searchicon

کپی شد

قرض الحسنه

اهمیت و جایگاه قرض الحسنه‌

یکی از کارهای خداپسندانه ای که می توان با آن، گره ای از کار فرو بسته انسانی گشود، دلی را شاد کرد و اسباب خرسندی خداوند را فراهم نمود، قرض دادن است. اهتمام بدین مهم؛ به گونه ای است که خداوند، وام دادن به غیر را قرض دادن به خود به حساب آورده است، چنان که می‌فرماید:

“مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِض‌ُ اللَّه‌َ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَـَاعِفَه‌ُ لَه‌ُ أَضْعَافًا کَثِیرَة‌ً وَاللَّه‌ُ یَقْبِض‌ُ وَیَبْصُـطُ وَ إِلَیْه‌ِ تُرْجَعُون‌َ”؛[1]  كيست كه به خدا قرض نیکو دهد، تا خدا بر آن چند برابر بيفزايد؟ خداست که تنگدستى دهد و توانگرى بخشد و شما به سوى او باز گردانده مى‏شويد.

“… وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً …”؛[2] … و به خدا قرض نیکو دهید … .

اگر چه منظور از “قرض الحسنه‌” در آیات مذکور، قرض به معنای مصطلح آن نیست، بلکه معنای عام آن مراد است و شامل وام دادن، انفاق کردن، صدقه و… به برادران دینی است، ولی قرض الحسنه یکی از مصادیق آن است، اما در روایات منظور از قرض، همین قرض عرفی است و بدان تصریح شده است.

 

قرض الحسنه‌ در روایات

قرض دادن به برادران دينى براى كسانى كه توان مالى دارند، سنت اسلامى است و خوددارى از آن ‏عملى ناپسند و مورد نكوهش است.

پیامبر اسلام (ص) در نكوهش کسانی که توان مالی دارند، اما از قرض دادن خوددارى می کنند فرمود: “كسى كه برادر مسلمان و نيازمندش براى قرض گرفتن به او روى بياورد و او با اين كه توانايى ‏دارد، خواسته وى را تأمين نكند، خداوند از بهشت محرومش مى‏سازد”.[3]

رسول خدا در بیان دیگری فرمودند: «کسی که به برادر مسلمان خود قرض دهد، در برابر هر درهمی که قرض داده به اندازۀ کوه های احد، رضوان و سینا پاداش خواهد داشت و اگر برای وصول طلب خود با بدهکار مدارا کند، از پل صراط همانند برق جهنده، بدون حساب و عذاب عبور خواهد کرد”.[4]

امام صادق (ع) نیز در این باره می فرماید: “قرض دادن را از صدقه بیشتر دوست می دارم. حضرتش می فرمود: کسی که قرض دهد و برایش مدّت معین نماید و شخص مقروض در وقت معین آن را نپردازد، اجر و پاداش هر روز تأخیر مانند پاداش یک دینار صدقه در هر روز است”.[5]

هم چنین امام صادق (ع) می فرماید: “قرض و عاريه دادن و پذيرايى از ميهمان از سنّت های اسلامى است”.[6]

بنابر این، در روایاتی که از  معصومان (ع) به ما رسیده قرض دادن، کار بسیار مثبتی ارزیابی شده است، هر چند که از قرض گرفتن ـ حتی الامکان ـ منع شده است.

البته، گفتنی است در روايات، قرض گرفتن بدون نياز عملى نكوهيده تلقّى شده و از آن نهى شده است. براساس‏ اين روايات، انسان بايد در شرايطى روى به قرض آورد كه ناچار و درمانده باشد؛ چون مديون‏ كردن خود جز تحمّل مسئوليّت و زير بار حقوق ديگرى رفتن و اغتشاش فكرى و دغدغه روحى ‏و غم و غصّه، چيز ديگری در پى نخواهد داشت؛ از اين رو، از امام على (ع) نقل شده است كه رسول خدا  (ص) پيوسته اين دعا را مى‏خوانده است: “اَللَّهُمّ‏اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ غَلَبةِ الدَّيْن”؛[7] خدايا از زيادى بدهی به تو پناه می برم.

از امام كاظم(ع) نقل شده است: “مَن طَلَبَ الرِّزْقَ مِنْ حِلِّه فَغُلِبَ فَلْيَسْتَقْرِضْ عَلَى اللَّهِ عَزَوَجَلَّ وَ عَلى رَسُولِهِ”؛[8] كسى كه براى كسب روزى از راه حلال تلاش كند، اما كمبود مالى بر او چيره گردد و راه به‏ جايى نبرد، پس برعهدۀ خداوند عزّوجلّ و رسولش قرض بگيرد.

از مجموع روايات مربوط به قرض‏الحسنه استفاده مى‏شود كه يكى ازحكمت هاى مهم تشريع اين سنّت اسلامى رفع نياز ضرورى نيازمندان جامعه است، نه توليد و تجارت و تكاثر ثروت. انسان در شرايطى بايد به قرض روى آورد كه امور جارى روزمرّه‏اش ‏دچار اختلال شده و با قرض بخواهد آن را سامان دهد.

 

شرایط قرض الحسنه

برخی از مفسران برای این که قرض، عنوان حسنه پیدا کند، شرایطی را برای آن بیان کرده‌اند که عبارت است:

1. قرض باید از مال حلال و سالم باشد.

2. بی‌منت‌، بی‌ریا و همراه با عشق و ایثار پرداخت شود.

3. برای مصارف‌ِ ضروری باشد.

4. قرض دهنده‌، خداوند متعال را بر این توفیق شکرگزار باشد و… .[9]

 

خمس قرض الحسنه

در بسیاری از مواقع قرض دادن موجب این می شود که سال خمسی بر آن بگذرد؛ از این رو این سؤال به ذهن می آید:

آیا پولی را که قرض داده ایم باید خمس آن را بپردازیم؟

مراجع عظام تقلید در این رابطه فرمودند: در صورتی که آن پول از درآمد کسب تهیه شده است و سال خمسی بر آن گذشته است دیدگاه همۀ مراجع این چنین است: چنان چه سرسال خمسى دريافت آن (بدون زحمت) ممكن باشد، بايد خمس آن را بپردازد و در غير اين صورت هر زمان دريافت كرد، بايد فورى خمس آن را بدهد.[10] ولی اگر خود قرض دهنده نیاز مبرم به آن پول داشته باشد می تواند با مرجع تقلید خود یا نماینده او دستگردان کرده و برای پرداخت خمس از آنان مهلت بگیرید تا در زمان مناسبی که توانایی پرداخت را داشت، خمس مال خود را بپردازد.

 

خمس و حساب قرض الحسنه وام مسکن

یکی از پرسش هایی که پیرامون خمس مطرح می شود در مورد مبلغی است که معمولاً سپرده گذاران به عنوان سپرده گذاری وام مسکن در بانک می گذارند و گاهی از آن برداشت می کنند، که مقدار خمس آن چقدر است؟

پاسخ مراجع تقلید:

دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):

هر مقدار از مبلغ مذکور که از درآمد کسب باشد، سر سال خمسی خمس دارد و باید یک پنجم آن را به عنوان خمس بپردازد.

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):

چنان چه خمس آن را نپرداخته اید آن چه باقیمانده خمس دارد.

دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):

چنان چه مبلغی را که برداشت کرده در اثناء سال در مؤنه خرج شده باید سر سال، خمس موجودی را بدهد.

به هر حال اگر قرض باشد به مقداری که قسط آن را بدهد و اصل آن باقی باشد، خمس آن واجب است.

 

دریافت سود از حساب قرض الحسنه

این موضوع آن را در قالب پرسش و پاسخ از دفاتر مراجع عظام تقلید بیان می کنیم:

س): شرکت، وجهی را جهت انجام هزینه ای جاری به حساب قرض الحسنه این جانب واریز می کند که به آن سود تعلق می گیرد. آیا دریافت این سود اشکال دارد؟

پاسخ دفاتر مراجع عظام در خصوص سؤال مذکور به این شرح است:

دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):

تخلف از قوانین و مقررات جایز نیست.

دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):

در صورتي كه شركت خصوصى باشد يعنى افراد حقيقى سرمايه آن را تامين مي كنند مي تواند در صورت احراز رضايت سرمايه گذاران سود آنرا تصرف نمايد.

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):

سود حاصل متعلق به شرکت است. در صورتی که شرکت اجازه چنین تصرفی را داده باشد برداشت سود توسط شما جایز است.[11]

دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):

سود حاصل متعلق به شرکت است. در صورتی که شرکت اجازه چنین تصرفی را داده باشد برداشت سود توسط شما جایز است.[12]

پاسخ حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:

اگر شرکت به شما اجازه چنین تصرفی را داده باشد، انجام آن بلامانع و سود آن مال شما است (البته اگر شرکت سود حاصل را به شما بخشیده باشد) و اگر شرکت به شما اجازه چنین تصرفی را نداده است (که ظاهراً چنین است)، این کار جایز نیست و تمام سودها از آن شرکت است.

برای آگاهی بیشتر به نمایه های زیر مراجعه فرمایید:

1. نمایه: تخفیف شرکت ها به مأمور خرید، سؤال شماره 4159 (سایت اسلام کوئست: 5851).

2. نمایه: مأمور خرید شرکت و جبران حقوق با تغییر فاکتور، سؤال شماره 5147 (سایت اسلام کوئست: 6214).

 

قرض الحسنه‌ و فرق آن با صدقه

از آن جا که اسلام مخالف هرگونه گداپروری است، و پیامبرش بر دست کارگری که با کدّ یمین و عرق جبین به تأمین معیشت خویش می پردازد، بوسه می زند[13] و با مرور روایاتی که درباره قرض و صدقه آمده است، برتری قرض بر صدقه کاملاً آشکار می شود. در این فرصت چند نمونه از این روایات را بیان می کنیم.

رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: “شبى كه به معراج برده شدم، اين نوشته را بر در بهشت ديدم: “اَلصَّدَقَةُ بِعَشْرِ اَمْثالِها وَالْقَرْضُ‏بِثَمانِيَةَ عَشَر”؛[14] صدقه ده برابر پاداش دارد و قرض الحسنه هيجده برابر.

حضرتش هم چنین فرمود: “اگر هزار درهم را دو بار قرض دهم بیشتر دوست دارم تا این که آن را یک بار صدقه دهم”.[15]

امام صادق (ع) فرمود: “اگر مالی را قرض دهم پیش من محبوب تر است تا همانند آن را صله دهم”.[16]

بنابر این طبق این احادیث، قرض الحسنه، نسبت به صدقه‌، از جایگاه بالاتری برخوردار است‌. بعضی از جهت‌های امتیاز آن می تواند چنین باشد:

1. در قرض الحسنه‌، مال به دست کسی می‌رسد که به آن نیاز دارد؛ چراکه انسان بی نیاز قرض نمی‌گیرد، برخلاف صدقه که ممکن است به دست انسان بی نیاز بیفتد. امام صادق‌ (ع) در این باره می‌فرماید: “پاداش قرض از این رو از پاداش صدقه بیش‌تر است که قرض گیرنده جز از روی نیاز قرض نمی‌گیرد، ولی صدقه گیرنده گاهی با این که نیاز ندارد، صدقه می‌گیرد”.[17]

2. در قرض الحسنه‌، عزّت نفس قرض گیرنده از بین نمی‌رود، ولی صدقه گیرنده‌، با گرفتن صدقه‌، به گونه‌ای رفته رفته‌، عزت نفس خود را از دست می‌دهد و نفس او به پستی می‌گراید.

3. قرض الحسنه‌، سبب می‌شود که شخص قرض گیرنده به تلاش و فعالیت وادار شود تا بتواند قرض خود را ادا کند، که این خود باعث رونق اقتصادی و شکوفایی خلاقیت‌ها و استعدادها می‌شود، ولی در صدقه گیرنده ـ از آن جا که انگیزه‌ای برای رد مال ندارد ـ چنین تلاشی مشاهده نمی‌شود.

