searchicon

کپی شد

قرآن و راه تشخیص کار نیک از بد

در آیه 103 و 104 سوره کهف، خداوند می فرماید کسانی کوششان در دنیا تباه گشته، حال آن که فکر می کردند کار نیکی انجام می دهند. حال این سؤال به ذهن خطور می کند که چگونه کار نیک از بد را تشخیص دهیم؟

برای دست یابی به نتیجه ای مطلوب در ابتدا این دو آیه را از نظر می گذرانیم:

«بگو: «آيا به شما خبر دهيم كه زيان كارترين (مردم) در كارها، چه كسانى هستند؟ آنها كه تلاش هايشان در زندگى دنيا گم (و نابود) شده با اين حال، مى‏پندارند كار نيك انجام مى‏دهند!».

به طور کلی نیک پنداشتن کارهای بد و ناپسند، خطای در اندیشه است و می تواند عوامل گوناگونی داشته باشد که در زیر به آنها اشاره می شود:

1. پیروی از خواسته های نفسانی: نتیجه پیروی از خواسته های نفس اماره و نداشتن تقوا، آن است که انسان کارهای بد و ناپسند خود را زیبا و نیکو می پندارد. به عبارت دیگر؛ اگر انسان بر طبق فطرت، – که همیشه به خوبی ها سوق داده، و انسان را از مخالفت پروردگار بر حذر می دارد-، در جست و جوى حقيقت برآيد، کار نیک را از بد و ناپسند تشخیص می دهد؛ خداوند در قرآن کریم می فرماید: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‏دهد (روشن‏بينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت) و گناهانتان را مى‏پوشاند و شما را می آمرزد و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است‏».[1]

قرآن می فرماید: «پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسان ها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الاهى نيست اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمى‏دانند!».[2]

یعنی فطرت انسان را به سوی خدا می خواند، اما ممکن است انسان با انجام گناه همین ندای درونی را سرکوب کند و در نهایت با پیروی از شیطان کارش به جایی برسد که در تشخیص عمل نیکو به خطا رود.

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «ما طايفه «عاد» و «ثمود» را نيز (هلاك كرديم)، و مساكن (ويران شده) آنان براى شما آشكار است شيطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، از اين رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى كه بينا بودند».[3] و در آیات دیگری از قرآن کریم هم به این زینت دادن و خوب جلوه دادن شیطان تصریح شده است.

2. اندیشه و عقیدۀ باطل: گاهی نیکو دانستن کاری که در واقع بد و ناپسند بوده، از آن جا ناشی می شود که انسان به درستی پیرامون آثار و عواقب آن اندیشه، تعقل و فکر نمی کند.


[1] . انفال، 29.

[2] . روم، 30.

[3] . عنکبوت، 38.