searchicon

کپی شد

قرآن و دلایل نبوت اسحاق نبی الله (علیه السلام)

در هشت آیه از قرآن کریم، با صراحت و مستقیم و یا با کنایه و غیر مستقیم بر نبوت حضرت اسحاق (علیه السلام) تأکید شده‌است که در این مقال به صورت مختصر به آن ها اشاره می‌شود:

  1. خداوند تعالی می فرماید: «و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم) بخشیدیم و هر یک را پیامبری (بزرگ) قرار دادیم».[1] چنان‌که از آیه شریفه به صراحت استفاده می‌شود، خداوند حضرت اسحاق (علیه السلام) را نبی قرار داد و به مقام نبوت منصوب نمود؛ یعنی به مقام پیغام آوری از طرف خداوند متعال و دریافت وحی و الهام از عوالم غیب رسید. بدون شک این صریح ترین موضوعی است که از آیه شریفه استفاده می شود.
  2. قرآن کریم می فرماید: «و ما او (ابراهیم) را به اسحاق، پیامبری از شایستگان بشارت دادیم».[2]

این آیه شریفه بر این موضوع با صراحت تأکید دارد که اسحاق (علیه السلام) را به عنوان پیامبری عالیقدر معرفی می نماید.

  1. در جای دیگری خداوند متعال می فرماید: «و ما اسحاق و یعقوب را به او (حضرت ابراهیم) بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانی را در دودمانش قرار دادیم».[3]

این آیه شریفه نیز بر این موضوع تأکید دارد که حضرت اسحاق و یعقوب (علیهما السلام) دارای نبوت هستند و در ادامه نبوت فرزندان یعقوب که ذریه ابراهیم (علیه السلام) می باشند را نیز ثابت می نماید.

  1. در آیه دیگری از آیات شریفه قرآن کریم آمده است: «آنها کسانی هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم».[4] در اینجا لفظ «اولئک» اشاره به هیجده پیامبری دارد که در آیات 84 تا 86 سوره انعام نامبرده شده اند. از جمله آنان حضرت اسحاق (علیه السلام) است. با اینکه لفظ «اولئک» مخصوص اشاره به بعید است، لکن با توجه به علو شأن و رفعت مقام انبیاء (علیهم السلام) از این لفظ استفاده شده است. پس خداوند به همه آنها «کتاب و حکم» داده چنانکه نبوت هم داده، لکن این ظاهرا قابل استناد نیست؛ زیرا این جمله از باب توصیف مجموع به وصف مجموع است و منافات ندارد با اینکه بعضی از این مجموع بعضی از آن اوصاف را نداشته باشند؛ زیرا (چنانکه مشهور است) کتاب تشریعی تنها به برخی از انبیاء مانند «نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و حضرت محمد (صلوات الله علیهم) داده شده است. بنابراین شاید هیچ دلیل و قرینه ای غیر از آیه ای مذکور، مبنی بر اینکه بعضی از پیامبران مذکور در آیه شریفه، دارای کتاب باشند، نداشته باشیم. در حالی که پیامبرانی مانند: ابراهیم، نوح، داود، موسی و عیسی (علیهم السلام) که در ضمن ذکر نام هیجده پیامبر دیگر آمده اند، به یقین دارای کتاب بوده اند. اما در مجموع آیه می فرماید. «ما به آنان کتاب دادیم». ولی باید در نظر داشت در هر جای قرآن کریم، که کتاب به انبیاء (علیهم السلام) نسبت داده شده، مقصود صحفی است که شرایع دینی در آن نوشته شده و انبیاء (علیهم السلام) با آن شرایع در بین مردم و در موارد اختلاف آنان حکم می کرده اند.[5]

پس تفاوت كتاب های پیامبران اولوالعزم با كتاب های دیگر پیامبران، از این جهت است كه كتاب پیامبران اولوالعزم مشتمل بر احكام تشریعی تازه و آیین جدید بوده و كتاب های دیگر پیامبران مشتمل بر نصایح، اندرزها، دعا و مناجات بوده است. به عنوان مثال زبور حضرت داوود این گونه بوده است.[6]5. خداوند سبحان می فرماید: «پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند توانا و حکیم است».[7] ذکر آیه شریفه فوق، به دنبال ذکر آیاتی است که از چهارده پیامبر (علیهم السلام) که از جمله آنها حضرت اسحاق (علیه السلام) است، سخن گفته سپس آنها را در این آیه «بشیر و نذیر» معرفی می کند و این خصوصیت انبیاء را مرتبط با اتمام حجت بر مردم می داند. در نهایت از این آیه شریفه نیز استفاده شد، که خداوند حضرت اسحاق (علیه السلام) را در زمره پیامبرانش ذکر نموده و او را حامل رسالت بیم و امید بر مردم دانسته تا بدین وسیله حجت الهی بر مردم تمام گردد.

