searchicon

کپی شد

لعن یزید در زیارت عاشورا

یکی از جملات زیارت عاشورا این جمله است: “اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ”؛[1] پروردگارا، امروز (روز عاشورا)، روزى است كه به آن تبرک جستند بنی امیّه و پسر جگرخوار آن، لعنت شدۀ فرزند لعنت شده، به زبان تو و پیامبرت (ص) در هر سرزمين و مكانى كه پيامبرت (ص) در آن وقوف و درنگ داشته است”.

نکاتی دراین عبارت وجود دارد که بیان می شود:

1.ظاهراً مراد از عبارت “ابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ” معاویه است؛ زیرا: الف: مادرش هند، لقب “جگرخوار” را پس از شهادت حمزه سید الشهداء (ع)، از آن خود کرد.[2] ب: لقب” اللعین بن اللعین”، یکی از القاب چندین گانه معاویه است.[3]

امّا با توجه به عبارت “هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ” که اسم اشارۀ “هذا”، به روز عاشورا اشاره دارد بعید نیست که منظور از “ابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ”، یزید باشد.

2. مراد از «عَلى لِسانِکَ» (زبان الاهی)، همان کلام الاهی است که توسط خداوند به سوی بندگانش إلقاء می شود،[4] اما با توجه به این که همۀ انسان ها، این شایستگی را ندارند که مخاطب ذات حق تعالی قرار گیرند، نوعاً پیام های الاهی از طریق انبیاء (ع) و کتاب هایی که بر آن ها نازل شده است، به بشر ابلاغ می شود. در خصوص ابلاغ لعن الاهی بر «یزید» باید گفت این لعن به صورت های متعدّدی از جمله توسط انبیا (ع) و قرآن کریم، بیان شده است. در لعن از طریق انبیاء (ع) به صورت مشخص نام یزید ذکر شده است، ولی در لعن از طریق قرآن کریم[5] به صورت کلی ذکر گردیده که شامل یزید هم می شود.

لعن یزید توسط پیامبران (ع):

یزید بن معاویه توسط پیامبران بزرگ از جمله، پیامبران اولوا العزم (ع) مورد لعن و نفرین قرار گرفته است که ما در این جا به سه روایت اشاره می کنیم:

الف. روزی حضرت ابراهیم (ع) از سرزمین کربلا عبور می کرد که در آن جا، از اسب بر زمین افتاد و سر مبارک او زخمی شد، حضرت (ع) استغفار کرد و عرضه داشت: بار خدایا! چه گناهی از من سر زده است؟ جبرئیل (ع) به سوی او فرود آمد و گفت: هیچ گناهی از تو سر نزده است، ولی این جا فرزند آخرین پیامبر (ص) و جانشین او (ع) کشته می شود و خون تو برای هم دردی با او ریخته شد. حضرت (ع) پرسید: قاتل او کیست؟ وی گفت: شخصی است که اهل آسمان ها و زمین او را لعنت می کنند. سپس آن حضرت (ع) دست هایش را بلند کرد و بر یزید بسیار لعنت فرستاد.[6]

ب. پیامبر اسلام (ص) در یکی از سفرها، در نقطه ای از مسیرش ایستاد و فرمود: “انا لله و انا الیه راجعون”، و اشک از دیدگان حضرت (ص) سرازیر شد، مردم از علت آن جویا شدند، حضرت فرمود: اکنون جبرئیل (ع) مرا از نقطه ای در کنار شط فرات خبر  داد که کربلا نام دارد و فرزندم حسین (ع) در آن سرزمین کشته می شود. عرض شد! یا رسول الله (ص)! چه کسی او را می کشد؟ فرمود: مردی به نام یزید که خدایش لعنت کند… .[7]

ج. صفیه دختر عبد المطلب (س) می گوید: وقتی حسین (ع) متولد شد، من او را به پیامبر (ص) دادم و پیغمبر (ص) زبان خود را در دهان وی گذاشت و حسین (ع) زبان را مکید و… پیغمبر میان دو چشم وی را بوسید، آن گاه او را به من داد و گفت: ای فرزندم خداوند لعنت کند قومی را که قاتلان تو هستند. صفیه می گوید: عرض کردم، پدر و مادر من فدای تو باد، چه کسی او را می کشد؟ فرمود: بازمانده ای از گروه یاغیان و سرکشان بنی امیه.[8]

