searchicon

کپی شد

عقل اول از دیدگاه حکمای الهی

همه حكماى الهى، اعم از مشائيون و اشراقيون و معتقدان حكمت متعاليه بر اين امر اتفاق نظر دارند كه عالم عقلى وجود دارد و اين عالم، واسطه در ايجاد عالم مادون مى‏باشد (اگر چه اختلاف نظرياتى درباره تعداد عقول و نيز نحوه كثرت عقول وجود دارد). حال برترين موجود عقلى، همان “عقل اول” يا “صادر نخستين” است كه اولاً: واحد؛ ثانياً: بالفعل؛ ثالثاً: وجودش متوقف بر ماده و مدت و استعداد نيست؛ رابعاً: در ايجاد و تأثير، جز به ذات الاهى به چيز ديگرى نيازمند نمى‏باشد.

از اصولى كه در بحث علت و معلول در فلسفه به اثبات رسيده، اصل “سنخيت علت و معلول” است. به مقتضاى اين اصل، معلول جلوه و ظهور و تجلى علت است و در واقع، مرحله نازله‏ علت خود به شمار مى‏رود. بر اساس اصل ياد شده، هر چه علت اعلى و اشرف باشد، معلول نيز وجودش عالى‏تر و شريف‏تر خواهد بود و برترين و قوى‏ترين علت، برترين و قوى‏ترين معلول را خواهد داشت. در عقل اول، همه كمالات حق تعالى ظهور يافته است. اين موجود كامل‏ترين موجود عالم امكان است و در ميان ممكنات، از همه شريف‏تر و كامل‏تر و بسيط تر و قوى‏تر است، اما در عين حال، نسبت به واجب تعالى عين نياز و فقر و وابستگى وجودى است؛ از اين رو صادر اول با همه‏ شدت وجودى، توأم با نقصان ذاتى و محدوديت امكانى است. محدوديتى كه لازمه‏ معلول بودن و مخلوق بودن او است. اين محدوديت امكانى، مرتبه وجودى عقل اول را مشخص ساخته و به آن تعين مى‏دهد و نيز مستلزم ماهيت امكانى مى‏باشد؛ زيرا ماهيت، حدّ وجود است و لذا هر موجود محدودى، داراى ماهيت است.

عقل اول اگر چه يک واحد شخصى است، اما نوعى كثرت در آن وجود دارد و همين كثرت است كه صدور كثير را از آن ممكن مى‏سازد، برخلاف واجب تعالى كه هيچ كثرتى در ذاتش راه ندارد.[1]

 



.[1] شیروانی، علی، ترجمه و شرح بداية الحكمة، ج 4، ص 236، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم.