searchicon

کپی شد

شب قدر

مفهوم شب قدر

شب قدر یکی از شب های دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکی از شب های نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان، است.[1]

(شهود) (شب قدر) يا (ليلة القدر) مشهورترين نام اين شب است. مفسران درباره اين كه چرا اين شب را (شب قدر) گفته اند و (قدر) به چه معنا است، سه معنا گفته اند.

1. قدر، به معنای شرف و منزلت است، مرحوم طبرسى می گويد: از آن رو به اين شب، قدر گفته‌اند كه داراى شرف و پايه اى بلند و شأنى عظيم است؛ مثل اين كه بگويند: مرد داراى قدر؛ يعنى داراى شرف و منزلت… .

چنان‌چه قرآن مى‌فرمايد: «و ما قدروا الله حق قدره»؛[2] يعنى عظمت و شأن  خدا را آن گونه كه بايد به جا نياوردند. «ابوبكر وراق» می‌گويد: «لان من لم يكن ذا قدر اذا احياها صار ذا قدر»؛ آن شب را، قدر ناميدند، از اين رو كه انسان ها با زنده داشتن آن به قدر و منزلت مى رسند.

ديگران نيز گفته اند: شب قدر است؛ زيرا كارهاى خدايى را در آن شب پاداشى بزرگ و گران سنگ است. گروهى ديگر نيز گفته اند: شب قدر است، چون كتابى گران بها بر پيامبرى بلند مرتبه و گرامى، براى امّتى بلند پايه با دستان فرشته اى گران قدر نازل شده است. در قدر و منزلت شب قدر همين بس كه سوره مباركه (قدر) در شأن آن نازل شده است.

2. يكى از معانى قدر ضيق و تنگى است. اين شب را از آن رو قدر گفته اند كه زمين به واسطۀ كثرت فرود فرشتگان در آن شب، تنگ مى شود. زمين در اين شب، سرشار از فرشتگانى است كه تا سپيده دم، هم صدا با زمينيان به احياى آن شب مى پردازند و به وظايف خويش مى رسند. در اين زمينه قرآن كريم مى فرمايد: تنزل الملائكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر.

3. قدر به معنای تقدير و اندازه گيرى است،بسيارى از دانشمندان اين معنا را پذيرفته اند؛ چون در اين شب، همه چيز اندازه گيرى مى شود، به آن شب قدر گفته مى شود. از جمله مقدرات اين شب، سرنوشت افراد، جامعه، حوادث و پيش آمدها، مانند جنگ، زلزله، پيروزى، شكست، سعادت و شقاوت و… است.[3]

با روشن شدن معنای قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر می شود. شب قدر شبی است که همه مقدرات تقدیر می گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه گیری می شود.

جایگاه و اهمیت شب قدر

در این شب – که شب نزول قرآن به شمار می آید – امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزی، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه ای که در طول سال واقع می شود، تقدیر می گردد.[4] شب قدر همیشه و هر سال تکرار می شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویی سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.[5] در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه می شود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر می گردد. امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «انه ینزل فی لیلة القدر الی ولی الامر تفسیر الامور سنة سنة، یؤمر فی امر نفسه بکذا و کذا و فی امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به ولی امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل می شود و وی درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایی می شود».[6]

پس شب قدر شبی است که:

1. قرآن در آن نازل شده است.

2. حوادث سال آینده در آن تقدیر می شود.

3. این حوادث بر امام زمان (ارواحنا له الفداء) عرضه و آن حضرت مأمور به کارهایی می گردد.

بنابراین، می توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه گیری و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

این مطلب مطابق آیات قرآنی نیز می باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره » می فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن »؛ ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده است ». طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعی) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 – 5 سوره مبارکه دخان می فرماید: «انا انزلناه فی لیلة مبارکة انا کنا منذرین فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعی] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.

پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن می شود:

1 . قرآن در شبی مبارک از شب های ماه مبارک رمضان نازل شده است.

2. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

3. ویژگی خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:

الف. نزول قرآن.

ب. هر امر حکیمی در آن شب مبارک جدا می گردد.

اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان » است، شش ویژگی برای شب قدر می شمارد:

الف. شب نزول قرآن است (انا انزلناه فی لیلة القدر).

ب. این شب، شبی ناشناخته است و این ناشناختگی به دلیل عظمت آن شب است (و ما ادراک ما لیلة القدر).

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لیلة القدر خیر من الف شهر).

د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل می شوند (تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل می شوند.

هـ. این نزول برای تحقق هر امری است که در سوره «دخان » بدان اشاره رفت (من کل امر) و این نزول – که مساوی با رحمت خاصه الاهی بر مؤمنان شب زنده دار است – تا طلوع فجر ادامه دارد (سلام هی حتی مطلع الفجر).

