searchicon

کپی شد

عدم درک کامل محضر اساتید

نقل شده که شيخ احمد احسايى، گرچه در حوزه‏هاى علوم دينى حضور داشته، اما کمتر به درس اساتيد حاضر مى‏شد و مدعى بود که در فراگيرى علوم، شاگرد کسى نبوده و تنها آن چه را مى‏داند از ائمه (علیهم السلام) و از راه خواب به دست آورده است. شاگردان او نيز اين ادعا را درباره استاد خود تصديق مى‏کردند.[1]

اين نکته به رغم آن که حکايت از نوعى بلوغ و رشد فکرى دارد، مى‏تواند نشانگر نقطه ضعفى نيز باشد؛ زيرا برخى از علوم و معارف، چيزى نيستند که در قالب الفاظ و مفاهيم قرار گرفته و هر کسى بتواند بدون استاد آنها را به دست آورد. همان طور که در مورد فلسفه و عرفان هميشه تذکر داده‏اند که خواندن اين درس ‏ها، بدون استاد موجب زحمت ‏براى خود و ديگران مى‏گردد.

ملّا محمد اسماعیل اصفهانی از حکماء معاصر شیخ احمد، در مُقَدَّمه کتاب خود؛ «شرح الحکمة العرشیة»، یکی از شارحان «الحکمة العرشیة» ملّا صدرا را، شیخ احمد معرّفی و از او ستایش کرده، ولی اشکالات او بر ملّا صدرا را ناشی از عدم فهمش از مراد الفاظ و عبارات، آن هم به خاطر اطّلاع نداشتن از اصطلاحات فلاسفه، دانسته است.[2]

علامه حسن زاده‌ آملی در بحث «اصالت وجود» کتاب شرح منظومه، در تعلیقه بر فرمایش حکیم متأله حاجی سبزواری که فرموده: «احدی از حکما قائل به اصالت وجود و ماهیت با هم» نشده، می‌نویسد: «از معاصران ما، برخی که قواعد حکمت را معتبر نمی دانند، به «اصالت وجود و ماهیت» قائل شده اند و در بعضی از تألیفات خود آورده‌اند: «وجود، منشأ کارهای نیک و خیر و «ماهیت»، منشأ کارهای بد و شرّ است و همه‌ این آثار، اصیل‌اند، پس منشأ صدور آنها، به طریق اولی اصیل خواهد بود»؛ در حالی که شما می دانید که شرّ، از سنخ عدم ملکه است و علت عدم نیز، عدم خواهد بود، در نتیجه ماهیت که امری اعتباری و غیر اصیل است، چگونه می تواند علت شر باشد؟… ماهیت، مصدر شر و ایجاد کننده آن نیست؛ به این معنا که ما در عالم عین و خارج، شر بالذات نداریم تا مصدر آن، ماهیت باشد؛ زیرا شرور جزو اعدام اند و عدم به وجود علت مستقل ایجادکننده، نیاز ندارد… این نظر سست از شیخ احمد احسایی می رساند که وی قواعد حکمت را به طور متقن فرا نگرفته و بدون آن که متوجه باشد، در گرداب ثنویت افتاده که قائل به یزدان و اهریمن هستند و سهمی از توحید ندارند…».[3]

آیت الله سبحانی در بخشی از شرح حال شیخ احمد می نویسد: سپس وی داخل در علم حکمت شد و شروع به مطالعه کتب حکمی نمود تا این که در آن مهارتی یافت و کتاب هایی را در این باره تألیف نمود، ولی از آن جا که درک محضر استاد ماهری را ننمود، قدم هایش لغزید، پس هم خود گمراه شد و هم دیگران را گمراه کرد.[4]

[1]. رشتی، سید کاظم، دليل المتحيرين، ص 20 – 22؛ ترجمه فهرست، ج 1، ص 120 – 123؛ امین، سید محسن، اعيان الشيعه، ج 2، ص 590.

[2]. شفتي بيدآبادي، محمدباقر بن محمدنقي، پرسش‌ ها و پاسخ‌ ها پيرامون عقايد شيخيه (زمينه‌ساز بابيت)، تحقيق: مركز تحقيقات كتابخانه مسجد سيد اصفهان.

[3]. ر.ک: سبزواری، ملا هادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق: حسن زاده آملی، حسن، ج 2، ص 65.

[4]. سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامية، ص 355.