searchicon

کپی شد

غسل، کفن، نماز، دفن و مرقد امام علی (علیه السلام)

وقتی امام علی (علیه السلام) به شهادت رسید، پسر گرامیش امام حسن (علیه السلام) او را با دست خود غسل داد و بر او نماز خواند. آن حضرت در نماز هفت تکبیر گفت و سپس فرمود: «أَما إِنَّها لا تُکبَّرُ عَلى أَحَد بَعْدَهُ»؛ «بدانید که پس از على (علیه السلام) بر جنازه هیچ‌کس هفت تکبیر گفته نمى‌شود». آن‌گاه امام علی (علیه السلام) را در جایى به نام «غرى» (نجف اشرف فعلى) دفن نمود.[1]

در گزارشات تاریخی آمده است: (هنگام غسل) محمد بن حنفیه آب می‌ریخت و امام حسن و امام حسين (علیهما السلام)، (به همراه) عبداللّه بن جعفر، بدن مطهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را غسل دادند. آن‌گاه آن حضرت را در سه پارچه سفيد، كه پارچه پيراهنی و عمامه نبود، كفن كردند. سپس فرزندش امام حسن (علیه السلام) در جلو و سایرین پشت سر وی بر حضرت نماز گزاردند و از بقایای حنوط رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که نزد وى بود، آن حضرت را حنوط کرده و در سحرگاه به خاک سپردند.[2]

شیخ مفید به نقل از حبان بن علی العنزى می‌گوید: خادم امیرالمؤمنین (علیه السلام) براى من حکایت کرد: هنگامى که امام على (علیه السلام) در آستانه شهادت قرار گرفت، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرمود: چون من از دنیا رحلت کردم، مرا بر سریرم (تخت و تابوتم) گذارده، طرف پاهاى سریر را به دوش بگیرید، جلوی آن، خود حرکت می کند. آن گاه جنازه را به جانب غریین[3] (نجف اشرف) ببرید، در آن جا سنگ سفید درخشانى به چشم‏ شما می‌خورد، همان جا را حفر نموده، قبر ساخته (و آماده) خواهید دید، مرا در آن جا به خاک بسپارید.

راوی می‌گوید: چون امیرالمؤمنین (علیه السلام) از دنیا رفت، مطابق وصیت او، عقب سریر او را به دوش گرفتیم و جلو آن خود حرکت می‌کرد و ما همان وقت صداى زمزمه‌ای می‌شنیدیم. هم‌چنان به دنبال جنازه آمدیم تا وارد غریین شدیم، به سنگ سفید نورانى برخوردیم، آن جا را حفر کرده، تخته چوبی دیدیم که بر آن نوشته بود: این قبری است که نوح (علیه السلام) براى على بن ابی طالب (علیهما السلام) فراهم کرده است. ما بدن مطهر حضرت را دفن نموده و بازگشتیم، در حالی که از اکرامى که خداوند به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نموده بود، خوشحال بودیم.

در راه با گروهى از شیعیان على (علیه السلام) که بر جنازه او نماز نگزارده بودند ملاقات کردیم، جریان را به ایشان گفتیم و عنایات خداى منان را که به او نموده بیان کردیم. آنها گفتند: ما دوست داریم آن چه را شما دیده‏‌اید مشاهده کنیم. گفتیم: چنان‌چه آن حضرت وصیت فرموده نشان قبر او ناپیدا شده است. آنها (به سخن ما توجهى نکرده برای دیدن قبر) رفتند. وقتی برگشتند، اظهار داشتند: هر چه کاویدیم اثرى از قبر ندیدیم.[4]

 جابر بن یزید می‌گوید: از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: على (علیه السلام) را در کجا دفن کردند؟ فرمود: پیش از طلوع فجر او را در غریین مدفون ساختند و حسنین و محمد حنفیه فرزندان او به اتفاق عبداللَّه جعفر در قبر داخل شدند.[5]

از ابن ابى عمیر روایت شده از حسین بن على (علیهما السلام) پرسیدند: پدر بزرگوارت را در کجا دفن کردید؟ فرمود: شبانه جنازه او را به مسجد اشعث بردیم، به پشت کوفه رسیده او را در غریین برده و مدفون ساختیم.[6]

بر حسب وصيت امام علی (علیه السلام)، قبر آن حضرت از مردم مخفی نگه داشته شد؛ زیرا امام (علیه السلام) از دشمنى بنى اميه و خوارج كاملا باخبر بود و مى‏‌دانست اگر آنان از محل قبر او باخبر شوند، از قدرت خود سوء استفاده نموده و هتک حرمت می نمایند. پنهان بودن مرقد همايونى آن حضرت هم‌چنان ادامه داشت تا در دولت بنى عباس، امام صادق (علیه السلام) ابتدا اصحاب خاص خود را از مرقد آن جناب با خبر كرد و سپس خود ایشان، آن هنگام كه بر ابوجعفر منصور (دوانقی) كه آن روز در حيره بود وارد شد، به زيارت قبر آن حضرت تشرف يافت و شيعيان خود را مطلع نمود. از آن روز به بعد زيارت قبر مطهرش شیوع پیدا کرد.[7]

 

[1]. یعقوبى، احمد بن أبى یعقوب، تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 213؛ سبحانى‏، جعفر، فروغ ولايت (تاريخ تحليلى زندگانى اميرمؤمنان على عليه ‌السلام)، ص 781.

[2]. ابن الجوزي، سبط، تذكرة الخواص، ص 162 و 163؛ امين عاملى، سيد محسن، أعيان الشيعة، ج ‏1،ص 533؛ شبراوی، جمال الدین، الإتحاف بحب الاشراف، ص 404؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)؛ محقق: جمعى از محققان، ج ‏42، ص 295؛ قمى، عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج ‏1، ص 441.

[3]. «ابن سیده» از لغوی‌های معروف می‌گوید: یکی از اسامی مکان‌ها که به صورت تثنیه ذکر می‌شود: «الغَرِيَّانِ» است. منظور از غریّان، دو بنای نیکو در کوفه است که با همین صفت نیکویی‌شان نامیده می‌شوند؛ زیرا به هر حسن و نیکویی، «غَریّ» گفته می‌شود. این دو بنا نزدیک قبر مطهر علی بن ابی‌طالب (علیهما السلام) بوده است. ر.ک: ابن سيده، على بن اسماعيل، المخصص، ج ‏13، ص 231؛ حموى بغدادى، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج ‏4، ص 196.

[4]. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 1، ص 23 و 24.

[5]. همان، ص 24 و 25.

[6]. همان، ص 25.

[7]. همان، ص 10؛ بلاذرى، احمد بن يحيى، أنساب الأشراف، ج ‏2، ص 497؛ أعيان الشيعة، ج ‏1، ص 533.