و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه گیری است؛ زیرا در این سوره – که تنها پنج آیه دارد – سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه گیری در آن شب خاص است.

مرحوم کلینی در کافی از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت در جواب معنای آیه «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » فرمودند: «آری شب قدر، شبی است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید می شود. شبی که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبی است که خدای تعالی درباره اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب، هر امری با حکمت، متعین و ممتاز می گردد». آن گاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه ای که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر می شود، خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندی که قرار است متولد شود یا اجلی که قرار است فرارسد یا رزقی که قرار است برسد و …».[7]

شب قدر در ادیان گذشته

در میان مفسران در باره این مسئله اختلاف است: برخی معتقدند که شب قدر اختصاص به امت اسلام دارد و در امت های گذشته نبوده است و عده ای این نظریه را قبول ندارند و نظرشان این است که شب قدر در بین ملل گذشته نیز بوده است.

الف) دلایل کسانی که معتقدند که شب قدر در امت های پیشین نبوده است:

این گروه به روایاتی استناد کرده اند که شب قدر را از مواهب الاهى بر این امت مى داند؛ مانند شان نزول آیۀ شریفه (خیر من الف شهر)، که از پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است كه فرمود:

ان اللَّه وهب لامتى لیلة القدر لم یعطها من كان قبلهم‏؛ خداوند به امت من شب قدر را بخشیده و احدى از امت هاى پیشین از این موهبت برخوردار نبودند”.[8]

ب) دلایل کسانی که معتقد هستند شب قدر اختصاص به امت اسلامی ندارد:

این عده از مفسران از ظاهر برخی از آیات مانند “تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْر”[9] و “فیها یفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكیم‏”[10] استفاده کرده اند که شب قدر اختصاص به امت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ندارد؛ زیرا “تنزل” و “یفرق” هر دو با صیغۀ مضارع آمده اند و دلالت بر استمرار می کنند.

و هم چنین تعبیر به جمله اسمیه “سَلامٌ هِی حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ” كه نشانۀ دوام است نیز گواه بر این معنا است.

به علاوه روایات نیز این معنا را تأیید مى‏كند؛[11] مانند روایتی که از امام جواد (علیه السلام) رسیده است که فرمود: خداوند شب قدر را در ابتداى خلقت دنیا آفرید و در آن شب نخستین پیغمبر و نخستین وصیى كه باید باشد (آدم و شیث را) آفرید  و حكم فرمود كه در هر سالى، شبى باشد كه در آن شب تفسیر و بیان امور تا چنان شبى در سال آینده فرود آید… .[12]

و ممکن است روایاتی که دلالت دارد شب قدر اختصاص به امت  اسلام دارد، مقصود این باشد که در امت های پیشین، اگر چه شب قدر وجود داشته است، ولی اعلان رسمی که مردم از آن آگاهی پیدا کنند نمی شده است و یا این فضیلتی که در آن برای امت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) قرار داده برای امت های پیشین نبوده است .

شب قدر و عرضۀ اعمال بر حجت خدا

بر اساس روایات معتبر تمام امور بندگان بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام معصوم و حجت الهی نازل می شود و از آن رو که هم اکنون حجت خداوند بر روی زمین، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ تقدیر امور به ایشان عرضه می شود.

امام جواد از حضرت امیر المؤمنین (علیهما السلام) نقل می کند که ایشان به حسن بن عباس فرمود: شب قدر در هر سالی است و خداوند در آن شب تمام امور آن سال را نازل می کند، پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز کسانی عهده دار این امور هستند. ابن عباس از امام پرسید: آن ها کیستند: امام علی (علیه السلام) فرمود من و یازده نفر از فرزندان من که امام و هم سخن با فرشتگان هستیم.»[13]

تعدد شب قدر

قبل از پرداختن به اصل مسئله باید روشن گردد که منظور از تعدد، چیست؟ آیا مراد این است که همۀ شب هایی که در دهه آخر ماه رمضان تعیین می­شوند؛ یعنی شب های 19، 21، 23، شب قدر هستند چون دارای اعمال مخصوصی هستند، یا شب قدر یکی از این شب ها است؟

یا منظور از تعدد این است که آیا شب قدر فقط یک بار بوده و آن هم در زمان حیات رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و یا این كه به طور متعدد تكرار شده است؟ و اگر مسئلۀ تعدد صحیح است، آیا این تعدد شب قدر در زمان خود حضرت اتفاق می افتاده، یا این كه پس از حیات ایشان هم تحقق پیدا می کند؟

یا منظور از تعدد این است که با توجه به اختلاف افق شهرهای مسلمان نشین در سراسر جهان و اختلاف ماه های قمری در این شهرها به طوری که در کشوری، اول رمضان به عنوان مثال روز سه شنبه است و در کشوری اول رمضان، روز بعد یعنی چهارشنبه است و به تبع آن، در شب های دهه آخر نیز اختلاف به وجود می آید. شب بیست و سوم ماه برای کشور اولی یک شب زودتر از دومی خواهد شد. بنابراین، شب قدر نمى‏تواند یك شب معین در سال بوده باشد. به این ترتیب قاعدتا هر كدام باید براى خود شب قدرى داشته باشند و شب قدر متعدد می شود.

