searchicon

کپی شد

مراحل آغازین خودسازی و تزکیۀ نفس

نقطۀ شروع خودسازی و تزکیۀ نفس برای افراد مختلف، متفاوت است. برای فرد غیر مسلمان، اوّلین راه و نقطۀ شروع، اسلام آوردن است. به طوری که عده ای از علمای اخلاق، همین مطلب را درجه بندی کرده و گفته اند: اول اسلام، بعد ایمان، در مرحلۀ سوم هجرت و بعد از آن جهاد فی سبیل الله است که در این راه وجود دارد”.[1]

اما نسبت به کسانی که وارد حریم امن اسلام و ایمان شده اند و مورد خطاب آیات قرآنی: “ای مؤمنان به فکر خود باشید”[2] و “ای ایمان آوردندگان ایمان خود را تجدید کنید”،[3] قرار گرفته اند، باید گفت اوّلین مرحله خودسازی، تنبه و بیداری است. به این که باید شروع کرد و خود را از ناپاکی ها جدا کرد. بعد از این تنبه و آگاه شدن، این سؤال پیش می آید که از کجا باید شروع کرد؟ می توان گفت کسی که اوّلین مرحله را گذرانده است؛ با فکر و عقل، به این نتیجه رسیده است که “این عالم جای ماندن نیست و این همه امکانات و بعثت انبیا برای حیوانی زیستن نیست”.[4]

بعد از این مرحله (تفکر و تنبه) نوبت به مرحلۀ “توبه” می رسد؛ یعنی جبران آن چه از دست رفته است. جبران حقوق دیگران که ضایع کرده ایم و جبران حقوق خداوند که بر گردن ما باقی مانده است.

البته این توبه به همراه عزم است. توبه از آن چه کرده ایم و عزم به سوی آن چه می خواهیم پیش برویم، به همین جهت، عده ای از علمای اخلاق، منزل دوم را توبه[5] و عده ای عزم[6] گفته اند.

امام خمینی (ره) در بارۀ عزم مناسب با این مقام، می نویسند: “بناگذاری بر ترک معاصی و فعل واجبات و جبران مافات (گذشته ها) و عزم بر این که ظاهر و صورت خود را انسان عقلی و شرعی نماید”.[7]

در دعای روز مبعث آمده است: “همانا دانستم که برترین توشۀ سالک در مسیر رسیدن به تو، عزم بر اراده ای است که با آن تنها تو را انتخاب نماید”.[8]

مرحلۀ بعدی برای  این امر ترک معصیت و انجام واجبات است.

آیت الله بهجت در جواب سؤالی که پرسیده شده: تصمیم به سیر و سلوک دارم، چه کنم؟ می گوید: ترک معصیت برای تمام عمر کافی و وافی است، اگرچه هزارسال باشد.[9]پس در این مرحله باید واجبات الاهی را به اندازه­ای که علم داریم، انجام داده و محرمات الاهی را نیز به اندازۀ علم­مان ترک کنیم. این مسئله باعث می شود خداوند علم های جدیدی به ما عطا کند و به این وسیله، در سیر و سلوک خود رشد پیدا کنیم. ما هر چه می دانیم عمل می کنیم و خداوند علم به ندانسته ها را به ما عنایت می کند و تا وقتی که ما به وظیفۀ خود عمل کنیم، این چرخه ادامه دارد. پیامبر (ص) فرموده اند: هر کس آن چه را می داند انجام دهد، خداوند علم مجهولات را به او می فهماند.[10] این روایت، مطابق با آیۀ قرآنی است که می­فرماید: “کسانی که در راه ما تلاش کنند، راه های خود را به آنان نشان داده و هدایت شان می کنیم”.[11]علاوه بر این، باید دانست انسان تا زنده است، هیچ گاه ساکن نیست؛ یا به سوی نور (هدایت) در حرکت است و یا به سوی ظلمت (گمراهی)، و مطلب مهم رهبری این حرکت به سوی نور است .

برای آگاهی بیشتر، می توانید به رسالۀ‏ لب‏اللباب، حسينى­تهرانى، سيدمحمدحسين،­ ج اوّل، ص 87 مراجعه کنید.

 


[1] . حسینی طهرانی، سید محمد حسین، رسالۀ لب اللباب، ص 55.

 [2] “یا ایها الذین امنوا علیکم انفسکم”، مائده، 105.

[3] . “یا ایها الذین امنوا امِنوا”، نساء، 136.

[4] . امام خمینی، چهل حدیث، ص 76.

[5] . ملکی تبریزی، میرزا جواد، رسالۀ لقاء الله، ص 52.

[6] . چهل حدیث، ص 7.

[7] . همان.

[8] .”و لقد علمت افضل زاد الراحل الیک عزم ارادة یختارک بها”، مفاتیح الجنان، دعای روز مبعث و الإقبال ‏بالأعمال ‏الحسنة، ص 277.

[9] . به سوی محبوب (دستورالعمل ها و راهنمایی های حضرت آیت الله بهجت)، ص 58.

[10].”من عمل بما علم ورثه الله علم ما لایعلم”، المحجةالبيضاء، ج 6، ص 24؛ بحارالانوار، ج 89 ، ص172 و الخرائج، ج3 ، ص 1058.

.[11]”الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا”، عنکبوت، 99.