لعن یزید در قرآن کریم:

در آیاتی از قرآن، عناوینی مورد لعن قرار گرفتند که بنابر روایاتی از شیعه و سنی، یکی از مصادیق بارز آن عناوین، بنی امیه هستند و یزید نیز از بنی امیه است:

الف. «شجره ملعونه»[9]: در خصوص این که “خواب” در آیه 60 سورۀ اسراء چه بوده است و “درخت ملعون” چه کسانی هستند، اقوالی مطرح شده است.[10] گروهی از تفاسیر شیعه و سنی، می گویند: خوابی را که رسول خدا (ص) دیده، خواب میمون هایی بود که بر منبر نبی خاتم (ص) جست و خیز می کردند و درخت ملعون هم، همان بنی امیه هستند که یکی پس از دیگری بر تخت خلافت پیامبر اسلام می نشینند.[11] بنابر روایت شیعه و سنی، بنی امیه از فضایل شب قدر محروم هستند و در عوض آن به غصب هزار ماه حکومت گذرای دنیوی دل خوش داشتند.[12]

ب. «شجره خبیثه»[13]: (درخت خبیث) همان اعتقاد به کفر و شرک است که رشد و معنویتی ندارد و ریشه ای در زمین حقیقت ندارد که امام باقر (ع) فرمود: این درخت حکایت حال بنی امیه است.[14]

ج. «کسانی که خدا و رسولش را مورد اذیت قرار دهند، مورد لعن در دنیا و آخرت هستند»[15] بنابر روایت شیعه و سنی هر کس اهل بیت (ع) را مورد اذیت قرار دهد، خدا و رسولش را مورد اذیت قرار داده است.[16]و چه اذیتی بالاتر از شهادت امام حسین (ع) و اسارت اهل بیتش (س)، توسط یزید و یارانش؟

د. «کسانی که نعمت الاهی را ناسپاسی کنند، قوم خویش را به نیستی و نابودی کشاندند، و به همان جهنم می رسانند که بد قرارگاهی است».[17] بنابر روایت شیعه و سنی اینان دو قوم از قریش؛ یعنی بنی امیه و بنی مخزوم هستند.[18]

هـ. در قرآن کریم عناوین زیادی مورد لعن قرار گرفته است؛ مانند: لعن بر ظالمین،[19] کافرین،[20]کسی که به عمد مؤمنی را بکشد[21] و …[22] که بر یزید قابل تطبیق است.[23]

با نگاهی هرچند گذرا و سطحی به جنایات یزید و چگونگی شهادت سید الشهدا (ع) و همراهان او و با در نظر گرفتن جایگاه امام حسین (ع) و مقام وراثت او نسبت به همۀ انبیای الاهی، می توان این مطلب را بیان کرد که موردی از موارد لعن قرآنی نیست که یزید، جزء ملعونین مسلم آن نباشد.

زشتی و پلیدی کار یزید به گونه ای بود که در تاریخ بشریت، پس از شیطان، هیچ کس همانند او مورد لعن قرار نگرفت، کسی که بنابر روایات، همه موجودات دریایی، صحرایی، هوایی و … او را مورد لعن قرار داده اند.

4. دربارۀ لعن در هر جایگاه و مکانی (فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)، احتمالات زیر مطرح است:

الف. این احتمال وجود دارد که به معنای تأکید و کثرت لعن بر یزید باشد.

ب. لعن به زبان حال (و نه تنها به زبان قال و گفتار)، نیز می تواند مد نظر باشد؛ از آن رو که پیامبران در همان حالی که به تبلیغ دین می پردازند، با زبان حال دارند مانعین از اجرای آن را لعنت می کنند و یزید نیز در واقع مانع اجرای دین بود و از این جهت مورد لعن حالی نبی خاتم (ص) قرار گرفته است.[24]



[1]. قمی، شیخ عباس، مفاتيح‏الجنان، الاهی قمشه ای، زیارت عاشورا، ص 892 – 897، مؤمنین، چاپ چهارم، قم، 1381ش. 

