searchicon

کپی شد

مسجد، پایگاه فرهنگی پیشوایان دین

پس از رحلت پیامبر خاتم (ص)، نظام حکومتی اسلام از حرکت در مسیری که پیامبر (ص) برای آن ترسیم نموده بود، بازماند. این تحوّل سیاسی، پیامدهای عمیق و زیانباری را در ابعاد گوناگون به دنبال داشت. مسجد نیز به عنوان نهادی که کاملاً از جنبه های فرهنگی و سیاسی برخوردار بود، از این آثار زیانبار به دور نماند. امیر المومنین علی (ع) با کنار رفتن از عرصه های سیاسی نتوانست آن­گونه که باید از این سنگر مقدّس در راستای تلاش­های فرهنگی بهره برداری کند. با این حال، شواهد تاریخی به روشنی نشان می دهد آن حضرت حتّی در دوران بیست و پنج ساله سکوت و خانه نشینی و برکناری از خلافت ظاهری نیز برای بجای آوردن نماز در مسجد حضور می یافتند[1] و در موارد لازم به پرسش­های علمی مسلمانان پاسخ می گفتند. این سخن از عمر بن خطّاب نقل شده که در زمان خلافت خویش گفته است: «با حضور علی در مسجد، کسی حق فتوا دادن ندارد».[2]

این سخن عمر، افزودن بر آن­که گویای فضیلت و برتری علمی امیر المومنین (ع) است؛ نشان می دهد که حتی در دوران خلافت خلفاء نیز یکی از کارهای آن حضرت، حضور در مسحد و فتوا دادن در مسائل دینی بوده است. گفتار دیگری از خود امیر المومنین (ع) نشان می دهد که ایشان در دوران حکومت خلفاء پیوسته برای پاسخ­گویی به مشکلات قضایی در مسجد، حضور می یافته اند.[3] این فعالیت ها نیز در واقع بخش دیگری از تلاش‌های فرهنگی علی (ع) در مسجد به شمار می آید؛ زیرا در جریان این رسیدگی ها، علاوه بر آن­که حکم دعوی به طور خاصّ بیان می شد، اصول و مقررات قضاوت اسلامی نیز تبیین می شد. امروزه قضاوت­های امیر المومنین (ع) پشتوانه غنیّ و استواری برای قضاوت اسلامی، محسوب می شود.

شواهد روشنی در دست است که نشان می دهد آن حضرت در مسجد به پرسش­های دانشمندان ادیان دیگر که به مدینه می آمدند، پاسخ می گفته اند. در زمان خلافت ابوبکر، آن حضرت در مسجد به بحث و گفت­وگو با هیئتی از راهبان مسیحی که از روم به مدینه آمده بودند، پرداخت و به پرسش­های آنان جواب داد.[4] درباره مناظره دیگری که میان آن حضرت با یک دانشمند یهودی در مسجد صورت گرفته، آمده است که: «عمر در دوران خلافت خویش، روزی در مسجد، نشسته بود. مردی بر او وارد شد و گفت: من از دانشمندان یهود هستم و می خواهم مسائلی را از تو بپرسم تا چنانچه به آنها پاسخ گویی، مسلمان شوم. اگر در میان شما شخصی عالم­تر وجود دارد، معرفی کنید تا پرسش­هایم را از او بپرسم. خلیفه دوم، علی(ع) را که در مسجد نشسته بود، معرفی کرد. او پرسش­های خود را با علی (ع) در میان گذارد. علاوه بر پرسش­هایی پیرامون مسائل اعتقادی، سؤال از اولین سنگی که بر روی زمین بنا شده، اولین چشمه ای که بر روی زمین جوشیده و اولین درختی که در زمین روییده، نیز از جمله پرسش­های شخص یهودی بود. امیر المومنین (ع) بی آن­که از چنین پرسش هایی نگران شوند، به سؤال­های او پاسخ گفتند و آن شخص در همان مجلس مسلمان شد».[5]

امیر المومنین (ع) گاه در جلسات مناظره و گفت­وگوی های علمی که در مسجد تشکیل می شد، شرکت می نمود و ضمن دفاع از موقعیت و جایگاه اهل بیت (ع)، آیات قرآن کریم را برای مردم تفسیر می فرمود. پس از آن­که امیر المؤمنین (ع)، خلافت ظاهری را به دست گرفت، در آغاز خلافت خویش، در مدینه و پس از آن در کوفه در سطح وسیع­تری از مسجد به عنوان مرکز تبلیغ معارف اسلامی و روشنگری مردم بهره بردند. آن حضرت بارها در مسجد مدینه، کوفه و گاه نیز در مسجد بصره به وعظ و سخنرانی می پرداختند. بسیاری از خطبه های آن حضرت که اینک در دسترس ما قرار دارد، در مسجد کوفه و یا مسجد النبیّ ایراد شده است.