احتمال اول: بنابر نص قرآن کریم شب قدر در ماه رمضان قرار دارد،[14] و بیش از یک شب هم نیست؛ چرا که خداوند می فرماید: “انا انزلناه فی لیلة القدر”.[15] قرآن را در شب قدر نازل کردیم نه در شب های قدر، اما به جهاتی[16] این یک شب برای ما تبیین نشده است و گفته اند یکی از این شب های 19 یا 21 و یا 23، شب قدر است و همۀ این شب ها را بیدار باشید و … تا بتوانید فضیلت شب قدر را درک کنید.[17] اگر در روایات سه شب مشخص شده است[18] برای آن است که کار را برای بندگان خدا آسان کنند.

احتمال دوم: نظر قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) بر این است که شب قدر در زمان حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده و همچنان باقی است.

از آیۀ: “تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر”،[19] که صیغۀ مضارع (تنزل در اصل تتنزل بوده)، را به کار برده است، استمرار نزول ملائکه و روح فهمیده می شود.[20]

همچنین در سورۀ دخان آیۀ 6 در مورد شب قدر آمده است: “فیها یفرق کل امر حکیم امراً من عندنا انا کنا مرسلین” که باز هم صیغۀ مضارع “یفرق” آمده که در زبان عربی نشانه استمرار فعل است.

روایات اهل بیت (علیهم السلام) نیز بر این موضوع تأکید دارند.

امام جواد (علیه السلام) می فرمایند: علی (علیه السلام) به ابن عباس فرمود: “شب قدر در هر سالی هست و در این شب امر یک سال نازل می شود”.[21]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در جواب ابوذر که در مورد شب قدر سؤال کرده بود، فرمودند: “این شب، تا روز قیامت هست”.[22]

مفسران اهل سنت هم بر این نظر هستند که شب قدر همچنان باقی است.[23]

اما نسبت به احتمال سوم باید گفت: قبل از طرح پاسخ از باب مقدمه می­‌گوییم: در فرهنگ اسلام شب قدر به جهت خصوصیات منحصر به فردی که برای آن است، از اهمیت زیادی برخوردار است و روایات زیادی در تأکید بر احیای آن و اهمیت دادن به آن وارد شده است. از آن جمله سید بن طاووس در کتاب شریف اقبال آورده است که، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از حضرت موسی (علیه السلام) نقل فرموده که گفت: الاهی من قرب تو را می خواهم، فرمود: قرب من از برای کسی است که بیدار باشد در شب قدر، گفت: الاهی رحمت تو را خواهم، فرمود: رحمت من از برای کسی است که رحم کند فقرا را در شب قدر، گفت: خدایا نجات می خواهم، نجات از آتش، فرمود: این برای کسی است که استغفار کند در شب قدر، گفت: خدایا رضای تو را می خواهم، فرمود: خشنودی من از برای کسی است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر.[24]

از خصوصیات شب قدر نزول قرآن، نزول فرشتگان و روح بر ولی خدا، است، هم‌چنین بالاتر بودن عبادت آن یک شب از هزار ماه.[25] و تدبیر و تقدیر وقایع و خلایق.[26]

اما با توجه به اختلاف افق در شهرهای مختلف، آیا تمام این خصوصیات برای همه اهالی شهرها با افق های متفاوت تکرار می شود؟

آنچه از نص قرآن کریم و ظاهر روایات بر می­آید این است که شب قدر یک شب بیشتر نیست و خصوصیاتی که به ولی الله و امام معصوم (علیه السلام) بر می گردد همه در یک شب اتفاق می‌افتد؛ یعنی نزول ملائکه بر امام (علیه السلام) و اندازه گیری امور و حوادث و معیشت ها، همه در یک شب خاص است.

