searchicon

کپی شد

فقهاى دوره هفتم فقه شیعه

مهم­ترين فقهاى دوره هفتم فقه شیعه عبارتند از:

1. ملا محمّد تقى مجلسى (م 1070ق):

ملا محمّد تقى مجلسى (مجلسى اوّل) مردى‌ محقّق، عالم، زاهد، عابد و فقيهى متکلّم بود. از کتاب­هاى معروف او «روضة المتقين»، است که جزو بهترين شرح‌­ها بر کتاب «من لا يحضره الفقيه» شیخ صدوق است و نشانه مهارت و تخصّص او در ادبيات، رجال، فقه و حديث است.[1]

2. ملا محسن فيض کاشانى (م 1091ق):

وى عارفى حکيم و محدّثى فقيه بود، احاديث کتب اربعه را در کتاب ارزشمند «الوافى» مرتّب نمود و در فقه نيز کتابى به نام «مفاتيح الشرايع» (که از مهم‌ترین کتاب‌های فقهی متداول است، شرح‌های بسیاری بر آن نوشته شده است) نوشت.[2]

3. محمّد بن حسن حرّ عاملى (م 1104ق):

عالم متبحّر و محدّث جليل القدر، مرحوم حرّ عاملى، صاحب کتاب نفيس «وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة‌« است که احاديث کتب اربعه و ديگر کتب مهم شيعه را به شيوه‌اى نو، جمع‌آورى کرده است.[3]

4. علّامه محمّد باقر مجلسى (م 1110ق):

علّامۀ مجلسى در علم و دانش و زهد و تقوا و جامعيّت، برتر از آن است که نياز به معرفى داشته باشد. از افتخارات او همين بس که دائرة المعارف وسيعى را به نام «بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار عليهم السلام‌«، براى اماميّه تأليف کرد که پيش از آن چنين کارى انجام نشده بود. کتاب «مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‌« که شرح کتاب «کافى» است، از ديگر تأليفات ارزشمند او است.

وى کتب فراوانى نوشت و نخستين کسى است که به طور گسترده، کتاب­هايى را به زبان فارسى و در معارف دينى، مطابق مذهب اهل بيت (عليهم السلام) تدوين کرد.[4]

5. شيخ يوسف بحرانى (م 1186ق):

محدّث کبير و فقيه ماهر، شيخ يوسف بحرانى از کسانى است که هم به فقه و هم به حديث احاطه کامل داشت. وى کتاب­هاى فراوانى را تأليف کرد، که مشهورترين آنها «الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة‌« است و در 25 جلد انتشار يافته است. اين کتاب، يک دوره فقه استدلالى، همراه با نقل اقوال و نصوص در هر مسئله است.[5]

هر چند شيخ يوسف بحرانى را اخبارى مى‌دانند، ولى او با ميانه روى و دست کشيدن از بسيارى از مبانى اخباری­ها، حرکت آنها را متوقّف کرد.[6]

در عصر اخبارى‌گرى نيز که پرچمش را محمد امين استرآبادى برافراشت و تا حدود يک و نيم قرن در اهتزاز بود و با ظهور علّامه وحيد بهبهانى ارکان آن، در­ هم ريخت، دانشمندان و مجتهدانى -هر چند اندک- بودند که در برابر موج اخبارى‌گرى سر خم نکردند و راه و رسم اجتهاد را ادامه دادند.[7] برخى از بزرگان اين گروه، عبارتند از:

1. سلطان العلماء (م 1064ق)؛ نويسندۀ تعليقه بر معالم الاصول و زبدۀ شيخ بهايى.[8]

2. فاضل تونى (م 1071ق)؛ نويسندۀ کتاب الوافية در اصول فقه.[9]

3. جمال الدين خوانسارى (م 1125ق)؛ از آثار او مى‌توان به تعليقاتى بر شرح لمعه اشاره کرد. [10]

4. فاضل هندى (م 1137ق): کتاب معروفش در فقه، «كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام‌« نام دارد که شرح قواعد علّامۀ حلّى است. اين کتاب مورد اعتماد فراوان صاحب جواهر بود که گفته شده، اگر اين کتاب نزد صاحب جواهر حاضر نبود، وى از جواهر چيزى نمى‌نوشت.[11]



[1]. ر.ک: حر عاملى، محمد بن حسن، امل الآمل، ج 2، ص 252؛ امين عاملى، سيد محسن، اعيان الشيعة، ج 9، ص 192و 193.

[2]. امين‏ عاملی، سيد حسن، مستدركات ‏أعيان ‏الشيعة، ج ‏6، ص 296 – 299.

[3]. ر.ک: امل الآمل، ج 1، ص 141- 145؛ اعيان الشيعة، ج 9، ص 167- 169.

[4]. ر.ک: امل الآمل، ج 2، ص 248؛ اعيان الشيعة، ج 9، ص 182- 184؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 102، ص 2- 165.

[5]. ر.ک: اعيان الشيعة، ج 10، ص 317.

[6]. براى آگاهى از اعتدال و ميانه روى، بلکه عدول شيخ يوسف بحرانى از بسيارى از مبانى اخباری­ها، به مقدّمۀ کتابش الحدائق الناضرة مخصوصاً مقدّمۀ دوازدهم مراجعه شود: بحرانى، يوسف بن احمد، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج ‌1، ص 167 – 170.

[7]. مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، ص 120‌.

[8]. ر.ک: اعيان الشيعة، ج 6، ص 164- 166؛ مستدركات‏ أعيان‏ الشيعة، ج ‏7، ص 161.

[9]. اعيان الشيعة، ج 8، ص 70.

[10]. همان، ج 9، ص 231.

[11]. فاضل هندى، محمد بن حسن‌، كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، ج ‌1، ص 32 و 33.