امام مجتبی (ع) پس از شهادت پدر گرامیشان، اولین خطبه خویش را در مسجد کوفه ایراد نمود و از مردم درخواست فرمود تا با وی بیعت کنند.[6] پس از انعقاد پیمان صلح با معاویه، آن حضرت همراه با برادر گرامیشان امام حسین (ع)، در مسجد النبی، در نماز جماعت مروان بن حکم که از سوی معاویه فرماندار مدینه بود، شرکت می جستند.[7] امام (ع) گاه در همین رفت و آمدها به ارشاد گمراهان و نادانان می پرداختند. هنگامی که گروهی از امویان در مسجد سرگرم اظهار سرور و شادمانی از پیروزی معاویه بودند، امام (ع) آنان را اندرز داد و از پیامدهای زیانبار تلاش و فعالیت در حزب شیطان بر حذر داشت.[8] روزی معاویه در سفری به مدینه وارد مسجد النّبی شد و در سخنان خویش به امیر المؤمنین (ع) تعرض نمود. امام  حسن(ع) بپا خاست و آن چنان به معاویه پاسخ گفت که او مجبور شد سخنان خویش را ناتمام رها کند و از منبر فرود آید.[9] در برخی مواقع مروان، بر منبر مسجد پیامبر اعظم (ع) و در حضور امام مجتبی (ع) به بدگویی از امیرالمؤمنین (ع) می پرداخت.[10] اما با همه اینها، شواهدی که در تاریخ موجود است نشان نمی دهد که آن حضرت در مسجد مدینه، که پس از پیامبر اکرم (ع) نیز تا حدودی کانون گرم مباحث دینی بوده است، دارای جلسه درس رسمی بوده اند.

استفاده امام حسین (ع) هم از مسجد الحرام به عنوان پایگاه تبلیغی و فرهنگی، آنگاه که نهضت خود را شروع فرمود و به مکه آمد و 4 ماهی که در آنجا سکونت داشتند، خود بحث مفصلی می طلبد که در جای خود باید بدان پرداخت.

شواهد تاریخی نشان می دهد که امام زین العابدین (ع) نیز به منظور انجام گفت­وگوهای علمی، در مسجد حضور می یافته اند. یزید بن حازم می گوید: علی بن حسین (ع) و سلیمان بن یسار را می دیدم که در مسجد پیامبر خدا (ص) نشسته اند. آن دو از صبحگاه تا بر آمدن آفتاب با یک­دیگر به بحث و گفت­وگو های علمی می پرداختند. هر گاه مباحث علمی آنان به پایان می رسید، عبدالله بن ابو سلمه سوره ای از قرآن را برای آنان تلاوت می نمود. چون این کار انجام می شد، امام و سلیمان دعا می کردند.[11]

امام سجاد (ع) میدان اصلی فعالیت های فرهنگی خود را گسترش دعا و تقویت بنیه معنوی مسلمانان قرار داد. با این حال، در زمینه فقه و حدیث نیز به آموزش مسلمانان پرداختند؛ تا آن­جا که از آن حضرت به عنوان دانشمندی کثیر الحدیث یاد شده است. نکته قابل توجه این است که، پایگاه اصلی امام (ع) در انجام این فعالیت ها مسجد بوده است.

در دوران امام باقر و امام صادق (ع) رفته رفته اقتدار و نفوذ حاکمان اموی کاهش یافت؛ از این رو برای این دو امام بزرگ فرصتی فراهم آمد تا تلاش­های علمی و فرهنگی تازه­ای را آغاز کنند. آنان در این راه تا آن­جا که شرایط سیاسی اجازه می داد، از مسجد به عنوان سنگری برای آموزش و گسترش معارف اسلامی سود می بردند. شواهدی نشان می دهد که امام باقر (ع) در مسجد النبی پس از نماز، به پرسش­های حاضران پاسخ می گفتند.[12] در این نشست­ها اهالی مدینه و آنان که از مناطق دور دست همچون خراسان به مدینه می آمدند، در مسجد النبی به حضور امام باقر (ع) می شتافتند و پرسش­های خود را با امام در میان می گذاشتند. همچنین کسانی مانند قتاده، ابوحنیفه، داود بن علی و سلیمان بن خالد که از فقیهان بزرگ بصره و حجاز به شمار می آمدند، با حضور در مسجد النبی از محضر پرفیض آن حضرت بهره می بردند و در باره مسائل گوناگون علمی به بحث و گفت­وگو می پرداختند.[13]

امام باقر (ع) در موسم حج نیز جلسات درسی را در مسجد الحرام بپا می نمود و به آموزش مسلمانان و رفع مشکلات علمی آنان می پرداخت.[14] امام باقر (ع) همچنین به شاگردان برجسته و ممتاز خویش، همچون ابان بن تغلب، فرمان می دادند تا در مسجد مدینه بنشیند و احکام اسلامی را برای مردم بیان کند.[15]

