searchicon

کپی شد

فعالیت روح در خواب و بي هوشي

چیستی و نحوۀ فعالیت روح یکی از پیچیده ترین مسائلی است که تا کنون دانش بشری قادر به درک آن نبوده است و همین امر باعث اختلاف رأی اندیشمندان دربارۀ آن شده است به گونه ای که «به گفته بعضی از دانشمندان در حدود هزار نظریه پیرامون حقیقت روح و دیگر مسائل مربوط به آن اظهار شده است».[1]

قرآن کریم نیز بر عدم قدرت و توانایی انسان نسبت به شناخت روح تأکید می کند: «و از تو دربارۀ “روح” سؤال مى‏كنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است و جز اندكى از دانش، به شما داده نشده است!».[2]

با این وجود با کمک آیات و روایات در می یابیم که روح بر خلاف جسم و بدن، موجودی است مجرد و از خواص ماده به دور است یعنی؛ محدود و محصور در زمان و مکان نیست. همچنین مسلم است که نحوۀ ارتباط و تعلق روح به بدن در بیداری و خواب، و جدا شدن روح از بدن در حالت خواب و مرگ با یکدیگر کاملاً متفاوت است. قرآن کریم می فرماید: «خداوند روح انسان را هم در هنگام خواب و هم در هنگام مرگ می گیرد. کسی که هنگام مرگش فرا رسیده است وقتی که روحش گرفته شود دیگر بر نمی گردد، اما کسی که هنوز اجلش فرا نرسیده است با این که روحش در خواب گرفته می شود، دوباره رها می شود».[3]

قرآن مجید از مرگ به توفّی تعبیر کرده است. توفّی یعنی؛ دریافت کردن، پس گرفتن. به عبارت دیگر؛ جانی را که خدا به بنده داده است از او پس می گیرد و این گرفتن جان دو مرحله دارد: 1. مرحله ضعیف در هنگام خوابیدن، 2. مرحله قوی در هنگام مرگ.

در هر صورت بسیار جای تأمل است، روحی که در هنگام خواب از بدن جدا می شود چگونه روحی است و آثار آن روح چیست؟ و زمانی که روح گرفته می شود چه علائمی دارد؟ زیرا در هنگام خواب هم تغییر چندانی در فرد ایجاد نمی شود و فقط قوای ادراکی و جسمی او ضعیف می شود».[4]

دانشمندان علوم تجربی و فیزیولوژی ضمن تحقیقاتی که پیرامون خواب و رؤیا انجام داده اند به این حقیقت دست یافته اند که انسان در حین خواب به مرگ نزدیک تر است. از طرفی تحقیقات آنها فقط ناظر به بعد جسمی و تغییرات بدنی انسان است نه بعد روحانی او. آن ها خواب را به 2 مرحله تحت عنوان خواب متناقض (REM) و خواب متعارف (Non REM) تقسیم می کنند:

الف) خواب آرام، که آن را “موج کوتاه ” یا Non REM می نامند. در این دوره، مغز در وضعیت استراحت به سر می برد. امواج مغزی الگویی آرام و آسوده را نمایش می دهند و خستگی فعالیت های روزانه از بدن در می رود. خواب آرام در ابتدای ورودمان به بستر طولانی است، اما به تدریج در دوره های نود دقیقه ای بعدی درازایش کاهش می یابد.

ب) خواب متناقض یا REM : این خوابی است که در جریان آن اتفاقات ضد و نقیضی در بدن رخ می دهد. چون از مغز امواجی تند و فعال تراوش می شوند که به زمان بیداری شباهت دارند، و چشم هم زیر پلکهای بسته مانند زمان بیداری به چپ و راست و بالا و پایین حرکت می کند. اما بدن در این دوره هیچ حرکتی نمی کند و در واقع عضلات اسکلتی بدن فلج می شوند. ما در این زمان رویا می بینیم. خواب متناقض نیمه ی دوم چرخه ی نود دقیقه ای یاد شده را تشکیل می دهد.

خواب متعارف خود دارای چهار مرحله است که در آن حرکات لرزشی سریع چشم مشاهده نمی شود و در مجموع خواب آدمی دارای پنج مرحله است که با یکدیگر دارای تفاوت بوده و موج های الکتریکی مغز در این مرحله ها با یکدیگر متفاوت است و این دو مرحله به طور متناوب در مدت زمان خواب تکرار می شوند.[5]

«در طی خواب REM فلج می شویم و بیشتر نورون های حرکتی مغز و نخاعی به شدت بازداری می شوند، در همین حال مغز بسیار فعال است. جریان خون مغزی و مصرف اکسیژن افزایش می یابد و …»[6]

همچنین «در انسان به هنگام مرحله خواب متناقض بیشتر کنش های احشایی از جمله فرکانس قلب و تنفس، فشار خون، نعوظ و ترشح واژینال کمی افزایش می یابد، آدرنالین در اندام های پیرامونی بیشتر ترشح می شود (احتمال حمله قلبی) و فعالیت معده روده ای فزونی می یابد و …»[7]