خداوند می فرماید: “تنزل الملائکة و الروح فیها”[27] ملائکه و روح در این شب نازل می شوند و نزول قرآن در این شب بوده است: “انا انزلناه فی لیلة القدر”.[28]

یا در روایات آمده است: در این شب امر یک سال نازل می شود.[29]

اما از نظر درک همۀ فضیلت هایی که برای شب قدر گفته اند، عمل به وظیفه می تواند راه گشا باشد؛[30] یعنی اگر با ادله ثابت شود که روز اول ماه رمضان چه روزی است، طبعاً شب قدر هم مشخص می شود و مسلماً اعمال و شب زنده داری ها و احیای آن شب بدون اجر باقی نمی ماند و امید است که همان پاداش شب زنده داران در شب قدر به انسان داده شود، و لو این که واقعا آن شب، شب قدر نباشد[31]، البته به شب زنده داری در دهه آخر ماه رمضان توصیه شده است و شاید این سنت اسلامی بدان جهت باشد که اطمینان به درک شب قدر برای ما حاصل شود.

حال آیا روز قدر هم در شأن و منزلت همانند شب آن است؟ در جواب باید گفت: اگرچه وقایعی همچون نزول ملائکه بر ولی الله (علیه السلام) در شب قدر است، اما روز قدر هم در ارزش و فضیلت همانند شب آن است.[32]

مرحوم شیخ عباس قمی در اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان می گوید: روزهای این شب ها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سر آورد؛ زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است.[33]

نزول فرشتگان در شب قدر در دوران فترت

به فاصله حدود شش صد سال بین حضرت مسیح (علیه السلام) تا حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) دوران فترت گفته می شود.

خداى متعال در سوره «مائده» مى فرماید: «اى اهل كتاب! پیامبر ما به سوى شما آمد تا در عصرى كه میان پیامبران الاهى فترت و فاصله اى واقع شده، حقایق را براى شما بیان كند، مبادا بگوئید از طرف خدا بشارت دهنده و بیم دهنده به سوى ما نیامد».[34]

از این آیه فهمیده می شود که در این فاصله رسول و پیامبری نبوده است. اما باید توجه داشت که نیامدن پیامبر دلیل بر نبودن حجت خدا در روی زمین و قطع ارتباط انسان با خدا نیست.

بر این اساس منزل گاه فرشتگان در زمان فترت حجت خدا است؛ زیرا به ادلۀ عقلی و نقلی، زمین در هیچ زمانی حتی در دوران فترت خالی از حجت خدا (پیامبر یا وصی او) نبوده است. و دوران فترت به معنای خالی بودن زمین از حجت خدا در این مدت زمان نیست بلکه به معنای نبودن رسول و پیامبر در این فاصلۀ شش صد سال است. بی تردید اوصیاء و جانشین های حضرت عیسی (علیه السلام)حجت خدا بر روی زمین بودند.

امام علی (علیه السلام) در سخنی به کمیل می فرماید:

آرى، روى زمین هرگز از كسى كه قیام به حجت الاهى كند، خالى نخواهد ماند، خواه آشكار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناخته، براى این كه احكام، دستورات، دلائل و نشانه هاى خداوند از میان نرود… خداوند به وسیله آنها دلائل و نشانه‌هاى خود را حفظ مى كند تا به افرادى همانند خود بسپارند و بذر آن را در دل هاى كسانى شبیه خود بیفشانند…»[35].

از این رو معتقدیم که نخستین انسان حجت خدا بود و آخرین انسان نیز حجت خدا خواهد بود.

بی تردید در دوران فترت؛ یعنی فاصله زمانی پس از حضرت عیسی (علیه السلام) تا زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حجت خدا وجود داشته است. در روایتی امام رضا (علیه السلام) می فرماید: « همانا در هیچ عصر و زمانی زمین از حجت خدا بر خلق خالی نمی شود».[36] هر چند که ممکن است ما از نام و مشخصات آن ها بی خبر باشیم همان گونه که از صد و بیست و چهار هزار پیامبر تنها نام عدۀ محدودی از آنان را می دانیم.

از سوی دیگر حجت خدا ممکن است نبی باشد و یا وصی او؛ زیرا هر پیامبری وصی داشته است.  اهل تشیع و تسنن روایت کرده­اند که رسول خدا فرمود: «هر پیامبری وصیٌ دارد»[37] از این رو شیعه بر این باور است که در هر زمانی خداوند حجتی در عالم دارد که او واسطۀ فیض خدا و حافظ دین او و مرجع علمی مردم است.

بر این اساس می توان گفت: نزول فرشتگان در شب قدر در دوران فترت بر حجت خدا یعنی وصی حضرت عیسی (علیه السلام)، بوده است.

