searchicon

کپی شد

عالمان شیعی و ترک روزی های حلال

قرآن کریم در آیه ای می فرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُون[1]؛ بگو: چه كسى زینت‏هاى الهى را كه براى بندگانش آفریده و نیز روزی هاى پاكیزه را، حرام كرده؟ بگو: این زینت ها و نعمت ها براى افراد با ایمان در زندگى دنیا آفریده شده و در روز قیامت خالص متعلق به اینها است، بدین طریق آیات را براى مردم دانا به‏طور مبسوط بیان مى‏كنیم».

با توجه به این آیه برخی عرفا و علمای شیعه با وجود تمكن مالی و داشتن رزق حلال؛ تن به تفریحات، لذائذ و نعمت های حلال خداوند نمی دهند و به عبارت دیگر، بسیار بسیار ساده و با كمترین ها می سازند.

برای دریافت درست از آیه و حکمت عمل این دسته از عارفان و بزر گان، توجه به چند نکته ضروری به نظر می رسد:

1. همان گونه که می دانیم، حلال یعنی کاری که انجام و ارتکاب آن را شارع مقدس منع نکرده باشد. حال این حلال یا از خوردنی ها و آشامیدنی ها است، یا از انجام دادنی ها، یعنی کارها. حلال بودن بدان معنا نیست که چون منع شرعی ندارد، در نتیجه انجام آن واجب است.

2. حلیت و بهره گیری از حلال خداوند مراتبی دارد. چه بسا استراحت در شب که یکی از حلال های خدا و مایه آرامش تن و روان آدمی است،[2] اما بیداری و مناجات با خدای سبحان برای بسیاری به مراتب آرام بخش تر است.

3. همچنین نعمت ها و لذایذ خداوند تنها منحصر به مادیات نبوده، بلکه معنویات را نیز شامل می شود، که برای بسیاری، نعمت های معنوی لذت بیشتری دارد. عارفان و پارسایان بیشتر از لذایذ و زینت های معنوی خداوند بهره گرفتند. بسیاری از انسان های وارسته و پرهیزکار با همین نوع کارها، یعنی استفاده حداقل از مادیات، و بهره گیری از معنویات توانستند به مقاماتی از عرفان و علم و تقوا برسند.

4. همان گونه که می دانیم، تعالیم قرآن را نباید تنها از یک زاویه و با یک آیه به قضاوت نشست، بلکه با توجه به این که “و القرآن يفسّر بعضه بعضا”،[3] باید با توجه به آیات دیگر و بررسی روایات پیرامونی و شأن نزول آن، مباحث قرآنی را بررسی نمود، آن گاه به قضاوت پرداخت.

 5. اگر آموزه های دینی می گوید نعمت های دنیا برای مؤمنان آفریده شد، همین آموزه ها نیز می گوید، مؤمنان از متاع دنیا به حداقل اکتفا می کنند. خداوند در قرآن می فرماید: بدانيد زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در ميان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مى‏برد، سپس خشك مى‏شود … (به هر حال) زندگى دنيا چيزى جز متاع فريب نيست!.[4]

6. امام عارفان، علی (ع) در نهج البلاغه در اوصاف پارسایان می فرماید: “فالمتقین … و حاجاتهم خفیفة”؛[5] مؤمنان و پارسایان، درخواست‏هايشان از دنیا اندك است. انسان هرچه در معرفت و شناخت پیشرفت کند، لذت های دنیایی برای او ناچیز، امّا لذت های معنوی برایش گواراتر و با ارزش تر خواهد بود. انسان های وارسته، چنان در لذت های معنوی به سر می برند که گویا بهشت را ديده و در نعمت‏هاى آن به سر مى‏برند،[6] لذا است که توجهی به این لذت های مادی زود گذر ندارند.

7. عالمان وارسته این ساده زیستی را از امام پارسایان، علی (ع) به ارث برده اند، همو که در عین بهره مندی از امکانات دنیایی به حداقل اکتفا نموده است: “أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طَعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ”؛[7] امام على (ع) می فرماید: آگاه باشيد كه امام شما از دنيا به دو لباس كهنه و از خوراكى به دو قرص نان بسنده كرده است. بدانيد كه شما بر اين كار توانايى نداريد، ولى مرا با پارسايى و سخت كوشى و پاك دامنى و استوارى يارى كنيد.

امامی که می فرماید: خداوند بر پیشوایان عادل واجب نموده که زندگی خود را با ضعیف ترین مردمان هماهنگ کنند، تا فقیران و بیچارگان فقر برایشان قابل تحمل باشد.[8]

8. بدیهی است، کسانی که در جامعه و حتی اجتماع کوچک محل زندگی خویش مردم آنها را به عنوان الگو می شناسند، این رفتار آنها می تواند تأثیر گذار باشد، چنان که در طول تاریخ این گونه بوده است!



[1].اعراف،32.

[2]. فرقان، 47، “وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً …”؛ او کسی است که شب را برای شما لباس و خواب را مایه آرامش قرار داد.

[3]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 29، ص 352، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1409ق.

[4]. حدید، 20.

[5]. نهج البلاغة، خ متقین.

[6]. همان.

[7]. نهج البلاغة، نامه 45، (نامه به عثمان بن حنیف).

[8]. “إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ”، نهج البلاغة، ص 324، کلمه 209.