searchicon

کپی شد

غلو کنندگان (غالیان) و جعل روایات متواتر

بحث ما در این مقال مبتنی بر این پرسش است که آیا گروه هایی همانند غلّات و مفوضه توانسته اند روایات جعلی خود را با وصف تواتر یا با اسناد صحیح در تراث شیعی وارد کنند و اگر توانسته اند امروز کتب و جوامع روایی ما تا چه اندازه متأثر از این افکار و آراء است؟

ابتدا باید بدانیم غلات و مفوّضه به چه کسانی اطلاق می شود و دیدگاه های مختلف در انتساب اشخاص به غلو و تفویض چیست؟ و در انتها معنای حدیث متواتر و ارزش‌یابی جوامع روانی امروز ما در پاک بودن از این نوع اخبار و روایات جعلی، مورد بررسی قرار گیرد.

بغدادی می نویسد: «غلات به کسانی گفته می شود که به خدایی امامان (علیهم السلام) معتقد بوده، محرمات شریعت را مباح دانسته و وجوب واجبات دینی را ساقط کردند؛ مانند بیانیه، مغیریه، جناحیه، منصوریه، خطابیه، حلولیه و همه کسانی که در ردیف آنها هستند. اینان جزو فرق اسلامی نیستند، هر چند منسوب به آنانند».[1]

مفوّضه: در طول تاریخ به گروه های مختلفی از جمله معتزله و اهل سنت مفوّضه اطلاق شده است، علامه مامقانی در مقیاس الهدایة، نُه معنا برای مفوّضه نام برده است که ظاهراً هفت مورد از آن دارای توجیه صحیح است و فقط دو مورد از آن معنای فاسد از مفوضه است؛[2] یعنی:

  1. کسانی که قائل اند خداوند بعد از آفرینش پیامبر اکرم (ص) امر عالم را به او واگذار کرده و آن گاه به علی (ع) و دیگر ائمه تدبیر امور عالم تفویض شده است.
  2. آنانی که اصحاب اباحات هستند؛ یعنی کسانی که قائل به رفع منع از بندگان اند و می گویند بندگان هر عملی را که بخواهند می توانند انجام دهند.

اما امر به همین راحتی نیست، بلکه در طول تاریخ شیعه، دیدگاه های متفاوتی در انتساب غلو و یا تفویض به اشخاص وجود دارد به طوری که متأخرین تأکید می کنند در نسبت غلو و تفویض به بعضی از اصحاب توسط قدما باید بسیار تأمل کرد. مرحوم مامقانی تأکید می کند: «به بسیاری از افراد نسبت غلو دادند که در حقیقت از غلاة نیستند؛ پس باید در این امر تأمل و اجتهاد کرد»[3] وی همچنین می گوید: «شایسته نیست به مجرد اتهام تفویض شخصی را از درجۀ اعتبار ساقط کنیم چه بسا قائل به تفویض صحیح باشد».[4]

مرحوم حائری در منتهی المقال می گوید: «چه بسیار قدما و به خصوص قمی ها و ابن غضائری به خاطر دیدگاه متفاوتی که داشتند تعدی و تجاوز از این اعتقاد و دیدگاه خود را درباره ائمه (ع) غلو و ارتفاع نامیدند؛ مثلاً نفی سهو و خطای غیر عمدی از پیامبر (ص) را غلو و ارتفاع می دانستند، امری که شاید امروز هیچ کس اختلاف نداشته باشد که پیامبر (ص) سهو نداشت، بلکه چه بسا تفویض را به ایشان نسبت می دادند…».[5]

بنابر نقل شیخ مفید، از مرحوم أبي جعفر محمد بن الحسن بن الوليد حکایت شده: «اولین درجه غلو، نفی سهو از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام (علیه السلام) است».[6] با این دیدگاه شاید خیلی از ما نیز امروز جزو غلات باشیم!! به طور مثال! از داوود بن کثیر الرقی که هم شیخ و هم کشی او را توثیق کرده اند و بسیار با جلالت از او نام برده شده است[7]، به غلّو کننده نامبرده شده است. ابن غضائری می گوید: او مذهب فاسد دارد؛ یعنی جزء غلات است.[8] یا محمد بن عیسی بن عبید که نجاشی تصریح دارد که او از اعاظم مشایخ و ثقه است، ولی ابن بابویه قمی او را از رجال کتاب نوادر الحکمة به خاطر تهمت غلّوی که به او نسبت داده اند استثنا می کند و روایاتش را قبول نمی کند.[9] مرحوم تستری نقل می کند که قمی ها چون شنیدند محمد بن أورمة غالی است قصد کشتنش را داشتند، ولی وقتی او را یافتند دیدند در شب های متعدد از ابتدا تا آخر شب مشغول عبادت است، از این رو از اعتقاد خود بازگشتند.[10]

