searchicon

کپی شد

مراتب نزول قرآن و جایگاه الفاظ در وحی الاهی

همان طور كه براى هر چيزى چهار نحوه وجود است: وجود لفظى، وجود كتبى، وجود ذهنى و وجود خارجى، وحی نیز همین چهار گونه وجود را دارا است:

الف. وجود كتبى قرآن همان است كه ظاهر و هويدا است.

ب. وجود لفظى آن قرائت قرائت کنندگان از معصومان و ملائكه گرفته تا عموم مردم است

ج. وجود ذهنى و علمى قرآن نيز چند قسم است: وجودى در لوح نفس، وجودى كه از عالم امر بامر حق تعالى تنزّل نموده در قلب رسول (ص)؛ چنان که می فرماید: “نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ”.[1] يا آن معانى غيبي كه هنگام قرائت به قلب قارى القاء مي گردد؛ چنان که می فرماید: “بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ”.[2]

د. وجود عينى اجمالى كه اصل قرآن و حقيقت آن است كه از مصدر جلال احدى صادر گشته، چنان که می فرماید: “كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ”.[3] این وجود عینی (خارجی) قرآن همان است که در قبر به صورت نيكو انيس مؤمن می گردد و در آخرت مجسّم می شود و تكلم می كند و شفاعت مي نمايد.

پس این قرآن از اصل و حقیقتی برخوردار است که همان وجود عینی و اجمالی قرآن است. این نوع از وجود عاری از کلمه، حرف و آیه است و آن گاه که همین حقیقت به مرحلۀ تفصیل در می آید، دارای الفاظ، حدود و اشکال می شود. این مرحلۀ تفصیل خود دو گونه است: گونۀ یک پارچه که در شب قدر اتفاق افتاده است و گونه تدریج که در مدت 23 سال رسالت پیامبر اسلام روی داده است. توضیح این که امور به حسب قضای الاهی دارای دو مرحله اند: الف. احکام، ب. تفصیل، باید توجه داشت که امور محکم در شب قدر به مرحلۀ تفصیل بیرون می آیند.[4] یکی از این امور قرآن است که در شب قدر از مرحلۀ احکام در آمده و نازل می گردد و در خور فهم بشر می شود؛ یعنی قرآن دو مرتبه به تفصیل نازل شده است. یک بار به صورت یک پارچه که در شب قدر اتفاق افتاده و یک بار هم به صورت تدریجی که به مدت 23 سال در مناسبت های مختلف نازل گشته است. در هر صورت آن گاه که به تفصیل نازل گردیده با همین الفاظ از طریق وحی توسط پیامبر (ص) دریافت شده است. در مرحلۀ احکام[5] که همان مرحلۀ اجمال و ابهام است کلمه، حرف و آیه نیست، این مرحله مانند آن است که خود نویس از جوهر پر شود، اما مرحلۀ تفصیل همان است که آن پر شده به صورت کلمات و الفاظ در می آید. در شب قدر چیزهایی که از احکام و بساطت و وحدت برخوردار بود از یکدیگر جدا می شوند و تنزل پیدا می کنند و به صورت حدود و اشکال و خصوصیات در می آیند.[6]

از آنچه گفته شد روشن گردید که، مراتب نزول قرآن عبارت اند از: مرحلۀ احکام، مرحلۀ تفصیل دفعی و مرحلۀ تفصیل تدریجی. البته بعضی از مفسران بیانی دیگری دارند که توجه به آن خالی از فائده نیست. آنان می گویند: مرتبه اولى؛ عين اين الفاظ قرآن از بای بسم اللَّه تا سين و الناس بايجاد حق تعالى موجود شده كه نامش كلام اللَّه است. سپس توسط قلم در لوح محفوظ نوشته شد كه مي فرمايد: “بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ”.[7] مرتبه سوم بر نور مقدس پيغمبر در عالم انوار كه مي فرمايد: “إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ”.[8] سپس ملائكه در ليلة القدر در بيت المعمور يا در آسمان اول نازل كردند، سپس جبرئيل در مدت رسالت حضرت رسول مدت 23 سال سوره به سوره و آيه به آيه بر قلب مطهر حضرت رسالت نازل نمود كه مي فرمايد: “وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ”‏.[9]


[1]نزول نمود روح الامين (جبرئیل) با قرآن بر قلب تو اى رسول اكرم تا آن كه بوده باشى از تهديد كنندگان و بترسانى مردم را از عذاب خدا”. شعرا، 193.

[2]بلكه قرآن آياتى است ظاهر و هويدا در سينه كسانى كه بآنها علم عطا شده. عنكبوت، 48

[3] قرآن كتابى است كه آيات آن محكم است پس بتفصيل بيان شده. هود، 1. نک: داور پناه ابوالفضل‏، انوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 13، ناشر انتشارات صدر، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ 1375 ش‏، نوبت چاپ اول، با اندکی تصرف‏.

[4] فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ؛ دخان ، 4. (امر حکیم یعنی امری که الفاظش از یکدیگر متمایز نباشد).

” [5]الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ”؛ هود، 1.

[6]در این باره نک: مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج 5،  ص 105- 101؛ المیزان، (ترجمه فارسی)، ج 20، ص 559 – 569 ؛ همان ج 18، ص 196 به بعد.

[7] بروج، 21 و 22.

[8]واقعه، 76 – 79.

[9]شعراء، 192-194. نک: طيب سيد عبد الحسين‏، أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏13، ص: 177؛ همان ج‏1، ص: 68-70، ناشر: انتشارات اسلام‏، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1378 ش‏، نوبت چاپ: دوم‏،