searchicon

کپی شد

فدک و ارث نبردن زنان از زمین

کلینی در کافی باب مستقلی با عنوان “زنان از زمین ارث نمی‌برند” آورده است. وی در این مورد از ابی جعفر؛ روایت کرده است که گفت: «زنان از زمین سهمیۀ ارث ندارند»[1] و طوسی در تهذیب از میسر نقل کرده که گفت: «از أبا عبدالله ؛ در مورد حق ارث زنان پرسیدم؟ او فرمود: قیمت خشت و بنا و چوب و نی به زنان داده می‌شود، ولی از زمین ارث نمی‌برند»، و محمد بن مسلم از ابی جعفر؛ روایت کرده است که گفت: «زنان از زمین ارث نمی‌برند»، هم چنین عبدالملک بن اعین از ابو جعفر یا از ابو عبدالله (ع) روایت می‌کند که گفت: «زنان از خانه، ملك، و زمین سهمیه ارث ندارند».[2] در این روایت فاطمه یا کسی دیگر استثنا نشده است. پس بنابراین طبق روایات مذهب شیعه فاطمه حق ندارد خواهان ارث از پیامبر (ص) باشد.

همچنین همه دارایی‌های پیامبر از آن امام است، محمد بن یحیی از احمد بن محمد و از عمرو بن شمر، از جابر از ابی جعفر؛ روایت می‌کند که گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود: «خداوند آدم را آفرید و دنیا را به عنوان ملک به او داد، پس آنچه از آدم بوده است به پیامبر خدا تعلق دارد و آنچه از آنِ پیامبر خدا است به ائمه آل محمد تعلق دارد».[3]

طبق عقیده شیعه اولین امام بعد از پیامبر خدا علی (ع) است، بنابر این علی به مطالبۀ زمین فدک مستحق‌تر است نه فاطمه، و علی چنین نکرد، بلکه او گفت: اگر بخواهم راه رسیدن به عسل ناب و گندم و پارچه‌های ابریشمی را بلدم، ولی هرگز چنین نیست که هوای نفس من بر من غالب آید و آز و طمع مرا به انتخاب خوراکی‌ها بکشاند، در حالی که شاید در حجاز و یمامه افرادی هستند که یک تکه نان گیرشان نمی‌آید و هرگز سیر نشده‌اند».[4] 

در مورد موضوع مطرح شده مربوط به ارث به دو نکتۀ اساسی اشاره می شود:

1. روایاتی که در باب مذکور کتاب کافی آمده است، مربوط به ارث بردن زن از همسر است و ارتباطی به ارث بردن دختر از پدر یا موارد دیگر ندارد. چنان که در همان کتاب شریف روایات بسیاری در باب میراث فرزند موجود است که به ارث بردن دختر از تمام مال پدر حکم می کنند.
Disse pasientene hadde også en indikator på dårlig https://norgerx.com/viagra-soft-norge.html tanndekning eller nylig kontakt med tannlegeapparater eller sporimplantater.
از جملۀ آنها به دو روایت زیر اشاره می کنیم:

الف. حمزه بن حمران می گوید: به امام صادق (ع) گفتم چه کسی از رسول خدا ارث برد. حضرت فرمود: “فاطمه (س) اسباب خانه و تمام آنچه که مال پیامبر بود به ارث برد.[5]

ب. دیگر این که سلمه بن محرز در روایتی از امام صادق (ع) در بارۀ کسی می پرسد که از دنیا رفته و دختری دارد، حضرت حکم می کند که تمام مال را به دختر او بدهند.[6]

2. شیعه معتقد است آنچه از حضرت زهرا (ع) غصب شد ارث پیامبر (ص) نبود، بلکه هدیه ای بود که پیامبر آن را در زمان حیات خود به دخترش داده بود. این مطلب چیزی نیست که تنها شیعیان مدعی آن باشند، بلکه در کتاب های معتبر اهل سنت نیز روایات متعددی وجود دارد[7] که از اعطای فدک توسط پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (ع) حکایت می کند. به عنوان نمونه در شواهد التنزیل روایتی از ابو سعید خدری نقل کرده است که می گوید: وقتی آیۀ “و آت ذا القربی حقه”،[8] نازل شد پیامبر فاطمه را صدا زد و فدک را به او داد و فرمود این سهمی است که خدا برای تو و فرزندانت قرار داده است.[9] بنابر این، بحث از صحت ارث بردن حضرت فاطمه (ع) فقط از جنبۀ اقناعی و در جدل با مخالفان مفید است.

اما در مورد بخش دوم می گوییم:

1. روایات موجود در کتاب کافی[10] که با عنوان “همۀ زمین متعلق به امام است” آمده است، مالکیت پیامبر و سپس امام بعد از ایشان را بر تمام زمین ثابت می کند. حال آیا پیامبر یا امام حق ندارد از اموال خود به هر کس بخواهند ببخشند؟ یا اگر پیامبر بخشید امام نمی تواند به این بخشش راضی باشد؟

2. معنای این روایات مالکیت ظاهری نیست؛ چرا که در این صورت تمام مالکیت های دیگر از بین می رفت؛ مثلاً بعد از وفات امام تمام زمین به ارث وارثان آن امام می رسید. بنابراین، در بسیاری از احکام ملکیت، تضاد پیش می آمد و یا این احکام لغو و بی فایده می شد. پس همان طور که امام خمینی در کتاب بیع خود بعد از رد معانی دیگری که می توان از این دسته روایات برداشت کرد اشاره می کنند؛ معنای این روایات این است که خدا اصالتاً و حقیقتاً ولایت دارد و رسول از جانب خدا این ولایت را پیدا کرده و بعد از رسول (ص) امام این ولایت را از جانب خدا یا رسول به دست آورده است.[11] این ولایت و صاحب اختیار بودن با مالکیت افراد بر اموال خود منافاتی ندارد، بلکه مرحله ای بالاتر از آن است، از آن رو که ولایت ظاهری در طول مالکیت های حقیقی قرار دارد. بنابراین، تصرف فدک در درجۀ اول نا دیده گرفتن حق ولایت امام بعد از پیامبر است و در درجۀ دوم پایمال کردن حق مالک آن یعنی حضرت فاطمه (ع) است.

 


[1]. نک: کلینی، فروع الکافی، ج 7، ص 127.

[2]. تهذیب الاحکام، ج 9، ص 254.

[3]. کلینی، اصول الکافی، ج 1، ص 476کتاب الحجة، باب أن الأرض کلها للإمام.

[4]. نهج البلاغة، 1/211.

[5]. کلینی، الکافی، ج 7، ص 86، دار الکتب الاسلامی، تهران، چاپ چهارم، 1407 هـ ق.

[6]. همان.

[7]. نک: روایات متعدد موجود در، حسکانی، عبد الله بن احمد، شواهد التنزیل، ج 1، ص 438- 445، دفتر چاپ و نشر وزارت ارشاد، تهران، بی تا؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر الماثور، ج 4، ص 177، مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، قم، 1404 ق.

[8]. “حق نزدیکانت را بپرداز” اسراء، 26.

[9]. حسکانی، عبد الله بن احمد، شواهد التنزیل، ج 1، ص 441.

[10]. کلینی، الکافی، ج 1، ص 407.

[11]. امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 494، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1410 هـ.