searchicon

کپی شد

محبت شیعه به پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله)

از جمله مسائلی که گاهی علیه شیعه مطرح می شود، علاقه و محبت شیعه نسبت به رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. با این ادعا كه توجه و محبت شیعه نسبت به ائمه (علیهم السّلام) از توجه و محبتشان نسبت به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بیشتر است.

پیش از پرداختن به این شبهه و بیان واقعیت، بیان یک مقدمه ضروری به نظر می رسد. این مقدمه از چند نكته تشكیل می شود:

  1. تشیع؛ یعنی فهم دین مطابق با نظر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه (علیه السّلام) و اعتقاد به این كه مسیر دین بعد از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) لاجرم با امامت امام علی (علیه السّلام) و بعد از آن حضرت به امامت فرزندان وی میسّر است.

این اعتقاد شیعه، در واقع امتثال اوامر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از نگاه قرآن و سنت است.[1] بدیهی است كه شیعه برای این اعتقاد خود هزینه ها و جان فشانی های فراوانی کرده است كه در رأس آنها اهتمام به اثبات حق در مقابل شبهه ها و تشکیکات مخالفان شیعه است.

بنابراین، طبیعی است كه بحث را بر محور اثبات حق و محو باطل متمركز كنیم و مردم را نسبت به رهبران حقیقی و امامانی كه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نسبت به آنها وصیت كرده و به اطاعت امرشان دستور داده، آگاه سازیم.

روشن است كه این موضوع امر ساده و آسانی نیست. به ویژه زمانی كه كتاب های تاریخی و حدیثی را ملاحظه می كنیم، از آن رو كه بسیاری از این آثار به منظور تأمین نظر و همسویی با حكّام اموی و عبّاسی نوشته شده است. هم چنین از لابه لای تاریخ اسلامی به دست می آید كه رهبران فرق و مذاهب فقهی و كلامی، نیز در راستای همین مسئله حركت كرده اند.

بدین جهت تمركز بر تاریخ ائمه و پرداختن به مسائل آنها طبیعی، بلكه ضروری به نظر می رسد.

شاید به همین جهت باشد كه امام سجاد (علیه السّلام) در مجلس یزید در خطبۀ معروفش به معرفی جدّش امیر مؤمنان (علیه السّلام) و بیان صفات و ویژگی های مهمّش، بیش از پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرداخت و فرمود: «من پسر علی مرتضی هستم. من پسر كسی هستم كه با جنگ جویان و شجاعان آن قدر نبرد کرد تا تسلیمشان کرد. من پسر صالح ترین مؤمنان، وارث پیامبران، صابرترین صابرانم …».[2] و این از آن رو بود که مردم با ویژگی های شخصیتی امام علی (علیه السّلام) آشنایی کامل نداشتند، اما نسبت به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این گونه نبود. ‏

  1. ارادت و علاقۀ شیعه به ائمه، به ویژه امام علی (علیه السّلام) جز علاقه به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چیز دیگری نیست؛ چرا كه امام علی (علیه السّلام) همان نفس پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، این مطلب در آیۀ مباهله به صراحت آمده است: «پس هر كه با تو، بعد از علم و دانشى كه به تو رسيده است، درباره او (عيسى) به ستيز و محاجّه برخيزد (و از قبول حقّ شانه خالى كند) بگو: بيائيد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان را (كسى كه به منزله خودمان است) و خودتان را بخوانيم، سپس (به درگاه خدا) مباهله و زارى كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».[3]

همچنین روایات زیادی؛ مانند حدیث منزلت، حدیث مؤاخاة، حدیث طائر مشوی و …[4] كه بر علاقۀ مستحكم بین پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امام علی (علیه السّلام) تأكید دارد و این كه امام علی (علیه السّلام) ادامه دهندۀ شریعت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.

  1. شیعه معتقد است كه اشرف مخلوقات كسی جز پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست و كسی مثل آن حضرت بعد از وی هرگز نخواهد آمد. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) معیار و میزانی است كه مردم به او سنجیده می شوند. در پیش شیعه هر كسی به او نزدیک تر (از نظر قرب معنوی) باشد به سبب نزدیكی به آن حضرت، دارای قرب و منزلت است و هر كس از راه و رسم او دور باشد، در نگاه شیعه دارای هیچ ارزشی نیست. حتی اگر از قریش باشد. شاهد این مدعا سورۀ مسد است كه در مذمت ابی لهب نازل شده است، در حالی كه او عموی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود، این جا است كه می بینیم امام علی (علیه السّلام) می فرماید: «شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا در خویشاوندی نزدیک، در مقام و منزلت ویژه می دانید، پیامبر مرا در اتاق خویش می نشاند، در حالی كه كودک بودم مرا در آغوش خود می گرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانید، بدنش را به بدن من می چسباند و بوی پاكیزه خود را به من می بویاند و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذارد، هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در كردارم نیافت».[5]
  2. رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دارای ویژگی های خاصی است كه در دیگران وجود ندارد. از جملۀ آنها؛ خاتم پیامبران بودن است و رسالتش ختم رسالت است. احدی بعد از وی ادعای وحی و رسالت نمی كند، مگر این كه ادعایش دروغ است. پس پیامبری كه رسالتش ختم پیامبری است و تمام رسالت های آسمانی به رسالت او پایان می پذیرد، (تمام رسالت های آسمانی در وی جمع است). وی جامع جمیع كمالات است و الگوی بشریت، پاک و منزّه از هر گونه پلیدی، از بدو تولد تا هنگام ارتحال به لقای احدیت و رسیدن به مقام محمود نزد پروردگار در تمام شئون زندگی معصوم است.