تقدیر اعمال درشب قدر و سازگاری با توحید

حجت خدا خلیفه و نماینده خدا بر روی زمین است و هر کاری که انجام می دهد با این عنوان و به اذن و اراده خدا است و به نحو طولی در امور تأثیرگذار هستند. از این رو هیچ منافاتی با توحید ندارد. امام مهدی (علیه السلام) می فرماید: «قلب های ما ظرف اراده و مشیت خدا است، اگر او بخواهد ما می خواهیم.»[38]

و اگر معتقدیم که هر ساله در شب های قدر فرشتگان نامه اعمال ما را محضر حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تقدیم و حضرت آنان را امضا می نماید می گوییم که این با اراده و مشیت الاهی صورت می گیرد و هیچ منافاتی با توحید ندارد هم چنان که این سخن حضرت عیسی (علیه السلام) هیچ منافاتی با توحید ندارد که می فرماید: “من از گِل، چیزى به شكل پرنده مى‏سازم سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏‌گردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسى‏] را بهبودى مى‏بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏‌كنم‏”[39].[40]

شب قدر و مالیدن زعفران به بدن

علامه طباطبائی (ره) در تفسیر المیزان، به تبع مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان،[41] در ارتباط با برکات شب قدر، روایتی را از ابن عباس، نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: “در شب قدر، فرشتگان ساکن سدرة المنتهی نازل می شوند از جمله  آنها جبرئیل است که همراه او پرچم هایی است که یکی از آنها را بر سر قبر من و یکی را در بیت المقدس، و یکی را در مسجد الحرام و یکی را بر سر کوه طور سینا، نصب می کند و در آن شب جبرئیل بر هر مؤمنی از زن و مرد سلام می فرستد، مگر بر کسی که زیاد خمر می خورد و کسی که گوشت خوک می خورد و کسی که زیاد زعفران بر بدن می مالد.[42]

برای تبیین آنچه در روایت آمده، توجه به نکاتی راهگشا است:

1. در روایت تعبیر به سلام نکردن جبرئل شده است نه گناه بودن استعمال زعفران یا بخشیده نشدن کسی که این کار را می کند.[43] البته سلام جبرئیل از رحمت خاص الاهی است که برای دریافت آن به استعداد قبلی نیاز است؛ یعنی باید سنخیتی بین رحمت خاصۀ ذات حق و گیرندۀ آن باشد تا این فیض افاضه گردد.

2. زعفران دارای سه خاصیت غذایی، دارویی و زینتی (عطری و رنگی) است.[44] آنچه در روایت مورد نهی قرار گرفته است جنبۀ عطری یا رنگی آن است؛ یعنی جنبۀ زینتی آن مد نظر است و ناظر به استفادۀ غذایی یا دارویی نیست؛ چون تعبیر این است: “التضمخ بالزعفران” که به معنای “التلطخ بالطیب و الاکثار منه” آمده است؛ یعنی روغن مالی و عطر مالی کردن[45] به نحوی که در این کار زیاده روی شده باشد، بگونه ای که قطرات آن از بدن جاری شود.[46] پس اگر کسی در شب قدر زیاد زعفران بر خود بمالد، جبرئیل بر او سلام نمی‌فرستد.

3. بدیهی و روشن است که از نظر شرعی در هیچ یک از موارد به کارگیری زعفران، حرمتی وجود ندارد.

از سویی برای مالیدن زعفران به بدن و استفاده از رنگ و بوی خوش آن، فوائد دارویی ذکر شده است،[47] یا سفارش هایی در رابطه با استفاده از خلوق جهت استفاده از بوی خوش او صرف نظر از جنبۀ دارویی شده است و از سوی دیگر به فرمایش مرحوم مجلسی: در بعضی از اخبار وارد شده است که بر خلوق جهت بوی خوش مداومت نکنند و در روایت دیگر وارد شده است که آن را شب تا به صبح بر بدن نگذارند. البته بعید نیست که این نهی ها برای آن باشد که رنگش زیاد در بدن نماند.[48]

اما در بارۀ حکمت آنچه در روایت آمده است (سلام نکردن فرشتگان به کسی که در شب قدر زیاد به بدنش زعفران مالیده است)، احتمالاتی مطرح است:

1. ممکن است گفته شود: شب های مبارک رمضان، به ویژه دهۀ آخر آن، شب های عبادت و بندگی است و بعید است کسی که در آن شب از زعفران برای زینت کردن خود زیاده روی کرده[49]، بتواند اهل راز و نیاز و گریه و ناله گردد و از آن شب ها استفاده نماید، از این جهت شایستگی سلام جبرئیل را ندارد و در واقع آنچه در روایت آمده است از یک واقعیت خارجی خبر می دهد.