«در طی خواب REM حالتی عجیب دیده می شود، ضربان قلب نامنظم غالباً در این دوره دیده می شود و نیز در صورتی که بیماری قلبی وجود داشته باشد ممکن است حمله ای قلبی اتفاق بیفتد. میزان مرگ ها در شب ها (به هنگام خواب) بیشتر از روزهاست».[8]

به خاطر سپردن برخی از رؤیاها:

تحقیقات نشان می دهد که آزمودنی ها پس از بیدرای در مرحله خواب متناقض به توصیف رؤیای خویش می پردازند، و اگر در مرحله خواب متعارف بیدار شوند چیزی به خاطر ندارند.[9]

«برخی افراد اصرار دارند که هرگز خواب و رؤیا نمی بینند. چنین افرادی در اشتباه هستند. همه رؤیا می بینند. اما آنچه اتفاق می افتد این است که بیشتر رؤیاها متعاقباً فراموش می شوند. اگر فرد در حین رؤیا یا بلافاصله پس از آن بیدار نشود رؤیا به یاد نخواهد ماند. بیشتر افرادی که خیال می کنند سال هاست رؤیا ندیده اند وقتی در خلال خواب REM در آزمایشگاه بیدار شوند قصه های گویا و زنده ای که در خواب دیده اند برایشان لحظه ای تکان دهنده است».[10]

«ما تنها هنگامی از محتوای رؤیای خود آگاه می شویم که در حین خواب دیدن (یا بلافاصله بعد از آن) بیدار شویم. اگر در چنین حالتی توجه کنیم و بکوشیم که رؤیا را به یاد آوریم مقداری از آن بعداً به خاطر می آید وگرنه رؤیای ما گذرا بوده و به سرعت محو می شود. ممکن است بدانیم که خوابی دیده ایم، اما قادر به یادآوری محتوای آن نباشیم»،[11]

به طور کلی می توان گفت: «خواب انصراف روح از بدن است و این انصراف گاه شدید و قوی است و گاه ضعیف و خفیف، گاه طولانی مدت است و گاه کوتاه مدت. در خصوص بی هوشی انصراف روح از بدن شدید است هرچند زمان و مدت آن بسته به نوع (دارو) و عمل جراحی می تواند متفاوت باشد ولی مهم این است که داروی بی هوشی به دلیل اثرگذاری عمیق بر جسم، ارتباط روح با بدن را در حد بسیار ضعیفی نگه می دارد و به قدری فعالیت جسم را ضعیف می سازد که گویا روح بدون ابزار و بدون بدن می گردد و از این رو تا مدت زمانی که بدن قابلیت کامل و تمام را برای ابزار بودن روح به دست نیاورد توجه روح به آن بسیار ضعیف خواهد بود. بر این اساس به دلیل انصراف شدید روح از بدن و توجه ضعیف روح به بدن در حالت بی هوشی حتی عمل های سنگین (جراحی) و جراحت های سخت بر جسم روح را منفعل نساخته و باعث بیداری فرد نمی شود».[12]

با توجه به مطالب بالا در می یابیم که:

1. نحوه ارتباط روح با بدن و عملکرد آن نه تنها در خواب، بلکه در بیداری هم برای ما به خوبی مشخص نیست.

2. تنها رؤیاهایی که در مرحله خواب متناقض دیده می شوند به خاطر می مانند و رؤیاهای خواب متعارف کمتر به یاد می مانند و شرط به خاطر سپاری رؤیا نیز در خواب متناقض بیدار شدن سریع بعد از دیدن رؤیا است.

3. علت این که رؤیاهای مرحله متعارف به یاد نمی مانند این است که در این مرحله خواب عمیق است و انصراف روح از بدن نسبت به خواب متناقض بیشتر است، لذا در حال بی هوشی که انصراف روح از بدن بسیار شدیدتر است و از طرفی شخص بی هوش به مرور زمان به حالت هوشیاری باز می گردد و لذا رؤیاهای احتمالی به یاد شخص نمی ماند.


[1] آیت الله مکارم شیرازی، 5 درس اصول عقائد برای جوانان، ص .

[2] اسراء، 85. «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلا»

[3] زمر، 42.

[4] مصباح یزدی، محمد تقی، پیش نیازهای مدیریت اسلامی، ص 71 و 72.

[5] نک: خداپناهی، محمد کریم، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 242.

[6] نیل کارلسون، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 401.

[7] خداپناهی، محمد کریم، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 247.

[8] رابرت بی کراهام، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 325.

[9] خداپناهی، محمد کریم، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 253.

[10] نیل کارلسون، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 403.

[11] ریتا ال، اتکنیسون و همکاران، زمینه روان شناسی هیلگارد، ص 372.

[12] نرم افزار پرسمان.