پس حتی کسانی که مشهور به غلّو یا تفویض بودند چه بسا از این تهمت مبرّا بودند، حال اگر بخواهیم روایات کسانی را که فقط صرف تهمت به غلو یا مفوّصه را به یدک می کشیدند حذف کنیم کار غیر علمی و مخالف با حقیقت انجام داده ایم و چه بسا تعداد روات بسیار کم شوند و بسیاری از تراث شیعی به صرف تهمت از بین رفته و به کناری انداخته شود.

باید دانست که تمام جوامع روایی ما ابتداءً توسط ائمه (ع) و سپس توسط شاگردان و محدثان[11] علوم اهل بیت (ع) چندین بار پالایش شده است. مرحوم صدوق آن قدر در غلو سخت‌گیری می کرده است، همان طور که گفته شده حتی قائلین به انکار سهو النبی (ص) را جزو غلات می دانسته است. چگونه روایات غالیان به این سادگی که ادعا شده در کتب روایی ما وارد شده است یا قمی ها مرحوم برقی را (که کتاب حدیثی او به نام «محاسن» مقدم بر کافی است) به صرف نقل از کسانی که ضعیف هستند از قم خارج می کنند[12]، ولی همین قمی ها زیارت جامعه کبیره را که پر از فضایل اهل بیت (ع) است، نقل می کنند؛ زیارتی که برخی بی خبران به غلات نسبت می دهند. این زیارت پر از فضایل و کمالات و صفات ائمه (ع) است که مرحوم صدوق آن را نقل می کند.[13]

پس اولاً: بسیاری از شاگردان مخلص اهل بیت (ع) که به آنان تهمت غلو زده شده است به صرف این تهمت نمی توان آنان را غالی یا مفوضه دانست و روایاتشان را در زمره روایات این گروه ها آورد.

ثانیاً: چنین مجعولاتی هرگز در احادیث متواتر (لفظی) ما پیدا نمی شود.

ثالثاً: کتب روایی ما چندین بار توسط امامان معصوم (ع) و شاگردان آنها از لوث جاعلان و روایات آنها پاک شده است، بله هنوز روایاتی است که علما و مجتهدین به آن اعتماد کامل پیدا نمی کنند، ولی این هرگز به معنای رخنۀ گستردۀ احادیث جاعلان در کتب روایی ما نیست. در هر صورت با در دست داشتن معیار غلو، شناخت احادیث غلو آمیز (هر چند صحیح باشند) از غیر آن کار مشکلی نیست.

[1]. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بين الفرق و بيان الفرقة الناجية منهم، ص 17، «فاما غلاتهم الذين قالوا بإلهيّة الائمة و أباحوا محرّمات الشريعة و اسقطوا وجوب فرائض الشريعة كالبيانية و المغيرية و الجناحية و المنصورية و الخطّابية و الحلولية و من جرى مجراهم فما هم من فرق الاسلام و ان كانوا منتسبين إليه».

[2]. مامقانی، تلخیص مقیاس الهدایه، ص 151 تا 149.

[3]. همان، ص 152.

[4]. همان، ص 152.

[5]. سیفی مازندرانی، منتهی المقال، ج 1، ص 77، به نقل از مقیاس الرّواة، ص 238.

[6]. شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ص 135. چاپ دارالمفید، بیروت.

[7]. رجال کشی، ص 402؛ رجال طوسی ص 336.

[8]. رجال غضائری، ج 1، ص 58.

[9]. رجال نجاشی، ص 245، ترجمه محمد بن احمد بن یحیی، چاپ داوودی.

[10]. قاموس الرجال، ج 1، ص 68، 66.

[11]. محدثانی هم چون کلینی و صدوق و … .

[12]. سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، ص 275.

[13]. تلخیص مقیاس الهدایة، پاورقی استاد غفّاری، ص 154.