اينان در قرآن كريم، هر چه با كتاب خودشان موافق بود مى پذيرفتند و هر چه مخالف بود، رد مى كردند. ابن عباس می گويد: علت اين كه آنان را «مقتسمين» ناميده، اين است كه آنها كتاب هاى آسمانى را قسمت قسمت كرده، به قسمتى ايمان مى آوردند و به  قسمتی ]کفر می ورزند[.

2. شما را از عذابى مى ترسانم كه بر آنهايى كه راه هاى مكه را قسمت كردند – تا از ايمان به پيامبر گرامى مانع شوند -، نازل كردم. مقاتل می گويد: آنها شانزده نفر بودند كه وليد بن مغيره، آنها را در موسم حج، مأموريت داده بود تا سر راه مسافران مكه بايستند و به آنها بگويند كه تحت تأثير جاذبه معنوى محمد (ص) قرار نگيرند و فريب او را نخورند! خداوند بر آنها عذاب نازل كرد و به خوارى و سختى جان سپردند. اين گروه، قرآن را به اجزايى تقسيم كردند: قسمتى را سحر، قسمتى را “اساطير اولين” و قسمتى را افترا ناميدند.[3]

صاحب تفسیر المیزان می گوید: ظاهر اين است كه دو آيه مورد بحث، قومى را ياد آورى مى كنند كه در اوائل بعثت بر عليه بعثت و براى خاموشى نور قرآن قيام كرده بودند، و آن را قسمت قسمت كردند، تا به اين وسيله مردم را از راه خدا باز دارند، و خداوند هم عذاب را بر ايشان نازل كرده و هلاكشان نموده است.[4]

نتیجه: از مجموع نظریات مفسران استفاده می شود مقتسمین کسانی بودند که در مقابل پیامبر صف آرایی کرده قرآن را قسمت قسمت کرده، آنچه را که به نفعشان بود پذیرفتند و آنچه را که به ضررشان بود، گفتند دروغ، افسانه و… است. البته گفتنی است که این صفت اختصاص به همان گروه صدر اسلام نداشته، بلکه هر کس و هر گروهی در هر زمان این خصوصیت را داشته باشد، این آیه بر آنها قابل انطباق است.



[1]. طبرسی، مجمع البیان، ج 6، ص 344، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش‏.

[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 12، ص 385، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم‏، 1374 ش‏.

[3]. ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏13، ص 215 و 216، انتشارات فراهانى، تهران، چاپ اول‏، 1360 ش‏.

[4]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 12، ص 286، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم‏، 1374 ش‏.