شواهد تاریخی نشان می دهد که جلسات درس أبان در مسجد مدینه، بسیار گرم و پررونق بوده است، تا جایی که کنار یکی از ستون های مسجد به عنوان جای اصلی أبان، شناخته می شد.[16]

پس از آن­که در دوران امام باقر و امام صادق (ع)، قدرت و نفوذ حاکمان اموی کاهش و رو به ضعف گذاشت، فرصتی برای آن دو امام بزرگوار فراهم شد تا انقلابی در عرصه علم و فرهنگ ایجاد کنند. لذا بهترین جایگاه برای انقلاب فرهنگی و بیان معارف دینی و انسانی مسجد بود. پس امام صادق (ع) در بخشی از حیات پربارشان، که کشمکش های سیاسی میان بنی امیه و بنی عباس به اوج خود رسیده بود، از موقعیت به خوبی بهره برده و موفق شدند بسیاری از معارف دینی را توسط شاگردان خویش به گوش پیروانشان برسانند. مطلب قابل توجه و مرتبط به بحث حاضر، این است که همه این فعالیت های علمی –  فرهنگی، از طریق پایگاه مسجد صورت می گرفت. گفتنی است که این تحرکات علمی – فرهنگی، چه از جانب امام (ع) و چه از جانب شاگردان ایشان، در مسجد صورت می گرفت. به عنوان نمونه، امام صادق (ع) به معاذ بن مسلم می فرمودند: به من خبر رسیده که در مسجد جامع می نشینی و فتوا می دهی؟ معاذ گفت: آری. قصد داشتم هم اکنون در این باره از شما سؤالی کنم. من در مسجد می نشینم؛ شخصی می آید و مسئله ای را از من می پرسد. چنانچه بدانم او از پیروان شما نیست، بر اساس آراء و نظریّات خودشان به آنها پاسخ می گویم. هر گاه کسی که پیرو و دوستدار شما است، مسئله ای را بپرسد، همان گونه که از شما روایت شده پاسخ می گویم. و اگر کسی که او را نمی شناسم، چیزی را بپرسد، آرای مختلف را برای او نقل می کنم و رأی شما را هم به عنوان یکی از نظریات به وی می گویم. آیا چنین شیوه ای پسندیده است؟ امام صادق (ع) در پاسخ معاذ فرمودند: همین گونه عمل کنید؛ من نیز خود چنین رفتار می کنم.[17]

به جرأت می توان گفت: تنها در مقطعی از زندگی امام باقر و امام صادق (ع) بود که مسجد النبی یکبار دیگر توانست بسان خورشیدی تابان، پرتو افکنی کند و به مرکز نشر معارف و مبانی اسلامِ پیامبر اسلام (ص) مبدّل شود.

گرمی و رونق بازار دانش آل محمد (ع) در مسجد النبی چنان بود که رفته رفته به دیگر مساجد، همچون مسجد کوفه نیز سرایت کرد. حسن بن علی بن وشّاء یکی از شاگردان امام رضا (ع) می گوید: «در مسجد کوفه نهصد استاد را دیدم که همگی مستقیماً از امام صادق (ع) حدیث نقل می کردند». [18] با توجه به این­که مرکز تلاش­های فرهنگی و حوزه کار امام صادق (ع) در مدینه و مسجد النبی بوده است، می توان عظمت و گستردگی کار امام صادق (ع) را برآورد نمود. آنچه که در مسجد کوفه رخ داده است، تنها پرتوی از انوار تابناکی است که از مسجد النبی جلوه گر شد.

پس از امام صادق (ع) برای هیچ­یک از امامان (ع)، فرصت مناسبی برای تلاش­های علمی و فرهنگی فراهم نشد. ولی آنان نیز به فراخور شرایط و اوضاع و احوال زمان خود، تا  آن­جا که ممکن بود با حضور در مسجد، علاوه بر انجام عبادت و دعا، به پرسش­های دینی و مشکلات علمی مسلمانان پاسخ می گفتند.