2. اسلام برای زینت و نظافت کردن اهمیت زیادی قائل شده،[50] اما در بارۀ چگونگی استفاده از زینت ها و زمان و مکان استفاده و … هم مطالبی فرموده است؛ مثلا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: بوی خوش زنان باید که رنگ آن ظاهر و بویش مخفی باشد، و بوی خوش مردان باید که بویش ظاهر و رنگ آن مخفی باشد.[51] در روایات دیگر آمده است که همیشه بر بدن روغن نمالید، ولی زن ها هر روز می توانند بمالند.[52] بر مردان خضاب دست و پا کراهت دارد، مگر این که برای ترک پا به جهت مداوا استفاده کنند.[53] رسول الله زنان شوهردار و بی شوهر را امر به رنگ کردن (خضاب) دست فرموده است.[54] خضاب موی و  ریش مردان سنت است. همان گونه که خضاب موی سر و دست و پای زنان سنت است.[55]

با این حساب شاید بتوان گفت که رنگ کردن با زعفران از زینت هایی بوده است که بیشتر زنان از آن استفاده می کردند، و از این جهت اگر مردان از زعفران برای رنگ کردن بدن خود استفاده کنند و زعفران را به دست و پا و… بمالند، تشبه به زنان پیدا می کنند،[56] و خداوند طبق روایت ابن عباس خواسته است که چنین چیزی در شب قدر اتفاق نیافتد.

اما به نظر می آید که این احتمال از جهاتی مردود باشد؛ زیرا اولاً: معلوم نیست که مالیدن زعفران اختصاص به زنان داشته تا حرمت آن ثابت شود،[57] یا حتی زنان بیشتر از آن استفاده می کردند، تا آنچه در روایت ابن عباس آمده را ناظر به آن بدانیم.  ثانیاً: پوشش و آرایش و زیور و زینت های اختصاصی زنان و مردان، بر حسب زمان ها و مکان ها، در هر قرنی و منطقه ای، متفاوت است؛ یعنی اگر در زمانی و مکانی استفاده از زینتی مخصوص زن ها باشد، اما زمان یا مکان دیگر  اختصاص به زن ها نداشته، دیگر نباید بر مردان، استفادۀ از آن اشکالی داشته باشد، در حالی که ظاهر روایت ابن عباس این است که سلام فرشتگان در همۀ زمان ها و مکان ها  شامل استفاده کننده از زعفران، نمی شود. ثالثاً: روایت ابن عباس شامل زنان هم می شود.

3. استفاده زیاد مردان از زعفران در شب قدر و غیر آن شب، باعث باقی ماندن رنگ زعفران، در دست و پا و بدن می شود، چنین کاری از کراهت برخوردار است[58] و به جهاتی خداوند نمی پسندد که چنین مکروهی در شب قدر اتفاق بیافتد، اما این احتمال هم نمی تواند صد در صد مورد پذیرش قرار گیرد؛ چون برای زنان چنین کراهتی از روایات استفاده نمی شود، در حالی که روایت ابن عباس شامل زنان هم می شود.

نتیجه این که به نظر می رسد، احتمال اوّل خالی از اشکال باشد، اما این که چرا در این روایت استفاده از زعفران که یقیناً نهی کراهتی دارد و حرام نیست در کنار شرب خمر و خوردن گوشت خوک قرار داه شده است، شاید بتوان گفت که در این روایت صحبت از بخشش و عدم بخشش ذات حق در شب قدر و یا صحبت از گناه بودن مالیدن زعفران بر بدن نیست، بلکه صحبت از سلام[59] نفرستادن جبرئیل بر این گروه است، و این سه گروه از این نعمت محروم اند و سلام فرستادن جبرئیل منوط به این است که انسان از این عمل مکروه هم دوری گزیند.


[1]. سید بن طاووس،  اقبال الاعمال، تحقیق و تصحیح قیومی اصفهانی، جواد، ج 1، ص 312 و 313 و 374 و 375.

[2]. حج، 74 .

[3]. برگرفته از رمضانی، معبود، ره توشه راهیان نور، ص 95.

[4]. کلینی، محمد بن یعثوب، کافی، ج 4، ص 157.

[5]. ملکی تبریزی، المراقبات، ص 237 – 252.

[6]. کافی، ج 1، ص 248.

[7].  طباطبایی،محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 382، بحث روایی ذیل سوره مبارکه قدر.

[8]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏27، ص 190، دار الكتب الإسلامیة، چاپ اول‏، تهران، 1374 ش.

[9] قدر، 4.

[10] دخان، 4.

[12] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 250، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ق.

[13]. حلبی، ابو الصلاح، تقریب المعارف، ص 182، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1404 ق.

[14]. از کنار هم قرار دادن این دو آیه: ” شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن” و “انا انزلناه فی لیلة القدر”، چنین چیزی استفاده می شود.

[15]. قدر، 1.