[2]. حیدری فر، مجید، مدرسۀ عشق، ص 381، چاپ زائر، قم، تکمیل شود؛ اسدی، حسن، بررسی و تحلیلی پیرامون زیارت عاشورا، ص 242، آدینه سبز، تکمیل شود، به نقل از ابن اثیر، أسد الغابة، ج 7، ص 281؛ مقریزی ،النزاع و التخاصم، ص 49؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 251 و … .

[3]. مدرسۀ عشق، ص 385، به نقل از امینی، الغدیر، ج 10، ص 83 و 156 و 158 تکمیل شود.

[4]. گاهى از طريق نزول فرشته وحى، و گاهى از طريق الهام به قلب، و گاهى از طريق شنيدن صدا، به اين ترتيب كه خداوند امواج صوتى را در فضا و اجسام مى‏آفريده و از اين طريق با پيامبرش صحبت مى‏كرده از كسانى كه اين امتياز را به روشنى داشته اند، موسى بن عمران (ع) بود كه گاهى امواج صوتى را از لابلاى” شجره وادى ايمن” و گاهى در كوه “طور” مى‏شنيد، و لذا لقب كليم اللَّه به موسى داده شده‏، نک: مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 4، ص 212‏، دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، تهران، 1374ش. ‏

[5]. از آن جایی که قرآن یک کتاب هدایت ابدی است، مطالبی را که بیان می دارد به صورت کلی است و الا اگر بخواهد جزئیات را بیان کند تنها ذکر ملعونین در تاریخ بشری چندین جلد خواهد بود و در این جا، چون انبیاء و اوصیاء از مفسران کلام الاهی به حساب می آیند، موارد و مصادیق شاخص عناوین کلی قرآنی را بیان می دارند.

[6]. مدرسۀ عشق، ص 281، به نقل از بحار الأنوار، ج 58، ص 243 و 245.

[7]. همان، ص 284، به نقل از سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 16.

[8]. همان، ص 246، به نقل از بحار الأنوار، ج 43، ص 243.

[9]. اسراء،60،

[10]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 136-143، دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسين حوزه علميه قم‏، چاپ پنجم، قم، 1417 ق.

[11]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 171، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، تهران، 1374ش‏؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر)، ج 20، ص 360-362، دار احياء التراث العربى‏، چاپ سوم، بیروت، 1420ق؛ قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن،‏ ج 11، ص 282 – 286، ناصر خسرو، چاپ اول، تهران، 1364 ش‏.

[12]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج 5، باب تفسیر القرآن، رقم 3350، دار الکتب الاسلامیه؛ مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر)، ج 32، ص 231.

[13]. ابراهیم، 26.

.[14] عروسى حويزى، عبد على بن جمعه‏، نور الثقلین، رسولى محلاتى، سيد هاشم، ج 2، ص 538، اسماعيليان‏، چاپ چهارم، قم‏، 1415 ق.‏

[15]. احزاب، 57.

.[16] بررسی و تحلیلی پیرامون زیارت عاشورا، ص 113، به نقل از بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج 3، ح 3509، 3541، 1361و 1370، دار ابن کثیر، چاپ پنجم، دمشق.

.[17] ابراهیم،  28 و 29.

[18]. همان، ص 134، به نقل از ثعلبی، ابو اسحاق احمد، الکشف و البیان، ج 5، ص 319، دار احیاء التراث العربی؛ سمرقندی، ابو نصر محمد بن مسعود، التفسیر، ج 2، ص 229.

[19]. اعراف، 44؛ هود، 18؛ غافر، 52.

.[20] احزاب، 64؛ مائده، 78؛ بقره، 89.

[21]. نساء، 93.

[22]. بقره، 89؛ بقره، 159؛ نور، 23.

[23]. مدرسۀ عشق، ص 409، به نقل از بحار الأنوار، ج 43، ص 243 و ج 44، ص250.

[24]. بررسی و تحلیلی پیرامون زیارت عاشورا، ص 246.