امام کاظم (ع) به یکی از شاگردان خویش به نام محمد بن حکیم، دستور داده بودند تا در مسجد پیامبر (ص) بنشیند و به بحث و گفت­وگو پیرامون مسائل دینی بپردازد. او پس از گفت­وگوهای علمی در مسجد، گزارش کار خود را به امام (ع) می داد و امام (ع) از کار او ابراز خشنودی می فرمود.[19]

ابوالصلت هروی درباره فعالیت­های علمی امام رضا (ع) در مسجد می گوید: «شنیدم امام رضا (ع) می فرمود: من در مسجد پیامبر (ع) می نشستم؛ با آن­که شمار عالمان در مدینه زیاد بود، ولی هر گاه در مسئله ای با مشکل مواجه می شدند، همگان معتقد بودند که بایستی مسئله را با من در میان بگذارند. آنان همچنین مسائل و مشکلات علمی خویش را به سوی من می فرستادند و من به آنها پاسخ می گفتم».[20]

امام محمد تقی (ع) بر آمد و رفت به مسجد مواظبت داشتند.[21] آن حضرت پس از شهادت پدر گرامی اش با حضور بر منبر جدّ خویش، در مسجد النبیّ به معرفی خود پرداخت و مراتب علمی خویش را برای حاضران بازگو نمود، تا آنان مشکلات و مسائل علمی خویش را از وی بپرسند.[22]

امام هادی و عسکری (ع) با اجبار خلفای زمان خود، مجبور به ترک مدینه و اقامت در سامراء شدند. به طور طبیعی این امر سبب شد که آنان از محیط مدینه که یک محیط علمی بود، دور بمانند و با این­که فعالیت­های سیاسی آنان کاملاً زیر نظر قرار می گرفت؛ زمینه تلاش­های علمی و فرهنگی آنان نیز از بین می رفت. مطالعه تاریخ زندگی امام عسکری (ع) در سامراء نشان می دهد که آن حضرت، گاه امکان برقراری روابط عادی با شیعیان خویش را هم نداشته است.

در حقیقت، سیاست تبعید امامان معصوم (ع) به خارج از مدینه، پس از امام صادق (ع) شروع شد. حاکمان بنی عبّاس با توجه به تلاش­های گسترده علمی و فکری امام صادق (ع) دریافتند که باقی ماندن امامان معصوم (ع) در مدینه می تواند با گذشت زمان زمینه یک انقلاب بزرگ اجتماعی را فراهم آورد. در راستای مقابله با همین خطر بود که امام کاظم (ع) در بغداد، زندانی شد. با دسیسه های مأمون، امام رضا (ع) از مدینه به طوس، احضار شد و امام هادی و عسکری (ع) نیز به اقامت در سامراء مجبور شدند.

به هر صورت، با مطالعه سیره و روش پیشوایان معصوم (ع) روشن می شود آن بزرگواران، حتی در سخت ترین فشار های سیاسی نیز در مسجد حاضر می شدند. گرچه رفت و آمد آنان به مسجد، در مرتبه اول، به قصد عبادت و بجای آوردن نماز بود؛ ولی این حضور، آثار سازنده فرهنگی، آموزشی و تربیتی را نیز در پی داشت. آنان در کنار پاسخ­گویی به پرسش­های دینی مسلمانان، در فرصت­های مناسب مردم را راهنمایی می کردند. حضور آنان در مسجد، خود به خود مایه احیای برخی از احکام اسلامی بود و در مواردی باعث پیش­گیری از پیدایش بدعت­های بیشتر در دین بود.[23] آنان همچنین در مواردی با مطالب گمراه کننده و نادرستی که در مسجد و از فراز منبر ها به مردم ناآگاه القا می شد، به مبارزه برمی خاستند.



[1] . رک: مجلسى، محمد باقر،‏ بحار الأنوار، ج 44، ص 123.‏

[2] . ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله‏، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، محقق و مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 18.‏

[3] . رک: طبرسى،‏ احمد بن على، ‏الإحتجاج على أهل اللجاج‏، ج1، ص80.

[4] . رک: همان، ص 205 – 207.

[5] . برای ملاحظه تفصیلی این ماجرا رک: همان، ص 226 و 227.

[6] . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج43، ص 359 و ج 44، ص 66.

[7] . همان، ج 44، ص 123.

[8] . همان، ج 44، ص 90.

[9] . همان، ج 44، ص90 و 91.

[10] . همان، ج 44، ص210 و 211.

[11] . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 216 و 217.

[12] . رک: مجلسى‏، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 46، ص 357.

[13] . رک: همان، ص 341، و 356 و 357.

[14] . رک: همان، ص 351 و 353 و 354 و 358.

[15] . حیدر، اسد، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ج 1، ص 446.

[16] . رک: همان، ج 3، ص 57.

[17] . مجلسى‏، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 2، ص 122.‏

[18] . مجلسی، محمد تقی، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح، موسوی کرمانی، حسین و اشتهاردی، علی پناه، ج 1، ص 87.

[19] . طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرّجال، با تصحیح: مصطفوی، حسن، ص 449، ش 844.

[20] . مجلسى‏، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 49، ص 100.

[21] . رک: همان، ج 50، ص 59.

[22] . رک: همان، ص 108.

[23] . به عنوان نمونه رک: همان، ج 48، ص 171؛ راجع به مناظره ابوحنیفه با امام باقر و صادق (ع) در مورد شیوه نماز امام باقر (ع).