[16]. گفته شده است: خداوند چند چیز را در چند چیز مخفی کرده است:  شب قدر را در میان شب ها، وقت قیامت را در میان اوقات، اسم اعظم را در میان اسماء ، ساعات اجابت دعا را در ساعات مختلف، رضای الاهی را در همه طاعات و اولیای خاص را میان همه بندگان، تا مردم همه شب ها را محترم شمرده و در همه اوقات از گناه پرهیز کنند، همه انسان ها را احترام کنند و در همه طاعات رضای او را بجویند.

[17]. شاید به خاطر همین مطلب باشد که پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) دهه آخر ماه مبارک رمضان را به احیا و شب زنده داری مشغول بودند، البته ممکن است گفته شود: پیامبر (ص) و امامان (ع) از شب قدر آگاهی داشتند و شب زنده داری آنان در دهۀ آخر دلیل و سرٌ دیگری داشته است و یا این که برای تعلیم دیگران بوده است که آنان این روش احتیاطی را عملا از معصومان یاد بگیرند.

[18]. سفیان بن سمط به امام صادق (ع) عرض کرد: شب هایی که احتمال می رود شب قدر باشند کدام اند؟ حضرت، شب 19، 21، 23 را فرمودند. دهقانی، اکبر، تفسیر نسیم، ص 465، قم، انتشارات حرم، چاپ 83،.

[19]. قدر، 4.

[20]. تفسير نمونه، ج  27، ص  185.

[21]. قمی مشهدی، محمد، تفسیر کنزالدقائق، ج 14، ص 359، وزارت ارشاد.

[22]. همان.

[23]. فخر رازی، تفسیر کبیر، ج 32، ص 29، دارالاحیاء، بیروت.

[24]. امام خمینی، آداب الصلوة، ص 333 ، چاپ چهارم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام.

[25]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج 20، ص 332 ، جامعه مدرسین.

[26]. برای آگاهی بیشتر رجوع شود: ابن عربی، احکام القرآن، ج 4، ص 1961، دارالمعرفة.

[27]. قدر، 4 .

[28]. قدر، 1.

[29]. تفسیر کنزالدقائق، ج 14، ص 359.

[30]. البته به احتمال سوم پاسخ دیگری هم داده شده است؛ مثلا در تفسير نمونه ج 27  ص193 آمده است: شب همان سايه نيم كره زمين است كه بر نيم كره ديگر مى‏افتد، و مى‏دانيم اين سايه همراه گردش زمين در حركت است، و يك دوره كامل آن در بيست و چهار ساعت انجام مى‏شود، بنابر اين ممكن است شب قدر يك دوره كامل شب به دور زمين باشد؛ يعنى مدت بيست و چهار ساعت تاريكى كه تمام نقاط زمين  را زير پوشش خود قرار مى‏دهد شب قدر است كه آغاز آن از يك نقطه شروع مى‏شود و در نقطه ديگر پايان مى‏گيرد، روی این اساس دیگر تعدد شب قدر به خاطر تعدد افق ها از اساس منتفی می شود.

[31]. روایاتی در باب تسامح در ادله سنن نقل شده که این معنا را می فهماند.

هشام بن سالم از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: اگر کسی بشنود – که فلان عمل و یا فلان کار در زمانی خاص – دارای ثواب است و عمل کند و بعد بفهمد که چنین نبوده و آن روایتی که به او رسیده صحیح نبوده، خداوند آن ثواب را به او عطاء می کند اگرچه عمل به حسب واقع (واقع زمانی یا مکانی) دارای چنین اجر و ثوابی نبوده باشد، مصطفوی، سید محمد کاظم، القواعد، جامعه مدرسین، ص 96.

[32]. “لیلة القدر فی کل سنة و یومها مثل لیلتها، شب قدر در هر سالی هست و روزش در ارزش همانند شبش است”، شیخ طوسی، تهذیب الاحکام،  به نقل از تفسیر نسیم رحمت، ص 473. آنچه در تهذیب آمده مسلما از استنباطات شخصی شیخ طوسی نیست و آن را از امام معصوم (ع) نقل کرده است.

[33]. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص 389، چاپ انتشارات لقمان.

[34]. مائده، 19.

[35]. نهج البلاغه(فیض الاسلام)، کلمات قصار، حکمت 139

[36] . صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 121، انتشارات جهان، 1378هـ ش.

[37]. طبرانی، المعجم الکبیر، ج 6، ص 221، دار احیاء التراث العربی، 1405هـ ق.

[38]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 51، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، لبنان، 1404هـ ق.

[39] آل عمران، 49.

[41]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تقسیر القرآن، ج 30، ص 568؛ طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان، ج 10، ص 520.

