searchicon

کپی شد

مذهب ابن سینا

در مورد مذهب ابن سینا، اختلافاتی وجود دارد که بیشتر شیعه بودن او را تأیید می‌کنند؛ البته برخی او را شیعه دوازده امامی[1] و عده‌ای شیعه اسماعیلی[2] می‌دانند. ابن سینا درباره پدر و برادرش تصریح می‏کند که از فرقهٔ اسماعیلیه بودند: «پدرم دعوت فاطمى‏ها را پذيرفته بود، و اسماعيلى مذهب شمرده مى‏شد. از عقل و نفس سخن مى‏گفت، بر آن شيوه كه داعيان اين مذهب مى‏گويند و مى‏شناسند، برادرم نيز بر اين عقيده بود. ميان پدر و برادرم در اين زمينه بسيار بحث مى‏شد. من سخنان آنان را مى‏شنيدم و مى‏فهميدم، ولى بر دلم نمى‏نشست».[3]

به هر حال، نشو و نمای ابن سینا در محیط شیعه بوده و با برخی از حکومت‌های شیعی؛ مانند آل بویه همکاری داشته است. از بعضی تعبیرات او در کتاب‌هایش از قبیل افضلیت در معیار خلافت، عصمت و نص و تصریح امامت، نیز، فهمیده می‌شود که شیعه دوازده امامی بوده است؛ به عنوان نمونه: در الهیات شفا (مقاله دهم، فصل پنجم) می‏گوید: تعیین جانشین از راه نص به صواب نزدیک‌تر است؛ زیرا این کار مانع تفرقه و دوگانگی و اختلاف می‏شود.[4]

در معراج‌نامه می‌گوید: منزلت علی (علیه السّلام) نسبت به صحابه چون نسبت معقول به محسوس است. او در میان خلق مانند معقول بود در میان محسوس. پیامبر (صلّی الله علیه و آله)به وی فرمود: «یا علی! مردمان در کثرت عبادت رنج برند، تو در ادراک معقول رنج ببر تا بر همه‏ سبقت گیری».[5]

قاضی نورالله شوشتری در شرح حال ابن سینا می‌گوید:

«مخفى نماند كه اكثر فقهاى اهل سنت و جماعت، شيخ را تكفير كرده‌اند و شيخ در آن باب فرمود:

كفر چو منى گزاف آسان نبود، محكم‌تر از ايمان من ايمان نبود.

در دهر چو من يكى و آن هم كافر، پس در همه دهر يک مسلمان نبود.

ظاهراً باعث تكفير، كلماتى است كه در كتاب شفا ذكر نموده؛ مانند قدم عالم و نفى معاد جسمانى و غير ذلک و اين تكفير بر شيخ اصلا متوجه نيست و توجيه آن بر وجهى كه از بعضى استادان خود (رحمهم اللّه) استفاده نموده آن است كه مقصد اصلى شيخ در كتاب شفا و نظاير آن، تحرير كلام حكماى متقدم است و محل اجتهادات و تلخيص اعتقادات او، ]کتاب[ اشارات و ديگر رسايل او است و اينها از امثال اين كلمات خالى است، بلكه صريح در خلاف آن است.[6]

 پس تكفير شيخ بی‌وجه باشد و… بالجمله، تولد شيخ در فطرت تشيع و انقطاع و بازگشت او (سفر و مهاجرت او) از ميان سلاطين عصر به سلاطين شيعه، واحدا بعد واحد، و اشتراط افضليت و نص و اجماع او بر شأن خليفه پيغمبر (صلی الله علیه و آله) چنان‌كه در مبحث امامت از الهيات شفا به آن تصريح نموده، دليل قوی است بر آن‌كه او از اهل ايمان بوده و ايضا در همين مبحث گفته كه «و من اجتمعت له معها الحكمة النظرية فقد سعد، و من فاز مع ذلک بالخواص النبوية كاد أن يصير ربا إنسانيا و كاد أن تحل عبادته بعد الله تعالى و هو سلطان العالم الأرضي و خليفة الله فيه‏؛[7] کسی که حکمت نظری را به همراه ویژگی‌های نبوت داشته باشد، شایسته است که رب نوع انسانی باشد و اطاعت از او بعد از خداوند متعال، لازم است و چنین کسی سلطان زمین و جانشین خداوند سبحان است» و شکی نيست كه اين اوصاف صادق نيست مگر بر امير‌المؤمنين (عليه السّلام) كه به اتفاق، جامع جميع اقسام حكمت نظرى و عملى، كشفا و شهودا بوده و صدور معجزات ظاهره و كرامات باهره از آن حضرت، متواتر و مشهور است».[8]

ابن سینا اشعاری نیز در مدح امير المؤمنين (عليه السّلام) به فارسی دارد:

بر صفحه چهره‌ها خط لم يزلى معكوس نوشته است نام دو على

يك لام و دو عين با دو ياى معكوس از حاجب و عين و أنف با خطّ جلى

و از رباعیات او است:

تا بادۀ عشق در قدح ريخته‌اند و اندر پى عشق عاشق انگيخته‌اند

در جان و روان بو على مهر على چون شير و شكر بهم درآميخته‌اند.[9]

صدرالدین علی بن فضل اللّه گیلانی؛ طبیب معاصر امیر ابوالقاسم فندرسکی، فیلسوف معروف، در کتاب خود به نام «توفیق التطبیق فی اثبات أن الشیخ الرئیس من الإمامیة‏ الإثنی عشریة»، این مطلب را اثبات کرده است که این کتاب به تحقیق دکتر محمد مصطفی حلمی در سال‏ 1945م به چاپ رسیده است.[10] سید محسن امین در کتاب «اعیان الشیعه» نیز در بحث از ابوعلی سینا قسمتی را با عنوان «تشیعه» قرار داده و نسبت تشیع به او داده است.[11] [12]

 

[1]. به عنوان مثال: خامنه ای، محمد، مقدمه ای بر صدر المتالهين،‏ المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الكمالية، ص 225.

[2]. مورّخانی همچون: راوندى، مرتضى، تاريخ اجتماعى ايران، ج 10، ص 373.

[3]. ابن سينا، حسین بن عبدالله، ترجمه رساله اضحويه، مترجم: نامعلوم، تصحيح و مقدمه و تعليق: خديو جم، حسين، ص 17.

[4]. ابن سينا، حسین بن عبدالله، الشفاء (الالهيات)، مصحح: زايد، سعيد، ص 452.

[5]. ابن سينا، حسین بن عبدالله، معراج نامه‏، به اهتمام: كريمى، بهمن، ص 15(متن).‏‏

[6]. ابن سینا درباره معاد جسمانی معتقد است که راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع مقدس نیست و از راه تصدیق فرمایش پیامبر (صلّی الله علیه و آله) فهمیده می‌شود. ر.ک: الشفاء (الالهيات)، مصحح: زايد، سعيد، ص 423؛ اسفراينى نيشابورى، فخر الدين، شرح كتاب النجاة لابن سينا (قسم الالهيات)، مقدمه و تحقيق: ناجى اصفهانى، حامد، ص 469 – 471.‏

[7]. الشفاء (الالهيات)، مصحح: زايد، سعيد، ص 455.

[8]. شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین، مجالس المؤمنین، ج 2، ص 185.

[9]. خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج  ٣ ، ص 180 و 181.

[10]. اقتباس و تلخیص از: پرورش، حسن، نگاهی به زندگی و آثار ابوعلی سینا، مجله فروغ اندیشه، شماره 8، ص 19و20.

[11]. امین عاملى، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 6، ص 72.

[12]. ر.ک: مذهب ابن سینا، سؤال 25907 (سایت اسلام کوئست: 22530).