  1. قرآن کریم در آیه دیگری می فرماید: «ما به تو وحی فرستادیم، همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم و (نیز) به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق».[8] قرآن کریم نزول وحی بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را همانند نزول آن بر نوح و پیامبران بعد از او و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و …، می داند. در آیه ای دیگر قرآن با رد ادعای اهل کتاب که هدایت را در پیروی از آیین یهودی یا مسیحی می دانستند، به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمان می دهد که به آنان بگوید از آیین خالص ابراهیم پیروی کنند و یادآوری کند که آنها به خدا و دستوری که برای آنها فرستاده و آنچه بر ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب نازل شده، ایمان بیاورند: «و گفتند: یهودی یا نصرانی شوید تا هدایت یابید. بگو: بلکه آیین ابراهیم را (پیروی می کنیم) که ملازم حق است و او از مشرکان نبود. بگویید: ایمان آوردیم به خداوند و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگانش نازل شده و آنچه به موسی و عیسی داده شد و به آنچه پیامبران دیگر از جانب پروردگارشان داده شدند. ما میان هیچ یک از آنها فرق نگذاریم و سر به فرمان او هستیم».[9]

این آیه با رد ادعای اهل کتاب که هدایت را در یهودی و نصرانی شدن می دانستند، دین حنیف ابراهیم (علیه السلام) را شایسته پیروی دانسته و به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان فرمان می دهد که بگویند: به خدا و آنچه بر او و ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و … نازل شده، ایمان آورند.[10] در آیه ای دیگر بیان شده که وحی به ابراهیم و اسحاق و یعقوب به صورت خاص برای انجام کارهای خیر، برپایی نماز و ادای زکات بوده است: «و به ایشان انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز و ادای زکات را وحی کردیم و آنان پرستشگر ما بودند».[11]

از ظاهر آیه نبوت حضرت اسحاق (علیه السلام) به دست می آید؛ زیرا اولا نام او را در ردیف سایر پیامبران بزرگ ذکر نموده، ثانیا می فرماید: به او مانند سایر پیامبران وحی می کردیم. در نتیجه این دو نکته، شاهد مناسبی بر نبوت آن جناب است.

  1. از جمله آیاتی که دلالت بر پیامبری حضرت اسحاق دارد؛ این آیه است: «بگو: به خدا ایمان آوردیم و (نیز) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق نازل گردید».[12] جمله «قل آمنا» خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که به وی دستور می دهد بر طبق میثاقی که از او و غیر او (سایر انبیاء) گرفته شده رفتار کند و از جانب خود و همه مؤمنان امتش بگوید: «آمنا بالله و ما انزل علینا». همچنین گفته اند: خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) (و همه پیروان او) دستور می دهد که نسبت به همه تعلیمات پیامبران پیشین، علاوه بر آنچه بر پیامبر اسلام نازل شده، ایمان داشته باشند و می فرماید: «بگو ایمان به خدا آوردیم و ایمان به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (پیامبران تیره های بنی اسرائیل) نازل شده و آنچه به موسی و عیسی و همه پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است، نیز ایمان آورده ایم و ما در میان آنها فرقی نمی گذاریم و در برابر او (خداوند) تسلیم هستیم». در نتیجه از آیه شریفه سه نکته به روشنی به دست می آید:

الف. بر حضرت اسحاق (ع) نیز همانند سایر پیامبران از سوی خداوند متعال، وحی نازل می شده و این مطلب دلیلی است بر نبوت آن جناب.

ب. ضرورت و لزوم ایمان نسبت به اموری که بر آن جناب نازل شده همانند اموری که بر سایر پیامبران نازل شده است.

ج. تمام اموری که بر پیامبران الهی نازل شده نه تنها با یکدیگر منافات و مخالفتی ندارند بلکه از وحدت و هماهنگی لازم برخوردار هستند و تماما در یک راستا و به یک هدف بر پیامبران نازل شده اند.

  1. آیه دیگری نیز مانند آیه شریفه قبل آمده است که می فرماید: «بگویید: ما به خدا ایمان آورده ایم و به آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق نازل گردید».[13]

از ظاهر آیه شریفه دو نکته استفاده می شود:

الف. جمله «و جعلناهم ائمة» دلالت دارد بر اینکه علاوه بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرزندانش حضرت اسحاق و یعقوب (علیهما السلام) نیز مقام امامت داشته اند.

ب. جمله «و اوحینا الیهم» بر این نکته دلالت دارد که خداوند بر هر سه پیامبرش حضرت ابراهیم، اسحاق و یعقوب (علیهم السلام) وحی می کرده است.

نتیجه مطالب بالا چنین است:

در مجموع با ذکر آیات شریفه، این نکته روشن شد که، در دو آیه با صراحت حضرت اسحاق (علیه السلام) به عنوان نبی و پیامبر معرفی شده است. در شش آیه دیگر به دلیل ملازم نبی بودن آن حضرت مورد تأیید قرار می گرفت. همچنین این نکته (مخصوصا با توجه به آیه 86 آل عمران و 135 بقره) به دست می آید که بر ما لازم است نسبت به نبوت آن جناب مؤمن باشیم، هم چنانکه لازم بود نسبت به آنچه که بر او نازل شده مؤمن باشیم. همانند ایمان بر آنچه که بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نازل گشته است.[14]

[1]. مریم، 49.

[2]. صافات، 112.

[3]. عنکبوت، 27.

[4]. انعام، 89.

[5]. امین، مهدی، کلیات تاریخ ادیان از دیدگاه قرآن و حدیث نظارت: بیستونی، محمد، ص 77.

[6]. ر.ك؛ طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 2، ص 141 و 142.

[7]. نساء، 165.

[8]. همان، 163.

[9]. بقره، 135 و 136.

[10]. آل عمران، 84.

[11]. انبیاء، 73.

[12]. آل عمران، 84.

[13]. بقره، 136.

[14]. اقتباس از دانشنامه اسلامی طهور .