[42]. «روی ابن عباس، عن النبی (ص) انه قال: اذا کان لیلة القدر تنزل الملائکة الذین هم سکان سدرة المنتهی و منهم جبرئیل، فینزل جبرائیل و معه الویة، ینصب لواء منها علی قبری ولواء علی بیت المقدس ولواء فی المسجد الحرام ولواء علی طور سینا و لایدع فیها مؤمنا و لا مؤمنة الا سلم علیه الا مدمن خمر و آکل لحم الخنزیر والتضمخ بالزعفران».

[43]. زمخشرى، محمود، الکشاف، ج 4 ص 24، در روایاتی که موجود است این گونه نیامده که خداوند در شب قدر کسی را که زیاد زعفران به خود می مالد نمی بخشد؛ مثلا در روایتی از رسول خدا (ص) وارد شده است: خداوند در شب قدر همۀ مسلمانان را می بخشد، مگر کاهن و ساحر و … و اسمی از استفاده کنندۀ زعفران نبرده است.

[44]. زعفر الطعام: زعفران در غذا ریخت؛ تزعفر: با زعفران خود را خوشبو کرد؛ زعفره: با زعفران رنگش کرد. ” فرهنگ عربی فارسی، ترجمه المنجد. همچنین در روایت امام صادق (ع) آمده است: مالیدن خلوق که بیشتر آن از زعفران است به دست و پا جهت مداوا اشکالی ندارد. “حلیة المتقین باب دوم فصل یازدهم”، و… .

[45]. تضمّخ بالطیب: روغن مالی شد، عطر مالی شد؛ تلطخ: آلوده شد، آغشته شد؛ لطخ: هر چیزی که به رنگی غیر از زنگ خودش آغشته شده باشد. ” فرهنگ عربی فارسی، ترجمه المنجد، ماده ضمخ و لطخ.

[46] فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب ‏العين، ج 4 ، ص 82؛ ابن منظور، محمد بن مكرم‏، لسان‏العرب، ج 3، ص 37 آمده است: الضمخ: لطخ الجسد بالطيب حتى كأنه يقطر.

[47]. در روایت امام صادق (ع) آمده است که مالیدن خلوق بر دست و پا جهت مداوای ترک ها، در حمام، اشکال ندارد، اما مداومت بر این کار مورد پسند ایشان نبوده است. مرحوم مجلسی می فرماید: خلوق بوی خوشی بوده است که زعفران داشته است و رنگ آن می مانده است. نک: حلیة المتقین، در آداب حلی و زیور پوشیدن مردان و زنان…، فصل یازدهم ، در بیان خضاب کردن، و باب 6 فصل 4.

[48]. همان، باب 6در آداب بوی خوش…، فصل 4، با اندکی تغییر در عبارت.

[49]. بعضی احتمال داده اند که مالیدن زیاد زعفران به بدن باعث تحریک شهوت و تقویت آن می شود و از این جهت خداوند نخواسته است انسان در آن شب به این امود بپردازد. امام صادق (ع) فرمودند: بوی خوش دل را قوی می کند و شهوت و نیروی جماع را می افزاید. حلیة المتقین، باب 6 ، فصل 2.

[50]. مثلا سرمه کشیدن، خضاب کردن، رنگ کردن، شانه کردن، بوی خوش مصرف کردن، مسواک کردن، به آینه نگاه کردن، ناخن کندن و …ابوابی را در کتاب های روایی  به خود اختصاص دادند

[51]. مجلسی، حلیة المتقین، باب 6 ، فصل 2.

[52]. همان، فصل 6.

[53]. همان، باب 2 ، فصل 11.

[54]. همان.

[55]. همان.

[56]. امام صادق (ع) از علائم آخرالزمان را این دانستند که آثار زنان، یعنی رنگ دست و پا و آرایش مو، در مردان پیدا شود، همان

[57]. در خصوص حرمت تشبه هر یک از زن و مرد به دیگری در پوشش، آرایش و … ،  نک: امام خمینی، مکاسب محرمه، باب الاکتساب بما هو حرام فی نفسه.

[58]. همان طوری که ملاحظه شد، امام صادق (ع) خوش نداشته است که همیشه خلوق را بر دست و پا و از بوی خوش آن استفاده کنند. مرحوم مجلسی هم فرموده بود: خلوق بوی خوشی بوده است که زعفران داشته است و رنگ آن می مانده است،حلیة المتقین، در آداب حلی و زیور پوشیدن مردان و زنان…، فصل یازدهم ، در بیان خضاب کردن.

[59]. سلامی که وقتی عده ای از فرشتگان برای بشارت به دنیا آمدن فرزند ابراهیم بر او سلام فرستادند، گویند ابراهیم فرمود، لذت حاصل از آن سلام با تمام دنیا برابری نداشت، بلکه بیشتر بوده است، یا همان سلامی که برای ابراهیم در آتش نمرود فرستادند، و آتش گلستان شد،مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 186.