امیر مؤمنان (علیه السّلام) در این باره می فرماید: «از همان لحظه ای كه پیامبر را از شیر گرفتند،‌ خداوند بزرگ ترین فرشته خود را مأمور تربیت پیامبر كرد تا شب و روز، او را به راه های بزرگواری و راستی و اخلاق نیكو راهنمایی كند و من همواره با پیامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است. پیامبر هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نیكو برایم آشكار می فرمود و به من فرمان می داده تا به او اقدام كنم».[6]،[7]،[8]

پس از بیان این مقدمۀ مختصر و كوتاه می پردازیم به اصل مسئله. شیعه در فرهنگ خود برای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و آموزه هایش در تمام زمینه ها اعم از تشریع، تفسیر، اخلاق، سیاست و … اهمیت به سزایی قایل است؛ چرا كه خداوند متعال می فرماید: «مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سر مشق نیكویی بود…»،[9] «آن چه را كه رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا كنید)، و از آنچه نهی كرده خودداری نمایید…».[10]

هر انسان منصفی كه به منابع و مصادر دینی شیعه مراجعه كند، خواهد یافت كه دومین مرجع و منبع دینی شیعه، سنت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است[11]. بدیهی است که این مسئله بیانگر نکات مهمی است از قبیل این که:

  1. این مسئله كشف از احترام و قداست بزرگی می كند كه شیعه برای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قایل است، و آن به جهت واسطه بودن آن حضرت است بین ما و پروردگار در تمام امور.[12]
  2. شیعه تمام همت و سعی خود را در جهت حفاظت و صیانت از سنت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) – چه از جهت تدوین سنت و چه از جهت شرح و بسط آن – گذاشت. علمای ما از قرون اولیه تا اكنون تلاش های وسیعی در این زمینه (در تدوین موسوعه های حدیثی) داشته و دارند. مراجعه به موسوعه (دانشنامه ) های ، حدیثی و روایی؛ مانند كتب اربعه، بحار الانوار، وسائل الشیعه، مستدرک الوسائل و … در اثبات این مدعا كافی است.
  3. هیچ برهه و مرحله ای از زندگی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را نمی توان یافت، مگر این كه شیعه در آن بخش و زمینه، كار كرده و به تحلیل و بررسی آن پرداخته باشد. شاهد این مطلب آثار و كتاب های موجود در این زمینه است.[13] اگر بخواهیم خدمات دانشمندان شیعه را كه در این زمینه تقدیم فرهنگ اسلامی و جامعۀ مسلمانان كرده اند برشماریم، بسیار مفصل است كه این مختصر را مجال آن نیست. به رغم این كه تلاش علمای شیعه در حفظ و انتشار سنت رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بسیار بوده و هست و با توجه به اهمیت آن، در عین حال شیعه این تلاش خویش را در مقابل آن شخصیت عظیم، ناچیز و خود را مقصّر می داند. شخصیتی كه اگر تمام عالم جمع شوند با آن چه در توان دارند نمی توانند حقّش را ادا كنند.
  4. بسیار کم است دعا و زیاراتی كه بخشی از آن به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اختصاص نیافته باشد.

به عنوان مثال:

الف. در اولین دعای مفاتیح الجنان بعد از ذكر حمد و ثنای خداوند، سفارش شده است كه دعا كننده هفت مرتبه بگوید: «یا رب محمد و آل محمد، صل علی محمد و آل محمد و عجل فرج آل محمد». بنابراین، ما در این مسئله این سفارش را امتثال می كنیم.

ب. در تعقیب نماز فجر آمده است: صد مرتبه بگو، «صلی الله علی محمد و آل محمد». در همین دعا آمده است! «خدایا از تو درخواست می كنم، به حق محمد و آل محمد …».

ج. در دعای روز یک شنبه می خوانیم: «پس صلوات بفرست بر محمد بهترین مخلوقت كه دعوت كننده به سوی تو است».

د. همچنین در دعای روز سه شنبه آمده است: «خدایا درود بفرست بر محمد خاتم پیامبران و …».

هـ. در دعای روز چهارشنبه دارد: «پس درود فرست بر محمد خاتم پیامبران و بر اهل بیت پاكش و شفاعت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را روزی من فرما و از مصاحبت و همنشینی آن حضرت محرومم مكن…».

و. در دعای روز جمعه وارد شده است: «درود خدا بر محمد و آلش، خدایا مرا از پیروان و شیعیانش قرار ده و در زمرۀ او محشور گردان».