4. در قرض الحسنه‌، انسان مالی را که به دیگری می‌دهد، دوباره‌، پس از مدتی پس می‌گیرد و بر قرض گیرنده نیز واجب است در وقت معین مال قرض گرفته شده را به صاحبش برگرداند، ولی در صدقه چنین نیست‌، یعنی چیزی که صدقه داده شد، چنین نیست که دوباره به دست صاحبش برگردد، بلکه چون این مال بخشش بدون عوض است‌، بر صدقه گیرنده نیز لازم نیست صدقه را برگرداند و یا در عوض آن کاری انجام دهد.

البته این موارد، تنها امتیاز قرض الحسنه را در شرایط مساوی اثبات می‌کند و گرنه گاهی اوقات‌، رفع معضلات اجتماعی‌، در انفاق و صدقات منحصر بوده و نمی توان تنها با قرض گره از کار درماندگان گشود که در این صورت صدقه اولویت خواهد داشت‌.

نتیجه: طبق آموزه های دینی، اعم از آیات قرآن و روایات، در بیشتر موارد قرض الحسنه در مقايسه با برخى ديگر از انفاق هاى مالى؛ نظیر صدقه فضیلت و برترى دارد.



[1]. بقره‌، 245.

[2]. مزمل، 20.

[3].حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 16، ص 389، مؤسسة آل البیت‌، قم، 1409ق، “مَنِ احْتاجَ اِلَيْهِ اَخُوهُ الْمُسْلِمُ فى قَرْضٍ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْه فَلَمْ يَفْعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ ريحَ الْجَنَّةِ”.

[4]. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقابها، ص 414، شريف رضى، قم، 1364ش.

[5]. وسائل‏الشيعة، ج 18، ص 330،”مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ … قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ لَأَنْ أُقْرِضَ قَرْضاً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِمِثْلِهِ وَ كَانَ يَقُولُ مَنْ أَقْرَضَ قَرْضاً وَ ضَرَبَ لَهُ أَجَلًا فَلَمْ يُؤْتَ بِهِ عِنْدَ ذَلِكَ الْأَجَلِ كَانَ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ فِي كُلِّ يَوْمٍ يَتَأَخَّرُ عَنْ ذَلِكَ الْأَجَلِ بِمِثْلِ صَدَقَةِ دِينَارٍ وَاحِدٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ”.

[6]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 395، موسسه آل البیت، قم، 1408ق، “اَلْقَرْضُ وَالْعارِيَةُ وَ قِرَى الضَّيْفِ مِنَ السُّنَّةِ”.

[7]. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 387،

[8]. وس ائل الشیعة‌، ج 18، ص 321.

[9]. ر.ک‌: طبرسی، مجمع البیان‌، ج 9، ص 390، چاپ سوم، ناصر خسرو‌، تهران، 1372ش؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 1، ص 483 و 484، چاپ یازدهم، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، ، 1383ش‌.

[10]. امام، استفتاءات، ج 1، س 96؛ آيت‏الله فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 833؛ آيت‏الله مكارم، استفتاءات، ج 1، س 319؛ آيت‏الله بهجت، توضيح‏المسائل، م 1379؛ آيت‏الله سيستانى، منهاج الصالحين، ج 1، م 1251؛ آيت‏الله نورى، استفتاءات، ج 2، س 372؛ آيت‏الله تبريزى، استفتاءات، س 946 ؛آيت‏الله خامنه‏اى، اجوبة الاستفتاءات، س 870؛ آيت‏الله صافى، جامع‏الاحكام، ج 1، س 621؛ دفتر آيت‏الله وحيد.

[11] . استفتاء شفاهی از دفتر معظم له.

[12] . استفتاء شفاهی از دفتر معظم له.

[13]. اسد الغابه، ج 2، 72.

[14]. همان، ج 16، ص 318،

[15]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 103، ص 139، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.

[16]. همان.

[17]. حر عاملی، وسائل الشیعة‌، ج 16، ص 318؛ کلینی، کافی، ج 4، ص 411، باب الصدقة علی القرابة، نشر مؤسسة آل البیت.