searchicon

کپی شد

عقاید و مبانی نظری فرقه شیخیه

وصف کلی اندیشه‌ احسایی را می‌توان این گونه بیان کرد:

وی علوم و حقایق را به تمامی، نزد پیامبر و امامان (علیهم السلام) می‌دانست و از دیدگاه او، حکمت – که علم به حقایق اشیا است – با باطن شریعت و نیز با ظاهر آن، از هر جهت سازگاری دارد. او معتقد بود: عقل آن گاه می‌تواند به ادراک امور نایل شود که از انوار اهل بیت (علیهم‌ السلام) روشنی گیرد و این شرط در شناخت‌های نظری و عملی یکسان وجود دارد. درست است که اندیشه در اصول و معارف دین واجب است، اما از آن جا که حقیقت با اهل بیت (علیهم‌السلام) همراهی دارد، صدق احکام عقل، در گرو نوری است که از ایشان می‌گیرد».[1]

احسایی به امور باطنی شریعت، توجه ویژه ای دارد به گونه‌ای است که موضع اهل ظاهر را در اکتفا به ظاهر شریعت، نمی‌پذیرد و معتقد است: «تمسکش به اهل بیت (علیهم ‌السلام)، در دریافت حقایق، سبب شده است که در بعضی از مسایل، با بسیاری از حکیمان و متکلمان، مخالفت کند؛ از این رو، عقاید وی و پیروانش درباره‌ «معاد جسمانی و اطوار جسم»، «معراج پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)»، «وجود امام عصر (علیه السلام)»، «مقام ائمه اطهار (علیهم ‌السلام)»، و «اعتقاد به رکن رابع» مورد اعتراض، انکار و نقد اندیشمندان و فقیهان بزرگ قرار گرفت. اینک، ضمن اشاره به بعضی عقاید احسایی و فرقه شیخیه، نوشته ‌ها و افکار آنان مورد نقد قرار می گیرد.[2]

[1]. ر.ک: احسایی، احمد، شرح الزيارة الجامعة الكبيرة، ج 3، ص 217 – 219.

[2]. رضانژاد، عزالدين، شيخيه بستر پيدايش بابيت و بهائيت، مجله انتظار، ش ۳ (بهار ۱۳۸۱)، ص ۲۲۷ – ۲۴۷.