ز. در اعمال روز جمعه دارد: «بسم الله الرحمن الرحیم، درود بر محمد سید رسولان و خاتم پیامبران و حجت پروردگار عالمیان، … پاك و مطهر از هر آفت و بركنار از هر عیب، آرزو شده برای رستگاری و امید شده برای شفاعت و سپرده شده به سوی او دین خدا. خدایا، شرافت بده بنیاد او را و بزرگ گردان برهانش را، بلند كن درجه او را …».

ح. نیز در زیارت آن حضرت وارد شده: «شهادت می دهم كه خدایی نیست، مگر الله و شهادت می دهم كه تو فرستاده خدایی…».[14]

علاوه بر نمونه های بسیار اندکی که به جهت اختصار بیان شد، در مراجعه به كتاب مفاتیح الجنان، عناوین زیر را نیز مشاهد می شود:

  1. زیارت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مدینۀ منوره.
  2. اعمال روضۀ منوره.
  3. زیارت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از راه دور.
  4. زیارت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه (علیه السّلام) در روزهای جمعه از راه دور.
  5. فضیلت صلوات و سلام پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم).
  6. وداع پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم).
  7. آدابی كه شایسته است زائر مدینه رعایت كند.[15]

صاحب كتاب كامل الزیارات كتابش را با بر شمردن فضیلت و ثواب زیارت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شروع كرده است.

هم چنین صاحب كتاب مزار، برای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چهار زیارت در كتابش آورده است[16].

اینها نمونه هایی بود برای نشان دادن اهتمام و علاقه مندی شیعه نسبت به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و فضیلت و برتری اش نسبت به ائمه (علیهم السّلام). بدیهی است كه انسان محقق، با مراجعه به منابع شیعه در می یابد كه ارادت شیعه به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بسیار فراوان تر از ائمه (علیهم السّلام) است،‌ به ویژه اگر با دقت و توجه بنگرد، در خواهد یافت كه تعداد معصومان (علیهم السّلام) و غیر آنها از بزرگان و اصحاب؛ مثل حمزه سید الشهدا، جعفر طیار، سلمان فارسی و … در مقابل پیامبر؛ کمتر از یک كفه است در مقابل كفه دیگر.

 

[1]. ما در این جا در صدد بیان این آیات و روایات نیستیم، در این باره رجوع كنید به موسوعه الغدیر، علامه امینی؛ و منابع روایی.

[2]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان، ج 45، ص 138، امین، سید محسن، لواعج الاشجان، ص 243.

[3]. آل عمران، 61؛ با مراجعه به تفاسیر،‌ خواهید یافت كه همه به اتفاق می گویند مقصود از «انفسنا» دوم، علی بن ابی طالب (علیهما السلام) است.

[4]. برای آگاهی بیشتر نك؛ الغدیر،‌ علامه امینی.

[5]. نهج البلاغه، خ 192،‌ معروف به خطبه قاصعه.

[6]. همان.

[7]. نك: الهیات، سبحانی جعفر، ت‍ن‍ظی‍م:‌ اس‍ت‍ادی، رضا، ج 2، بحث نبوت و كتاب های كه در موضوع نبوت و عصمت نوشته شده است.

[8]. شیعه معتقد است كه پیامبر (صلّی الله علیه و آله) چه در ابلاغ رسالت و غیر آن معصوم است، بر خلاف برادران اهل سنت كه معتقدند كه پیامبر (ص) فقط در تبلیغ رسالت معصوم است.

[9]. احزاب، 21.

[10]. حشر، 7.

[11]. در نگاه شيعه سنت منحصر در قول و فعل و تقرير نبى اكرم (صلّی الله علیه و آله) نيست و شامل قول و فعل و تقرير اهل بيت‏ (علیهم السّلام) نيز مى‏شود. در مقابل اهل سنت، سنت را به گفتار و رفتار پيامبر (صلّی الله علیه و آله) محدود مى‏كنند و اين يكى از نقاط افتراق ديدگاه شيعه با ديدگاه اهل سنت است. نكته‏اى كه باعث توسعه‏ سنت در ديدگاه شيعه مى‏شود، عصمت معصومان‏ (علیهم السّلام) است. همان عصمتى كه باعث مى‏شود ما از سنت نبى اكرم (صلّی الله علیه و آله) به عنوان منبع دين بهره بگيريم، موجب تمسك ما به اهل بيت‏ (علیهم السّلام) نيز مى‏گردد. به عبارت ديگر محور بحث ما در حوزه سنت، سنت معصومان‏ (علیهم السّلام) است. هر كس مصداق اين مفهوم «معصوم» باشد، سنتش (قول، فعل و تقريرش) به عنوان يك منبع براى ما پذيرفته مى‏شود. نک: هادوی تهرانی، مهدی، درس خارج اصول، دفتر پنجم.

[12]. نک: اصول فقه مقارن، حکیم، سید محمد تقی، فصل حجیت سنت.

[13]. نک: الذریعة، تهرانی، شیخ آقا بزرگ؛ معجم ما کتب عن الرسول و اهل بیته، الرفاعی، عبد الجبار.

[14]. مفاتیح الجنان، ص 314، 315، 326، 335، 336.

[15]. همان.

[16]. مشهدی، مزار،‌ ص 55 – 76.